Get Mystery Box with random crypto!

محافظ پاتوق

لوگوی کانال تلگرام puchesm1 — محافظ پاتوق م
لوگوی کانال تلگرام puchesm1 — محافظ پاتوق
آدرس کانال: @puchesm1
دسته بندی ها: غذا
زبان: فارسی
مشترکین: 157
توضیحات از کانال

💢💢
جهت رزرو تبلیغات ؛
🆔
💢💢

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 10

2023-01-03 09:27:08
با حداقل ترین سرمایه کارخانه پر سود راه اندازی کنید (تعداد محدود)

ماهانه حداقل 25 میلیون سود #تضمین شده داشته باشید
سود عالی   بازار همیشگی
خرید #تضمینی محصولات با عقد قرار داد رسمی و محضری
آموزش ، نصب ، راه اندازی  و بهره برداری از کارخانه شما بصورت #رایگان

تماس با کارشناسان و مشاورین  :
09122686645  02634210364
02634210365  02634210366
09121280247
اطلاعات بیشتر در کانال 
https://t.me/iran_zoghal1
1.7K viewsBita, 06:27
باز کردن / نظر دهید
2023-01-03 09:26:46
درد سیاتیک

درد سیاتیک در واقع یک مشکل پزشکی نیست، بلکه تعریفی است از هرگونه درد یا ضعف که باعث درگیری یا آسیب به عصب سیاتیک شما شده است. درد سیاتیک شایع ترین درد در میان افراد ۳۰ تا ۵۰ سال است. عصب سیاتیک طولانی ترین عصب بدن است که شامل تعدادی عصب درناحیه تحتانی ستون فقرات میشود. عصب سیاتیک از قسمت پایین تنه شروع و از ناحیه گلوتئال وهمسترینگ به پایین پا میرسد.


@puchesm1
401 viewsBita, edited  06:26
باز کردن / نظر دهید
2023-01-03 09:26:36
ما به تبلیغ نیازی نداریم

اقایون و خانم ها #دیگه وقتش رسیده اندام زیبایی داشته باشید فرصت رو از دست ندید 
مشاوره چاقی صورت/کاهش وزن/افزایش وزن

https://t.me/joinchat/SyQwcpnGwPok9EnR

مشاوره محصولات بینظیر سینه و باسن

برای مشاوره و دیدن رضایت ها #کلیک کنید 33v
1.7K viewsBita, 06:26
باز کردن / نظر دهید
2023-01-03 09:26:17 و چشم هایم
حلقه های انتظاری است
که تو به پنجره دوخته ای
و شانه هایم
آشفته مویی
ریخته بر صورت آینه

با من بگو
با من بگو
چند آفتاب دیگر
پنجره باشم
تا مهتاب
در سایه ات
صبح کند و
من در آینه
به چشم هایت باز گردم .....


#صبح_بخیر


@puchesm1
421 views𝑩𝒊𝒕𝒂, 06:26
باز کردن / نظر دهید
2023-01-03 09:25:19 هوس

لینک قسمت اول
https://t.me/taghdir1/57504

#قسمت_صد_چهار

منی که غرور و عزت و نفسم.. حتی از زمانی که یه دختر نوجوون 
بودم زبانزد همه بود و هیچ کس به
خودش اجازه نمی داد کاری کنه که این غرور خش ورداره.. حالا
مجبور بودم همچین رفتارای خارج
از شعور یه آدم روانی رو تحمل کنم و دم نزنم !
این آدم حتی توانایی خوندن فکرای توی سرمم داشت.. چون با 
وجود حقوق خوب این شرکت که می 
تونست زندگیم و زیر و رو کنه.. انقدر ازش عصبی شدم که 
تصمیم گرفتم شکایتی که می خواست ازم
بکنه رو به جون بخرم و درخواست استعفا بدم.
ولی خیلی خوب باهام اتمام حجت کرد و فهموند که من و تحت
هر شرایطی برای بیشتر آزار دادن تو
این شرکت نگه می داره و من هرچقدر تالش کردم.. هیچ اثری 
از بلوف زدن تو لحن مصمم و جدیش
پیدا نکردم و با این رفتارایی که از دیروز تا الان شاهدش بودم.. 
اصلا ً همچین کاری ازش بعید نبود.
با حس تیر کشیدن نوک انگشتام دست از تایپ کشیدم و نوک
تک تکشون و تو دهنم فرو کردم.
انقدری سوراخ نشده بود که ازشون خون راه بیفته و بند نیاد.. 
ولی انگار نوک هر انگشتم یه خار ریز 
فرو رفته بود و با هر بار فشار دادن دکمه های کیبورد سوزشش 
شدید تر می شد .
خدا لعنت کنه آدمی رو که از ضعف و بیچارگی بقیه لذت می 
بره.. من این لذت و امروز تو نگاه جاوید
دیدم و همونجا به خودم قول دادم.. کاری کنم تا این شرایط
کامالً برعکس بشه..
من آدم گذشتن و بخشیدن نیستم.. شاید اآلن هیچ قدرتی برای 
تلافی کردن و پس گرفتن غرورم
نداشته باشم .. ولی یه روزی کاری می کنم که اون جای الان من
باشه و این حس برتری و لذت و تو
نگاهم ببینه !
ساعت هشت شب بود و هنوز تایپ سی صفحه تموم نشده بود.. 
بدترین قسمت قضیه اینجا بود که
واحد چاپ هم احتمالً تا الان تعطیل شده و من نه تونستم 
طراحی هام و چاپ کنم و نه این سی 
صفحه ای که هنوز پنج شیش صفحه ازش مونده بود.هرچند که دیگه خودشم تو شرکت نبود.. صدای نحسش و 
شنیدم وقتی که داشت جواب خداحافظی
و خسته نباشید بقیه کارمندا و می داد و دروغ چرا.. قلبم شکست 
وقتی فکر کردم که تا حال حتی یه
بارم جواب سلام من و نداده که هیچ.. جواب همه حرفامم با 
تنبیه و توبیخ داده!
کارم نزدیک نه شب تموم شد.. دیگه چاره ای نبود.. با اینکه 
جناب رئیس از تحویل کار تو فلش
خوششون نمی اومد همه کارام و ریختم تو فلش و بردم گذاشتم 
رو میزش..
خواستم وسایلم و جمع کنم و برم خونه که تازه یادم افتاد قرار 
بود امروز لباس فرم از واحد خدمات
بگیرم و انقدر درگیر کارام شدم که به کل یادم رفت.
در حالیکه خدا خدا می کردم دیر نشده باشه و واحد خدمات 
هنوز رفته باشن سوار آسانسور شدم..
ولی در بسته و چراغای خاموش اون طبقه مثل آواری رو سرم 
خراب شد و ا ین یعنی یه بار دیگه باید
شاهد شنیدن توبیخ و سرزنش های بی ادبانه جاوید باشم.درسته که چند وقتیه به این باور رسیدم آدم خوش شانسی 
نیستم و سایه سیاه بدبیاری بدجوری رو 
سر زندگیم افت اده.. ولی از وقتی تو این شرکت استخدام شدم.. 
تعداد این بدبیاری ها همینجور داره
بیشتر و بیشتر میشه و من دیگه کاری برای جلوگیری کردن از
دستم برنمیاد!
با شونه های آویزون و قدم هایی که رو زمین کشیده میشد .. 
برگشتم تو طبقه خالی خودمون و راه
افتادم سمت اتاقم.. هرچقدر می خواستم جاوید و کاراش و
رفتاراش و بیخیال بشم و اهمیتی بهشون 
ندم نمی شد . استرس عجیبی برای فردا داشتم که کم مونده بود 
باعث شه همونجا بزنم زیر گریه.
جاوید هر لحظه داشت غیر قابل تحمل تر می شد و فکر اینکه 
بازم من نتونم جلوی زبونم و بگیرم و
عصبانیتش بزنه بالا و تحقیرهاش و بازم جلوی بقیه کارمندا روم
پیاده کنه همه اعضای بدنم و منجمد
می کرد.
شاید تنها خوش شانسیم توی این شرکت این بود که اتاقم تک
نفره اس و با کسی شریک نیستم ..چون تحمل این رفتارا حتی پیش یه نفر هم برام سخت تر از
وقتی بود که هیچ کس نباشه!
کیفم و برداشتم و راه افتادم از اتاق برم بیرون که صدای حرف 
زدنی از سالن شرکت به گوشم رسید:
-خیله خب دیگه..
..
-مگه نمی گی تو کشوی سمت راستیه؟
..
-برمی دارم می برم خونه خودم انجام میدم فردا میارم شرکت 
دیگه!
با تشخیص صدای مشیری خشم غیر قابل وصفی همه وجودم و 
گرفت. شک ندارم مسافرت اینم درست
مثل جاوید مصلحتی بود. فقط نمی خواست با من چشم تو چشم
بشه و الانم یه زمانی اومده بود که 
فکر می کرد من تو شرکت نیستم .
یه لحظه خواستم همونجا بمونم تا بره و بعدش من برم ولی 
پشیمون شدم.. بذار ببینه که با نقشه
خودش و اون رئیس بیشعور تر از خودش من به روزی افتادم که
مجبورم تا این ساعت تو شرکت بمونم!

رمان جذاب و اتشین #هوس هر روز  صبح و عصر در کانال قرار داده میشود.

@puchesm1
496 views𝑩𝒊𝒕𝒂, 06:25
باز کردن / نظر دهید
2023-01-02 19:58:29 #فوری فوری: تنها یک گام تا گرانی دوباره بنزین/ انفجار جدیدی در قیمت کالاهای اساسی در راه است؟

سران قوا در نشست خود آیا تصمیم نهایی را برای گران کردن بنزین گرفتند؟
بازار بورس آماده سقوط بی‌سابقه/ خبرهایی از توقف فروش عمده‌فروشی‌ها برای تعیین نرخ وحشتناک جدید اقلام

بنزین در یک قدمی انفجار- آخرین خبرها

https://t.me/+oVPS4iZjghk3ODE0
https://t.me/+oVPS4iZjghk3ODE0
1.0K viewsBita, 16:58
باز کردن / نظر دهید
2023-01-02 17:26:20
غده‌ای که بی سروصدا رشد می‌کند!

این روزها یکی از شایع‌ترین بیماری‌هایی که موجب مرگ بسیاری از افراد می‌شود، انواع #سرطان است. #سرطان_پروستات یکی از انواع این بیماری کشنده است که معمولاً در بین مردان بسیار شایع و بارز بوده به طوریکه با افزایش سن خطر ابتلاء به این نوع سرطان وجود دارد.

متأسفانه این سرطان روز به روز در حال افزایش در بین مردان مسن بوده و خیلی از آنها را به کام مرگ می‌کشاند چرا که کاملاً بی سر و صدا رشد کرده و معمولاً با علائم خاصی همراه نیست.

سرطان #پروستات، با افزایش سن در مردان شایع‌تر بوده که با تشخیص به موقع آن می‌توان از رشد سریع این بیماری جلوگیری کرد.


@puchesm1
512 viewsBita, edited  14:26
باز کردن / نظر دهید
2023-01-02 17:15:51
دیگه هرکسی باید تو گوشیش یه کانال خبری که اخبارو بدون سانسور پوشش بده و فاقد تبلیغات اذیت کننده باشه رو داشته باشه ، کانال پیشنهادی من اینه :
@khabarfurei @khabarfurei

۳
1.8K viewsBita, 14:15
باز کردن / نظر دهید
2023-01-02 17:15:51
[به دلیل درخواست مکرر شما برای اخرین بار لینک کانال (( #ممنوعه )) رو میذارم خواهشا دیگه کسی تو PV درخواست نکنه] ¹²

اینم لینکش برای آخرین بار
https://t.me/+CwO7dho_efk4ZjVk
https://t.me/+CwO7dho_efk4ZjVk

زود جوین شو تا پاک نکردم
برو ببین چه خبره
1.7K viewsBita, 14:15
باز کردن / نظر دهید
2023-01-02 17:14:25
محققین دریافته‌اند که دست خط، رنگ پوست، ناخن جویدن، کفش‌ها، چشم‌ها، وقت شناسی و نحوه دست دادن با دیگران هفت مورد جزئی اما مهمی هستند که افراد یکدیگر را با آنها قضاوت می‌کنند!

+اگر میخواهید خیلی زود مورد قضاوت قرار نگیرید و یا تصویر خوبی در ذهن طرف مقابل ایجاد کنید این‌ موارد رو رعایت کنید

@puchesm1
394 viewsBita, edited  14:14
باز کردن / نظر دهید