Get Mystery Box with random crypto!

♥️ عشق جذاب ♥️

لوگوی کانال تلگرام eshghe_jazabb — ♥️ عشق جذاب ♥️
لوگوی کانال تلگرام eshghe_jazabb — ♥️ عشق جذاب ♥️
آدرس کانال: @eshghe_jazabb
دسته بندی ها: تلگرام
زبان: فارسی
مشترکین: 9.66K
توضیحات از کانال

•﷽•
خوش آمدید♥️

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 73

2022-04-19 11:18:23
به اندازه‌ی قلبِ کوچکم دوستت دارم♡
شاید کم باشد؛
اما قلبِ هر کسی
تمامِ زندگی اوست...



@eshghe_jazabb
2.8K views08:18
باز کردن / نظر دهید
2022-04-19 11:17:44
پوست گردنم نسخِ نفسه توعه




@eshghe_jazabb
2.7K views08:17
باز کردن / نظر دهید
2022-04-19 11:17:16
Yoυ're αll мιɴe I'м ɴoт ѕнαrιɴɢ Yoυ...



تمآم تُو متعلق به منه
تو رو بآ کسی شریک نمیشم



@eshghe_jazabb
2.7K views08:17
باز کردن / نظر دهید
2022-04-19 11:16:47
تمام وجود من
از ته دل دوستت دارم



@eshghe_jazabb
2.8K views08:16
باز کردن / نظر دهید
2022-04-18 21:01:26
Bu Dünya Seninle Güzel...♡




اين دنیا با تو جای قشنگیه...




@eshghe_jazabb
2.9K views18:01
باز کردن / نظر دهید
2022-04-18 21:01:00 #حرارت_تنش569

- مگه با تو نیستم؟ بجنب بهاره.

سرش رو به طرفین تکون داد و گفت:
- نه...

عصبی غریدم:
- چرا نه؟

آب دهنش رو پر صدا قورت داد و زمزمه کرد:
- چون ازت ناراحتم.

عصبی به سمتش یورش بردم.
جیغ بلندی زد قدمی به عقب برداشت و به دیوار اتاق پرو چسبید و‌ زد زیر گریه.

- لباس عروس نخواستم اصلا.

اتاق پرو بزرگ بود.
اما باز هم برای گیر انداختن یه موش کوچولویی مثل بهاره جای کوچیکی بود.

- فردین چیزی شده؟ چرا بهاره جیغ زد؟

شهره پشت در بود.
بهاره رو به خودم چسبوندم با دست جلوی دهنش رو نگه داشتم تا صداش رو خفه کنم و نتونه حرف بزنه.

- چیزی نیست، موش دیده.

شهره متعجب پرسید:
- موش؟ اونم تو مزون من؟!

بی حوصله جواب دادم:
- حتما اشتباه دیده.

فکر می کردم که میره.
اما انگار اون زن سمج تر از این حرف ها بود و تقه ای دوباره به در اتاق پرو زد.

- فردین مطمئنی همه چی خوبه؟

عصبی تشر زدم:
- اگه بری بهترم میشه.

صدای پاشنه ی کفش هاش خبر از این می داد که بالاخره رفته و تموم شده.

- هووف زنیکه فضول.

دستم رو از جلوی دهنش برداشتم و با اخم تشر زدم:
- جمع کن خودتو، زودم لخت شو.
2.9K views18:01
باز کردن / نظر دهید
2022-04-18 11:56:11
❲تُ❳ شدی انگیزه تموم زندگیم•




@eshghe_jazabb
2.9K views08:56
باز کردن / نظر دهید
2022-04-17 22:07:27 اگر وقت آرایشگاه نداری بری یا دوست داری خودت یک آرایشگر حرفه ای باشی بزن روی این تگ برای خودت یک آرایشگر حرفه ای باش
@dokhtar_shiik
@dokhtar_shiik
2.8K views19:07
باز کردن / نظر دهید
2022-04-17 22:07:16 #حرارت_تنش568

مثلا اومده بودیم
برای من لباس عروس بخریم اما اون سر من داد زد و اگه کسی شنیده باشه که آبروم رو برده.

در اتاق پرو رو باز کردم
با چشم های سرخ و اشکی بیرون رفتم و لب زدم:
- بیا، باز کردم.

با اخم چنگی به بازوم زد و غرید:
- این کارا یعنی چی بهاره؟

از درد چهره ام در هم شد
اما حرفی نزدم چون قلبم واقعا از رفتار بدش شکسته و غمگین بود.

- بهاره کری؟ لال شدی؟!

صداش خیلی بلند بود.
طوری که شهره از پله ها با عجله بالا اومد و پرسید:
- چی شده؟ چرا داد میزنی فردین؟

فردین خان چنگی به موهاش زد و جواب داد:
- داره دیوونه م میکنه، دیوونه.

با ناراحتی سرم رو بیشتر خم کردم اما همچنان حرفی نزدم و سکوت کردم.


*


#فردین


وقتی حرف نمی زد.
وقنی اینطور سکوت می کرد دلم می خواست گردنش رو گوش تا گوش ببرم.

- آروم باش فردین.

بی توجه نسبت به شهره، چنگی به بازوس بهاره زدم و هلش دادم داخل اتاق پرو.

- گمشو داخل تا سگم نکردی.

با گریه وارد اتاق پرو رفت، پشت سرش داخل رفتم و در رو هم بستم.

- لخت شو.

نگران و ترسیده در سکوت فقط نگاهم کرد و عصبی تر شدم.
3.0K views19:07
باز کردن / نظر دهید
2022-04-17 11:01:59
YOᑌ ᗩᖇE TᕼE ᗷEGIᑎᑎIᑎG Oᖴ ᴹᵞ ᴴᴬᴾᴾᴵᴺᴱˢˢ



طُ شُروعِ هَمِه‌ی دِلخوشیامی.



@eshghe_jazabb
3.1K views08:01
باز کردن / نظر دهید