Get Mystery Box with random crypto!

فلسفه

لوگوی کانال تلگرام philosophy3 — فلسفه ف
لوگوی کانال تلگرام philosophy3 — فلسفه
آدرس کانال: @philosophy3
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 45.67K
توضیحات از کانال

@Hichism0 برای تبلیغ به این آیدی پیام دهید
کانالهای پیشنهادی
@Ingmar_Bergman_7 سینما
@bookcity5 شهرکتاب
@Philosophers2 ادبیات و فلسفه
@audio_books4 کتاب صوتی
@Philosophicalthinking فلسفه خوانی
@TvOnline7 فیلم و سریال

Ratings & Reviews

5.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 47

2022-09-01 22:12:31
آیا گوشتخواری غیراخلاقی‌‌ست؟

استدلال های فلسفی در مورد پرهیز از گوشت نسبتا جدید است. از جمله ی این استدلال ها یکی این است که جانوران مثل انسان حق دارند. کم و کیف این حق محل مناقشه است اما مبنای آن این مشاهده ی ابتدایی ست که جانور هم مثل انسان درد و رنج می کشد. آیا این استدلال می تواند شما را به کم مرتبه بودن عمل گوشتخواری ترغیب کند؟

#پرگار
join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
4.2K views19:12
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 08:51:09
شناخت بشر

مهم‌ترین گام در شناخت بشر این باور است که رفتار انسان، در کل، و در همه‌ی جزئیات اصلی‌اش، تحت سیطره‌ی عقل یا تصمیماتی که می‌تواند با عقل بگیرد نیست. هیچ کس با آرزو کردن چنین و چنان نمی‌شود، هر چند از ته دل آرزو کند. اعمال او از شخصیت فطری و لایتغیر او ناشی می‌شوند و به نحوی بی واسطه‌تر و خاص‌تر توسط انگیزه‌ها تعیین می‌شوند.

بنابراین رفتار انسان محصول ضروری شخصیت و انگیزه است.

در شخصیت به هیچ وجه محصول انتخاب و تأمل عقلانی نیست و از این رو در هر عملی کار عقل صرفاً این است که انگیزه‌هایی به اراده عرضه کند. بعد به عنوان شاهد و ناظر صرف به جریانی که زندگی، بر اساس تأثیر انگیزه بر شخصیت معین، پیدا می‌کند می نگرد.

#جهان_همچون_اراده_و_تصور
#آرتور_شوپنهاور

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
503 views05:51
باز کردن / نظر دهید
2022-08-30 21:10:03
#بوئتیوس و آرامبخشی به نام فلسفه

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
2.3K views18:10
باز کردن / نظر دهید
2022-08-30 10:24:52
بیایید ببینیم که انسان از همه‌ی انواع خشنودی‌ها معمولا به چه چیزی دست می‌یابد؛ اغلب صرفاً حفظ همین هستی‌ای که هر روز گرفتار تلاش و اضطراب مداوم در نزاع با رنج و عسرت و مرگ در چشم انداز است. در زندگی همه چیز فریاد می‌زند که شادمانیِ زمینی ناگزیر باید از میان برود، یا وهم چشم بندی از آب در‌آید. زمینه‌های این امر در اعماق خود ماهیت امور نهفته‌اند. از این رو، زندگی بیشتر مردم طاقت فرسا و کوتاه است. کسانی که به نسبت شادمان‌اند اغلب صرفاً در ظاهر این گونه‌اند، یا همچون کسانی که زندگی طولانی دارند، استثناهای نادری هستند؛ و امکان این استثناها باید همچون طعمه‌ی دام باقی بماند.

#آرتور_شوپنهاور
#جهان_همچون_اراده_و_تصور

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
3.1K views07:24
باز کردن / نظر دهید
2022-08-29 22:19:54 نسبی بودن ارزشها و خودشناسی


ارزشها نسبی هستند و انسانها بر اساس ارزشهای خودشان دیگران را می سنجند پس نباید زندگیمان را بر اساس ارزشهای دیگران تنظیم کنیم بلکه خودمان ارزش زندگی خود را بنا بر آنچه که بیشتر با آن قسمت از شخصیتی که تغییر داده نمیشود ، بسازیم. همچینین باید توجه داشت که نوع انتقاد یا تشویق انسانها از ما و دیگران صرفا واقعیت وجودی آنها نیست بلکه واقعیتی نسبی است که فرد بنا به سلیقه ارزشگذاری خود را آن را می سنجد برای مثال فردی که بسیار در کار کردن سختکوش است فردی که نیمه وقت کار میکند را فردی تنبل میداند که کار نمیکند و آن فرد او را فردی حمال و احمق بداند که فقط کار میکند یا فردی که دموکرات و نرم است از لحاظ فرد دیکتاتور و جدی فردی بی عرضه به نظر بیاید و آن فرد آن را فاشیسم و بی رحم بداند و...

این تحلیل پنج نکته مهم دارد :

نخست خود و دیگران را صرفا با قضاوت دیگران نشناسیم و ارزشهای خود را با تحلیل، خود بسازیم نه آنکه تقلید کنیم

تفاوت های ارزشگذاریمان نباید بینمان فاصله بیندازد و این تفاوت را بپذیریم و به آن احترام بگذاریم و بیشتر بر اشتراکات تمرکز کنیم

به برچسب زدنهای دیگران بی اعتنا باشیم زیرا هر شخص خودخواهانه فرد دیگری را آنطوری میخواهد که ذات و شخصیت روانیش دستور میدهد درصورتیکه ذات و شخصیت روانی ما ممکن است متفاوت با او باشد و شبیه کردن خودمان به او باعث اختلال روانیمان شود

آنچه نخواهیم بشویم که نیستیم یا استعدادش را نداریم برای مثال فردی که استعداد هنری دارد بخواهد پزشک بزرگ بشود یا خشونت بالایی دارد بخواهد نرمخو باشد...

هیچ خصلتی باالذات بد نیست و هر کدام که گرچه آزاردهنده باشد در جامعه میتواند جایگاه والایش یافته ای (همانطور که #فروید میگوید ) پیدا کند مثلا خشونت بالا را به سمت ارتشی شدن والایش دادن یا تمایل زیاد به انزوا را به دانشمند شدن والایش

از این رو به نظر من نسبی شدن ارزش ها زوال انسانیت نیست اکر توام با درک دیگری باشد بلکه مطلق اندیشیدن ارزشها زوال انسانیت است زیرا از دیگران چیزی را میخواهیم باشند که نیستند و وقتی انسانها به خودشان و زندگیشان خیانت کنند به دنیا و جامعه و انسانیت نیز خیانت خواهند کرد.

#دانیال_اسماعیلی

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
3.2K views19:19
باز کردن / نظر دهید
2022-08-29 18:29:42 ‍ احساس پوچی و اضطراب


احساس پوچی یا خلا معمولا از این احساس افراد سرچشمه می‌گیرد که از انجام هر کار مؤثر در زندگی خود یا دنیایی که در آن زندگی می‌کنند، ناتوانند. خلا درونی حاصل انباشتگی دراز مدت این عقیده‌ فرد درباره‌ خودش است که قادر نیست به عنوان یک موجود هستی‌مند، زندگی خود را اداره کند یا نگرش ‌دیگران را نسبت به خود تغییر دهد یا تأثیر مفیدی بر دنیای اطرافش بگذارد. در نتیجه گرفتار حس عمیق نومیدی و بیهودگی‌ می‌شود؛ در این شرایط افراد خیلی زود خواستن و احساس کردن را کنار می‌گذارد. بی‌احساسی و فقدان عاطفه دفاع‌هایی هستند در برابر اضطراب. وقتی کسی مدام خود را با خطری مواجه می‌بیند که قادر نیست بر آن غلبه کند، آخرین دفاعش این است که حتی از حس کردن آن خطرات هم پرهیز کند.

وقتی ملتی اسیر نیازهای اقتصادی هستند و در همان حال از نظر روانی تهی می باشند، حاکمیت خودکامه و تمامیت خواه شکل می گیرد و مردم برای رهایی از اضطرابی که تحملش را ندارند، از آزادی خود صرفنظر می کنند و به آنها روی می آورند.


همانطور که تب نشانه مبارزه بین بدن ما و میکروب هاست، اضطراب نشانه مبارزه ما با خطری است که ما را تهدید می کند. اضطراب معرف یک مبارزه روانی در درون ماست؛ اضطراب وسیله ای است که طبیعت در اختیار ما قرار داده، تا بدانیم مسئله ای داریم و بهتر است که حلش کنیم.

کسی که گرفتار وحشت و اضطراب است، نمی تواند بین خود و واقعیتی که در آن قرار گرفته، جدایی احساس کند. شاید شوخ طبعی به ما کمک کند تا بین خود و مسائل و مشکلاتی که با آن دست به گریبانیم، فاصله ای بیندازیم. اما انسان تا زمانی می تواند بخندد که زیر نفوذ و استیلای کامل ترس و اضطراب نباشد.

#آرتور _میلر (Arthur Miller)، نویسنده و نمایش‌نامه ‌نویس آمریکایی می گوید: تراژدی بیشتر از کمدی معرف خوشبین بودن انسان است، زیرا نظر انسان را نسبت به انسان و خلقیات او به واقعیت نزدیک تر می کند.

تهی بودن و اضطراب رابطه لذت بخش ما را با طبیعت از بین می برد. وقتی نوزاد متوجه می شود که موجودی مستقل و جدا از مادرش است، با این احساس جدا بودن، به نفوذ خودش در دیگران پی می برد، این چنین است که شخصیت در فرزند انسانی شکل می گیرد و انسان شخص می شود.

هر وقت انسان بتواند مثل کسی غیر از خودش به خودش بنگرد، و درباره خودش بیاندیشد، به خود آگاهی رسیده است. سگ یا میمون چنین توانایی را ندارد. البته نبودن خودآگاهی می تواند انسان را از احساس گناه و اضطراب های روانی رها سازد، و بعضی ها می گویند خوش به حال سگ که خودآگاهی ندارد، اما در واقع این بالاترین کیفیتی است که انسان از آن برخوردار است.

در موضوع سلامت و بیماری، باید نقش خود را در مقابله با آن فعال بدانیم. #فروید بارها گفته است که هدف روانکاوی این است که آنچه در ناخوداگاه است، به سطح آگاه آورده شود. برای خیلی ها مشغولیت زیاد پوششی بر اضطراب درونی و دور نگهداشتن خود از حال و وضع واقعی خودشان است. فعالیت و عمل کردن همراه با خودآگاهی نشانه سرزنده بودن و انسجام شخصیت است. 

خیلی وقت ها می شود که فعال و سرزنده بودن، مستلزم عمل نکردن و خلاقانه بی کار نشستن است و این موضوع برای بسیاری از آدم های امروزی سخت تر از کوشش و فعالیت است. خودآگاهی به معنای زندگی آرام و موقر، همراه با تفکر و تامل و مراقبه و مکاشفه است؛ در این نوع از خودآگاهی، یک چیز «بودن» مهمتر از یک کار «کردن» است.

#رولو_می
#انسان_در_جستجوی_خویشتن

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
3.6K views15:29
باز کردن / نظر دهید
2022-08-29 13:20:15 مناظره #زئوس و #وریا_امیری

«گیاهخواری یا گوشتخواری؟»

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
3.7K views10:20
باز کردن / نظر دهید
2022-08-25 22:16:20 ‍ وابستگی به خانواده

رشد و بلوغ هر فردی، به گذر تدریجی و آرام از وابستگی به دیگران و رسیدن به اتکا به خود و فردیت خویشتن است، وقتی جامعه ای(مانند ایران) چنان پاشیده و درهم برهم است که نقش مادر و پشتیبانی فرد را نمی تواند ایفا کند، و فرد جامعه را مانند مادر خود نمی بیند، به این گرایش پیدا می کند که به مادر جسمانی و فیزیکی خود در کودکی بچسبد، و خود را تحت سلطه و راهنمایی هایی که از او بخاطر دارد، قرار دهد.

در داستان های اسطوره ای یونان باستان اورستس (Orestes)، پسر آگاممنون (Agamemnon) و کلوتایمنسترا (Clytemnestra) است. پس از آن‌که پدرش آگاممنون به دست مادرش کشته شد، خواهرش الکترا (Electra) او را پنهان کرد و به جایی دیگر فرستاد تا کشته نشود. وقتی بزرگ شد، بازگشت و مادر و معشوقه اش را که در قتل پدرش نقش داشت، کشت. مدت‌ها توسط الاهگان انتقام، تحت تعقیب بود تا آن‌که در دادگاهی که به فرمان آپولون برگزار شد، محاکمه و تبرئه گشت. سپس به آرگوس بازگشت و به پادشاهی رسید.

سرگذشت اورستس بازگویی روشن و کوشش یک فرد برای رهایی از سلطه مادر است. وقتی پادشاه آگاممنون ارتش یونان را در
جنگ تروا (Trojan War) رهبری می کرد، همسرش با پسر عمویش رابطه نامشروع برقرار کرده و آگاممنون را در بازگشت از جنگ می کشد و پسرش اورستس را تبعید می کند و دخترشان الکترا را بصورت خدمتکار نگه می دارد. وقتی اورستس بزرگ می شود به وطنش برمی گردد تا مادرش را که او را با شمشیر در جلوی خود می بیند سعی می کند خود را مظلوم و پدر او را مستحق کشته شدن قلمداد کند و می گوید: فرزندم من بدبخت بودم و از نفرین مادرت بترس. مادرش وقتی از این کار نتیجه نمی گیرد، اورستس را در آغوش می کشد و می بوسد و با این کار اورستس سست شده و شمشیر را می اندازد و می گوید: من سست و بی اراده و بی اثر شدم.

سستی و بی ارادگی این پسر در مقابله با مادرش، همان چیزی است که این روزها روان درمانگران در بسیاری از مردان جوان دیده و گزارش کرده اند، یعنی در کوشش برای رهایی از قید و بند مادر سلطه جو، خود را بی قدرت، منفعل و ناتوان دیده اند. وقتی اورستس می بیند که مادرش از سستی و بی ارادگی او سربازان را صدا می زند تا او را بگیرند، متوجه می شود که اظهار عشق و محبتش به او جز وسیله ای برای به بند کشیدن او نیست، آنگاه بر می خیزد، قدرت خود را باز می یابد و ضربه مرگ را بر مادرش فرود می آورد. سپس اورستس دیوانه می شود(روان پریش می شود) و دچار عذاب وجدان می شود.

این همان احساس گناهی است که افراد در راه رسیدن به استقلال روانی و بریدنِ بند ناف روانی از پدر و مادر، در خود احساس می کنند. او به معبد آپولو پناه می برد، و قرار است در دادگاه مهمی که آتنا قاضی آن است محاکمه شود و مساله ای که قضات باید درباره اش رای بدهند این است که: اگر کسی پدر و یا مادر زورگو و استثمار گر خود را بکشد، باید گناهکار شناخته شود یا نه؟

از آنجا که رای این دادگاه برای آینده بشریت بسیار مهم و سرنوشت ساز است، خدایان از کوه المپ (Olympus) فرود می آیند و در مناظره بین قضات شرکت می کنند. بعد از سخنرانی های زیاد، قضات رای می دهند اما آرا نصف به نصف است. به ناچار قرار می شود، آتنا که ایزد بانوی فضایل شهروندی، خرد و عدالت است رای نهایی را ابلاغ کند. او اعلام می دارد که: اگر قرار است نوع انسان پیشرفت و ترقی داشته باشد، باید از بند و زنجیر پدر و مادر زورگو و سلطه جو آزاد باشد، حتی اگر برای این آزادی پدر و مادر را بکشد. با این رای اورستس بخشیده و آزاد می شود.

این داستان ساده، گویای یکی از تقلاها و کوشش های هولناکی است که هر انسان ممکن است در زندگی داشته باشد. موضوع ظاهری آن کشتن یک مادر به دست پسر است، اما معنی واقعی آن تقلا و کوشش یک فرزند برای اثبات وجود خود برای خویشتن است، یعنی استقلال روانی.

مایه اصلی این داستان کوشش انسان علیه خودکامگی و قدرت هایی است که رشد و آزادی او را سرکوب و متوقف می کنند و در خانواده این قدرت بیشتر در پدر یا مادر متصور می شود.

فروید معتقد بود که این تضادها جهانی و بیشتر بین پدر و پسر است. پدر سعی می کند پسر را ناتوان و اخته (Castrate) کند و پسر مانند اُدیپ (Oedipus) سعی می کند با کشتن پدر به حق خودش برای زندگی برسد. حالا ما می دانیم که عقده اُدیپ جهان شمول نیست و بستگی به عوامل فرهنگی و تاریخی دارد. فروید در جامعه پدر سالار آلمان بزرگ شده بود. از اواسط سده بیستم شواهد بسیار، گویای آن است که در آمریکا شخص مقتدر، مادر خانواده است نه پدر و اسطوره اورستس بیان حال بیشتر آدم ها و مشکلی است که با آن دست به گریبانند.

#رولو_می
#انسان_در_جستجوی_خویشتن

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
7.2K viewsedited  19:16
باز کردن / نظر دهید
2022-08-25 17:49:44
جهان #آدام_اسمیت و جهان مارکوپولو

بخش سوم تفکر واگرا

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
5.8K views14:49
باز کردن / نظر دهید
2022-08-24 22:42:51
خوشی‌ها، مصائب و موانع تفکر واگرا

بخش دوم تفکر واگرا

آیا تفکر واگرا وابسته به نبوغ، خوش شانسی یا تصادفی است یا تکرار پذیر و قابل باز خلق است؟

برخی مصادیق تفکر واگرای سازمان یافته در پزشکی
موانع رسیدن به تفکر واگرای عمدی و سازمان یافته چیست؟
چگونه برای تنوع بخشیدن به جعبه ابزارمان وقت بسازیم؟
چگونه از خطر همه کاره و هیچ کاره شدن در امان بمانیم؟
چرا به نتیجه رسیدن در مطالعات میان رشته ای و تفکرا واگرا بسیار دیرتر از یک حرفه فوق تخصصی اتفاق می‌افتد؟

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
6.7K viewsedited  19:42
باز کردن / نظر دهید