2023-05-21 16:10:14
اینجا کسی پروانه را جدی نمیگیرد
با باله ی رقص نگارینش
با دامن گلدار رنگینش
هرچند شورافزای باغ سدر و بابونه ست
اینجا کسی از بید مجنون
عکس یا امضا نمیخواهد
هرگز از او
شعری به لب، نجوا نمیخواهد
هرچند با گیسوی افشانش دل از گنجشک ها برده
اینجا کسی در فکر زیبایی پوپک نیست
هرچند در آیینه ی چشمه
با تاج چون گلبرگ نسرینش
با ناز نوشینش
هر صبح میخندد
نه اینکه آن را بد بپنداریم
نه اینکه فرصت نیست
اما نمیدانم چرا دیگر کسی فکر محبت نیست
اصلن من از تو
از خودم
از مردم این شهر می پرسم
آیا کسی
با جلبکی در عمق اقیانوس
با مرغ دریایی لب دریا
با لاک پشتی در کنار آب
هرگز به فکر گفتگو بوده
که آنها را به دست چاپ بسپارد؟
نه بیشتر
اصلن بگو اندازه ی یک پر
آیا کتابی منتشر از نغمه های قمری و
از خاطرات چلچله داریم؟
آیا برای خواندن درد و دل بادام کوهی حوصله داریم؟
وقتی که خیس بوسه های آسمان هستیم
آیا به باران گفته ایم از "دوستت داریم"
در ساحل زیتون و ابریشم
در باغ مروارید
آسوده از تردید
آیا بغل وا کرده ایم از شوق بر خورشید؟
آیا به میمونی
به سنجابی
به پاندایی
تعارف کرده ایم انجیر یا بادام یا گردو؟
تبریک آیا گفته ایم آواز زیبای کلاغی را
تا بشکفد گل از گلش بر شاخسار کاج؟
آیا کسی سلفی گرفته گوشه ی دیوار
با عنکبوت تک نواز تار؟
آیا کسی از کرگدن
از ببر، از زنبور
پرسیده حالش را؟
آیا کسی محو حباب آب
در انحنای بودن و رفتن
دیده ست لبخند زلالش را؟
آیا کسی با بوسه ی شبنم
نبض شکفتن را گرفته در هوای مه؟
تا از تپش های طراوت باخبر باشد
تا از خیال خیس گندمزار، تر باشد
آیا کسی
آیا کسی
آیا کسی... افسوس
کو حس و حال غرق شور پاسخ "آری" ؟
کو از ورای آنهمه شبهای خاموشی
صبحی به رنگ زنگ بیداری؟
ای کاش برگردیم
تا سادگی روزگار غار
تا اولین گلبوسه های نقش بر دیوار
باور کنیم عاشق شدن ساده ست
تنها کمی احساس میخواهد
خیس از نم باران
کمی نرگس،
کمی مریم،
کمی هم یاس میخواهد
تنها کمی همسایگی
با ختمی و آویشن و ریواس میخواهد
فکرش کن از امروز اگر که خوبتر باشیم
با هرکه و هرچه بر این جغرافیای رنگ
دنیا گلستان میشود
آنهم گلستانی بهارآگین
با شوق عطرافزای فروردین
ای کاش برگردیم
تا راه و رسم مهربانی های آغازین...
#شهراد_میدری
telegram.me/shahradmeidary
1.8K viewsedited 13:10