Get Mystery Box with random crypto!

زیر سقف آسمان

لوگوی کانال تلگرام newhasanmohaddesi — زیر سقف آسمان ز
لوگوی کانال تلگرام newhasanmohaddesi — زیر سقف آسمان
آدرس کانال: @newhasanmohaddesi
دسته بندی ها: تلگرام
زبان: فارسی
کشور: ایران
مشترکین: 10.28K
توضیحات از کانال

زیر سقف آسمان مقام یک جست‌وجوگر است.
آرشیو تأملات و پژوهش های دکتر حسن محدثی
جامعه شناس و استاد دانشگاه
تماس:
@Ziresagfeasman2017

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 17

2021-12-14 13:32:34
اقتصاد دولتی‌ی دین

حسن محدثی‌ی گیلوایی

۲۳ آذر ۱۴۰۰

در نظریه‌ی اقتصاد دین، از دو نوع اقتصاد دین سخن گفته‌ام: اقتصاد دینی‌ی دین که در آن کالاهای دینی و اقتصاد غیردینی‌ی دین که در آن کالاهای غیردینی مبادله می‌شود.

این جدول نشان می‌دهد که اقتصاد غیردینی‌ی دین در کشور ما چه میزان دولتی شده است. دولتی کردن دین راهی بوده برای تضعیف استقلال و خودگردانی‌ی قلمروی دینی در ایران پس از انقلاب.

وابسته‌سازی‌ی اقتصادی‌ی قلمروی دین در ظاهر به نفع نهاد دین است اما در اساس خودگردانی و استقلال قلمروی دینی را به خطر می‌اندازد و اعتبار اجتماعی‌ی ان را زایل می‌کند و بازتولید این نهاد را در آینده دچار مشکل و اختلال اساسی می‌کند.

در آینده ما با تضعیف جدی‌ی قدرت اجتماعی‌ی نهاد دین مواجه خواهیم شد و مشروعیت فعالیت‌های نیروهای این نهاد به‌نحو اساسی تضعیف می‌شود.

در باره‌ی نظریه‌ی اقتصاد دین مراجعه شود به کتاب‌ام "جامعه‌شناسی دین: روایت ایرانی" (تهران: نشر یادآوران، چاپ اول، ۱۳۹۱).

#دین
#نهاد_دین
#قلمرو_دینی
#اقتصاد_دین
#جامعه‌شناسی_دین
https://www.instagram.com/p/CXdbkIeKFE0/?utm_medium=share_sheet

@NewHasanMohaddesi
798 viewsedited  10:32
باز کردن / نظر دهید
2021-12-13 18:20:22
کتاب‌های مشرکی در خانواده‌ی پیامبر (مشرک فی اسره النبی) و ابوذر غفاری هم‌اکنون در نمایش‌گاه کتاب بغداد

۲۲ آذر ۱۴۰۰
https://t.me/shariatei/1482

@NewHasanMohaddesi
450 viewsedited  15:20
باز کردن / نظر دهید
2021-12-12 17:38:44
فرهنگ، توسعه، و خودکشی

اردشیر بهرامی

انتشارات جهاد دانشگاهی


دوست عزیز من اردشیر بهرامی سال‌ها است که درگیر مطالعه‌ی مسایل اجتماعی به‌ویژه خودکشی است. دی‌روز به من لطف کردند و نسخه‌ای از کتاب‌شان را به من هدیه کردند. از ایشان سپاس ویژه دارم.

خودکشی که از دردناک‌ترین روی‌دادهای انسانی و اجتماعی موضوع مورد علاقه‌ی من است و دوست دارم در باره‌ی آن بیش‌تر بدانم.

هم‌اکنون آقای بهرامی در رساله‌ی دکتری‌ی خود در حال مطالعه‌ی تجربی‌ی خودکشی است.

برای آقای بهرامی‌ی عزیز آرزوی توفیق روزافزون دارم!


#بهرامی
#خودکشی

@NewHasanMohaddesi
649 viewsedited  14:38
باز کردن / نظر دهید
2021-12-10 10:50:55 نوبت خماری

رضا بابایی
یادشان گرامی

۲۰ آذر ۱۴۰۰

شاید هیچ ملتی را در جهان نتوان یافت که به اندازۀ ما شعر گفته باشد و شعر خوانده و شاعرانه زیسته باشد. شعر، زبان تخیل است و تخیل همواره چند گام جلوتر از علم است؛ اما گاهی نیز به بیراهه‌ می‌رود. تخیل، افق‌های دور را نشان می‌دهد و عینکی دوربین برای چشم‌های نزدیک‌بین علم می‌سازد. اما اگر فروتنی علم نباشد، فراتنی و بلندپروازی‌های تخیل کار دست انسان می‌دهد. تعاملات علم و تخیل، بسیار پیچیده است. از زمان افلاطون تا امروز، فیلسوفان کوشیده‌اند که سبک‌بالی تخیل را با سرسختی علم مهار کنند و نیز به نیروی تخیل، علم را از لاک محافظه‌کاری بیرون آورند. آنچه تا امروز بر آن توافق شده است، نیازمندی علم به تخیل، و ناگزیری تخیل از مراعات جانب علم در مقام داوری و زیستن در جهان خاکی است.

به خدا پناه باید برد از روزی که تخیل، از آسمان فرود آید و زمام زمین را در دست گیرد. شعر در جهان خویش سلطان است، اما اگر به تاریخ شبیخون زند و دستگاه‌های معرفتی را تسخیر کند، آدمی را در هپروت بی‌پایان رها می‌کند. مجنون می‌تواند لیلی را قافیۀ شعر هستی بخواند و بگوید:
این جهان شعر است و لیلی قافیه
مابقی حرف است و حشو و حاشیه
اما اگر زندگی خویش را بر همین مبنا استوار سازد، از گرسنگی و تشنگی می‌میرد، پیش از آنکه از وصال لیلی برخوردار شود یا حتی لذت هجران را تجربه کند. حافظ را می‌سزد که بگوید: «جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی»؛ چون شاعر است؛ اما فاضل دربندی را نسزد که بگوید: «خدا آسمان‌ها و زمین را آفرید تا انسان برای امام حسین(ع) عزاداری کند»(اکسیر العبادات، ج۳، ص۹۳)؛ زیرا او فقیه است و نباید فتوای شاعرانه بدهد. بسا و بسا باورها و اندیشه‌ها که از کارخانۀ شعر به خانه‌های ما آمده و جا خوش کرده‌اند. دست‌کم نیمی از باورهای دینی و فرهنگی ما در آشپزخانۀ ذوق و قریحۀ شاعران پخت‌وپز شده و سپس جامۀ عقیده پوشیده است.

جان‌مایۀ شعر، غلو و مبالغه است و اگر ما ملت مبالغات و غلوهای خردسوزیم، از آن رو است که شاعرانه اندیشیدیم و خیمه در صحرای خیالات زدیم. آیا شعر نیست وقتی از مقامی زمینی و سیاسی، معشوقی آسمانی و مقدس می‌سازیم؟ شاعرانگی نیست که سراچۀ سوخته و بی‌رونق خویش را پایتخت جهان می‌بینیم؟ شاعرمآبی نیست قافیه‌اندیشی‌های ما برای مضمون‌های تکراری؟ در هزاران مسئلۀ نظری و انسانی جهان جدید نیندیشیدن و همه را پشت گوش انداختن، و سپس فروکاستن همۀ معضلات فرهنگی و فکری و اجتماعی به دوستی با فلان و دشمنی با بهمان، اگر تغزل نیست، پس چیست؟ شاعرانه‌تر از این چیست که می‌خواهیم با چند گزارۀ ساده و شماری قانون و قاعده در احکام و عقاید و اخلاق، تمدن بسازیم و فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم؟ ملتی که دوران نوزایی و روشنگری را پشت سر نگذاشته است و سخنگویانی همچون ولتر و دیدرو ندارد و فیلسوفانی در حد و اندازۀ ارسطو و اسپینوزا و کانت و روسو و جان لاک به خود ندیده، و بیشتر قدیس و معرکه‌گیر و اسطوره‌های خاموش داشته است، اگر نمی‌هراسد و نمی‌جنبد، از آن رو است که سر از خرقۀ خیال بر نمی‌آورد و پا از خانقاه خام‌اندیشی بیرون نمی‌گذارد. خیال‌پردازی نیست هوس تغییر سرنوشت بدون هیچ تغییری در هیچ نهاد و ساختار و جایگاهی؟ دانشمندی که در محیطی شاعرانه زیسته است، دو ویژگی می‌یابد: نخست اینکه جزئیات را در شأن خویش نمی‌بیند و دیگر آنکه هدف برای او اقناع مخاطب است. بدین رو است که فلسفه‌ورزی ما بیشتر از جنس مضمون‌پردازی‌های شاعرانه بوده است؛ همه و همه انتزاعی و ابرآشیان، و دریغ از اندکی اندیشه‌های زمینی و انضمامی.

دانش‌ها در برابر هیچ دشمنی چندان بر خود نمی‌لرزند که در برابر تناقض. اما شاعران از عهدۀ هر تناقضی برمی‌آیند. درویشی را با خرسندی جمع می‌کنند(خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی) و در عین تنگ‌دستی، از عیش و مستی سخن می‌گویند(در عین تنگ‌دستی در عیش کوش و مستی) و از فنا به بقا می‌رسند. هیچ اندیشه، هیچ دستگاه معرفتی و هیچ ملتی به تناقض‌های بی‌شمار خو نمی‌کند، مگر آنکه خوی شاعرانه داشته باشد. تنها شاعر است که می‌تواند در خانه‌ای کلنگی و فروریخته بنشیند و در خیال خویش تمدنی بزرگ بسازد و بر طبل استغنا بکوبد.
خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای
دست قدرت نگر و منصب صاحب‌جاهی

امروز نیاز ما به فروتنی در برابر دانش‌ها و واقعیت‌ها، به اندازۀ همۀ فراتنی‌ها و بدمستی‌های نیاکانمان است. تاریخ، سهم مستانگی ما را به‌کمال پرداخته است. اما دریغا که جهان میخانه نیست؛ تخته‌بند هشیاری و بیداری است. شب شراب گذشته است؛ نوبت خماری است.
۹۷/۹/۲۲
@RezaBabaei43


#شعر
#تفکر
#بابایی
@NewHasanMohaddesi
1.6K viewsedited  07:50
باز کردن / نظر دهید
2021-12-09 22:44:24 [نسبت شعر و تفکر، نسبت شاعر و متفکر]

دکتر علیرضا معینی

۱۹ آذر ۱۴۰۰


شاعر می‌تواند متفکر هم باشد اما در هنگام شعر گفتن، بایستی موقتاً شخصیت متفکر خویش را مغفول بنهد.

دوم این‌که شعر البته می‌تواند الهام‌بخش تفکر مخاطب شعر باشد، نه این‌که ابزار انتقال تفکر به او باشد.

فضیلت شعر، زیبایی است. فضلیت تفکر، صدق است.




محدثی: درود دکتر معینی‌ی عزیز!

این چند جمله‌ی شما به قدر یک کتاب، سخن دارند. جمله‌ی آخر شما یادآور این سخن هایدگر است ؛ البته هایدگر ظرافت‌هایی را در کار می‌کند:

"سخن شاعرانه بر حقیقت خاص خودش مبتنی است. این حقیقت را زیبایی خوانند" (هایدگر، ۱۳۸۸: ۱۰۲- ۱۰۱؛ چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟ ترجمه‌ی سیاوش جمادی. تهران: نشر ققنوس، چاپ چهارم).

#شعر
#تفکر
#شاعر
#متفکر
#معینی
#هایدگر
#شعرزده‌گی

@NewHasanMohaddesi
220 viewsedited  19:44
باز کردن / نظر دهید
2021-12-09 21:10:56 شعرزده‌گی و مغالطه‌های شعری در آثار بزرگان

حسن محدثی‌ی گیلوایی

مجله‌ی جهان کتاب،  مرداد ۱۳۸۰ - شماره ۱۲۷ و ۱۲۸ (‎۳ صفحه - از ۹ تا ۱۱).
بازنشر: ۱۹ آذر ۱۴۰۰

#شعر
#تفکر
#شعرزده‌گی

@NewHasanMohaddesi
371 viewsedited  18:10
باز کردن / نظر دهید
2021-12-09 13:19:37
هایدگر و تمایز "گفته‌ی شاعرانه و گفته‌ی متفکرانه"

حسن محدثی‌ی گیلوایی

۱۹ آذر ۱۴۰۰


در جلسه‌ی نقد کتاب محقق و دانش‌مند گرامی جناب آقای دکتر سروش دباغ که در همین ماه در کلاب هاوس برگزار شد، بین شعر و تفکر قایل به تمایز شدم و گفتم که سخن شاعرانه غیر از سخن فیلسوفانه و سخن علمی است و در تفسیر متفکرانه‌ی سخن شاعران می‌بایست احتیاط کرد.

بحث‌ام را در این باره مبتنی کردم بر مقاله‌ای که سال‌ها پیش تحت عنوان "شعرزدگی و مغالطه‌های شعری در آثار بزرگان" که در مجله‌ی جهان کتاب منتشر شده است.

دکتر سروش دبّاغ عزیز در نقد سخن من ارجاع دادند به آثار هایدگر متاخر و گفتند که هایدگر متاخر اتفاقاً معتقد است که تفکر اصیل در شعر یافت می‌شود (دقیقه‌ی 2:17:50).

اکنون در حال خواندن کتاب "چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟" از هایدگر به ترجمه‌ی آقای سیاوش جمادی (ققنوس، ۱۳۸۸، چاپ چهارم) هستم و رسیدم به این بحث هایدگر که آشکارا بین "گفته‌ی شاعرانه" و "گفته‌ی متفکرانه" تمایز قایل شده است و بر آن است که فقط "گاه باشد که این دو یکی گردند."

این کتاب از آثار هایدگر متاخر است و مویّد سخن دکتر دبّاغ نیست.


#شعر
#دباغ

@NewHasanMohaddesi
303 viewsedited  10:19
باز کردن / نظر دهید
2021-12-09 01:12:46 مساله‌ی اجتماعی ما چیست؟

مجید یونسیان
۱۸ آذر ۱۴۰۰

در سمپوزیم مجازی ،"مساله اجتماعی"که با مشارکت گروهی از دانش آموختگان جامعه شناسی برگزار شد تقریبا رئوس تمامی یا بخشی از سرفصل های انچه محیط پیرامون ما امروز درگیر آن است مرور شد۔ علی القاعده می توان اذعان کرد که در این نشست ،جامعه شناسان ایرانی هریک به نوعی، رویکردی روزمره به موضوعاتی داشتند که من هنوز واژه و مفهوم درستی برای بیان ان نیافته ام اما تصور می کنم همه این موضوعات نوعی تاول است تاول برآمده از نوعی بیمارگونگی در یک محیط اجتماعی ناهمگون۔

اما آیا می توان این آسیب ها وتاول ها را مساله اجتماعی نامید؟ مساله اجتماعی از دو جز قوام می یابد۔ اول: جامعه و دوم: آنچه در آن موضوعیت می یابد۔ هر این دو جز به یک چیز برمی گردد ،انسان و زندگی جمعی۔ قبل از هر چیز ما باید این سوال را بپرسیم که آیا در محیطی که ما زندگی می کنیم چیزی بنام جامعه وجوددارد؟ ایا محیط زندگی جمعی ما را می توان جامعه اطلاق کرد؟ پاسخ این سوال هم سهل است و هم ممتنع.

منتسکیو انسان را یک موجود ذیشعور می داند ومعتقد است قبل از اینکه موجودذیشعوری بنام انسان بوجوداید موجودات دیگری بوده اند لازمه چنین وجودی رابطه فی مابین انهاست واین روابط مستلزم قانون و اصولی است۔ منتسکیو برای همه موجودات چنداصل قائل است۔
اینکه میان انها رابطه است۔ اینکه این روابط بر اصولی بنیان یافته است. اینکه هر موجودی متغییر است. اینکه هر تغییری مستمر است۔

پس همین قوانین و اصول بلاشرط در انسان جاری است۔از رابطه بین انسانها یک وجودمستقل از انها بوجود می اید که قوانین واصولی دارد،متغییر است واین تغییرات همیشگی است۔جامعه همین وجود مستقل است۔ آن اصل و قانون و اصولی که وجه مشترک وثابت هر جامعه ای است حس تعلقی است که رابطه بین انسانها را بوجود می آورد یک محیط جمعی با وجود چنین حس تعلق است که جامعه نامیده می شود۔

حال پرسش این است که چه چیزی وجود دارد که بتوان برمبنای ان گفت ما دارای ویژگی جامعه بودن هستیم۔تا قبل از مدرنیته حس تعلق جامعه بودگی با یک اصل جغرافیایی پیوند محکمی داشت که ما ان را وطن می نامییم۔کوچک ترین هستی اجتماعی،خانواده است که با هم بودگی انها وتعلق ووابستگی انها در یک فضای جغرافیایی شکل می گرفت۔غار ،خانه،،محله،روستا ،شهر،کشور وجهان۔

بعد از این محیط جغرافیایی هویتی است که این با هم بودگی شکل می گیرد،ملت وسپس نظمی که ارتباط میان عناصر وویژگی های یک ملت بدان وابسته است۔دولت همان نظم سازمان یافته است که سه عنصر انسان،محیط وهویت را به هم پیوند می دهد۔بعد از مدرنیته که موجب کم رنگ شدن وطن واهمیت یابی هویت فرهنگی شد فردگرایی پیوندهای درونی میان انسانها را تغییر داد ۔

اکنون محیط اجتماعی ما درگیر یک دگردیسی عظیم است اجتماع مبتنی بر قوانین ماقبل مدرنیته درحال گریز سریع به دوران مدرن است حس تعلق ما دچار تغییر شده است۔محیط اجتماعی ما در خلا وخلسه است اما هنوز پیوند عمیقی با وطن دارد۔هویت اش با وطن تعریف می شود گرچه باانقلاب۵۷مسیر تغییرات به سمت گسست از حس تعلق ملی گرایی به دین گرایی بود اما جنگ حس تعلق ملی را احیا کرد وپیوندهایی که در حال گسست بود دوباره تقویت شداما انچه لازمه شکل گیری هویت مبتنی برحس تعلق ملی است،یعنی نظم دولت_ملت شکل نگرفت ودر مقابل ،دولت در قالب یک ایدئولوژی سیاسی همان نقشی را بازی کرد که دولت های پس از مدرنیته بازی کردند۔تمرکز تمام عوامل وابزارهای قدرت در دولت برای ایجاد هویتی نوین بر اساس ایدئولوژی های سیاسی۔

در غرب این روابط در چارچوب قوانین وقراردادهای اجتماعی تعریف وتثبیت وفرهنگ وتمدنی مبتنی براین قراردادها بوجودامده است هویت همه این جوامع براساس همین قراردادها شکل گرفته است لذا انها جوامعی قرادادی هستند با هویت هایی تعریف شده۔اما در ایران چنین اتفاقی نیافتاده است۔حس تعلق ملی تضعیف شده است وحس تعلق دینی بعنوان جایگزین تعریف نشده و مورد پذیش عمومی قرار نگرفته است محیط اجتماعی ما نقطه اتصال وپیوند خودرا از دست داده است ولذا گمشده ای بنام هویت دارد۔مساله اجتماعی ما این است که نمی دانیم کی،چی وکجاهستیم۔ نقطه اتصالی که ما را از اجتماعی متفرق به یک جامعه تبدیل می کند چیست. روی چه پایه،اصول و قوانینی باید بایستیم.

سمپوزیم اخیر دانش آموختگان جامعه شناسی از این بعد مهم است که حداقل این فرصت را ایجاد کرد که موضوعی مهم طرح شود ۔


#مساله‌ی_اجتماعی


@NewHasanMohaddesi
436 views22:12
باز کردن / نظر دهید
2021-12-07 21:19:40
الاصدقاء الاعزاء ترجم لأول مرة الى اللغة العربية كتاب ابو ذر الغفاري للدكتور علي شريعتي و سيكون متوفر في معرض العراق الدولي للكتاب
295 views18:19
باز کردن / نظر دهید
2021-12-07 21:05:34
انتشار کتاب ابوذر الغفاری

انتشار ترجمه‌ی عربی‌ی نوشته‌های دکتر علی‌ی شریعتی در باره‌ی ابوذر به زبان عربی (برای نخستین بار)

ترجمه‌ی خلیل العصامی
با مقدّمه‌ی حسن محدّثی‌


از برادر عزیزام آقای حسن الصرّاف، مترجم گرامی‌ی آثار دکتر شریعتی به زبان عربی، به خاطر صبر و حوصله و پی‌گیری‌شان و زحمت ترجمه‌ی مقدمه به زبان عربی بسیار تشکر می‌کنم!


#ابوذر
#شریعتی
#العصامی
#انتشارات_لااوکون

@NewHasanMohaddesi
343 viewsedited  18:05
باز کردن / نظر دهید