Get Mystery Box with random crypto!

فلسفه

لوگوی کانال تلگرام philosophy3 — فلسفه ف
لوگوی کانال تلگرام philosophy3 — فلسفه
آدرس کانال: @philosophy3
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 45.76K
توضیحات از کانال

@Hichism0 برای تبلیغ به این آیدی پیام دهید
کانالهای پیشنهادی
@Ingmar_Bergman_7 سینما
@bookcity5 شهرکتاب
@Philosophers2 ادبیات و فلسفه
@audio_books4 کتاب صوتی
@Philosophicalthinking فلسفه خوانی
@TvOnline7 فیلم و سریال

Ratings & Reviews

5.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 46

2022-09-05 22:19:39 ‍ پیش بینیِ نهایی شوپنهاور راجع به آنچه بعدها فروید گفت، میل جنسی است. همچناکه فروید بر این باور است که انگیزه واقعیِ بخشِ اعظم افعالِ بشری میلِ جنسی یی است که فرد بدان معترف نیست، شوپنهاورنیز بر این باور است که: "در کنار عشق به حیات... [میل جنسی] خود را... به عنوان نیرومندترین و فعالترین همه انگیزه‌ها نشان می‌دهد، و به شکلی بی وقفه ادعای مالکیتِ نیمی از نیروها و افکار بخش جوانترِ بشریت را دارد. چنین چیزی تقریبا هدف غایی همه کوششهای انسانی است؛ و تأثیر ناخوشایندی بر مهمترین امور گذاشته، و هر ساعت جدی ترین اشتغالات را از هم گسیخته، و گهگاه نیز برای برهه‌ای حتی بزرگترین اذهان را مبهوت خود می سازد. آن در زورچپان کردن خود با زوائدش خواه بر مذاکراتِ سیاستمداران [مونیکا لِوینسکی؟] و خواه بر پژوهشهای عالمانه اندک درنگی نمی‌ورزد. میداند که چگونه زیرزیرکی طُره ها و جملاتِ عاشقانه خود را حتی بر اوراق اداری و یا نوشته های فلسفی بپراکند" (ج خ ب II:533).

فروید درباره اثرپذیری خود در نظریاتش از شوپنهاور میگوید: "نظریه‌ی سرکوب را من یقیناً به شکلی مستقل [از شوپنهاور] از کار در آوردم. من هیچگونه تاثیری را نمی شناسم که مرا به هر شکلی به سوی آن سوق داده باشد، و من مشتاق بودم که اصل این ایده برای من باشد تا اینکه متنی از کتاب جهان به مثابه خواست و بازنمود شوپنهاور را به من نشان داد که فیلسوف در آنجا در تقلای بدست دادن تبیینی برای جنون است. آنچه او در آنجا راجع به کوشش علیه قبول بخشِ دردناک حقیقت بیان می کند به شکل کاملی با محتوای نظریه من راجع به سرکوب موافقت دارد که بار دگر می بایست از او به خاطر امکان کشف آنچیزی سپاسگزار باشم که از آن اطلاعی نداشتم. مطمئن باشید، دیگرانی این متن را مطالعه کرده و از نظر گذرانیده اند آنهم بدون اینکه به چنین کشفی نائل گردند، و شاید چنین چیزی نیز می توانست برای من رخ دهد اگر من نیز، سالها پیش، غرق در مطالعه نوشته های فلسفی می شدم. در سالیان گذشته من نیز لذت بزرگ مطالعه آثار نیچه را با این انگیزه آگاهانه بر خویشتن حرام کردم که نمی خواستم دیدگاههای روانکاوانه من بوسیله هیچ ایده از پیش مفروض انگاشته ای مختل گردد. از اینرو، بایستی مهیای واگذاردن همه دعاوی پیشین در مواردِ بسیاری شوم که در آنها پژوهشهای طاقت فرسای روانکاوانه تنها می تواند مویّد بصیرتهایی باشد که به نحو شهودی بوسیله فیلسوفان بدست آمده بود. نظریه سرکوب ستونی است که بر آن عمارتِ روانکاوی آرام می گیرد. این نظریه حقیقتا ضروری ترین بخش آن به شمار می رود... "

#شوپنهاور_و_فروید
#جولیان_یانگ
ترجمه : #بهنام_خداپناه


join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
991 views19:19
باز کردن / نظر دهید
2022-09-05 21:48:23
خویشتن شناسی و همه بازیهای جسم با ذهن

اهمیت جسم و تلاطم های آن در شکل گیری افکار، تصمیم ها و واکنش ها

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
1.3K views18:48
باز کردن / نظر دهید
2022-09-04 08:42:46
#اسپینوزا و خدایی که نه می بیند و نه می داند

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
349 viewsedited  05:42
باز کردن / نظر دهید
2022-09-03 22:19:33
«پانوشت‌هایی فلسفی بر ترانه‌های خیام» منتشر شد

در کتاب «پانوشت‌هایی فلسفی بر ترانه‌های خیام» به خداباوری و خداناباوری، ندانم‌گرایی، مسئله‌ شر، بهشت و دوزخ، طبیعت‌گرایی، لذتجویی و لذت‌گرایی، جبر و اختیار و مرگ در رباعیات خیام پرداخته شده است.

نویسنده: زهیر باقری نوع‌پرست
طراح جلد: فرنوش فارمر
@philosopherin
مرداد ۱۴۰۱
۱۹۶ صفحه

برای تهیه‌ کتاب به آیدی زیر پیام دهید

@MSaharkhizz

.
820 views19:19
باز کردن / نظر دهید
2022-09-03 22:19:19 ‍ درک تجسمی درک تجسمی (embodied cognition)، استدلال می‌نماید که بیشتر ویژگی‌های شناختی، چه مربوط به انسان باشد یا غیرانسان، به وسیله ابعاد جسمانی آن موجود شکل می‌گیرد. ویژگی‌های شناختی شامل ساختارهای ذهنی سطح بالا (مانند مفاهیم و رده‌بندی‌ها) و توانایی…
650 views19:19
باز کردن / نظر دهید
2022-09-03 22:19:09 ‍ درک تجسمی

درک تجسمی (embodied cognition)، استدلال می‌نماید که بیشتر ویژگی‌های شناختی، چه مربوط به انسان باشد یا غیرانسان، به وسیله ابعاد جسمانی آن موجود شکل می‌گیرد. ویژگی‌های شناختی شامل ساختارهای ذهنی سطح بالا (مانند مفاهیم و رده‌بندی‌ها) و توانایی انجام فعالیت‌های شناختی گوناگون (مانند استدلال و داوری) می‌باشد. ابعاد جسمانی شامل این موارد است: دستگاه حرکتی، دستگاه ادراکی، تعاملات جسم با محیط (وابستگی به موقعیت) و فرضیات مبتنی بر جهانی که در ساختار موجود ساخته می‌شود.

تز تجسمی ذهن سایر نظریات مانند شناخت‌گرایی، محاسبه‌گرایی و دوگانه‌انگاری دکارتی را به چالش می‌کشد. این نظریه دارای ارتباط نزدیکی با نظریاتی چون تز ذهن گسترش یافته، شناخت موقعیتی و وضع‌گرایی است. نسخه مدرن این نظریه براساس بینش‌هایی است که از تحقیقات تازه در حوزه‌های روانشناسی، زبان‌شناسی، علوم شناختی، سیستم‌های دینامیکی، هوش مصنوعی، روباتیک، شناخت حیوانی، «شناخت نباتی» و عصب‌شناسی بدست آمده‌است.

تز تجسم

طرفداران تز درک تجسمی بر نقش فعالانه و قابل توجه که بدن در شکل دهی شناخت و درک کردن ظرفیت‌های ذهنی و شناختی یک عامل، ایفا می‌کند تأکید دارند. درک تجسمی در فلسفه بدین معنی است که شناخت یک عامل تنها محصول تجسم ذهنی وی از جهان نبوده، بلکه قویاً تحت تأثیر ابعاد جسمانی عامل قرار دارد، که فراتر از خود ذهن است. از این رو، تز تجسم می‌خواهد تجارب جسمانی عامل را در تمامی انواع شناخت مجدداً معرفی نماید. البته این یک تز گسترده بوده و شامل انواع مختلف تجسم شامل تجسم قوی و ضعیف می‌باشد. در تلاشی برای آشتی دادن علوم شناختی با تجربه انسانی، وریلا و همکارانش در رویکرد وضع‌گرایی خود نسبت به شناخت، «تجسم» را قرار ذیل تعریف می‌کنند:

«با بکارگیری اصطلاح متجسم ما می‌خواهیم دو نکته را برجسته بسازیم: نخست این که شناخت بستگی به نوعیت تجربهٔ دارد که از بدن‌های دارای ظرفیت‌های حسی و حرکتی مختلف می‌آید، دوم این که، هرکدام از این ظرفیت‌های حسی و حرکتی خود وابسته به شرایط فراگیر تر زیست‌شناختی، روان‌شناختی و فرهنگی هستند.»
فرانسسکو جی. واریلا، ایوان تامپسون، الئانر راش: ذهن متجسم: علوم شناختی و تجارب انسان، صفحات ۱۷۲––۱۷۳

این مفهوم دوگانه که واریلا و همکاران به تز تجسم نسبت می‌دهد، روی چندین بعد شناخت تأکید دارد که محققین در حوزه‌های مختلف، مانند فلسفه، علوم شناختی، هوش مصنوعی، روانشناسی و عصب‌شناسی در آن دخیل هستند. این تعریف عمومی از تجسم با مشکلاتی نیز روبرو است. یکی از پیامدهای این تأکید بالای جسم، تجربه، فرهنگ، شرایط و مکانیزم‌های شناختی یک عامل در جهان این است که نظریات و رویکردهای مجزای درک تجسمی اغلب باهم در یک هم‌پوشی قرار می‌گیرند. به عنوان مثال تزهای شناخت گسترش یافته و شناخت موقعیتی معمولاً یکی پنداشته شده و همیشه وقت از هم تفکیک نمی‌گردند. به همین گونه چون بُعدهای مختلف تز تجسم به درجات مختلف مورد تأیید قرار گرفته‌اند، بهتر است تا درک تجسمی نسبت به یک نظریهٔ متحد و تعریف شده به عنوان یک برنامه تحقیقی پنداشته شود.

برخی از نویسندگان تز تجسم را با این استدلال که شناخت بستگی به بدن یک عامل و تعاملات آن با یک محیط مشخص دارد، تشریح می‌نمایند. از این رو در سیستم‌های واقعی بیولوژیکی شناخت به تنهایی خود یک سیستم نیست بلکه توسط اهداف و ظرفیت‌های سیستم کنترول می‌گردد. با این حال آنها استدلال می‌نمایند که این بازدارنده‌ها به این معنی نیستند که شناخت تنها از طریق رفتار انطباقی (یا خودنوگری) تنظیم می‌گردد، بلکه شناخت مستلزم «بعضی از انواع پردازش اطلاعات می‌باشد… تغییر یا رساندن معلومات دریافتی» است. بدست آوردن این چنین معلومات شامل «بررسی و تغییر محیط» توسط عامل می‌باشد.

«با این حال، اگر فرضیه را بر این بگذاریم که شناخت فقط انباشت حداکثر بازنمایی‌های صحیح از معلومات دریافتی است، این یک فرضیه نادرست خواهد بود… بدست آوردن دانش سنگ زیر پا برای رسیدن به هدف قریب تر است که آن تنظیم رفتار در واکنش به محیط در حال تغییر سیستم می‌باشد.»
مارسین ملکاوسکی: شرح ذهن محاسباتی، صفحه ۴۴.

رویکرد دیگر برای فهمیدن درک تجسمی، تز تجسم را به گونه مشخص تر تعریف نموده‌است. نظریه مشخص تر در مورد تجسم که در ذیل بیان شده‌است نه تنها به هیچ منبع خارجی به غیر از بدن نپرداخته، بلکه میان درک تجسمی، شناخت گسترش یافته و شناخت موقعیتی تفکیک قایل شده‌است. بنا بر این ما می‌توانیم تز تجسم را قرار ذیل مشخص سازیم:

تز تجسم: بسیاری از ویژگی‌های شناخت قابل تجسم هستند، به این معنی که آنها عمیقاً به ویژگی‌های بدن فیزیکی عامل وابسته اند، طوری که «بدنِ فراتر از مغز» فرد نقش علی و فیزیکی مهمی در پردازش شناختی ایفا می‌کند.
768 views19:19
باز کردن / نظر دهید
2022-09-03 21:27:56 چگونه با واقعیت های دنیا کنار بیاییم
#فرهنگ_هلاکویی

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
1.2K viewsedited  18:27
باز کردن / نظر دهید
2022-09-03 09:29:38 ‍ با گذر زمان برایم مشخص شده که تا امروز هر فلسفه ی بزرگی چه بوده است،‌ یعنی جز همان اعترافات شخصی پدید آورنده ی آن و گونه ای‌ خاطرات ناخواسته و نا آگاهانه چیزی نبوده است. به همین سان و با نیت اخلاقی (یا ضداخلاقی) در هر فلسفه ای آن بذر حقیقی زندگی نهفته است که هر بار تمام این گیاه از آن می روید. در واقع کار درست و هوشمندانه آن است که برای توضیح چگونگی پیدایش عجیب ترین ادعاهای متافیزیکی هر فیلسوف، پیوسته از خویش بپرسیم: با کدام اخلاق این فلسفه (یا فیلسوف) کار خود را می آغازد؟ بر همین اساس من باور ندارم که(رانه ی شناخت) پدر فلسفه باشد، بلکه از رانه های دیگر، یعنی شناخت (و شناخت خطا) به سان ابزاری بهره جسته اند. ولی آن کس که به رانه های بنیادین انسان به همین سان بنگرد و ببیند که نابغه های الهام بخش (یا شیاطین و گورزادان) تا چه سان در این ماجرا نقش داشته اند، خواهد فهمید که همگی روزگاری به فلسفه پرداخته اند و هر یک از آنان خویشتن را غایت هستی و سرور دیگر رانه ها دانسته است.
زیرا هر رانه ای در پی سروری است و با چنین ادعایی در پی فلسفیدن. تردیدی نیست که در بین دانشمندان، همان انسان های بهره مند از دانش، این ماجرا به نحوی دیگر (یا شاید بشود گفت «بدتر») است، زیرا در این جا به واقع امری همانند رانه ی شناخت وجود دارد که چون دستگاه ساعت مستقل و کوچک است و اگر آن را کوک کنند، جسورانه کار خود را می آغازد و دیگر رانه های دانشمند بر این چرخه هیچ تأثیری ندارد. «علاقه ی» واقعی دانشمند از این رو، معطوف به امور دیگری، برای مثال خانواده با کسب در آمد و سیاست است. حتی اهمیتی ندارد که دستگاه کوچک ساخته ی او در کدامین بخش علم به کار می آید و یا آن کارگر جوان و «پرامید» بدل به زبان شناسی نیک و یا قارچ شناس یا شیمیدان شود و چندان برایش مهم نیست که به کدام یک از این کارها بپردازد. اما برعکس، در مورد فیلسوف هیچ امر غیر شخصی وجود ندارد و به خصوص اخلاقیات او شاهدی بارز و مشخص بر آن است که او کیست، یعنی مرتبه های درونی ترین رانه های او نسبت به هم چگونه است.

#فردریش_نیچه
#فراسوی_نیک_و_بد
بند 6

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
1.1K views06:29
باز کردن / نظر دهید
2022-09-02 22:21:06
آشنایی با #رنه_دکارت

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
2.2K views19:21
باز کردن / نظر دهید
2022-09-02 21:25:36 ‍ فهمیدن یک‌ فرآیند است _می‌توان آن را فرآیندِ تولیدِ ایده‌ها نامید_ و به همین دلیل قابلِ قیاس با فرآیندِ تولیدِ مادی است. از این روست که می‌توانیم بگوییم نظم و اتصالِ ایده‌ها با نظم و اتصالِ اشیاء یکسان است: هردو در واقع نظمی واحد و یکسان‌، و حرکتی مشابه و همانندند که گاه به مثابهِ واقعیت و گاه به مثابهِ اندیشه خود را بیان می‌کنند. بدین سبب فهمیدن باید همچون یک فعالیت در نظر گرفته شود نه یک بازنماییِ منفعل. اسپینوزا بارها و بارها به این موضوع اشاره می‌کند: شناخت صرفاً آشکارگیِ حقیقتی از پیش موجود نیست، بلکه فرآیندِ تکوینیِ فهم‌ای است که مقدم بر تولید شدنش وجود ندارد. بنابراین فرآیندِ فهمیدن و پیش‌رویِ فهم، پیامد و تابعِ یک اصلِ آغازینِ مطلق نیست، یعنی اصلی که از خلالِ برقراریِ بنیادهایش به حقیقت مجالِ ظهور دهد؛ بر خلافِ یک نظمِ صوری که توسطِ حدودش متعین شده است، یک فرآیندِ عملی هرگز آغاز نمی‌کند، چراکه همواره پیشاپیش آغاز شده است.

#پی‌یر_ماشری
#هگل_یا_اسپینوزا

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
2.6K views18:25
باز کردن / نظر دهید