2023-03-13 10:41:56
سلام
اقااااا یه روز رفتم برا ثبت نام طو کلاسای هلال احمر :
رئیسه رفت بیرون از دفتر و گفت مدارکتونو بدید ب اقای فلانی ....
منم دادم پسره گفت بشینین نشستم
حالا ذوق مرگ بودم ک ععع این ب من گفت بشین
الکی کراش زدم
خب چیه نقطه ضعیفم موی فر و عینک بود.
همینطور غرق در فراش بودم ک یهویی گفت کپی شناسنامه دارید ؟
گفتم ن
هیچی دیگه باز فرداش برا دادن کپی شناسنامه رفتم دفترش
بچه داشت تلویزیون میداد و قشنگ واضح بود اصلا اعصاب نداره بی حوصله است .
بدو بدو پریدم داخل دفتر ( در باز بود خب )
کپی گرفتم جلوش : بفرمایید
کپی گرفت و مشغول خواندش شد .
یکم نگاه نگاش کردم و گفتم:
مرسی ممنون.
وایییی همونجا زدم طو سرم و فرار کردم.
قشنگ یادمه پسره یه نگاهی ب من یه نگاهی ب شناسنامه کرد و لبخند ی ک شبیه خنده بود بیشتر ؛ زد گفت:
مرسی ممنون
آبروم رفت.
#کپتن
466 views07:41