2021-10-30 14:39:51
بیست و سومین شمارهی مجلهی «استارباد» منتشر شد. پروندهی شعر این شماره به «شاعران کرج» اختصاص دارد. این پرونده شامل شعرهایی از زندهیاد هوشنگ چالنگی، هرمز علیپور، علی باباچاهی، محمد آشور و شاعران کرجی دیگریست. شعری از مرا در این شماره بخوانید:
تمنا، طلوع پنجره بود
به شب داغ،
و غیاب
به خورشیدی که راه نمیرفت، میرسید.
نیمی از «ما» همی
خیال تخت را از راحت غریزه که آزاد، گرفته بود
که عشق، دو پای نماندن داشت.
ای اتاق خالی
تا مراتب سلسلهی دیدار
دو چشم نبودی
به سرگردانی میل، زلزده.
محل کشف، تن توست
با بوی ابژهی گیج
که دنبال نشانی دیگری
سرمنزل قصد را دور میکرده است.
بادافرهی معرکه که طغیان تن را
در شهوت خیابانی نسل
به شر معاصر بلند میکنی!
موازیان رابطه همی
آدم تنها را چون پیامبری بیدهان
هادیان بیراه بودند.
نفر اول مرا که خلوتتر است
به بوی غریب حیوانیاش بفهم.
گل خالی را
در مشت شهر
یک به یک گشتهام
ناصر خودم در حماسهی شکست
و تن گروهی
در دَوَران مثلثها
ریگوِدای وداعها بود.
گاهان نزدیکی در دقیقهی فرد!
در آن حافظهی جمعی
کدام ما تنهاتر است
و از اشرار دیگری
در فرهنگ تنی میلرزد؟
تو ماجرای منی
تنپوش اشباح در شببیداری یکتنه
تنپوش بوی مانده چون کپک جاخوش بر نان گوشه
تنپوش رد باریک از موی شعله
تنپوش لک و رنگ از لب ریخته.
حالا که خاطره این است
و ضلع مهآلود
جغرافیای رابطه را
با چشمچرانی تغزل، تعریف میکند
حالا که «سفید»
بر مُرکب و رسم میپاشد،
حالا که در کتابخانه باران میگیرد
و بعد
معشوق لال از متون عتیق
روی دیوار همسایه چیزی مینویسد
که قبل از نفر عابر پاک میشود.
حالا که حافظه این است
و گَردههای تن
با دستافشانی باد
به بهار خوابآلود اشتراکها نشسته همی.
تکههای عشق را
از چمدانهای بسته
به سربلندی کوهها صدا نکن
مجموعشدن، لاهوت شرقی رؤیاست
که خانه را
از ناسوت موجود
در برهوت دیگری واقع میکند.
تن سنتی
بر پاشنهی درها
روی آشیل آسیبپذیر
سالهاست
که میچرخد.
@Soorema
آرزو رضایی مجاز
https://t.me/sooremaattach/60
314 views11:39