آدرس کانال:
دسته بندی ها:
نقل قول ها
زبان: فارسی
مشترکین:
2.06K
توضیحات از کانال
🇬🇧welcoмe тo ▽ [мαǫz мαяız🌿] •ᶜʰᶰˡˡ• ▽
™|•ᴾᴵᶜ∆💮🚀
™|•ᵀᴱˣᵀ∆🍕💧
™|•ᴺᴮᵂ ᴾᴴᴼᵀᴼ∆💎💸
™|•ˢᴱˣᵞ ᴹᴬᴺ∆🌿💥
™|•`ᶠᵁᶜᴷ ᴸᴼᵛᴱ∆⚡️🔥
malek👇🏻
MMD
[🥀🕯]
تاسیس..👑1400/8/23👑
┄┄•❅✾❅•┄
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
0
4 stars
1
3 stars
0
2 stars
0
1 stars
1
آخرین پیام ها 5
2022-06-11 04:51:35
#رمانهمسایهسکسیمن #پارت214 #امیر صبح که بیدار شده بودم دلم نمیومد از کناره نازی پاشم ولی کار داشتمو نمیشد کاریش کرد برای نازی یه یادداشت چسبوندم روی یخچال و صبحونه حاضر کردم چون میدونستم بیدار که بشه ضعف میکنه. حالا ک کارم تموم شده بودو داشتم…
884 views𓆩.__.𓆪, 01:51
2022-06-11 04:49:04
#رمانهمسایهسکسیمن #پارت213 گرسنم بود پس باید زود میرفتم بیرون خودمو گربه شور کردم ابو بستم تازه یادم اومد حوله نیاوردن با خودم، یدونه زدم رو پیشونیم برای حواس پرتیم لخت لخت رفتم بیرون، یه لحظه لرز کردم زود یه حوله برداشتم و پیچیدم دورم خداکنه…
826 views𓆩.__.𓆪, 01:49
2022-06-10 11:40:45
#رمانهمسایهسکسیمن #پارت212 دعا کردم برای نیوشایی که مدتیه نیست دعا کردم برای ایلیایی که دلتنگه، دلتنگه نیوشا دعا کردم برای خانواده هامون که تو همه سختی ها پشتمونن و تنهامون نمیزارن و همچنین خداروشکر کردم برای داشتنه ایلیا ، داشتن خانواده، داشتن…
897 views𓆩.__.𓆪, 08:40
2022-06-09 22:26:56
انقد رمان دوس دارین یکم حمایت کنید بریم۲کا. اگه دیدم حمایت نشد پارت شب یدونه میشه هروز فقیدونه پارت گذاشته میشه شبتون قشنگ
902 views𓆩.__.𓆪, edited 19:26
2022-06-09 22:25:53
#رمانهمسایهسکسیمن #پارت211 انقدر خسته بودم که بشمار سه خوابم برد. صبح که از خواب بیدار شدم امیر و ندیدم ساعتو نگاه کردم 10:30 بود دیگه خوابم نمیومد پس باید بلند میشدم هم یه دوشی میگرفتم هم ناهار میزاشتم به یاده دیشب لبخند نشست رو لبام، چه شبه…
902 views𓆩.__.𓆪, 19:25
2022-06-09 22:24:58
#رمانهمسایهسکسیمن #پارت210 همزمان که صورتمو میبوسید دستشو گذاشت رو شکممو شروع کرد مالیدن شکمم لبشو برد زیره گلومو بوسید عاشقش بودم و با کاراش منو عاشقتر میکرد پتو رو کشید رومون که سردمونم نشه _فکر نمیکردم انقدر زود حرفا روت اثر کنه خانومی ، چون…
863 views𓆩.__.𓆪, 19:24
2022-06-09 22:12:59
چطور مطورین
827 views𓆩.__.𓆪, 19:12
2022-06-09 12:14:23
#رمانهمسایهسکسیمن #پارت209 همزمان بااینکه داخلم تلمبه میرد دستشو گذاشته بود بالای بهشتمو میمالید از لذت کمرمو میکوبیدم به تخت رونام منقبض شده بود جیغه بلندی کشیدمو ارضا شدم چشمای امیر با دیدن ارضا شدنم خمار تر شد و ضربه هاشو محکم تر و سریعتر…
402 views𓆩.__.𓆪, 09:14
2022-06-08 22:43:56
شب خش
563 views𓆩.__.𓆪, 19:43
2022-06-08 22:42:09
#رمانهمسایهسکسیمن #پارت208 #امیر خوابوندمش روی تخت و پاهاشو بالا بردم که بهشتش و دقیقا رو به روی چشام دیدم انگشتامو کشیدم روش و و انگشتمو واردش کردم و شروع کردم با انگشتامو که حالا سه تا شده بود تو بهشتش تلمبه زدن و که نازی میپیچید به خودش انقدر…
565 views𓆩.__.𓆪, 19:42