Get Mystery Box with random crypto!

خرمگس

آدرس کانال: @kharmagaas
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 19.25K
توضیحات از کانال

 "من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم"
«دفاعیات سقراط»
یادداشتهای فرهاد قنبری
برخی مطالب در اینستاگرام [به آدرس زیر] هم اشتراک گذاری می شود👇
https://www.instagram.com/farhad_ghanbariii

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 12

2023-05-15 11:04:23 پهلوانی به نام گرامی

"گرامی" پسر جاماسپ (وزیر گشتاسپ) در  شاهنامه فرمانده بخشی از سپاه ایران در جنگ با "ارجاسپ" و سپاه تورانیان است. نام وی در "یادگار زریران" آمده‌است. گرامی در حین نبرد ایران و توران وقتی مشاهده می کند که پرچم ایرانیان بر زمین افتاده به میدان تاخته و درفش کاویانی را برداشته و غبار از آن می زداید و برمی افرازد. لشکر توران وقتی او را می بیند، همه جانبه به او حمله می برند و دستش را قطع می‌ کنند. گرامی درفش کاویانی (پرچم) را به دندان می‌گیرد و با یک دست به میدان می تازد و در نهایت در میدان نبرد کشته می شود.
برخی معتقدند واژه "گرامی" در ادبیات فارسی از نام او گرفته شده است.
حکیم بزرگ توس در شاهنامه در مورد دلاوری گرامی اینگونه می سراید:

"گرامی گوی بود با زور شیر
نتابید با او سوار دلیر

گرفت از گرامی نبرده دریغ
گرامی کفش بود برنده تیغ

گرامی خرامید با خشم تیز
دل از کینهٔ کشتگان پر ستیز

میان صف دشمن اندر فتاد
پس از دامن کوه برخاست باد

سپاه از دو رو بر هم آویختند
و گرد از دو لشکر برانگیختند

بدان شورش اندر میان سپاه
ازان زخم گردان و گرد سیاه

بیفتاد از دست ایرانیان
درفش فروزندهٔ کاویان

گرامی بدید آن درفش چو نیل
که افگنده بودند از پشت پیل

فرود آمد و بر گرفت آن ز خاک
بیفشاند از خاک و بسترد پاک

چو او را بدیدند گردان چین
که آن نیزهٔ نامدار گزین

ازان خاک برداشت و بسترد و برد
به گردش گرفتند مردان گرد

ز هر سو به گردش همی تاختند
به شمشیر دستش بینداختند

درفش فریدون به دندان گرفت
همی زد به یک دست گرز ای شگفت

سرانجام کارش بکشتند زار
بران گرم خاکش فگندند خوار"
@kharmagaas
6.0K views08:04
باز کردن / نظر دهید
2023-05-15 11:03:56 "داد" در شاهنامه، به منزله‌ی شیشه‌ی عمر قوم ایرانی‌ست؛ اگر شکست برداشت، زوال این قوم فرا رسیده است.
ممکن است ظلم و تباهی بر کشور حاکم گردد [مانند دوره ی ضحاک] ولی این مهم نیست، از نو کشور کمر راست خواهد کرد؛ سر "داد" سلامت باشد که اگر نیم جانی داشت سرانجام همه چیز به حال عادی بازخواهد گشت.
"داد" اندیشه و اعتقادی است در دل مردم ایران که نباید گذاشت فرو میرد.
@kharmagaas
دکتر محمدعلی اسلامی‌ ندوشن
6.5K views08:03
باز کردن / نظر دهید
2023-05-14 22:05:32
رکورد مشارکت در انتخابات ترکیه شکسته شد.

منابع خبری ترکیه به نقل از شورای عالی انتخابات این کشور اعلام کردند که در جریان انتخابات همزمان ریاست جمهوری و پارلمانی امروز و با مشارکت ۸۸.۴۸ درصدی مردم، رکورد بالاترین میزان مشارکت در تاریخ انتخابات ترکیه به ثبت رسید.
بنا به اعلام رسانه‌های ترکیه، میزان شرکت در انتخابات عمومی ۲۰۰۲ میلادی در ترکیه ۷۹.۱ درصد، انتخابات ۲۰۰۷ میلادی ۸۴.۲ درصد، انتخابات ۲۰۱۱ میلادی ۸۳.۱ درصد، انتخابات ۲۰۱۵ میلادی ۸۳.۹ درصد و انتخابات نوامبر ۲۰۱۵ میلادی هم ۸۵.۲ درصد بوده است./ ایرنا

پ.ن: قدرت واقعی یک نظام سیاسی در میزان مشارکت مردم در انتخابات است.
وگرنه اختلاف نظر و تفاوت دیدگاه سیاسی امری طبیعی است و اگر به دشمنی و جنگ داخلی تبدیل نشود باعث پویایی و نشاط و سرزندگی یک جامعه است.
اینکه بیش از ۸۸ درصد مردم ترکیه احساس می کنند که نقشی در آینده سیاسی کشور خود دارند و رای و نظر آنها مهم شمرده می شود، دستاورد و سرمایه ای بزرگ برای آینده این کشور است.
@kharmagaas
7.4K viewsedited  19:05
باز کردن / نظر دهید
2023-05-14 19:50:28



ما در ایران چیزی به نام «دیپلمات» به آن مفهوم شناخته شده در عرصه روابط بین الملل نداریم.

عموم کسانی که به نمایندگی از ایران به عنوان دیپلمات و رایزن فرهنگی و کاردار و سفیر و کارکنان سفارتخانه و امثالهم در سفارتخانه ها و کنسولگری ها و سازمانهای بین المللی مشغول به فعالیت هستند، از بدیهیات اولیه و ابتدایی شغل خود آگاهی ندارند. اغلب این افراد نه دیپلمات بلکه کارمندانی با حقوق و مزایای عالی هستند که با سفارش مقامات و توصیه آشنایانِ بانفوذ به این جایگاه رسیده اند و به همراه خانواده مشغول سیر و سیاحت در سایر کشورها هستند و تصورشان از دیپلمات اهدای تکه فرش نفیس ایرانی و زعفران و پسته و ثبت چند عکس یادگاری با مقامات کشور هدف است.[اوضاع روابط خارجی ایران کاملا گویای این امر است]

دیپلمات واقعی باید منافع ملی کشورش را دنبال کرده و سعی در تاثیرگذاری در سیاست خارجی دولتهای هدف داشته باشد. در این زمینه کافیست به سفرای انگلیس یا چین و آلمان و آمریکا و... در دیگر کشورها نگاهی داشته باشیم تا بهتر با مفهوم دیپلمات و تفاوت دیپلمات با کارمند با مزایای عالی و گردشگر و توریست آشنا شویم.
@kharmagaas
7.8K viewsedited  16:50
باز کردن / نظر دهید
2023-05-14 19:24:57 فرهاد قنبری
درسهای تاریخ

نمی‌دانم در آینده چه اتفاقی رخ بدهد و تحولات اجتماعی و سیاسی چه روندی را طی نماید اما این واقعیت را می‌دانم که با این روش خاله‌بازی سیاسی که ما ملت ایران در پیش گرفته‌ایم که یک روز با سیاستمداران قهر می‌کنیم و یک روز دوباره آشتی می‌کنیم و با غلیان احساسات و هورا و سلام و صلوات و نذر یکی را بر صدر مجلس می‌نشنایم، تا دنیا دنیاست سرنوشت ما تغییری نخواهد کرد و ما هرگز از «زنده‌باد و مرده‌باد» و «حیا کن رها کن» دیگر خلاص نخواهیم شد.

ما ایرانیان باید برای یک‌بار هم که شده با خودمان تسویه‌حساب کنیم و این واقعیت ساده را بپذیریم که عرصهٔ سیاسی، عرصهٔ بازی کودکان نیست که با قهر و آشتی و عواطف لحظه ای و آنی به استقبال آن برویم.

ما ایرانیان برای یک‌بار هم شده باید با خودمان تسویه حساب کنیم که رابطهٔ ما با رئیس‌جمهور و نمایندهٔ مجلس و مسئول و حاکم، رابطهٔ عاشق و معشوق نیست که یک روز احساس صمیمیت کنیم و برایشان ایموجی قلب و بوس بفرستیم و روز دیگر از او دلخور شده و شماره‌اش را از گوشی‌مان حذف کنیم.

ما ایرانیان چه خوشمان بیاید چه نیاید، باید یک‌بار هم که شده حساب‌مان را با خودمان صاف کنیم و با یک تصمیم عقلانی و به دور از احساسات آثار و نتایج کنش خود را تجزیه و تحلیل نماییم وگرنه با تکرار مدام اینکه خاتمی ما را گول زد یا روحانی خیلی نامرد بود و جهانگیری فلان بود و... در عالم سیاست و تحولات اجتماعی ره به جایی نخواهیم برد و در این دور باطل خواهیم چرخید.

ما ایرانیان باید به خاطر بسپاریم که زندگی پر از پستی و بلندی، نیکی و بدی، راستی و کجی، راحتی و سختی، زشتی و زیبایی ، شادی و غم و.. است.

ما ابرانیان باید مدام این سخن گرانقدر "سنکا" فیلسوف رومی را به خاطر بیاوریم که: «اگر از افتادن و خردشدن لیوان آب خود، غمگین شدید، چیزی را لعنت نکنید، مشکل از برداشت شماست که پنداشته‌اید، در زندگی، لیوان آب نمی‌افتد و نمی‌شکند!»

ما ایرانیان باید به خاطر بسپاریم که گاهی در زندگی مسیری را می رویم، سالها با کسی زندگی می کنیم، سالها به کسانی اعتماد می کنیم یا تمام زندگیمان را به پای کسانی می ریزیم و بیشتر از چشمانمان به کسانی اعتماد داریم اما پس از مدتی متوجه می شویم که همه مسیر را اشتباه رفته ایم و این روند طبیعی زندگی است.

ما ایرانیان نباید فراموش کنیم که این اشتباهات، این انتخاب های درست و نادرست، این تجربه های صحیح و غلط، همه و همه بخشی جدا نشدنی از زندگی هر انسانی است و کلیت حیات فردی و اجتماعی او را تشکیل می دهد.

ما ایرانیان در مواجهه با بحرانهای مختلف به جای مقصر دانستن دیگران و فحاشی و ناسزاگویی به گذشتگان و خود و زمین و زمان از تک تک تجربه ها و خاطرات تاریخی درس بگیریم و تاریخ را دوباره تکرار نکنیم.

ما ایرانیان باید به خاطر داشته باشیم که تاریخ هر کشور توسعه یافته ای مملو از همین تجربه های تاریخی و زمین خوردن ها و پا شدن های فراوان بوده است که در نهایت مسیر پیش روی خود را یافته است.

ما ایرانیان هم به مانند تمام ملل جهان برای ساختن آینده بهتر هیچ چاره ای نداریم، جز آنکه به جای فحاشی به این و آن دولت و رئیس جمهور و نماینده و... به گذشته به مانند تجربه و پلی تاریخی بنگریم و برای ساخت آینده ای بهتر و تصمیماتی معقولتر از آن بهره بجوییم.
@kharmagaas
4.9K views16:24
باز کردن / نظر دهید
2023-05-13 21:20:44 "ما در اجتماعی زندگی می کنیم که در آن جایی برای آزادمردان نیست، تنها کشیشانی در امانند که مذهب را به خدمت حکومت و بانک بگمارند و هنرمندانی که هنر خود را بفروشند و حکیمانی که با دانش خود سوداگری کنند،
بقیه هر قدر هم که معدود باشند به زندان می افتند، تبعید می شوند و تحت نظر قرار می گیرند!
مشروط بر این که مأمور حاکم بنا به مقتضیات سرشان را بی صدا زیر آب نکند!"
@kharmagaas
‌نان و شراب - اینیاتسیو‌ سیلونه
5.7K views18:20
باز کردن / نظر دهید
2023-05-13 21:07:04 فرهاد قنبری
ذهن ضعیف

جمله ای منتسب به فروید است که می گوید:
«احتمالا نيچه پيش از من، آنچه را من بسختي و از طريق تخت روانكاوي كشف كرده بودم با توسل به امكانات تفكر فلسفي گفته بود و به اين دليل است كه من نخواسته ام جلوتر روم و نيچه را بيشتر بخوانم از ترس اينكه مبادا عقيم شوم»

این سخن از فروید باشد و یا به او نسبت داده شود، سخن چندان بیراهی نیست.
نیچه در زمینه شناخت و واکاوی روان آدمی در میان فیلسوفان و متفکران بزرگ جهان حقیقتا بی همتاست. [جایگاهی که شاید داستایوفسکی و در وهله بعدی چخوف و بالزاک در میان نویسندگان دارند]

نیچه با نگاهی ژرف و عمیق گاهی شبیه پیشگویان و پیامبران تمام معادلات و ساخته های ذهنی و امور بدیهی انگاشته شده در مورد انسان و روان انسان را فرومی ریزد و تعریف و معیار و مصداق جدیدی از انسان و ارزشهای انسانی ارائه می دهد.

این بند از سخنان نیچه که در مورد پستی و فرومایگی و حقارت یک انسان یا یک قوم و ملت در مواجهه با انسانهای بزرگ یا ملتهای با تاریخ و تمدن شکوهمند بیان شده است را با دقت بنگریم:
«عظمت یک هنر همانند عظمت یک زیبایی حسرت و حسادت را در دریافت کننده آن بر می‌انگیزاند. حسرت، درک پستی یک شخص در برابر یک زیبایی عظیم است. این اولین و مهم‌ترین مرحله ضروری برای رشد است که اتفاق می‌افتد.
ذهن
خلاق و قوی این حس حسرت را به طور طبیعی قبول می‌کند و این نابرابری بین زشتی و زیبایی را در آغوش می‌گیرد، چون همانند یک واقعیت عینی چون روز و شب طبیعی است. او بر این حسرت به واسطه کار صادقانه و تحمل رنج غلبه می‌کند.
ولی
ذهن ضعیف و هراسناک مغلوب حسرت می‌شود، او از روشنایی حقیقت می‌هراسد و به تاریکی درون خود عقب‌نشینی می‌کند. شکست خورده از رنج، تسلیم نفرت و خشم می‌شود و در پی نابودی همه آنچه که زیبا و سالم و قوی است می‌گردد. او یادگیری را پس می‌زند و به دگما روی می‌آورد.
این
رویکرد فقر را بر کامیابی و زهر را بر سلامت تحمیل می‌کند.از زندگی متنفر می‌شود و مرگ را انتخاب می‌کند زیرا همه چیز در مرگ برابر است»

نی
چه در این چند گزاره روانکاوانه-فلسفی ریشه بسیاری از پستی ها و عقده ها و کینه ورزی ها را شکافته و علت اصلی آن را در ذهن و فکر کوچک و ضعیف می داند، ذهن و فکر کوچک و ضعیفی که به جای پذیرش عظمت و بزرگی «دیگری»، به حسادت و کینه ورزی روی آورده و با تمسخر و تحقیر و توهین سعی در آرام کردن درون تهی و حقیر خود می نماید.
این مسئله نه فقط در مورد افراد مختلف بلکه در مورد بسیاری از ملتها نیز صادق است. مللی که بی تاریخی و بی تمدنی و حقارت خویش را نپذیرفته و با توهین و پرخاشگری و جعل تاریخ و دزدیدن مشاهیر سایر سرزمینها سعی در آرام کردن خویش دارند...
@kharmagaas
5.5K views18:07
باز کردن / نظر دهید
2023-05-13 13:57:49 فرهاد قنبری
این فاصله طبقاتی از کجا می آید؟

ایران پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اصلی ترین و شاید تنها کشوری در جهان است که شعار اصلیش حمایت از مستضعفین و فقرا نه فقط در کشور بلکه در سراسر جهان است.

اما حال چه اتفاقی رخ داده است که میلیونرهای [به دلار] ایرانی به بیش از دویست و پنجاه هزار نفر رسیده و از این لحاظ رتبه چهاردهم جهان را در اختیار دارد؟ چه اتفاقی افتاده کشور ایرانی که درآمد سرانه ناخالص داخلی آن جزء هشتاد کشور اول جهان هم نیست، تعداد ثروتمندانش روز به روز در حال رشد بوده و به رتبه چهاردهم جهان رسیده است؟ آیا جامعه ایران به دو بخش اکثریت قریب به اتفاق بی عرضه و بیکار و نادان و تنبل و تن پرور و اقلیت بسیار ناچیز نخبه و باهوش و زرنگ تقسیم شده است که اولی از همه جا رانده و مانده و دومی همه فرصت ها را به دست آورده است؟ آیا این جماعت کارتن خواب و زباله گرد و کودکان کاری که روز به روز در حال افزایش است همه ضعیف و نادان و بی عرضه بوده و جوانانی و نوجوانانی که آنها هم روز به روز به تعدادشان افزوده می شود و خودروهای چند میلیاردی سوار شده و در ویلاها و خانه های دهها میلیارد تومانی زندگی می کنند، همه نخبه اقتصادی بوده اند!؟

با نگاهی به جامعه به راحتی می توان پی برد که مسئله چیزی بسیار فراتر از هوش و شم اقتصادی و تلاش فردی و مسائلی از این قبیل است.
در ایران معاصر به ویژه در دو دهه اخیر دولتهای مختلف خواسته یا ناخواسته [اعم از سازندگی و اعتدال و احمدی نژاد و رئیسی] تمام تلاش خود را برای بیشتر کردن شکاف اقتصادی به کار گرفتند. آنها شرایطی را ایجاد کردند که عده ای [عموما صاحب رانت و دلال] یک روز با ثبت نام و فروش سیمکارت، یک روز با فروش و صف خودرو، یک روز با صف سکه و طلا و دلار، یک روز ارز رانتی، یک روز انحصار واردات، یک روز رانت اطلاعاتی، یک روز با زمین و ملک، یک روز هم با واگذاری فله ای منابع دولت در بورس و.. به ثروت کلانی دست یافتند. در تمام این واگذاری ها و سوداگری ها آن طبقه و قشری که ثروت کافی در اختیار داشت و می توانست با خرید این کالاها سرمایه خود را چندین برابر نماید، نه فقرا و کشاورزان و کارگران و زحمت کشان بلکه طبقه مرفه و دلال مسلکی بود که بدون هیچگونه فعالیت اقتصادی قدرت ورود به تمام این حوزه ها را در اختیار داشت و می توانست در سایه الطاف دولتها سرمایه خود را چندین برابر نموده و با شرایطی تورمی افسار گسیخته به بیشتر شدن فاصله طبقاتی دامن بزند.

در این سالها،
ایران تنها کشوری بود که هنگامی که نفت صد و چهل دلار به فروش می رفت، بنزین را لیتری چهارصد تومان عرضه می کرد و به اسم عدالت یارانه چهل و پنج هزار تومانی را به همه مردم کشور اعم از غنی و فقیر پرداخت کرد.

ایران تنها کشوری بود که قیمت کالاهای مصرفی در آن بیش از ده برابر شد، اما یارانه چهل و پنج هزار تومانیش تکانی نخورد.

ایران تنها کشوری است که سوبسید و یارانه مصرفی حوزه انرژی (گاز و بنرین و..) برای طبقات مرفه بیش از بیست برابر محرومترین اقشار جامعه در روستاهای سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و کهکیلویه و بویر احمد و کردستان و.. است.

ایران تنها کشوری بود که بزرگترین کلاه برداری بورس به نفع عده ای قلیل را با موفقیت به انجام رساند.

ایران تنها کشوری بود که دستمزد سالیانه کارگرانش کفاف خرید دو متر زمین و آپارتمان در شهر محل سکونتش را نمی کرد.

ایران تنها کشوری بود که بهشت دلالها و بساز بندازها و صاحبان سرمایه دلالی و رانتی بود که از قِبَل پول و ثروت عمدتا بادآورده تا می توانست قیمت ملک و خانه و خودرو و طلا و سکه و حتی لوازم مصرفی و نیارهای اولیه را بالا برد، به گونه ای که خرید خانه و خودرو و طلا و.. را برای بسیاری از روستاییان و کارگران و طبقات محروم به آرزویی دست نیافتنی بدل ساخت.

ایران تنها کشوری بود که «عرضه» خودرو کمتر از یک سوم میزان «تقاضا» بود و عده ای با سوار شدن بر همین موج و منع واردات خودرو ار خارج، از هزاران میلیارد تومان رانت خرد و کلان منتفع شد.

ایران تنها کشوری بود که سود دلالی و واسطه گری دهها برابر تولید و ارائه خدمات اجتماعی بود.
@kharmagaas
4.9K views10:57
باز کردن / نظر دهید
2023-05-03 18:22:56 "میوه های راستین بشریت"

شاید هیچ خطابه ای به این عمق و زیبایی، بزرگی و عظمت خالقان زیبایی را نشان نداده باشد که داستایوفسکی در کتاب شیاطین [و در میان شیاطین] بیان کرده است‌.

ما در جایگاه شهروندان ایرانی، می توانیم با داستایوفسکی همصدا شده و در کنار شکسپیر و رافائل و سایر خالقان زیبایی [از جمله خود داستایوفسکی] از سعدی و حافظ و مولوی و فردوسی و خیام و تنی چند دیگر مفهوم زیبایی و زیبا دیدن را یاد بگیریم و یا اینکه مقهور شبکه های مجازی و تلویزیونی شده و زشتی را به جای زیبایی نشانده و گوش و چشم و روح خویش را بیازاریم.

داستایوفسکی در این خطابه خالقان زیبایی را میوه های راستین بشریت نامیده و فریاد می زند:
«سرگشتگی ما فقط از این است که نمی دانیم شکسپیر والاتر است یا چکمه. یک تابلوی رافائل دلفروزتر است یا یک چراغ نفتی»
«من اعلام می‌کنم که اهمیت شکسپیر و رافائل بیشتر است از آزاد کردن بندگان، بالاتر است از این‌که من روسم یا قزاق یا قرقیز، فخیم‌تر است از سوسیالیسم و والاتر است از هوس‌های نسل جوان، مهم‌تر است از نوامیس شیمی، حتی می‌خواهم بگویم از بشریت، از تمامی بشریت زیرا آنها میوه‌اند، میوه‌های راستین بشریت، درخشان‌ترین میوه‌هایی که ممکن است وجود داشته باشد. شکل آرمانی زیبایی به توسط آنها حاصل شده‌ است و اگر حاصل نشده بود من شاید میلی به زنده بودن نمی‌داشتم...»
دست هایش را به هوا انداخت و ادامه داد:
«ده سال پیش در پطرزبورگ از پشت تریبون هم این سخنان را فریاد زدم، درست همین سخنان را و شنوندگانم، درست مثل شما امروز هیچ نفهمیدند و مثل امروز خندیدند و هو کردند. آخر ای تاریک مغزان چه چیز مانع است که بفهمید؟ آیا می‌دانید، می‌دانید که بشریت بی‌وجود انگلستان باقی خواهد ماند؟ بی‌وجود آلمان و بی ما روس‌ها، بی‌علوم و بی‌نان به زندگی ادامه خواهد داد؟ اما فقط بی‌زیبایی است که زندگی ممکن نیست. زیرا بی‌زیبایی هیچ کار نمی‌توان کرد. راز معما همین است. راز تاریخ در همین هفته است. خود علم بی وجود زیبایی لحظه ای برقرار نخواهد ماند. ای شمایی که می خندید می دانستید که ذره شکافی و نازک سنجی علم بی وجود زیبایی به زمختی و شرارت مبدل خواهد شد؟ بی زیبایی اختراع یک میخ ممکن نیست.»
@kharmagaas
2.4K viewsedited  15:22
باز کردن / نظر دهید
2023-05-03 18:17:29 فرهاد قنبری
دام زیبایی

مدام در خبرها می خوانیم که آرایشگری در ایران از مشاغل بسیار پردرآمد است و درآمد برخی از آرایشگران به میلیاردها تومان در سال هم می رسد.

گرایش شدید به این میزان تغییر در ظاهر و صورت که ایران را به یکی از رکورد داران جراحی زیبایی و مصرف لوازم آرایشی و رونق کار آرایشگران بدل کرده است عوامل متعددی دارد که یکی از مهمترین آنها عدم اعتماد به نفس و آرامش و عدم رضایت درونی است. انسان هر چه از درون احساس خلاء معنایی و عاطفی نماید و یا نسبت به خویشتن رضایت نداشته باشد، نیاز به جلب توجه دیگران دارد و یکی از راه های این شیوه جلب توجه دستکاری در ظاهر و صورت و بدن است.

جامعه ما به دلایل مختلف از جمله تاثیر مخرب صداوسیما و شبکه های ماهواره ای، عدم آموزش هنر و زیبایی شناسی در مدارس و مبتذل بودن سطح زیبایی شناسی مسئولان و سیاستگذران هنری و فرهنگی، شناخت عمیق و بالایی از مفهوم زیبایی ندارد. (موسیقی و فیلم و شعر و کتابهای پرفروش تصویری از این وضعیت است)
در این شرایط فاجعه بار آرایشگران و جراحان زیبایی هم که عموما درک و شناخت بسیار سطح پایین و نازلی از زیبایی دارند، به هم ریختن تناسب ظاهر و دست و صورت یا رنگ آمیزی های مبتذل دست و صورت را به جای زیبایی جا می زنند و چهره هایی به غایت دِفُرمه، بدون تناسب، از ریخت افتاده و زشت را به جای چهره و ظاهر زیبا معرفی می کنند.


زیبایی اصیل و مانا در روح و دل و جان انسان اثر می گذارد. زیبایی اصیل با فکر و اندیشه همساز می شود و با آگاهی و خودشناسی عجین می شود

این ناخن های عجیب و غریب [و به غایت زشت] این رنگهای تند و زننده لب و صورت، این دماغها و لب های دستکاری شده، این لباس های پاره پاره، این چشم های غم زده پنهان در میان رنگها و امثالهم بیشتر از آنکه نشان زیبایی باشد، نشان از بحرانهای عاطفی و معنایی است که در میل به جلب توجه افراطی خود را نشان می دهد.

عطار:
«ذکر تو را گر کنند ور نکند اهل فضل
حاجت مشاطه نیست روی دلاَّرام را»

سعدی .
«وگرنه منقبت آفتاب معلوم است
چه حاجت است به مشاطه روی زیبا را»

حافظ:
«تو را که حسن خداداده هست و حجله بخت
چه حاجت است که مشاطه‌ات بیاراید»

حافظ:
ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است
به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را

*مشاطه یعنی آرایشگر
@kharmagaas
2.2K views15:17
باز کردن / نظر دهید