Get Mystery Box with random crypto!

سوتی لند😅😉

لوگوی کانال تلگرام sooti_lande — سوتی لند😅😉 س
لوگوی کانال تلگرام sooti_lande — سوتی لند😅😉
آدرس کانال: @sooti_lande
دسته بندی ها: تلگرام
زبان: فارسی
مشترکین: 14.36K
توضیحات از کانال

به سوتی خونه خوش اومدین
خاطرات و سوتی های خنده دارت را برامون بفرس بخندیم 😁
@sooti_befresttt

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 63

2023-03-12 20:06:33
آجیل عیدت رو با تخفیف از بارجیل بخر!
‌@barjilcom
عضو کانال بارجیل که باشی آجیل عیدت با بالاترین کیفیت، با تخفیف ویژه و بدون موندن تو ترافیک به دستت میرسه!

ارسالمون هم به سراسر ایران سریع و رایگانه!

آدرس کانال:
@barjilcom
360 views17:06
باز کردن / نظر دهید
2023-03-12 20:06:25 بچه که بودم خیلی خواهرهامو اذیت میکردم الان که پسرهام شیطونی میکنن میگن خدا سزاتو داده
یه روز زمستون سرد و برفی بود همه خواب مونده بودیم .خواهر بزرگم دبیرستانی بود وحساااس
اون صبحی بود و من ظهر باید میرفتم مدرسه
آقا این خواهر ما جیغ و داد که دیرم شد حالا چکارکنم و هی بدو بدو ازاین اتاق به اون اتاق دنبال وسایلش بود بابام هم که وضعیت و دید با کلی غر زدن پاشد و گفت خودم میرسونمت
هیچکس حواسش به من نبود منم رفتم لابه لای لباسهای چوب لباسی وایسادم و موهام که خیلی بلند بود ریختم تو صورتم یه لباس هم کشیدم رو پاهام و کلا پیدا نبودم

این خواهر بیچاره ما با کلی استرس و هیجان لحظه آخر اومد سر جالباسی دنبال مقنعه اش ، هی لباسها رو کنار زد کنار زد یهو رسید به موهای من همین که کنار زد من زیر اون همه مو و لباس پخیییییی کردم بهش

بیچاره چنان جیغ بنفشیییی  از ته گلو کشید و غش کرد مامانم اومد منو با کتک بیرون آوردو به بابام گفت بیا تو خونه 

این ورپریده خواهرشو سکته داده درعوض اونروز خواهرم موند خانه و حسابی استراحت کرد
386 views17:06
باز کردن / نظر دهید
2023-03-12 20:00:25
قابل توجه دانش‌آموزان دبیرستانها و مراکز آموزشی و داوطلبان کنکور سراسری

ثبت نام آزمون‌های آزمایشی جامع سنجش، همسان با آزمون سراسری سال 1402 (ویژه دانش آموزان مقاطع دهم، یازدهم ،دوازدهم و داوطلبان آزمون سراسری)

فرصت محدود
www.sanjeshserv.ir
www.sanjeshserv.ir
www.sanjeshserv.ir
330 views17:00
باز کردن / نظر دهید
2023-03-12 19:59:44 من از اونجایی ک کره محلی دوس دارم از عمم ک تو روستاس دو سه کیلو خریده بودیم تا اینجا رو داشته باشین

من یه سری ک رفته بودم روستا خونه عمم طبق معمول بیدار شدیم عجله داشتیم ک زود صبونه بخوریم بريم بیرون گشت و گذار

خب رفتیم سر سفره عمم بخاطر من کره درس کرده بود ک بخورم سر صبحونه بودیم ک عروس عمم گفت کره محلی دوس داری آره منم گفتم آره تازشم مامانم دو سه کیلو خریده هر روز صبحونه خونه خودمونم ميخورم

تا اینکه این شوهر عمه فضول پرسید از کجا خريدين (اینم بگم شوهر عمم نمیدونم از رو خسیس بودنش یا چیز دیگ نميذاره عمم کره پنیر و... این چیزا رو بفرشه حتی اگه اضافه باشه)
منم تا اومدم بگم از خودتون دختر عمم زد به پام ک مثلا نگو تو تعجب این بودم ک عمم چشمک و ابرو بالا انداختن این چیزا اومد برام ک نگم منم هول برداشتم گفتم از زن آقا رحمان (همسایه شون )باز گفتم نه نه خواهر آقا رحمان باز با تعجب شوهر عمه نگا کرد گفتم نه نه نه نه از مادر آقا رحمان ینی همه میخواستن زمینو گاز بگیرن از خنده ولی شوهر عمه هه بود همه به زور خودشونو نگه داشته بودن تا شوهر عمم پا شد

ینی خونه ترکید عروس عمم ک انقد خندیده بود از چشاش اشک ميومد تا شب نميتونستيم به هم نگا کنیم تا نگا میکردیم میزدیم به خنده
ولی اخرشم شوهر عمم فهمید هیچی نگف بنده خدا فقد گف همون اول می گفتی انقد هول نمی شدی
425 views16:59
باز کردن / نظر دهید
2023-03-12 14:27:53 سلام همگی

این خاطره برای پسرمه اون موقع ها سه سالش بود عموش واسش کبوتر آورده بود

یه روز سر ظهر تو حیاط با کبوتراش بازی میکرد بعد بازی اومد دیدم خسته و مونده وخیس خوابش برده ، رفتم تو حیاط رو نگاه کنم دیدم لیف و صابون رو گذاشته کنار شیر آب ، خبری هم از کبوتراش نیست

گفتم حتما پرواز کردن رفتن دلم سوخت براشون دیگه خودمم اومدم کنارش خوابم برد ، بعداز ظهر که بیدار شدیم رفتم به فکر شام بشم تا در یخچالو باز کردم

چشتون روز بد نبینه کبوتراش از تو یخچال زدن بیرون من همینجوری کپ کرده بودم ، بهش گفتم این حیوونا رو چرا گذاشتی این تو ، ترسیدم ، گناه دارن

گفت نه کثیف نزاشتمشون مامان خیالت راحت شستمشون همونارو شام درست کن بیار بخوریم 
بابا خودش به عمو گفته اینا گوشت خوشمزه ای داره

یدفعه یادم اومد اون لیف صابون کنار شیر برای طفلک پرنده ها بوده
982 views11:27
باز کردن / نظر دهید
2023-03-12 14:19:39
ساعت هوشمند ١٩٩تومان
هندزفری بلوتوث ١٩٩تومان

حراج پايان سال شروع شد

پرداخت درب منزل
انواع ساعت مچی از ٩٩ تومان

@unikwatch
@unikwatch
882 views11:19
باز کردن / نظر دهید
2023-03-12 14:19:28 دخترخاله ام میگفت تازه عقد کرده بودم و میخواستم با خانواده شوهرم بریم مسافرت

میگفت رفتیم و اونها همه مذهبی و نمازخون ، منم میخواستم کم نیارم و خودی نشون بدم

ظهر رسیدیم جایی و نشستیم منم بدو بدو زودتر از همه رفتم وضو گرفتم و اومدم جلو همه وایسادم با آب و تاب و خلوص نیت نمازمو خوندم و ذکرهامم گفتم و تمام که شد یه نگاهی به همه کردم ببینم منو دیدن

که یهووو برادرشوهرم یه نگاهی به من و یه نگاهی به ساعتش کردو گفت خوووب یه نیم ساعت دیگه اذان رو بگن ماهم بلند میشیم نمازمون رو میخونیییییم

یاااااخدا میگفت ، میخواستم همون جا خودمو بکشم
859 views11:19
باز کردن / نظر دهید
2023-03-12 14:18:01
اخذ مدارک دانشگاه آزاد واحدهای معتبر تهران
کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکترا با استعلام
Telegram :

@irantahsilatorg4

Instagram :

Https://instagram.com/irantahsilat.org4 ²¹
803 views11:18
باز کردن / نظر دهید
2023-03-12 14:17:50 من تازه عقد کردم چند ماهی میشه واس اولین باری ک رفتم خونه مادرشوهرم دیدم پدرشوهرمو مادرشوهرم خیلی خودمونین جلو ما

طوری ک جلو ما همو میبوسیدنو قربون صدقه های فجیهی واس هم میرفتن منک این چیزا تو خانوادم نبود خیلی خجالت میکشیدم

ی بارم شب خواب بودم دسشوییم گرفت اومدم از اتاق برم دیدم پدرشوهرمو مادرشوهرم تو بغل هم خوابیدن منک مردم از خجالت برگشتم تو اتاق

ب شوهرم گفتم اینا ک تو بغل همن من چجوری از بالا سرشون رد شم
شوهرمم گف برو عادی میشه واست ک الان دیگ واقعا عادی شده
خودمم جلوشون راحتم قشنگ شوهرمو میبوسم دیگ
815 views11:17
باز کردن / نظر دهید
2023-03-08 10:56:13 من یه دختر شیطون و بلا دارم که شش سالشه دخترم نقاشی زیاد میکشه و هر بار شکل و شمایل یکیو در نظر میگیره و میکشه وما هم کلی ذوقشو میکنیم

چند روز پیش برادر شوهرم اومد خونمون ، دخترم رفت دفتر نقاشیشو اورد که نشون عموش بده

یه آن دیدم برادر شوهرم قیافش و داره زیر لبی میخنده و دخترمم هی برمیگرده به من نگاه میکنه

رفتم جلو دفترو گرفتم دیدم وااای خواهرمو کشیده دماغ اینجوری ، اون یکی خواهرمو چشا
وای خودمو سینه هامو اندازه فندق وشکممو اندازه بشکه تازه داشت میگفت عمو این مامانمه ، مماش خیلی کوچولو
ولی یه دل خیلی بزرگ داره

یعنی آبرو نزاشت برام
970 views07:56
باز کردن / نظر دهید