2023-07-20 19:20:56
به گوشه چشمی و لبخندی از دور، ببر از من دل و دلدارِ من باش
شکوفا غنچه ای نقش و نگارین، گُلِ مینیاتوری رفتارِ من باش
بکش با سرمه نازِ دیدگان را، تصرف با نگاهی کن جهان را
پلنگ السلطنه ببرالممالک، غزال الدوله یِ قاجارِ من باش
به تن کن رختِ زرین دوزِ مخمل، بیا اشرافی و ناب و مجلل
چنان تصویرِ شهدختی یگانه، میانِ قابِ خاتمکارِ من باش
به پا کن شورِ شیرین خوش خرامان، به سبکِ سینه کبکانِ اورامان
قدم بردار بر فرشِ حریر و شلیته دامنِ تالارِ من باش
برایم نغمه سر کن ساز بردار، قدم در هشتیِ آواز بردار
بزن با ابروانِ خود کمانچه، برقصان چنگ و گیسو تارِ من باش
خوش آیین و خوش آرا و خوش آهنگ، بزن نقشِ ترنجِ رنگ در رنگ
شرابی مو لب عنابی عسل چشم، پری رخسارِ بی تکرارِ من باش
به تختِ عاج بنشین دلبری کن، خودت را دلرباتر از پری کن
به زيرِ سایه یِ پرهایِ طاووس، یکی یکدانه یِ دربارِ من باش
شبی با رپ رپِ کالسکه در خواب، بیا تا باغِ گُل در زیرِ مهتاب
چنان من که دلم کرده هوایت، تو هم دلبسته یِ دیدارِ من باش
سپردم با نگاهی دل به دستت، به چشمِ کهربایِ نیمه مستت
میانِ گنجه ای در کنجِ تاریخ، پس از اینها امانت دارِ من باش
به لب نجوا به دل شوقِ ترانه، به راه و رسمِ عشقی جاودانه
از امشب تا هزاران سال و یک شب، دو چشمِ تا سحر بیدارِ من باش
بکش تورِ سپیدی بر سر ای ماه، بیا بنشین کنارم مست و دلخواه
فقط با گفتنِ یک "بله" یِ ناز، عروسِ دفترِ اشعارِ من باش
عاشقانه های #شهراد_میدری
telegram.me/shahradmeidary
facebook.com/shahradmeidary
instagram.com/shahrad_meidary
3.9K views16:20