2021-07-08 14:16:31
#پارت124
برای روز عقد تحت نظارت انسیه، نیلوفر و پرنسا تمام وسایل سفره ی عقد، به علاوه انواع شیرینیهای دست پخت خانگی را در طاقه ترمه پیچیده و در بالای آن کلام الله مجید و آیینه و شمعدان و ظرف آب قرار دادند. انسیه در تنگی کریستال تراشدار روغن و عسل ریخته فتیلهای روی آن گذاشت و طبق رسم آن را روشن کرد تا برای طول مدت مراسم عقد روشن بماند. پرنسا مطمئن از اتمام کار به سمت حمام رفت:
- سوگل بیا دیگه. نیما صدبار زنگ زد کی می خوای بیایی پس؟ دیر بشه هول هولکی آرایشت می کنن بد میشیا بجنب دختر!
در حمام باز شد و سوگل با چهره ای سرخ بیرون آمد.
انسیه که لبخند از لبهایش جدا نمی شد، جعبه مستطیل شکل و بزرگ لباس عروس را به بغل نیلوفر و جعبه کیف و کفش را به دست پرنسا داد:
- حواستون به اینا باشه.
دو دختر همراه سوگل به آرایشگاه رفتند. سوگل رها از کرک و موهای ابرو و صورت با آرایشی ملایم و ملبس در پیراهن عروس پفدار بسیار زیبا شده بود. نیما به دنبال عروس آمد آرایشگر شنل عروس را بر سرش انداخت تا داماد بعد از عقد عروس را ببیند. به محض ورود، ناهید خانم با منقل فرنگی اسفند به استقبالشان آمد و انسیه و طیبه کل کشیدند.
عروس با سلام و صلوات و هلهله شادی کنان بر سر سفره ی عقد نشست.
داماد هم همراه شهریار به آرایشگاه مردانه رفته بود؛ کت شلوار دامادی زغالی با پیراهن سفید بر اندام مردانه اش بسیار خوش تیپ به نظر می آمد. نیما در اتاق مجاور با عدّهای مدعوین در کنار عاقد با چهرهای شاد نشست. عاقد ابتدا خطبه عقد را برای داماد خوانده و پس از اطمینان از رضایت او به اتاق عروس رفته و بار دیگر برای او نیز خطبه خواند و پرسید:
- عروس خانم وکیلم؟
نیلوفر کله قندهای تورپیچی شده را بر هم زد و گفت
- عروس رفته گل بچینه.
عاقد تکرار کرد:
- برای بار دوم عرض می کنم عروس خانم وکیلم؟
این بار پرنسا لبخند زنان گفت:
- عروس رفته گلاب بیاره.
پس از کسب موافقت عروس بانگ شعف از هر طرف بلند شده و زنها بار دیگر هلهله و شادی کردند. مدعوین داماد را به اتاق عروس آورده و بر سر سفره نشاندند. نیما که از دیدن عروس زیبا تپش قلب گرفته بود، سر به زیر انداخت.
عروس و داماد با کمک پرنسا، به دهان هم نقل گذاشتند انسیه ظرف آبی را طوری که خیس نشود آرام بر سر عروس ریخت. ماجون اخم همیشگی اش را از چهره زدوده و لبخند بر لب گردوی درشتی را به دخترش داد تا جلوی پای عروس قرار دهند تا باپایش آن راخرد کند (کنایه از این که عروس حق دارد در زندگی هر ناملایمتی را در زیر پایش خورد کند).
مردان در حیاط به پایکوبی پرداختند.
@yarali_canim
336 views11:16