Get Mystery Box with random crypto!

Friedrish

لوگوی کانال تلگرام friedrish — Friedrish F
لوگوی کانال تلگرام friedrish — Friedrish
آدرس کانال: @friedrish
دسته بندی ها: ادبیات
زبان: فارسی
مشترکین: 6.41K
توضیحات از کانال

روایت‌هایی از اینجا و آنجای دنیا
Twitter: twitter.com/friedrish
Youtube: youtube.com/c/faridhub

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 3

2022-01-26 20:54:34در اسارت جغرافیا - تیم مارشال - نشر مرکز


--------

خواندن بخش اول


⁣اما اوکراینی که مکان پایگاه نظامی جدیدی از ناتو باشد برای روسیه غیر قابل پذیرش است. به همین خاطر سال ۲۰۱۴ به محض اینکه رئیس جمهور اوکراین کمی روی خوش به غرب نشان داد، روسیه کریمه رو اشغال کرد. اینطوری دسترسی روسیه به آب گرم بندر سواستوپول تضمین شد.

⁣ویکتور یانوکوویچ، رئیس جمهور قبلی اوکراین با هر دو طرف بازی می‌کرد. با غرب لاس میزد و به مسکو اعلام وفاداری می‌کرد. زمزمه‌هایی از بستن قرارداد تجاری بزرگی با اتحادیه‌ی اروپا اومد که ممکن بود باعث پیوستن اوکراین به اتحادیه‌ی اروپا بشه. اونجا بود که پوتین فشار رو بر اوکراین افزایش داد.

⁣این ضرورت جغرافیایی و حرکت کلی ناتو به سوی شرق، دقیقا نکاتی بود که پوتین در ذهن داشت و جایی گفت که «روسیه خود را در وضعیتی یافت که نمی‌توانست از آن عقب بنشیند. اگر فنری را مدام فشرده کنیم، بالاخره از جا خواهد پرید». فشار ناتو و کشیده شدن دیواری از بالا به پایین در شرق اروپا این فنره.

⁣در حال حاضر آمریکا و اروپا، اوکراین رو به سمت خودشون می‌کشن و روسیه هم سعی داره اون قسمت رو حفظ کنه. آمریکا همچنین در صدده در سالهای آتی نیروهای رومانی و بقیه کشورها از جمله ترکیه رو تقویت کنه. همچنین تنگه‌ی بسفر در دریای سیاه که محل عبور و مرور روس‌هاست رو محدود کنه.


⁣این رو هم در نظر داشته باشیم که بزرگترین برگ برنده‌ی روسیه نفت و گازشه. همین باعث شده بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله آلمان خودشون رو تقریبا بی‌طرف نشون بدن. روسیه از این اهرم به عنوان فشار استفاده می‌کنه. دیروز هم خبر دادن بایدن با قطر برای تامین گاز اروپا صحبت کرده.

⁣در شرق روسیه هم چین شاید در دهه‌های آتی بخش‌هایی از سیبری رو بگیره. همین الان مردم زیادی رو گسیل داده به بخش‌های شمالی چین و طوری شده که بسیاری از ساکنان اون نواحی در سیبری با فرهنگ چینی آمیخته شدن. اینم میتونه تهدیدی باشه در دراز مدت برای روسیه.

⁣در قرن بیست و یکم هستیم اما ژئوپلوتیک همچنان وجود دارد. عمق استراتژیک همچنان معنی می‌دهد. تهدیدها همچنان وجود دارد. شاید خیلی از ماها در جزئيات این چیزا رو نبینیم اما در تصویری گسترده‌تر، و از نگاه سیاستمداران، میتونیم به این موارد پی ببریم.

⁣پتر کبیر در وصیت نامه‌ش در سال ۱۷۲۵ نوشته: تا جای ممکن به قسطنطنیه و هند نزدیک شوید. هرکس که بر آن جا حاکم شود حاکم واقعی جهان خواهد بود. پیوسته جنگ به راه بیاندازید و نه تنها در ترکیه، بلکه در ایران هم تا خلیج فارس نفوذ کنید، تا هند پیش بروید».

⁣یکی از نظامیان افراطی روسیه به اسم ولادیمیر ژیرینوفسکی پس از اشغال افغانستان گفته بود که نظامیان روسی پس از اشغال افغانستان باید بتوانند «چکمه‌هایشان را در آب‌های گرم اقیانوس هند بشویند.». آب گرمی که هیچوقت یخ نمی‌بندد و از آنجا می‌توان به کل دنیا دسترسی داشت.

⁣خلاصه: کشور و مردم اوکراین بنا به تعبیر کتاب، در اسارت جغرافیا هستند و درگیر چیزی‌اند که نقشی درش نداشته‌اند. این مختصری بود از بخش اول کتاب «در اسارت جغرافیا» از تیم مارشال. این کتاب به مکان‌هایی روی نقشه می‌پردازه که هیچوقت روی آرامش نمی‌گیره

⁣از مناقشات هند و پاکستان بر سر مناطق مرزی گرفته تا تبت و شهر سین کیانگ (اویغورها) و خاورمیانه. این دید رو به ما میده که بتونیم از دید یک سیاستمدار و با توجه به نقشه‌ی جغرافیایی این مناقشات رو بررسی کنیم.


در اسارت جغرافیا - تیم مارشال - نشر مرکز

------
@friedrish
1.5K viewsedited  17:54
باز کردن / نظر دهید
2022-01-26 20:52:11#معرفی_کتاب
----
در اسارت جغرافیا - تیم مارشال - نشر مرکز


⁣نقشه کره زمین رو اگر نگاه کنیم، بعضی نقاط جغرافیایی هستند که برای قرن‌هاست محل مناقشه‌ن. این نقاط حساس بخصوص از نظر ژئوپولتیک بسیار مهم هستند. انگار بعضی از این نقاط جغرافیایی هیچوقت قرار نیست روی آرامش ببینند. مردمان این سرزمین‌ها در اسارت جغرافیا هستند.

⁣بیایید نگاهی به روسیه بیاندازیم: روسیه یک کشور پهناوره که اگر عمودی به سه قسمت مساوی تقسیمش کنیم، ۷۵ درصد جمعیتش در یک سوم غربی اون ساکن‌اند. دو سوم شرقی جمعیت بسیار پراکنده و کمی داره و جز سرما و برف چیزی نداره. روسیه روزهای گرم کم داره و زمینش چندان مناسب کشت نیست.

⁣روسیه از هیچ سمتی به آب گرم دسترسی نداره. آبهای اطرافش یخ زده و قطبی هستن. آب گرم برای تجارت و همینطور عرض‌اندام سیاسی فاکتور مهمیه. تجارت از طریق دریا هم هزینه‌ش ارزونتره هم دسترسی بیشتری به دیگر نقاط کره زمین داره. اوکراین همین منطقه رسیدن به آب گرم برای روسیه‌ست.

⁣از نقطه نظر سیاستمدار روس، امکان حمله به کشور از سمت شرق کمه. زمین بسیار گسترده، سرد و برفی و جمعیت بسیار کم کار حمله‌ی هر کشوری رو بسیار پرهزینه و سخت می‌کنه. روسیه تنها مشکل و نگرانیش از سمت غرب و اروپاس. برای این نگرانی هم دلایل و مستندات خوب و کافی دارند.

⁣تابحال بارها و بارها از سمت غرب به روسیه حمله شده که اشغالش کنن. سال ۱۶۰۵ لهستانی‌ها، سال ۱۷۰۸ سوئدی‌ها، سال ۱۸۱۲ فرانسوی‌ها به فرماندهی ناپلئون، و سالهای ۱۹۱۴ و ۱۹۴۱ آلمان به این کشور حمله کردند که ناکام موند. سرما همیشه برگ برنده‌ی این سرزمین یخ زده بود.

⁣پس از اینکه نیروهای روس تا قلب برلین هجوم بردن و هیتلر خودکشی کرد، استالین کشورهای زیادی رو ضمیمه‌ی امپراطوری شوروی کرد. بخشی از این کار از جهت سیاست عمق استراتژیک بود. یعنی شما مرزهات رو از قلب کشور دور می‌کنی تا اگر دشمن حمله کرد، فضا داشته باشی که عقب بکشی.

⁣سال ۱۹۴۹ و اوایل جنگ سرد آمریکا و کشورهای اروپایی برای دفع تهاجم شوروی ناتو رو تاسیس کردند. شوروی هم با کشورهای اقماری‌اش پیمان ورشو رو امضا کردن. این پیمان‌ها به معنی اینه که حمله به هر کشور به معنی حمله به تمامی کشورهاست.

⁣وقتی شوروی فروپاشید، روسیه دوباره کوچک شد. کشورهای اقماری‌اش از بین رفتن و چک، مجارستان، لهستان، بلغارستان، استونی، لیتوانی، رومانی و اسلواکی همگی به ناتو پیوستند! روسیه میگه قرار نبوده این کشورهای همسایه روسیه عضو ناتو بشن. ناتو اما میشگه ما چنین تضمینی نداده بودیم.

⁣روسیه در حال حاضر ائتلافی داره با کشورهای قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، بلاروس و ارمنستان. اقتصاد این کشورها و همچنین شرق اوکراین وابسته به روسیه‌ست. ناتو و آمریکا در اغلب کشورهای همسایه‌ی روسیه پایگاه نظامی دارند و روسیه طبیعتا احساس خطر می‌کنه.

⁣تقریبا همه کشورهایی که عضو پیمان ورشو بودند الان عضو ناتو هستند. این وسط کشورهای مولداوی، گرجستان و اوکراین تمایل دارند به هر دو ائتلاف، هم ائتلاف هم‌پیمانان روسیه و هم ناتو بپیوندند اما به سبب نزدیکی جغرافیاشون به روسیه و حضور هواداران روسیه در این کشورها موفق نشدن.

خواندن بخش دوم

------
@friedrish
1.5K viewsedited  17:52
باز کردن / نظر دهید
2021-12-12 23:48:40سیاره ویروس‌ها - کارل زیمر - کاوه فیض‌اللهی


خواندن بخش اول

⁣داوکینز میگه ویروسی که به بازدم راضی نمیشه، ما رو وادار میکنه به شکلی انفجاری عطسه و سرفه کنیم تا اینطوری بقای خودش رو تضمین کنه. ویروس هاری هم همینطور. سگ هار یک سگ ولگرد خیلی خطرناکه که از دهنش کف میاد و بی‌اختیار به همه جا سرک می‌کشه و گاز می‌گیره.

⁣در این حالت ویروس کنترل سیستم سگ رو در اختیار داره و به فرمان ویروس، سگ سعی می‌کنه تا جای ممکن کل یک منطقه رو بگرده و هر جنبنده‌ای دید گازش بگیره تا ویروس بتونه خودش رو تکثیر و میزبانهای جدید پیدا کنه. برای یک موجود که با چشم دیده نمیشه، حقیقتا چیز ترسناکیه.

⁣ویروس HIV هم ویروس هوشمندیه که در بدن خودش رو مخفی می‌کنه و شبیه به سلول‌های عادی به نظر میرسه. ازینرو سیستم دفاعی بدن در ابتدای آلودگی می‌تونه فقط بخشی از اون رو از بین ببره. اما بخش بزرگی از ویروس رو پیدا نمی‌کنه. ویروس هم به آرامی مشغول تکثیر خودش میشه.

⁣اما چرا باید خودش رو تکثیر کنه؟ اصلا فایده‌ش چیه؟ چه معنی و مفهومی درش هست؟ داوکینز در همون کتاب ژن خودخواه میگه: ویروس‌ها نیز مانند سایر موجودات طبیعت هیچ علاقه‌ای به انسان ندارند، چه مثبت و چه منفی. ویروس‌ها دستورالعمل‌هایی برنامه نویسی شده به زبان DNA هستند

⁣و به درد خود این دستورالعمل‌ها می‌خورند. این دستورها می‌گویند «از من رونوشت بگیر و پخش کن». همین و تمام. از من رونوشت بگیر و پخش کن. از من رونوشت بگیر و پخش کن. از من رونوشت بگیر و پخش کن. از من رونوشت بگیر و پخش کن. از من رونوشت بگیر و پخش کن. از من رونوشت بگیر و پخش کن.

⁣داوکینز میگه: البته که این کار بیهوده است. به طرز باطلی بیهوده است. اما این اهمیتی ندارد که بیهوده و بی دلیل باشد. می‌تواند مطلقا بی‌دلیل باشد و باز هم انتشار یابد. انتشار می‌یابد به این دلیل که انتشار می‌یابد به این دلیل که انتشار می‌یابد. قرار نیست دلیلی پشت این قضیه باشد.

⁣ویروس‌ها هم برای بقا تغییر شکل میدن که بهش میگن جهش. ویروس وارد بدن هر میزبانی که میشه، از محیط بهره میگیره و خودش رو تقویت می‌کنه. اگر توجه کرده باشین، ویروس کرونا افراد سالمند رو به شدت درگیر می‌کرد اوایل. به مرور گفتن حالا افراد میانسال و کم کم جوانترها.

⁣الان این واریانت اومیکرون رو میگن که بچه‌ها رو بیشتر درگیر می‌کنه. دلیلش با این تفاصیل میتونه منطقی باشه. کرونا نمیخواد بره، واکسن ضعیفش کرده و بدن‌ها قوی شدن. میخواد بمونه. پس نمیخواد میزبانش رو بکشه. میخواد از آزارش کم کنه و بشه چیزی مثل سرماخوردگی اما از بین نره.

⁣جیمز لاولاک، یک دانشمند انگلیسی، میگه: یک ویروس موثر میزبانش را می‌کشد، یک ویروس زیرک با آن کنار می‌آید. ظاهرا کرونا ویروس زیرکیه که نمیخواد بره و میخواد موندگار بشه بخاطر همین به مرور از قدرتش کم میشه و کاری نمی‌کنه که میزبانش رو بکشه چون کشتن میزبان به بقای خودش هم آسیب میزنه.

⁣نگاهی بندازیم به آمار قتل عام ویروس‌ها: آبله در ۴۳۰ هزار سال پیش حدود ۱۰۰ هزار نفر رو به کشتن داد. آنفولانزا یا ابولا در سال ۲۵۰ میلادی فقط در یک روز حدود ۵ هزار نفر رو به کشتن داد. در قرن شانزدهم نزدیک به ۹۰ درصد بومیان آمریکا بخاطر ویروس افراد خارجی از بین رفتن.

⁣سالهای ۱۵۴۵ تا ۱۵۴۸ آبله حدود ۱۵ میلیون نفر از ساکنان مکزیک و آمریکای مرکزی رو کشت. آنفولانزای اسپانیا که دقیقا صد سال پیش رخ داد رو تخمین میزنن که حدود ۱۰۰ میلیون نفر قربانی گرفت. آنفولانزای خوکی سال ۲۰۰۹ جان حدود نیم میلیون نفر را گرفت.

⁣از این آمارها از قربانیان ویروس میشه صفحه‌ها نوشت. چیزی که بدیهیه اینه که ویروس‌ها هستن و وجود دارن و بشر هیچوقت ازشون مصون نبوده. پیشرفت علم و هوش بشر باعث شده از خسارت‌های زیادی جلوگیری بشه و برخی از این ویروس‌ها که زمانی کشتار راه می‌انداختن، الان در حد یک سرفه و عطسه هستن.

⁣طبیعت پر از ویروسه. در هوا و آب و خاک همه جا ویروس هست. حیات به ویروس و باکتری و قارچ و دیگر اشکال نیاز داره و بدون اینها حیاتی هم نبود. باکتری خوب و بد داریم. ویروس خوب و بد و بقیه موارد. شما نمی‌تونید با طبیعت مبارزه کنید، فقط میتونید با هوش از خسارت‌های احتمالی کم کنید.

⁣این رشته توییت مختصری بود از کتاب «سیاره ویروس‌ها» از کارل زیمر. زیمر از معروفترین نویسنده‌های شاخه‌ی Popular Science در آمریکاست که چندین کتاب خواندنی داره. این کتاب رو نشر نو در ایران ترجمه کرده.

------
@friedrish
2.1K viewsedited  20:48
باز کردن / نظر دهید
2021-12-12 23:46:23#معرفی_کتاب
----
سیاره ویروس‌ها - کارل زیمر - کاوه فیض‌اللهی


⁣حالا که کرونا به مرور داره کمرنگ میشه، و این تجربه هولناک رو از سر گذروندیم، بیایم یکبار برای همیشه ببینیم ویروس چیه. این «چیز» نادیدنی چیه که زندگی ما رو در برمیگیره. چرا انقدر آسیب‌پذیریم در مقابلش و در این تقابل، در نهایت کی برنده میشه؟

⁣یک عدس رو در نظر بگیرید که یه گوشه افتاده. این عدس به خودی خود جونی نداره و تغییر نمی‌کنه. اما اگر این عدس رو بگذاریم توی خاک و بهش آب بدیم، جوونه میزنه و رشد می‌کنه. یعنی اگر محیط براش فراهم باشه، از امکانات «خارجی» استفاده می‌کنه و زنده میشه.

⁣ویروس هم شبیه به همین عدسه. یک موجود زنده نیست. برای اینکه جون بگیره، نیاز داره یکی براش امکانات رو فراهم کنه. تصور کنین یک دوست باهوش دارین که چون لپ تاپ نداره، نمی‌تونه از هوشش استفاده کنه. این دوست میاد لپ تاپ شما رو ورمیداره و از امکانات شما استفاده می‌کنه.

⁣حالا اینکه دوستتون با استفاده از لپ تاپ شما میخواد کار خیری به شما برسونه یا اینکه دست به تخریبتون بزنه، بستگی به این داره که چی تو مغزشه. ویروس یک پوسته‌ی پروتئينی داره با چند ژن که در داخلش نهفته است. این ژن همون کدهاست. این کدها نیاز به یک interpreter یا مترجم نیاز دارن.

⁣وقتی ویروسی وارد بدن شما میشه، میره به سلول‌های بدن شما می‌چسپه. سلول رو سوراخ می‌کنه و میره تو و اینجاست که از امکانات سلول و دستگاه ترجمه‌ی اون به نفع خودش استفاده می‌کنه. ویروسی که تا الان جون نداشت، الان تمام امکانات دنیا در اختیارشه.

⁣ویروس با استفاده از این امکانات، شروع می‌کنه به تکثیر کردن خودش. چیزی شبیه به ویروس کامپیوتری. وقتی ویروس وارد لپ تاپ شما شد، از امکانات سیستم شما به نفع تکثیر خودش استفاده می‌کنه و چیزی جلوش رو نمی‌گیره مگر اینکه آنتی ویروس از قبل داشته باشید یا اینکه به روشهای دیگه جلوش رو بگیرید.

⁣ویروس‌ها از کجا اومدند؟ ویروس‌ها بخشی از طبیعت هستند. تخمین میزنن که حدود ۴ میلیارد ساله که ویروس‌ها وجود دارند و انسان به شکل امروزی تنها کمتر از ۳۰۰ هزار ساله که شکل گرفته. پس ویروس‌ها قدیمی‌ترند و ما همین اواخر اومدیم. از بین تمامی ویروس ها، فقط ۲۵۰ عدد اونها انسان رو مریض می‌کنن.

⁣این ۲۵۰ ویروسی که برای انسان مخرب هستند هم طی همین ۱۲۰ سال اخیر کشف شدن. ظاهرا انسانها هنوز میزبان دندانگیری برای تنوع عظیم ویروس‌ها نبودیم اما با ارتباطات بیشتر شاید در آینده نظرشون بیشتر به ما جلب بشه. ویروس همه چیز رو آلوده می‌کنه: از گل و گیاه و درخت گرفته تا تمامی حیوانات.

⁣در دهه‌ی ۱۹۸۰ چند دانشمند سعی کردن بفهمن آیا در آب هم ویروس هست یا نه؟ متوجه شدن که هست و اگر بخوایم وزنشون کنیم، ویروس‌های دریا چیزی به اندازه ۷۵ میلیون نهنگ آبی وزن دارن! اگر بخوایم تعداد ویروس‌های دریا رو پشت هم ردیف کنیم، طولشون به اندازه‌ی ۴۲ میلیون سال نوری خواهد بود.

⁣البته این به معنی این نیست که شما اگر در آب شنا کنید حتما آلوده خواهید شد. در حال حاضر بدن انسان میزبان جذابی برای ویروس‌های موجود در آب نیست. بعضی از این ویروس‌ها هم بین انسان و حیوان در رفت و آمدند. مثل آنفولانزا که از پرندگان اومده و سرخک که از خوک اومده.

⁣دور نریم: ویروس هم همانند دیگر اشکال حیات، خودش رو تکثیر می‌کنه و به دنبال بقاست. سعی می‌کنه تا جایی که میتونه خودش رو تکثیر کنه. ویروس‌ها بعضی اوقات بقدری خوب عمل می‌کنند که انگار یک ذهن هوشمند پشتشون قرار داره. برای مثال شما سرماخوردگی رو در نظر بگیرید.

⁣ریچارد داوکینز در کتاب «ژن خودخواه» میگه: وقتی سرما میخوریم یا سرفه می‌کنیم، معمولا آن را عوارض ناخوشایند بیماری می‌دونیم. اما محتمله که این نشانه‌ها به عمد توسط ویروس مهندسی شده باشه تا به سفرشون از یک میزبان به میزبان دیگه کمک کنه.

⁣به زبان ساده‌تر: وقتی ویروس سرماخوردگی وارد بدن ما میشه، کنترل بدن ما رو در اختیار میگیره، و با فشار آوردن به فرد برای عطسه و سرفه کردن سعی می‌کنه هرچه بیشتر خودش رو در محیط پراکنده کنه تا آدم‌های دیگر (میزبانهای دیگر) رو درگیر کنه. اینطوری خودش رو تکثیر می‌کنه.

خواندن بخش دوم

------
@friedrish
2.0K viewsedited  20:46
باز کردن / نظر دهید
2021-12-10 23:18:30لیست مطالب منتشر شده در این کانال
-----------------------------------
این لیست هر بار بروز می‌شود


کارلوس گون - اول

⁣⁣ماجرای میتینگ Big Three در تهران - اول

⁣دزدی قرن از بانکی در آرژانتین - اول

ماجرای خانواده‌ی ساکن سیبری - اول

کریس اسمیت - اول

بازرگان مرگ - اول

راسپوتین - اول

دزدی پیرمردهای لندنی - اول

جاسوسی که غلط نگارشی داشت - اول

هیرو اونودا - اول

خرس بزرگ وال استریت - اول

تئاتر خیابانی پلیس کانادا - اول

نقشه گنج فارست فن - اول

بابی فیشر - اول

مایکل تویس - اول

حسین نیری و فرارش از زندان - اول

تنهاترین نهنگ دنیا - اول

پرونده تمام شد - اول

کیف پاندورا - اول

دانشمند و دختر بیکینی پوش - اول

جاسوسی که نظرش عوض شد - اول

ران و دوریندا - اول

گورباچف و پیتزا - اول

اتاق ۳۴۸ - اول

کلیون باندی - اول

شاتل کلمبیا - اول

بدترین پاندمی دنیا - اول

واسیلی آرخیپوف - اول

سندروم هاوانا - اول

فونکه؛ اخاذ برلینی - اول

مرگ عجیب برایان ولز - اول

گروه لازاروس - اول

آلوارنگا - اول

آلن بریج - اول

جعبه‌ی پاندورا - اول

آنگولا - اول

ون هارلم - اول

سرقت در هلند - اول

آخرین سنگر شیطان - اول
------
@friedrish
1.9K views20:18
باز کردن / نظر دهید
2021-12-09 18:46:55آخرین سنگر شیطان
----
بخش سوم و آخر

خواندن بخش دوم

⁣الان جان لب ساحل بود. دو مرد بلند قد که دور چشماشون با رنگی زرد نقاشی شده بود کنارش ایستاده بودن. آیا قدم اول جان به ثمر رسیده بود؟ قصد دوستی داشتند؟ برای لحظاتی همه چیز آرام بود. به همدیگه نگاه میکردن. اما اوضاع به زودی خیلی گیج‌کننده و سریع پیش رفت.

⁣دو مرد قبیله پریدن رو قایق جان و رفتن وسط آب. پسربچه کمانش رو شلیک کرد و تیر بطور معجزه آسایی به انجیل جان برخورد کرد و وارد بدنش نشد. جان سراسیمه خودش رو انداخت تو آب و شنا کرد تا برسه به قایق بزرگتر که دوستاش اونجا بودن.

⁣در دفترش نوشت:« من ترسیدم. بله ترسیدم. اما خوشحالم که هنوز زنده‌ام و پروردگار مرا نجات داده است. آیا بهتر نیست اینجا را ترک کنم؟». دوستان بهش گفتن برگردیم به اسکله. اما این جزیره از نظر جان «آخرین سنگر شیطان» بود و این رو رسالت خودش می‌دونست که اونها رو نجات بده.

⁣دل و جراتی بهم زد و گفت که نه! باید برم. در دفترش نوشت:«پروردگارا، زندگی من در دست توست. شاید زنده بودنم برای تبلیغ دینت بیشتر کارساز باشد اما، لطف آنچه تو اندیشی و حکم آنچه تو فرمایی». تقریبا روشنی روز رو در قایق سپری کرد و خوابید. صبح روز بعد برای سومین بار رفت سمت جزیره.

⁣به درخواست جان، دوستاش اون رو در ساحل رها کردن و خودشون برگشتن به شهر. یک روز گذشت. قایق روز بعد دنبال جان برگشت. از دور دیدن که مردان قبیله طناب بلندی رو انداختن دور گردن جان و در امتداد ساحل روی زمین می‌کشوندنش. جان کشته شده بود. شاید از قدم اول هم فراتر نرفته بود.

⁣بعد از مرگش سر و صدای زیادی به پا شد. اون دوستان قایق سوارش توسط دولت هند بازداشت شدن. خانواده‌ش اما در آخرین پست اینستاگرامی‌اش بیانیه‌ای رو منتشر کردن و نوشتن که از هیچ فرد یا ارگانی شکایت ندارن و امیدوارند روح جان در آرامش ابدی باشد.

⁣این قبیله در دوره‌ی امپراطوری بریتانیا، حدود ۵۰۰۰ نفری تخمین زده می‌شدند. امروزه اما چند صد نفر از اونا باقی موندن. بخاطر اوضاع اقلیمی، ظاهرا این قبیله با اهدایی‌های دولت زندگی می‌کنن و دولت همیشه با هلکوپتر براشون میوه و غذا میفرسته.



منبع این گزارش

------
@friedrish
157 viewsedited  15:46
باز کردن / نظر دهید
2021-12-09 18:45:08آخرین سنگر شیطان
----
بخش دوم

خواندن بخش اول


⁣سال ۲۰۰۶ قایق دو هندی که ظاهرا مست بودن به سمت ساحل این قبیله کشیده شد. مردهای قبیله این دو هندی نگون بخت رو با تیشه‌هایی که داشتن انقدر زدن تا کشته شدن. جنازه‌هاشون رو با نیزه‌هایی لب ساحل مثل مترسک رو به دریا قرار دادن. به عنوان هشداری برای دیگر متجاوزین.

⁣حکومت هند برای محافظت از این جزیره و آدم‌هاش از دنیای مدرن و خارجی‌ها، و همچنین محافظت از آدم‌های دنیای مدرن از این قبیله‌ی خطرناک، ورود و نزدیک شدن به جزیره رو ممنوع کرده. ازینرو کسی بهشون نزدیک نمیشه مگر اینکه مثل جان چو دزدکی بخوای شبانه به اونجا بری.

⁣جان چو اما یک مبلغ مسیحی بود. بسیار با ایمان و متعصب به دین که سراسر زندگی کوتاهش رو در این راه سپری کرده بود. سالها بود که افراد این قبیله و رفتن به جزیره مثل خوره در ذهنش رخنه کرده بود. خودش آدمی بود ورزشکار و کوهنورد و بدنی بسیار ورزیده داشت.

⁣از ۲۰ سالگی به بعد کل زندگی‌اش رو به این قبیله اختصاص داد. سعی کرد بفهمه زبانشون چیه، مرامشون چیه و اینکه چطوری میتونه اونجا آیین مسیحیت رو برپا کنه. با توجه به هشدارهایی که از همه می‌شنید، گوشش به حرفی بدهکار نبود و میخواست هرطور شده پا در قدم ناشناخته بگذاره.

⁣بارها به اطراف اون جزیره سفر کرد، دوستان مسیحی و معتقدی اون اطراف پیدا کرد و ازشون سوال می‌پرسید. راههای رفت و آمد رو بررسی می‌کرد و سعی می‌کرد راز و رمز اون آدمها رو بفهمه. در همین سفرها بود که تونست آدم‌هایی رو پیدا کنه که کمکش کنن شبانه به اون جزیره بره.

⁣پاییز سال ۲۰۱۸ دوستان و خانواده رو جمع کرد و خداحافظی کرد. گفت سفری در پیش دارم که ممکنه برگشتی ازش نباشه. تقریبا همه مخالفت کردن و سعی کردن پشیمونش کنن اما جان مصمم بود که به این سفر مقدس بره. رسالتش این بود که پیغام مسیح رو به این قوم برسونه.

⁣جان یک برنامه‌ی مفصل ۲۷ قدمی نوشته بود. قدم اول اینکه ارتباط اولیه صورت بگیره که شامل بردن هدایا به جزیره بود. قدم دوم نزدیک شدن به افراد قبیله. و دیگر قدم‌ها هم به این شکل جلو میرفت. چندین ماه رو صرف این برنامه ریزی کرده بود. خیلی مطمئن بود که همه چیز خوب پیش میره.

⁣دیدیم که اولین برخورد جان با قبیله خوب پیش نرفت و خودش رو پرت کرد تو قایق. پارو زد تا رسید به قایق دوستاش. تو دفتر یادداشتش نوشت:«احساس ترس کردم اما بیشتر از اینکه اونها من رو نپذیرفتن ناامید شدم». دفتر یادداشتش رو مدام آپدیت میکرد.

⁣از دور دیدن که شش نفر از مردان قبیله کنار ساحل به هلهله و شادی پرداختن که ظاهرا بخاطر موفقیتشون در دفع خطر بوده. یکی‌شون که ظاهرا رئیس قبیله بود با تاجی از گل بر سرش، وسط بقیه مشغول پایکوبی بود. جان با دیدن این شادی بیشتر ناامید شد.

⁣بعد از دقایقی، دوباره عزم رفتن به سمت جزیره کرد. از دور صدای فریاد و ظاهرا خوشحالی میومد. اصواتی که ازشون بیرون میومد پر از حروف b, p, l و o بود. دو مرد از قبیله نزدیکش شدن. جان به آرامی یک بیلچه و ماهی‌ها رو زمین گذاشت و هلشون داد جلو؛ به رسم هدیه.

⁣ظاهرا اینبار دو مرد قبیله رفتاری دوستانه‌تر پیش گرفتن. کمان‌هاشون رو گذاشتن رو زمین و ماهی‌ها رو بردن. جان رو قایق کوچک خودش بود و می‌ترسید که لب ساحل بایسته. پسربچه‌ای هم پشت سر مردها اومد با یک کمان و تیری که آماده‌ی شلیک بود. جان لبخندی به سمتش روانه کرد ولی تاثیر نکرد.

خواندن بخش سوم

------
@friedrish
167 viewsedited  15:45
باز کردن / نظر دهید
2021-12-09 18:42:55آخرین سنگر شیطان
---
بخش اول


⁣جان چو John Chau میخواست وارد جزیره‌ای بشه که برای قرن‌ها دست نخورده باقی مونده بود. جزیره‌ای مرموز و خطرناک که کسی ازش زنده بیرون نمیومد و دولت هند هم ورود به اون رو ممنوع کرده بود. جان بهش می‌گفت «آخرین سنگر شیطان» و میخواست بختش رو امتحان کنه.

⁣برای اینکه افراد ساکن جزیره رو به بیماری آلوده نکنه، ۱۱ روز خودش رو در یک کابین تاریک قرنطینه کرد. افراد جزیره آنتی بادی هیچ مرض مدرنی رو نداشتن و یک سرماخوردگی ساده می‌تونست اونا رو به کشتن بده. جان ۲۶ سال داشت و از آمریکا اومده بود. سالها بود که نقشه‌ی این ماجراجویی رو می‌کشید.

⁣توی دفتر یادداشت روزانه‌ش نوشته بود:«پروردگارا، سپاس بیکران که من را برای این موضوع مهم انتخاب کردی. امید دارم جلال و جبروت و شکوه تو بر جزیره‌ی Sentinel بتابد و از این مهم سربلند بیرون بیایم». جان مبلغ مسیحی بود. اومده بود یک قبیله‌ی به جامانده از اعماق تاریخ رو با مسیحیت آشنا کنه.

⁣ماه نوامبر سال ۲۰۱۸ بود. ساعت چهار صبحی به دوستاش خبر داد برای بردنش به جزیره. ورود به این جزیره از طرف دولت هند برای محافظت از اون قبیله ممنوع بود. ازینرو باید دزدکی می‌رفتن. قایق وقتی نزدیک جزیره شد ایستاد، جان قایق پارویی کوچکی رو انداخت به آب و تنهایی رفت سمت جزیره.

⁣وسایل ضروری از جمله دارو و ابزارهای احتیاطی رو با خودش داشت. پونصد متری پارو زد تا رسید به ساحل جزیره. در سکوت شب می‌تونست صدای پچ پچ و حرف زدن چند آدم رو بشنوه. خیره شده بود به تاریکی جنگل که دید دو مرد قد بلند لخت با دو کمان بزرگ از دل تاریکی اومدن بیرون.

⁣سراسر وجود جان رو ترس فراگرفت. مردها به زبانی داد و بیداد می‌کردند که هیچی ازش نمی‌فهمید. لب ساحل ایستاده بود و با صدای بلند به زبان انگلیسی گفت:«اسم من جانه. من شما رو دوست دارم. مسیح شما رو دوست داره. مسیح این اجازه رو به من داده که نزد شما بیام».

⁣چند رشته ماهی از قایق در آورد و بهشون نشون داد و خواست به عنوان کادو قبولش کنن. اما اون دو مرد جان رو غریبه دیدن. جان از دور دید که دو تیر آغشته به زهر از پشتشون ورداشتن، تیرها رو به کمان کشیدن و اماده شلیک شدن. وحشت و هراس سر تا پای جان رو گرفت.

⁣به محض اینکه احساس خطر کرد، ماهی‌ها رو انداخت لب ساحل، دو پای دیگه قرض گرفت و خودش رو پرت کرد توی قایق. خدا خدا میکرد شلیک نکنن چون میدونست که کوچکترین برخورد اون تیرها می‌تونست فوری جونش رو بگیره. هر طور بود پارو زد و از ساحل دور شد. خودش رو رسوند به قایق بزرگ.

⁣طبق تحقیقی که سال ۲۰۰۳ انجام شده، قبیله‌ی Sentinelese از مرموزترین انسان‌های حال حاضر دنیا هستن. تاریخشون برمیگرده به اولین موج انسانهایی که خودشون رو از آفریقا به آسیا رسوندن: چیزی بیشتر از ۵۰ هزار سال پیش و جالب اینکه الانم همونطور زندگی می‌کنن: خوراکجو-گردآورنده.

⁣در طول قرن‌ها بارها آدم‌های مختلف از نزدیک با این قبیله روبرو شدن. مثلا مارکوپولو که از اون حوالی می‌گذشته، نوشته که «قومی به شدت خشن هستن و هرچیزی که گیرشون بیاد میخورن». پوستشون کامل سیاهه و انقدر قدیمی هستن که هنوز زبان مدرن هم در بین اونها توسعه پیدا نکرده.

⁣خوراکشون شکار ماهی، خوک‌های وحشی، لاکپشت و میوه و ریشه‌های خوراکیه. چیزی به اسم لباس بین اونها باب نشده و با برگ درخت خودشون رو می‌پوشنن - البته اگر لازم باشه. با نیزه شکار می‌کنن و به شدت خطرناک هستن. هر موجود زنده‌ی غیر خود ببینن بهش حمله می‌کنن و می‌کشنش.

⁣دوران امپراطوری انگلیسی و سلطه‌ش بر هند، چند ماجرا جو تونستن یک زن و مرد و دو تا بچه‌شون رو از جزیره بدزدن و بیارن داخل شهر برای بررسی. به محفض ارتباطشون با آدمهای خارج از جزیره، مریض شدن و مردن. آنتی بادی‌هایی که بشر امروز دارن در بدن اونها نیست.

⁣سال ۱۹۷۴ عده‌ای باستان شناس با همکاری پلیس سعی کردن بهشون نزدیک بشن. حجم زیادی از ماهی و نارگیل با خودشون بردن به عنوان هدیه. لب ساحل با بلندگو گفتن«ما دوست شما هستیم. میخواهیم با شما دوست شویم». غافل از اینکه اونا تقریبا به هیچ زبانی صحبت نمی‌کنن و نمی‌فهمن.

⁣حرفهای باستان‌شناسها تموم نشده بود که تیرهای زهرآگین از داخل درخت‌ها به سمتشون شلیک شد. هرچی آورده بودن لب ساحل رها کردن و همه پا به فرار گذاشتن. هرچند که ظاهرا یکبار تونستن با نارگیل اونا رو به سمت خودشون بکشن و عکسی گرفته شد با عنوان رویارویی انسان مدرن و انسان پیشاتاریخ.

خواندن بخش دوم

------
@friedrish
254 viewsedited  15:42
باز کردن / نظر دهید
2021-12-04 14:21:29فریب نزولی
----

⁣در دنیای روانشناسی اصطلاحی داریم به اسم «Deceiving down» یا فریب نزولی. به مواقعی اطلاق می‌شه که شخصی برای اینکه از گروه طرد نشه، بطور عمد عزت نفس و توانایی‌های خودش رو میاره پایین تا همطراز دیگری یا بقیه بشه. اینطوری ماندگاریش بیشتر میشه هرچند که بهش آسیب میزنه. ⁣این فرضیه رو جان هارتونگ (John Hartung) در سال ۱۹۸۸ بسط داد و میگه: «بعضی افراد به جهت نفعی که از قرار گرفتن در موقعیتی می‌برند، برای راضی نگه داشتن خود از شرایط، عمدا عزت نفس خود را پایین میاورند. موقعیتی که در حالت عادی آن را ناعدلانه می‌بینند».

⁣مثال ساده: زن و شوهرهایی رو دیدیم که یکی‌شون بخاطر اینکه بتونه موقعیت سخت زندگی با طرفش رو تاب بیاره، عمدا خودش رو پایین می‌کشه. توانایی‌هاش رو کمتر نشون میده و عزت نفس خودش رو سرکوب می‌کنه. دلیل؟ بهره‌مند شدن از امنیت روانی، اقتصادی یا اجتماعی.

⁣در این وضعیت‌ها، تمایل طبیعی به نشان دادن توانایی‌های خود به چشم تهدید دیده می‌شه و ممکنه باعث طرد شدن از گروه یا یک موقعیتی منجر بشه. پس توانایی‌های خود رو به قصد فریب دیگران پنهان می‌کنی تا بتونی در اون وضعیت موندگار بشی.

⁣مثالهای زیادی در این رابطه میشه زد: می‌بینین که در یک موقعیت کاری، شما سطح‌تون از سطح همکارا خیلی بالاتره ولی عمدا بروزش نمی‌دین چون با نشون دادنش موقعیتتون به خطر می‌افته. اون تمایز باعث میشه شما از گروه طرد بشین. پس همرنگ جماعت می‌شین و خودتون رو پایین می‌کشین. ⁣یا در رابطه‌ای گیر کردید و بخاطر اینکه طرف مقابل رو از دست ندین، عزت نفس خودتون رو سرکوب می‌کنین و سطحتون رو میارین پایین تا شبیه به طرف مقابل بشید. چون در غیر اینصورت احساس می‌کنید طرف مقابل شما رو ترک می‌کنه. تمامی این موارد خروجیش افسردگی و اضطرابه.

⁣هارتونگ می‌گه در طول زمان، و از دیدگاه تکاملی و انتخاب طبیعی، ما یاد گرفتیم برای بقای خودمون و انتقال ژن‌هامون به نسل بعدی، در شرایط خطیر، خودمون رو ضعیف و دست پایین نشون بدیم تا ما رو بپذیرن و اینطوری با فریب دادن دیگران بتونیم که ژن‌هامون رو منتقل کنیم.

⁣احساسات ناخوشایند طرد شدن چه از گروه و یا از یک پارتنر به این میگرده که ما از تنهایی می‌ترسیم. در دورانی که بشر خوراکجو-گردآورنده بود آدم‌های ضعیف و ناتوان یا بچه‌های مریض رو یه گوشه رها می‌کردن که بمیرن. یا اگر در گروه نبودی، هم آسیب‌پذیر بودی هم گرسنه. ⁣هارتونگ درباره کیس رابطه زن و شوهری میگه وقتایی هست که معمولا یک طرف آدم سلطه‌جو و کنترل‌کننده و طرف آسیب‌پذیر (معمولا زنان ) میاد از اون آدم دفاع هم می‌کنه. به این خاطر که خودش رو با شرایط وفق بده، تا از نظر مالی، امنیت و بقیه موارد منتفع بشه، حتی قبولم می‌کنه که مشکل از خودشه.

⁣معمولا زن میاد خودش رو فریب می‌ده که استحقاق این بداقبالی رو داره و اگر مشکلی هست، مشکل از اونه نه شوهر سلطه‌جو. امنیت اقتصادی (ترس قدیمی گرسنه موندن)، کدهای مذهبی و اخلاقی و فرهنگی و دیگر موارد باعث میشه این شرایط رو بپذیرن و خودشون رو آداپته کنن.

⁣هارتونگ همچنین گریزی میزنه به تفاوت جنسیتی و میگه جنس مذکر اغلب دچار خودفریبی صعودی میشه. یعنی بیشتر از چیزی که هست خودش رو نشون میده تا به این شکل بتونه جفت پیدا کنه و ژن‌هاش رو منتقل کنه. زنها اما معمولا خودفریبی نزولی دارند. ⁣منطق این قضیه هم اینه که میگه جنس مذکر در چرخه‌ی انتخاب طبیعی در طی زمان به جفت‌یاب‌هایی فرصت طلب تبدیل شدند و با بازاریابی و خود تبلیغی تا جایی که می‌تونن در سطح گسترده‌ای بذرشون رو پراکنده می‌کنن. دلیلشم ساده‌ست: انتقال ژن و حفظ بقا.

⁣از اون طرف جنس مونث بخاطر دارایی ارزشمندی که در اختیار داره، که سیستم تولید مثل و پرورش بچه‌ست، بیشتر به دنبال اینه که تا جای ممکن جفتی رو پیدا کنه که کیفیت بهتری داره و بخاطر همینه که زنها معمولا گزینشی‌تر (picky) عمل می‌کنن تا مردها.

⁣پس فرضیه اینه که همه چیز به بقا و بازتولید ژنها برمیگرده. در طول ده‌ها و صدها هزار سال تاریخ بشر، موقعیت‌های بیشماری وجود داشته که فرد بخاطر اینکه بتونه از موهبت‌های بودن در جمع استفاده کنه، عمدا خودش رو پایین کشیده تا نفعی از جمع برده باشه.

⁣پس خودفریبی نزولی باعث میشه گونه‌ی ما زنده بمونه و حقه‌ایه که در ژنهای ما وجود داره. هرچند که نتیجه‌ش بیشمار آسیب روانی از جمله افسردگی و اضطرابه.

لینک مقاله هارتونگ

------
@friedrish
3.1K views11:21
باز کردن / نظر دهید
2021-12-01 19:14:09جنگ صلیبی اول - پیتر فرانکوپن - حسن افشار


⁣هاینریش چهارم شخصی معتمد خودش رو به مقام پاپی رساند. از اونطرف وفاداران به مسیحیت و پاپ اصلی نیز بعد از گرگوری، اوربان دوم رو پاپ کردند. همزمان دو پاپ در اروپا وجود داشت. اوربان که چندان حمایتی نداشت و دست به عصا حرکت می‌کرد، دنبال پیدا کردن متحد و آشتی دادن کلیسا بود.

⁣سخن کوتاه: در همین زمان حاکم استانبول، شخصی به اسم الکسیوس، نامه فرستاد به اوربان دوم و گفت کجایید که دارند به ما حمله می‌کنند، مسلمانان به امپراطوری حمله کرده‌اند و دین خدا در خطر است و از این حرفا. اوربان هم از موقعیت استفاده کرد و اون نطق آتشین رو ابراز کرد.

⁣این جرقه‌ی اولین جنگ صلیبی بود. پاپ ضعیف به دنبال حفظ موقعیت خودش و قدرت بیشتر در اروپا بود و امپراطوری روم هم به دنبال دفع مهاجمان. مسیحیت شد ابزاری برای متحد کردن مردم. پس از جنگ صلیبی اول، کلیسا به شدت قدرت گرفت و دوره‌ای شروع شد که همه چیز تحت نظر کلیسا بود.

⁣قدرت و نفوذ و جسارت کلیسا به اوج خودش رسید تا اینکه در اواخر قرن سیزدهم طاعون یک سوم کره زمین رو پاک کرد و از اونجا به مرور قدرت کلیسا کمتر و کمتر شد. کلا سیر تاریخی جالبیه. اونایی که به تاریخ علاقه دارن از خوندن تایم لاین سرگذشت اروپا لذت میبرن.

⁣یه نکته هم خودم بگم: استانبول یک شهر رویاییه. استانبول خیلی چیزها رو به خودش دیده. معماری رومی استانبول بخاطر اینه که پایتخت امپراطوری روم بود. و قبل‌تر از اون هم اقوام و طایفه‌های گوناگون اونجا ساکن بودن. تاریخ استانبول خیلی قدیمیه و به انسان پیشاتاریخ هم برمیگرده.

⁣هر وقت به استانبول رفتید و در شهر گشت زدید، بخصوص در منطقه فاتیح، برای لحظاتی چشمهاتون رو ببندید و صدای پای تاریخ رو در اون حوالی بشنوید. صدای جنگ‌ها، امپراطوری‌ها، مردمان مختلف، زندگی‌هایی که اونجا بودن و داستان‌ها و روایت‌هایی که اونجا شکل گرفتن.

⁣پس از فروپاشی امپراطوری روم شرقی، مسلمانان امپراطوری عثمانی رو بنیانگذاری کردند و اسم کنستانتینوپل رو گذاشتند قسطنطنیه. جنگ جهانی اول هم که عثمانی فروپاشید، مصطفی کمال اسمش رو گذاشت استانبول. واقعا شهر بی‌نظیریه.

⁣این خلاصه‌ای بود از کتاب «جنگ صلیبی اول» از پیتر فرانکوپن - مترجم حسن افشار


امین معلوف هم کتابی داره به اسم جنگ‌های صلیبی به روایت اعراب به مترجمی عبدالحسین نیک گهر که خوندن اونم خالی از لطف نیست.

------
@friedrish
622 views16:14
باز کردن / نظر دهید