𓆩•.𝙈𝙊𝙊𝘿.•𓆪

2022-06-08 22:39:18 #رمان‌همسایه‌سک‌سی‌من #پارت207 دستاشو از رو پهلوم برداشت _زودباش نازی، تکون بخور انگار منتظره همین حرفش بودم که شروع کردم خودمو بالا پایین کردم با احساس مردونگیش که به دیواره های بهشتم میخورد اه و جیغ های پر لذتی کشیدم امیر منو از روی مردونگیش بلند… باز کردن / نظر دهید

2022-06-08 16:21:32 اقا ما که دلمون گرفته حدقل شما شاد باشین باز کردن / نظر دهید

2022-06-08 16:20:20 #رمان‌همسایه‌سک‌سی‌من #پارت206 با چشمای خمار به کی. رش نگاه کردم _بخورش کی. روش تو دستم گرفتمو بالا پایین کردم و لیس زدم ، یهو سرشو وارده دهنم کردمو مکیدم که آه مردونه ای کشید خیلی تندتند و ماهرانه براش میخوردم که از پشت موهامو گرفت و شروع کرد تلمبه… باز کردن / نظر دهید

2022-06-08 07:21:31 #رمان‌همسایه‌سک‌سی‌من #پارت205 یهو صبر کرد و کاری نکرد زل زد بهم _چقدر دلم برات تنگ شده بود بهم زل زده بودیم _میخوامت نازی بی طاقت گفتم _منم میخوامت امیر خودشو بیشتر بهم چسبوند. یکی از م مه هامو تو دستش چلوند و اون یکیو لیس میزد و گاز میگرفت زود… باز کردن / نظر دهید

2022-06-08 07:19:31 #رمان‌همسایه‌سک‌سی‌من #پارت204 _منم، خیلی انگار منتظره این بود که این کلمه از دهنم خارج بشه، که شروع کرد بوسیدن و گاهیم لیسیدن گردنم یکی از دستاشم گذاشت رو م.مه ام فشار محکمی بهش وارد ک که اه کشیدم امیرم انگار که با اه کشیدن من بیشتر شهوتی شد _جوووون… باز کردن / نظر دهید

2022-06-08 00:21:22 یدونه پارت هدیه واسه۱۹۰۰تایی شدنمون
بقیشم فردا باز کردن / نظر دهید

2022-06-08 00:20:34 #رمان‌همسایه‌سک‌سی‌من #پارت203 با ناز گفتم صداش کردم که نگاهم کرد _جان عزیزم چرا جلوی در وایسادی؟؟؟ یه تکون ریز خورد و تندتند تکرار کرد _اومدم اومدم اومد تو و بوی قیمه انگار به مشامش خورد که ابروهاشو انداخت بالا _چه بووویی، به زحمت افتادی خانوم با حالت… باز کردن / نظر دهید

2022-06-08 00:19:42 زندگی‌مگذرع طوری نیس باز کردن / نظر دهید

2022-06-08 00:16:31 انقد خاطرشو بخای بعدم .ب هیجاش نباشه». باز کردن / نظر دهید