Get Mystery Box with random crypto!

مطالعات راهبردی آمریکا

لوگوی کانال تلگرام esfandiarkhodaee — مطالعات راهبردی آمریکا م
لوگوی کانال تلگرام esfandiarkhodaee — مطالعات راهبردی آمریکا
آدرس کانال: @esfandiarkhodaee
دسته بندی ها: سیاست
زبان: فارسی
مشترکین: 18.80K
توضیحات از کانال

آمریکا یک کشور خارجی نیست، مسئله زندگی ماست. آمریکا را بدون حب و بغض بشناسیم، نه از چشم ایدئولوژی آمریکاستیزان و آمریکاپرستان.
✍ اسفندیار خدایی
دکترای مطالعات آمریکا از دانشگاه تهران
ارتباط:
@Esfandiar_Khodaee
🔹تبلیغ کانالها کتابها، کلاسها و...

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 172

2021-02-08 11:30:03 دو تحول مختصر در پرونده برجام

کورش احمدی
روزنامه اعتماد

هفته گذشته شاهد دو تحول مختصر در پرونده برجام بودیم. از یک سو، سرانجام انتصاب رابرت مالی به عنوان مسئول امور ایران رسما اعلام شد. این تصمیم که برغم مخالفت‌های جناح راست در آمریکا گرفته شد، نشانه مثبتی از عزم بایدن برای پیشبرد کار با ایران است. این انتصاب مهم است چرا که نشان داد بایدن آماده صَرف سرمایه سیاسی قابل توجهی برای پیشبرد برنامه‌ای متفاوت نه تنها در مورد ایران بلکه در مورد کل خاورمیانه است و برای این منظور ممکن است از چالش و رویارویی با جناح راست در آمریکا و برخی از شرکای منطقه‌ای ابایی نداشته باشد.

قبلا اوباما در اقدامی مشابه سرمایه سیاسی هنگفتی را برای نیل به برجام صرف کرده بود. او نه تنها با اسرائیل و لابی یهود در آمریکا در افتاد، بلکه مخالفت صریح یا اکراه بخش مهمی از دمکرات‌ها را نیز در این رابطه نادیده گرفت. تا آنجا که حتی مخالفان برجام در کنگره، نتانیاهو را برای سخنرانی در در کنگره در مخالفت با برجام دعوت کردند و سفر او به واشنگتن برای این منظور در 3 مارس 2015 بدون اینکه با هیچ مقام دولتی ملاقات کند، تحولی بیسابقه در روابط آمریکا و اسرائیل بود. انتصاب رابرت مالی با توجه به مخالفت قاطع اسرائیل را ممکن است بتوان تکرار تاریخ به شمار آورد.

مقامات دولت بایدن پیوسته تاکید کرده‌اند که در تیمی که قرار است قضیه ایران را مدیریت کند، افرادی با طیفی از نظرات متفاوت، از جمله افراد "تندرو"، حضور خواهند داشت. بلینکن در این مورد گفت که دولت بایدن در این مورد از آنچه او groupthink خواند، اجتناب خواهد کرد. او سه هفته قبل از انتصابش در مصاحبه‌ای با وب‌سایت اکسیوس از "انگیزه ایران و آمریکا برای تکمیل روند تبعیت در برابر تبعیت" تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری در ایران سخن گفته و اضافه کرده بود که البته این امر نباید حکم تفنگی بر شقیقه دولت بایدن را داشته باشد. وی همچنین یادآوری کرده بود که "به هر حال خط مشی توسط رهبر عالی ایران تعیین می‌شود تا دولت رونده و آینده".

تحولی اندک از جانب ایران نیز در مصاحبه دکتر ظریف با CNN انعکاس یافت. او در این مصاحه مختصری ابهام را وارد معادله کرد، به این معنی که در ارتباط با مشکل اصلی یعنی اینکه گام اول را کدام طرف باید بردارد، همزمان از سه واژه "همآهنگی"، "همزمانی" synchronize) ) و نیز choreograph که بیشتر معنی تنظیم توالی و تقدم و تاخر حرکات در رقص را می‌دهد، استفاده کرد.

از این "ابهام سازنده" که بگذریم، دکتر ظریف در این مصاحبه پیشنهاد مهمی مطرح کرد و آن اینکه جوزپ بورل، نماینده سیاست خارجی اروپا و دبیر کمیسیون ویژه برجام، "می‌تواند ترتیبات اجرایی را هماهنگ کند." البته ظریف در همان روز دوشنبه و ظاهرا بعد از مصاحبه با CNN، مصاحبه‌ای نیز با روزنامه همشهری داشت که در آن نشان داد که موضع ایران مبنی بر اینکه گام اول را آمریکا باید بردارد و نیز اینکه برای بازگشت دو طرف به برجام نیاز به مذاکره نیست، همچنان به قوت خود باقی است

اگر چه موضع ایران مبنی الزام آمریکا به برداشتن گام اول قابل درک و منطقی است، همزمان جناح اصولگرا در ایران باید در سیاستگذاری‌های خود به تفاوت‌های شرایط کنونی با شرایط 1394 عنایت داشته باشد. برخی از این تفاوت‌ها عبارت‌اند از:

1- تصور دولت بایدن این است که توان تهاجمی ایران به نسبت 1394 خیلی بیشتر شده است. جیک سولیوان، مشاور امنیت ملی بایدن، جمعه گذشته در موسسه صلح ادعا کرد که "ایران نسبت به 5 سال قبل به خطر مهم‌تری تبدیل شده" و در برنامه موشکی پیشرفت شدید داشته و "بیشتر از تروریسم حمایت می‌کند.

2- بعد از خاتمه تحریم تسلحاتی شورای امنیت، تنها دو سال به خاتمه برخی دیگر از محدودیت‌ها علیه ایران در برجام باقی است، در حالیکه در 1394، 8 سال باقی بود و برخی در واشنگتن امیدوار بودند که برجام در این فاصله موجب تعدیلی عمومی در سیاست‌های ایران شود.

3- برخی تحولات ناشی از اقدامات خبیثانه ترامپ مانند انتقال سفارت به قدس و "توافق ابراهیم" پابرجا است و چهره منطقه را اندکی تغییر داده است.

4- شاید با اتکا به این تحولات، اسرائیل در این اندیشه است که مستقل از آمریکا می‌تواند تهدیدی نظامی علیه ایران باشد. لفاظی‌های اخیر نتانیاهو و رئیس ستاد ارتش اسرائیل در مورد حمله به ایران, بیشتر متوجه تهدید بایدن است تا تهدید ایران.

5- فرانسه و آلمان نیز اخیرا نشان داده‌اند که ممکن است آماده ایفای نقش مثبتی در جهت احیای برجام نباشند.

نهایتا اینکه به گفته رابرت مالی، غنی‌سازی 20 درصد "جوّ را پیچیده می‌کند"، اما "مبانی را تغییر نمی‌دهد." وی در اشاره به احتمال توقف اجرای پروتکل الحاقی در 3 اسفند افزود: محدود کردن بازرسی‌ها اگر عملی شود، "طبیعتی کیفیتا متفاوت" خواهد داشت و "بازی را تغییر خواهد داد."
t.me/covid_policy_dip
5.1K views08:30
باز کردن / نظر دهید
2021-02-08 11:28:01 مطلب برگزیده امروز
4.1K views08:28
باز کردن / نظر دهید
2021-02-07 19:30:03 بایدن به دنبال کم کردن فشار تحریم ها بدون برداشتن آنهاست

دولت جو بایدن در حال بررسی راهی برای کم کردن فشار مالی بر ایران بدون برداشتن تحریم‌های اقتصادی از جمله تحریم‌های نفتی است.

به نقل از چهار منبع آگاه یکی از گزینه‌های دولت آمریکا در این زمینه، حمایت از وام صندوق بین‌المللی به ایران برای کمک به پیامدهای اقتصادی شیوع کرونا در این کشور است.

به گفته این منابع آگاه، گزینه دیگری که دولت بایدن در حال بررسی آن است کم کردن تحریم‌هایی است که مانع رسیدن کمک‌های بین‌المللی به ایران در زمینه کرونا می‌شود. اتخاذ چنین راهکارهایی، می‌تواند با دلایل انسان‌دوستانه توجیه شود.

همچنین گزینه‌ دیگر، احتمال امضای یک دستور اجرایی از سوی بایدن برای لغو تصمیم دونالد ترامپ در زمینه خروج از برجام است.

اما به گفته این منابع آگاه، صدور معافیت‌ از تحریم‌ها برای فروش نفت ایران در بازارهای بین‌المللی هنوز به طور جدی از سوی دولت آمریکا بررسی نمی‌شود.

بیش از ۵۰ عضو جمهوری‌خواه مجلس نمایندگان آمریکا در نامه‌ای به جو بایدن، رییس جمهوری این کشور، از او خواستند به برجام بازنگردد.
bloomberg.com/news/articles/2021-02-06/biden-weighs-easing-iran-s-pain-without-lifting-key-sanctions
5.4K views16:30
باز کردن / نظر دهید
2021-02-07 11:30:03 چرا مکرون پای اسرائیل را به مذاکره با ایران وسط می‌کشد؟

احمد زیدآبادی

امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه که پیش از این، از لزوم حضور عربستان در مذاکرات قدرت‌های جهانی با ایران سخن گفته بود، در تازه‌ترین اظها نظر خود، از نوعی حضور اسرائیل در چنین مذاکراتی نیز سخن به میان آورده است.
مکرون، عربستان و اسرائیل را دو شریک جهان غرب دانسته که از هرنوع توافق احتمالی بین ایران و قدرت‌های جهانی تأثیر می‌‌پذیرند و از همین رو تأکید کرده است که باید به دنبال راهی بود که این دو کشور نیز به نحوی در مذاکرات آینده با ایران سهیم شوند.

جمهوری اسلامی پیش از این درخواست مکرون برای مشارکت عربستان در مذاکرات آتی را به تندی رد کرده است و اینک با به میان آمدن نام اسرائیل به عنوان کشوری که تهران اساس موجودیت آن را نفی می‌کند، احتمالاً واکنشی به مراتب تندتر و همراه با خشم نشان خواهد داد.

مکرون قاعدتاً از میزان حساسیت رهبران جمهوری اسلامی نسبت به اسرائیل بی‌خبر نیست، اما چرا وی برای ایفای نقش "میانجی امین" بین ایران و آمریکا، پای اسرائیل را هم وسط کشیده است؟

به نظرم رهبران آمریکا و اتحادیۀ اروپا به این نتیجه رسیده‌اند که تمام بحران‌های جاری در خاورمیانه به نحوی به هم پیوند خورده‌اند و حل یکی از آنها بدون توجه به دیگر بحران‌ها نهایتاً به ثبات پایدار در این منطقۀ پرتنش منجر نمی‌شود.

از همین رو، ظاهراً مکرون با دلگرمی به حمایت دولت جو بایدن، برای حل یا مهارِ جدی بحران‌های خاورمیانه، ابتکاری در سر دارد که امیدوار است با آغاز مذاکرات قدرت‌های جهانی با ایران، در دستور کار بین‌المللی قرار گیرد و اجماعی بر سر آن حاصل شود.

از نگاه مکرون اگر بر سر یک دستور کار دیپلماتیک مشخص، اجماعی جهانی شکل گیرد، ایران و دیگر کشورهای منطقه، امکان مقابله با آن را نخواهند داشت. در واقع، چنین دستور کاری اگر چه عمدتاً علیه سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی قابل تفسیر است، اما درگیر کردن اسرائیل در چنین مذاکراتی نیز به خلاف ظاهر امر، چندان مورد پسند دولت بنیامین نتانیاهو نیست.

نتانیاهو و دیگر رهبران راستگرای اسرائیل، در حقیقت خواهان برخورداری از "حق وتو" در برابر هرگونۀ توافق تازۀ آمریکا و اروپا با ایران هستند و به هیچ روی نمی‌خواهند خودشان نیز به عنوان بخشی از مشکل خاورمیانه معرفی شوند.
از نگاه مکرون و مقام‌های دولت بایدن اما دولت راستگرای نتانیاهو به دلیل اصرار بر ادامۀ شهرک‌سازی در کرانۀ باختری رود اردن و مخالفت با شکل‌گیری یک کشور خوداتکای مستقل فلسطینی در سرزمین‌های اشغالی، خود بخشی از مشکل خاورمیانه است و بنابراین، از نگاه آنان، اگر قرار به حل "مسئلۀ ایران" باشد، چه بهتر که منازعۀ اسرائیلی - فلسطینی هم در پرتو آن به نحوی متوازن فیصله یابد.

روشن است که راستگرایان اسرائیلی با چنین دیدگاهی موافق نیستند و احتمالاً برای خنثی کردن آن ممکن است تمام لابی‌های خود را بخصوص در کنگرۀ آمریکا بسیج کنند.

در این میان اما کشورهای عرب که دولت نتانیاهو به عادی‌سازی رابطۀ اسرائیل با آنها چشم طمع دوخته است، می‌توانند به عنوان ابزار فشاری برای تغییر رویکرد راستگرایان اسرائیلی مورد استفاده قرار گیرند. در واقع کشورهایی مانند امارات متحدۀ عربی، بحرین، مراکش و سودان که اخیراً روند عادی‌سازی رابطه با اسرائیل را در پیش گرفته‌اند، در کنار مصر و اردن قادرند دولت عبری را تحت فشار قرار دهند و آن را به انعطاف در برابر حقوق فلسطینی‌ها وادار سازند.

سعودی‌ها اما از چنین دستورکاری عمدتاً نفع می‌برند گرچه آنها هم به ناچار باید سیاست خود را در برخی زمینه‌ها بخصوص ماجرای جنگ یمن تعدیل کرده و به مشارکت واقعی حوثی‌ها در قدرت سیاسی تن در دهند.

این در حالی است که همراه شدن جمهوری اسلامی با چنین دستور کاری بی‌نهایت مشکل به نظر می‌رسد. گرچه ایران به عنوان یک ملت - دولت می‌تواند از ابتکار مذکور برای استقرار نظمی متعادل‌تر از آنچه رقیبان منطقه‌ای آن می‌خواهند، سود ببرد، اما گره خوردن پاره‌ای منافع جناحی با نوع خاصی از سیاست منطقه‌ای در جمهوری اسلامی، تغییر جهت سیاست‌ها را با موانع جدی روبرو کرده است.

با این همه، به دلیل مشکلات انباشت شدۀ اقتصادی و اجتماعی، جمهوری اسلامی نمی‌خواهد به صورت مانع اصلی هر نوع ابتکار تازۀ بین‌المللی معرفی شود. از همین رو، سران ایران احتمالاً برخوردی گزینشی را در برابر دستور کار مشترک اروپا و آمریکا در پیش خواهند گرفت. مسئله در واقع این است که آیا آمریکا و اروپا به امید تغییرات تدریجی با برخورد گزینشی ایران در برابر ابتکار خود کنار خواهند آمد و یا اینکه فرمولی مبتنی بر "همه یا هیچ" را روبروی آن قرار خواهند داد. به نظرم این مسئله ذهن رهبران تازۀ آمریکا را سخت به خود مشغول کرده است و هنوز در این زمینه به جمع بندی مشخصی نرسیده‌اند.
t.me/ahmadzeidabad
6.1K views08:30
باز کردن / نظر دهید
2021-02-06 19:30:03 مقابله با فقر مطلق به روش چینی

دولت چین چهار سال پیش وعده داده بود که فقر مطلق را در این کشور از بین خواهد برد؛ وعده‌ای که به‌رغم مشکلات بزرگ نظیر پاندمی کرونا و تنش تجاری با آمریکا به تحقق پیوسته است. سیاستمداران چینی با انجام گام‌های تکمیلی نظیر صرفه اقتصادی در تولید، در راستای آزادسازی اقتصادی توانستند فقر مطلق را در این کشور ریشه‌کن کنند.

فقر و رشد اقتصادی

اوایل دسامبر سال گذشته بود که مقامات چین اعلام کردند که دیگر فقر مطلق در چین به تاریخ پیوسته است. براساس گزارش بانک جهانی حدود ۸۰۰ میلیون در چین از فقر مطلق نجات پیدا کرده‌اند و به گزارش رسانه‌های داخلی چین این یک موفقیت بزرگ برای چین محسوب می‌شود. یکی از مناطق فقیری که در آن گفته شده دیگر فقر مطلق وجود ندارد منطقه زییون (Ziyun )است؛ منطقه‌ای در جنوب غربی چین و در استان گویژو(Guizhou).

دولت چین در سال‌های اخیر فقر مطلق را به کسانی اطلاق کرده که درآمد کمتر از ۳/ ۲ دلار در روز دارند؛ حال آنکه بانک جهانی این رقم را ۹/ ۱ دلار برای همه کشورها محاسبه کرده و براساس اعلام این سازمان یک‌دهم کل مردم دنیا زیر خط فقر مطلق‌اند. در بقیه کشورهای ثروتمند این رقم بسیار بالاتر است؛ برای مثال در ایالات متحده این رقم برابر ۷۲ دلار برای یک خانواده چهار نفره است. که این رقم برای هر فرد ۱۸ دلار محاسبه می‌شود.

مقابله جدی با فقر

رویکرد دولت در سال ۲۰۱۵ با روی کارآمدن شی جین پینگ به کلی تغییر کرد وی قول داد تا پایان سال ۲۰۲۰ فقر مطلق در چین را به کلی از بین ببرد. در زمان زمامداری او بودجه دولتی جهت مبارزه با فقر بسیار زیاد شد، در سال ۲۰۱۵ بودجه دولتی به‌طور میانگین ۵۰۰ یوآن (۷۷ دلار) به ازای هر فردی که در فقر مطلق قرار داشت، تخصیص داده شده بود، حال آنکه امروز این عدد ۲۶ هزار یوآن است.

مقامات دولتی از دو رویکرد مختلف برای کمک به مردم استفاده کردند که هر دو رویکرد در منطقه زییون دیده می‌شود: اولین راهکار آنها معرفی یک صنعت جدید (عموما کشاورزی مدرن) در این مناطق بود. در روستای لو اومای(luomai) درمنطقه زییون، حکومت محلی منطقه‌ای ۲۵ هکتاری را جهت کاشت قارچ شیتاک در نظر گرفته و از مردم محلی خواسته در این مناطق مشغول به کار شوند. در گذشته تنها گزینه‌ ساکنان این منطقه این بود که یا از روستای خود مهاجرت کنند یا در مزرعه‌های خود ذرت بکارند، اما این نوع از قارچ برای این منطقه تا به حال بسیار سودآور بوده و ۷۰ نفر از افراد محلی را به این کار مشغول کرده است. این کسب‌و‌کار به شاغلان امکان می‌دهد که روزانه حدود ۸۰ یوآن کسب درآمد کنند که درآمدی معقول در چین محسوب می‌شود. نکته جالب این است که در دهه ۸۰ میلادی سیستم کمونیستی در زمینه اداره روستاها برچیده شد؛ ولی اکنون در سیاستی جدید دولت روستاییان را به سرمایه‌گذاری در فعالیت‌های صنعتی تشویق می‌کند. مردم محلی بخشی از سهام شرکت‌های جدیدی را که در روستایشان راه‌اندازی می‌شود، از آن خود می‌کنند و در عوض جزئی از سود این شرکت‌ها را نیز دریافت می‌کنند. دومین رویکرد آنها جهت کمک به روستاییان، جدی‌تر از رویکرد پیشین آنان بود: جابه‌جایی ساکنان به مناطقی با دسترسی بهتر، در شرایطی که مبدأ سکونت آنها شرایط ایجاد رشد اقتصادی را فراهم نمی‌کرد.

دولت به این نتیجه رسید که ساختن امکانات و خدمات عمومی شامل جاده و بیمه همگانی در یک منطقه دورافتاده و صعب‌العبور بسیار برای دولت هزینه‌بر خواهد بود و تغییر محل سکونت آنها به شهرهای نزدیک بسیار به صرفه‌تر است. در همین راستا حکومت، دولت‌های محلی را موظف کرده که به حداقل یک نفر از اعضای خانواده‌هایی که از روستاها به شهرها مهاجرت کرده‌اند، شغلی بدهد؛ به‌عنوان مثال به زن‌ها در کارگاه‌های خیاطی کار داده می‌شود. به هر حال روستاییانی که از روستاها به شهرها مهاجرت می‌کنند، از فرصت‌های شغلی بیشتری استفاده کرده و از درآمدهای بالاتری بهره‌مند می‌شوند.

چالش فقر نسبی

به‌رغم موفقیت کاهش قابل توجه فقر مطلق، این امکان وجود دارد که هنوز برخی افراد با وجود حقوق بالاتر از خط فقر مطلق، همچنان احساس فقیر بودن کنند. مطالعه جدیدی که توسط یکی از اقتصاددانان چینی انجام شده نشان می‌دهد خط فقر در ذهن مردم مناطق روستایی حدودا ۲۳ یوآن در روز است که حدودا دو برابر خط فقر مطلق در چین محسوب می‌شود و حدودا برابر عددی است که اقتصاددانان از آن به‌عنوان خط فقر نسبی یاد می‌کنند. خط فقر نسبی برابر نصف میانه مجموعه حقوق آحاد اقتصادی است و اگر به این صورت فقر را در کشوری محاسبه کنیم، فائق آمدن بر غول فقر در اقتصاد تقریبا غیر ممکن می‌شود؛ زیرا با افزایش حقوق آحاد اقتصادی، فقر نسبی نیز بالا می‌رود./دنیای اقتصاد به نقل از اکونومیست

@economistfarsi
کانال اکونومیست فارسی
4.8K views16:30
باز کردن / نظر دهید
2021-02-06 11:30:03 دیپلماسی حداکثری بجای فشار حداکثری، مورد استقبال ماست

سید عباس عراقچی
اعتماد

آقای بورل، هماهنگ کننده ارشد سیاست خارجی اتحادیه اروپا بر اساس توافق هسته‌ای هماهنگ کننده اجرای برجام به حساب می‌آید. او در مصاحبه‌ای که روز گذشته داشت از جایگزینی دیپلماسی حداکثری به جای فشار حداکثری سخن گفته است. دیپلماسی حداکثری قطعا امری است که مورد استقبال ما واقع خواهد شد. البته باید توجه داشت این دیپلماسی وقتی موفق خواهد بود که منجر به اعاده کامل برجامی شود که نه چیزی از آن کم شده باشد و نه چیزی به آن اضافه شود. آنها باید به برجام بازگردند و تعهداتشان را انجام دهند و جمهوری اسلامی ایران نیز آمادگی دارد این کار را انجام دهد. مسیری جز دیپلماسی حداکثری نیز برای دستیابی به این هدف وجود ندارد.

در این مسیر دو نکته حائز اهمیت است. اول اینکه کسانی که میز مذاکره را ترک کردند و درصدد نابودی توافق برآمدند، آنها هستند که باید آغاز کننده بازگشت به توافق باشند. این خواسته‌ای کاملا منطقی است و انتظاری است که بر مبنای منطق دیپلماسی به وجود آمده است. آمریکا کشوری بوده که میز مذاکره را ترک کرده، آمریکا کشوری بوده که تعهداتش را کنار گذاشته و آمریکا بوده که بار دیگر تحریم را علیه ایران به کار بسته است. اگر آنها مایلند بار دیگر به برجام بازگردند، آنها هستند که باید در ابتدا تحریم‌ها را بردارند. اگر این اتفاق بیفتد جمهوری اسلامی نیز به تعهداتش بازخواهد گشت. چنین اتفاقی باید در یک قالب هماهنگ شده و به صورت متوالی صورت بگیرد.

نکته دوم این است که همه طرف‌ها باید مراقب کسانی باشند که با این توافق هسته‌ای از ابتدا دشمنی داشته اند و بارها به این موضوع اعتراف کرده‌اند. رژیم صهیونیستی، برخی کشورهای عربی که با آنها آشنا هستید، برخی جریان‌ها در داخل آمریکا، برخی جریان‌ها در اروپا، و کسانی که از روز اول اجرای برجام علیه این توافق فعالیت کردند و زمانی که در دوره ترامپ ایالات متحده از برجام خارج شد جشن گرفتند، از این قبیل هستند، کسانی که دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی هستند و می‌توان آنها را نیروی تاریکی نام نهاد.

همه این نیروهای تاریکی عزم خود را برای جلوگیری از احیای برجام جزم کرده‌اند. آنها به خوبی می‌دانند جمهوری اسلامی ایران که بدون برجام اینگونه قدرتمند به سوی آینده حرکت می‌کند، اگر بتواند با برداشته شدن تحریم‌ها اقتصاد خود را با اتکا به توانمندی های خود تقویت کند به یک قدرت بلامنازع در منطقه و جهان تبدیل خواهد شد. همه باید مراقب نیروهایی که در همه جا به دنبال شکست این حرکت هستند باشند و سیاست‌های خود را در مسیری درست و عاقلانه پیش ببرند.

برای ما اجرای بازگشت برجام و لغو تحریم‌ها اتفاقی خوب است اما این طور نیست که برای آن التماس کنیم. اگر می‌خواهند به توافق بازگردند و اگر فکر می‌کنند برجام برای نظام عدم اشاعه، امنیت منطقه و امنیت جهان مفید است باید به اجرای تعهداتشان بازگردند و ما نیز بعد از آن اقدام مشابه خواهیم کرد. اگر این اتفاق نیفتد کسی برای آنها فرش قرمز پهن نخواهد کرد. ما سیاست‌هایی را با توجه به توانمندی‌های داخلی و با اتکا به توانمندی‌های مردم اتخاذ کرده‌ایم که در راستای تأمین نیاز مردم کوشیده‌اند و مانع از آن شده‌اند که کشور دستش را جلوی دیگران دراز کند. مسیر جمهوری‌ اسلامی ایران مسیری برای حفظ عزت و حیثیت ایران است و ما به مسیر خود ادامه خواهیم داد. اگر آنها آماده تغییر مسیرشان باشند ما استقبال خواهیم کرد و این چیزی است که در طول هفته‌های آتی ممکن است اتفاق بیفتد. ممکن هم هست که نیروهای تاریکی مانع رخ دادن این اتفاق شوند.برای ما مسیر استقلال، عزت و شرف بسیار مهم است و تغییری در این مسیر رخ نخواهد داد.
t.me/samassoumi
5.3K views08:30
باز کردن / نظر دهید
2021-02-06 07:30:03 چرا بایدن به ایران نپرداخت؟!

جو بایدن رئیس جمهور آمریکا دیشب در سخنرانی خود در وزارت خارجه کشورش چارچوب سیاست خارجی دولتش را اعلام کرد. وی از بازگشت به دیپلماسی سخن گفت و به نوعی پایان راهبرد "نخست آمریکا"ی ترامپ را نیز اعلام کرد.
سه نکته کلیدی سخنان بایدن بازگشت آمریکا به سنت و دکترین زعامت جهان، تقویت ارتباط و ائتلاف با متحدین و رویکرد دیپلماتیک در مواجهه با چالش‌هایی بود که به برخی از آن‌ها اشاره کرد. در کنار آن نیز سخنان وی درباره چین و گفتن این که "خطرناک‌ترین رقیب" آمریکاست، نشان می‌دهد که مواجهه با پکن اولویت نخست سیاست خارجه این کشور خواهد بود.
اما در این میان، آنچه جای شگفتی داشت و معنادار هم به نظر می‌رسد، این که بایدن به مسائل و چالش‌های ریز و درشت زیادی پرداخت؛ از مساله مهاجرت و بحران میانمار گرفته تا مقابله با چین و روسیه، جنگ یمن و همچنین مسائل دیگری. اما کوچک‌ترین اشاره‌ای به دو پرونده مهم یعنی منازعه فلسطین و برجام حتی در حد پرداختن به مفاهیمی کلی هم نکرد؛ در حالی که جنجالی‌ترین اقدامات ترامپ در چهار سال گذشته در ارتباط با همین دو مساله بود.
اما دلیل اصلی و مشترک مسکوت گذاشتن این مسائل در مهم‌ترین سخنرانی رئیس جمهور آمریکا از زمان آغاز به کار خود می‌تواند حساسیت بالا و پیچیدگی‌های آن‌ها باشد؛ هر چند روی دیگر چنین رفتاری می‌تواند معطوف به این نگاه در دولت جدید آمریکا باشد که به کارهای ترامپ در این دو حوزه به عنوان یک فرصت نگریسته می‌شود. این را می‌توان از اظهارات اخیر مقامات ارشد دولت بایدن دریافت. به هر حال، همین رفتار بایدن نشان از آن دارد که این دو چالش مهم حداقل فعلا در دستور کار راهبرد ترامپ‌زدایی از سیاست خارجی آمریکا قرار ندارد.
قبلا نیز در یادداشت‌هایی اشاره شد که در آنچه مربوط به منازعه فلسطینی اسرائیلی می‌شود، دولت بایدن اگر هم "فرضا" بخواهد ترامپ‌زدایی کند، عملا نمی‌تواند کار خاصی بر خلاف اقدامات کلان ترامپ انجام دهد و حداکثر اتفاق ممکن، صرفا از سرگیری روابط با حکومت خودگردان و کمک‌های مالی به آن، دعوت و ترغیب دو طرف به مذاکره مجدد و تاکید بر راهکار دو کشوری خواهد بود.
در ارتباط با نپرداختن به ایران نیز که بایدن هیچ اشاره‌ای به برجام و دیگر مسائل مرتبط حتی به صورت کلی نکرد، به نظر می‌رسد که جدا از دلیل اصلی پیشگفته، این دلایل نیز مطرح باشد؛ نخست این که مساله برجام جزو اولویت‌های نخست سیاست خارجی دولت جدید آمریکا نیست. دوم این که آمریکا در مقابل ایران و از جمله پرونده برجام هنوز به جمع‌بندی نهایی نرسیده و از این رو بایدن ترجیح داده است که قبل از تدوین راهبرد مشخصی در این خصوص اظهارنظر خاصی نکند. این مساله نیز از رایزنی‌های فشرده دولت جدید با اروپایی‌ها، اسرائیل و طرف‌های دیگری در منطقه پیداست. این گونه به نظر می‌رسد که واشنگتن فعلا در حال ارزیابی اوضاع و منتظر نتایج این رایزنی‌ها برای اعلام سیاست مشخصی در این زمینه است.
اما در کنار آن دولت بایدن در این مدت اصول و چارچوب‌هایی را اعلام کرده است و احتمالا پایه راهبرد آن در قبال ایران و مسائل مرتبط با آن را تشکیل دهد. اصل نخست این که ایران به اجرای کامل تعهدات هسته‌ای خود بازگردد. اما این که اعلام می‌کند ایران گام نخست را بردارد، به نظرم چندان مهم نیست و این مساله در مذاکرات احتمالی قابل حل است و دو طرف می‌توانند به یک راه حل مبتنی بر همزمانی اقدامات برسند. بلکه مساله کلیدی برای آمریکا بازگشت کامل ایران به تعهدات برجامی است. اما پرسش مهم این است که آیا آمریکا در مقابل حاضر به اجرای کامل تعهدات خود مبنی بر رفع کلیه تحریم‌های برجامی و غیر برجامی هست؟
چارچوب دوم نیز این است که برجام یک توافق پایه برای توافقی جامع و بزرگ‌تر است. همه مقامات آمریکا و اروپا متفق القول به این مساله اشاره کرده‌اند.
چارچوب سوم نیز این است که همه مسائل مورد مناقشه از جمله برنامه موشکی و سیاست‌های منطقه‌ای به بحث و مذاکره گذاشته شود و مشمول توافق جامع و نهایی قرار گیرد.
تاکید آمریکا و اروپا بر همین دو چارچوب نشان می‌دهد که قرار نیست کل تحریم‌ها برداشته شوند و مهم‌ترین اهرم فشار را برای پیگیری دو خواسته اخیر صرفا برای احیای کامل برجام کنار بگذارند.
از این رو، فعلا تنها احتمال مطرح می‌تواند بازگشت حداقلی دو طرف به برجام باشد.
#صابر_گل_عنبری
@Sgolanbari
4.7K views04:30
باز کردن / نظر دهید
2021-02-05 19:30:04 اولین سخنرانی جو بایدن در خصوص سیاست خارجی

در این سخنرانی آقای بایدن به روسیه هشدار داد که آن زمان که آمریکا روی خود را بر می‌گرداند پایان یافته است.
آقای بایدن به چین در خصوص رقابت‌هایش هشدار داد.
آقای بایدن گفت در جنگ یمن دیگر از عربستان حمایت نخواهد کرد اما از این کشور در مقابل حملات گروه‌های وابسته به ایران دفاع خواهد کرد.
رئیس جمهور آمریکا گفت که یک نماینده برای آغاز مذاکرات یمن انتصاب کرده است.
آقای بایدن به برمه هشدار داد که ارتش به دموکراسی تسلیم شود.
آقای بایدن گفت ۱۲۵ هزار پناهنده آمریکا خواهد گرفت.
رئیس جمهور آمریکا گفت آمریکا برگشته است.
آقای بایدن در خصوص ایران و افغانستان هیچ حرفی نزد.
همچنین آقای بایدن عقب نشینی نیروهای آمریکایی از آلمان را متوقف کرد.

@US_REVIEW پایش آمریکا
4.8K views16:30
باز کردن / نظر دهید
2021-02-05 11:30:05 به توصیه کیهان گوش کنید

محسن جلال‌پور
@mohsenjalalpour
هفته گذشته تحلیل مهم روزنامه کیهان و پیشنهاد این روزنامه درباره این‌که ضرورت دارد «با کشورهای حوزه خلیج‌فارس دوست شویم» در میان خبرها گم شد. این روزنامه اصولگرا نوشت: «روابط ایران با حوزه عربی ‌نیازمند تحول است و ظرفیت‌هایی وجود دارد که این تحول را ممکن می‌کند. منطق سیاسی حکم می‌کند کشورهای یک منطقه و پیروان یک دین به صورت قطعی به هم همبسته ‌باشند و شکاف و نقار میان آنان، عارضی است و نوعاً به عامل خارجی مربوط می‌شود».

بر حسب اتفاق،ایران کشوری است که با 15 کشور مرز خاکی و آبی دارد و بیشتر کشورهای همسایه،همان شرایطی را دارند که تحلیلگر کیهان به آن اشاره کرده است. بنابراین ایران می‌تواند اتصال‌دهنده شرق آسیا به اروپا باشد و کشورهای شمال ایران را به کشورهای عربی متصل کند.

ایران دنیایی از ظرفیت برای تجارت دارد. اگر در گذشته به تجارت اهمیت داده می‌شد امروز تولید هم در ایران برجسته بود و کشاورزی هم رونق پیدا می‌کرد. ایده تجارت آزاد خیلی ساده است؛ عده‌ای برخی کارها را بهتر از برخی دیگر انجام دهند. بر این اساس همه ما کارهایی را که در انجامشان مهارت نداریم کنار گذاشته و کارهایی را انتخاب می‌کنیم که در آن مهارت بیشتری داریم. «دیوید ریکاردو» اثبات کرده که حتی اگر دیگران در تولید همه چیز از ما بهتر باشند باز هم ما از تجارت نفع خواهیم برد.

هیچ شکل یا ساختاری از تجارت وجود ندارد که بتواند ما را در مقایسه با حالتی که تجارت نمی‌کردیم، فقیرتر کند. همه اینها نشان می‌دهد تجارت آزاد چقدر مهم است. حتی کشورهایی که زمانی با هم در جنگ بودند برای توسعه تجارت، دشمنی‌ها را کنار گذاشتند و روابط خود را از سر گرفتند. ژاپن زمانی به خاطر حمله اتمی آمریکا نابود شد اما از جا بلند شد و امروز کالاهای ژاپنی در بازارهای آمریکا مشتریان زیادی دارند. همین‌طور ویتنام، ترکیه، سنگاپور و... از این دست مثال‌ها بسیار زیاد است و با قاطعیت می‌توان گفت تجارت آزاد در اولویت کشورها قرار دارد چون رشد اقتصادی و توسعه آنها را تضمین می‌کند.

واقعیتی که در اقتصاد ما نادیده گرفته شده، چشم‌پوشی سیاستمداران از مزایای تجارت آزاد است. تجارت آزاد موتور محرک خیلی از اقتصادها برای خروج از تله فقر بوده است. کشوری را نمی‌توانید مثال بزنید که توسعه پیدا کرده باشد اما این توسعه بدون تجارت اتفاق افتاده باشد. وقتی از تجارت حرف می‌زنیم درباره پدیده‌ای فراتر از اقتصاد صحبت می‌کنیم. تجارت موتور محرک اقتصاد است و حتی تولید بدون تجارت به نتیجه نمی‌رسد. هیچ کشوری نیست که بدون تعامل با جهان در مسیر رشد قرار گرفته باشد.

اما متأسفانه در کشور ما وقتی درباره تعامل با جهان و تجارت آزاد صحبت می‌کنیم، فوراً عده‌ای عصبانی می‌شوند و می‌گویند هرگز با آمریکا رابطه نخواهیم داشت. اصلاً موضوع آمریکا نیست. موضوع اسرائیل نیست. موضوع این است که ما حتی با یک کشور بر اساس قواعد دیپلماتیک رابطه اقتصادی نداریم و عضو هیچ اتحادیه و تشکل بین‌المللی نیستیم.

همان طور که تحلیلگر کیهان اشاره کرده، در منطقه خلیج‌فارس هفت دولت عربی وجود دارد که حداقل پنج دولت آن شامل عراق، قطر، کویت، عمان و یمن خواستار حل و فصل مسایل میان کشورهای عربی منطقه و ایران هستند و این در حالی است که «امارات متحده عربی» نیز همچنان به حفظ روابط با ایران اصرار دارد. در صورتی که سیاستمداران در کشور ما تجارت آزاد را محترم بشمارند و تلاش کنند قواعد دیپلماسی اقتصادی را جایگزین دیگر قواعد کنند،به طور قطع امنیت کشور هم ارتقا پیدا می‌کند و اینقدر سریع در معرض انواع تهدیدها قرار نمی‌گیریم.

جامعه ایران در حال از دست دادن مداوم رفاه است و متاسفانه روز‌به‌روز فقیرتر می‌شود. سرمایه‌گذاری در اقتصاد ما روند نگران‌کننده‌ای پیدا کرده و همه اینها لطمه بزرگی به کشور وارد آورده است. باید برای حفظ کشور و دوام و بقای جامعه، چرخ‌های اقتصاد را به حرکت درآوریم. مرزهای ذهنی تجارت باید برداشته شود و دولت باید مردم را برای تجارت با همسایگان آزاد بگذارد. هنوز همه منافذ بسته نشده، از جمله مسیر تجارت با اقتصادهای منطقه از جمله همان کشورهایی که کیهان از آنها نام برده،باز است و باید امیدوار باشیم دلس‌سوزان کشور توصیه کیهان را جدی بگیرند؛در غیر این صورت محاصره و منزوی می‌شویم.
t.me/EsfandiarKhodaee
6.1K views08:30
باز کردن / نظر دهید
2021-02-04 19:30:04 جنگ تجاری ترامپ علیه چین, شکستی تمام‌عیار بود

دیون رابوئین
آکسیوس

چند روز پیش دولت جدید آمریکا به رهبری جو بایدن، اعلام کرد که مرحله اول توافق تجاری پکن-واشنگتن را مورد بررسی قرار می‌دهد. طبق تحلیل داده‌های موجود به این جمع‌بندی می رسیم که دولت بایدن حین انجام این بررسی‌ها، چیزی به‌جز شکست و وضعیت نزولی مشاهده نخواهد کرد.

قرار بر این بود که این جنگ تجاری، برنامه‌ای برای به زانو درآوردن چین از طریق اعمال تعرفه‌های سنگین بر کالاهای چینی، افزایش صادرات کالاهای امریکایی و کند کردن روند خیزش چین به عنوان یک ابرقدرت جهانی باشد.

مطالعه‌ جدید شورای روابط تجاری آمریکا-چین می‌نویسد، جنگ تجاری با چین به اقتصاد آمریکا لطمه زده و در دستیابی به اهداف سیاسی بزرگ شکست خورد. جنگ تجاری رشد اقتصادی آمریکا را کاهش داد و بیکار شدن ۲۴۵ هزار آمریکایی را به دنبال داشت.

سال ۲۰۲۰، سرمایه‌گذاری خارجی مستقیم در آمریکا، ۴۹ درصد کاهش داشت که بیش از کاهش جهانی آن بود (۴۲ درصد). این روند نزولی از سال ۲۰۱۷ آغاز شده و با شیوع ویروس کرونا و امتناع ترامپ از حذف تعرفه‌ها، شتاب بیشتری گرفت.

تحلیل‌گران موسسه بروکلین می گویند :‌ «این تعرفه‌ها، شرکت‌های آمریکایی را مجبور کرد حاشیه سود کمتری را بپذیرند، تعداد کارگران و دستمزدهای آن‌ها را کاهش دهند، افزایش دستمزدها را نیز به تعویق اندازند و قیمت تمام شده برای مصرف‌کنندگان و شرکت‌های آمریکایی را بالا ببرند.»

تحلیل‌گران اقتصادی می‌گویند: جنگ تجاری آمریکا علیه چین، به ایجاد تورم در آمریکا و کاهش ارزش دلار منجر شده است.

این درحالی است که سال گذشته (۲۰۲۰)، صادرات چین به میزان ۵۳۵ میلیارد دلار از واردات این کشور بیشتر بود و با رشد ۲۷ درصدی، رکورد جدیدی را ثبت کرد. از این میزان، ۳۱۷ میلیارد دلار، مربوط به تبادلات تجاری با آمریکا بود که نسبت به سال ۲۰۱۹ هفت درصد افزایش داشت.

axios.com/trump-trade-war-china-failure-6111a412-9458-438e-ab2f-a4b7481f89e3.html
11.4K views16:30
باز کردن / نظر دهید