Get Mystery Box with random crypto!

کافه روانشناسی

لوگوی کانال تلگرام caferavanshenasi — کافه روانشناسی ک
لوگوی کانال تلگرام caferavanshenasi — کافه روانشناسی
آدرس کانال: @caferavanshenasi
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 50.52K
توضیحات از کانال

از کتاب‌های روانشناسی می‌خوانیم
@ads_cafe :(آگهی)راه ارتباطی

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها

2024-03-26 16:30:47 هوگان اصلی‌ترینِ انگیزه‌های انسان را میل دستیابی به جایگاه و منزلت، و نیاز به پذیرفته شدن در گروه می‌داند و می‌گوید مهم‌ترین معضل اجتماعی که فراروی بقا و تولیدمثل انسان‌های نخستین قرار داشت، همکاری با دیگر اعضای گروه و برقرار کردن ساختار سلسله‌مراتبی در گروه بوده است.

در آن دوران، برخوردار بودن از شان و منزلت و محبوبیت، به بقا و تولیدمثل فرد کمک شایان توجهی می‌کرد، از آن رو که سبب دستیابی وی به امنیت غذای بیشتر و همسران بهتر می‌شد.

بنا بر نظریه هوگان، فردی که از گروه طرد می‌شد، به شدت در معرض خطر قرار می‌گرفت. بنابراین می‌توان انتظار داشت که در طبیعت انسان سازوکارهایی روان‌شناختی برای پیشگیری از طرد شدن تکامل یافته باشند.

باوْمایستِر و تایس این مسئله را خاستگاه و کارکرد اضطراب اجتماعی می‌دانند که بنا به تعریف، عبارتست از ناراحتی یا نگرانی فرد از این که در موقعیت‌های اجتماعی مورد ارزیابی منفی قرار گیرد.

آنها بر این باورند که اضطراب اجتماعی نوعی سازوکار انطباقی ویژه گونه است که مانع از طرد شدن می‌شود. بقای افرادی که طرد شدن از سوی دیگران، برایشان اهمیت نداشت، به خاطر آنکه از حمایت گروه برخوردار نبودند در معرض خطر قرار می‌گرفت و ممکن بود آنها قادر به اختیار کردن همسر نیز نباشند.

معمولا در مقایسه با افرادی که سازوکارهای روان‌شناختی‌شان آنها را از ارتکاب اعمالی که سبب نارضایتی دیگران می‌شد بازمی‌داشت و در نتیجه حضورشان را در گروه تضمین می‌کرد، این افراد شانس کمتری برای تولیدمثل داشتند.

رندی لارسن و دیوید باس، از کتاب روانشناسی شخصیت، ترجمه فرهاد جُمهری و همکاران
12.6K views13:30
باز کردن / نظر دهید
2024-03-21 11:30:02 زندگی‌های نازیسته‌مان -زندگی‌هایی که در تخیل زیسته‌ایم و آرزویشان را داشته‌ایم- اغلب برای ما مهم‌تر از زندگی‌های زیسته‌مان هستند، و ما نمی‌توانیم خودمان را بدون آنها تصور کنیم... این تصادفی نیست که در زندگی‌های نازیسته‌مان جسورتریم تا در زندگی‌های زیسته‌مان.

آدام فیلیپس، از کتاب حسرت در ستایش زندگی نازیسته، ترجمه میثم سامان‌پور
12.6K views08:30
باز کردن / نظر دهید
2024-03-20 11:30:08 «بهار زیباست و عشق هم…»

زیگموند فروید
12.6K views08:30
باز کردن / نظر دهید
2024-03-19 11:30:27 هنگامی که انسان اعتماد به نفس یا احساس خودارزشمندی را از دست می‌دهد، به توانایی‌هایش شک می‌کند و زندگی و کار در نگاه او بی‌ارزش می‌شوند، آنگاه به این نتیجه می‌رسد که باید هدف زندگی خود را «داشتن»‌هایی چون تعطیلات دلپذیر، فرزندان مطیع، رابطه‌های خوب، تفکرات درخشان و برجسته، بحث‌های مهم‌تر و مفصل‌تر و امثال این‌ها قرار دهد.

کسی که هدف زندگی‌اش را «داشتن‌های» گوناگون می‌داند، مانند آن انسان سالمی است که به جای استوار ایستادن بر پاهای خود، همیشه از چوب زیربغل استفاده می‌کند. چنین فردی برای زیستن، به یک شی خارجی چنگ می‌اندازد تا در نگاه دیگران، آن کسی جلوه کند که آرزو دارد باشد. او تا آنجا «کسی» محسوب می‌شود که بتواند چیزی داشته باشد. او تصمیم می‌گیرد بر اساس داشتن چیزهایی، کسی باشد و در واقع خودش در مالکیت اشیایی است که تصور می‌کند مالک آن‌هاست.

اریک فروم، از کتاب هنر بودن، ترجمه پروین قائمی
12.7K views08:30
باز کردن / نظر دهید
2023-12-20 12:30:06 خودخواه بودن به این معنی نیست که آدم آن‌طور که دلش می‌خواهد زندگی کند، بلکه به این معنی است که آدم از دیگران بخواهد مطابق میل او زندگی کنند. خودخواه نبودن یعنی رها کردن زندگی دیگران به حال خودشان، دخالت نکردن در اموراتشان، هدف خودخواهی شکل دادن به یک‌شکلیِ مطلقِ انواع به گرد خود است. برای کسی که خودخواه نیست، تنوعِ بی‌نهایتِ انواع دلپذیر است... از آن لذت می‌برد. اینکه آدمی به خودش فکر کند خودخواهانه نیست. کسی که به خودش فکر نمی‌کند اساسا فکر نمی‌کند.

آدام فیلیپس
از کتاب لذت‌های ناممنوع
ترجمه نصراله مرادیانی
12.7K views09:30
باز کردن / نظر دهید
2023-12-18 19:30:12 فروید در مقاله‌اش از زنی می‌گوید که به دلیل اضطراب‌های بعد از طلاق به پزشک جوانی مراجعه کرده بود. تشخیص پزشک این بود که مشکلات زن ناشی از نبود رضایت جنسی است و به‌عنوان مداوا فعالیت‌های گوناگون جنسی را پیشنهاد کرده بود. فروید پزشک را به خاطر فرض اینکه مشکل اصلی زن نداشتن اطلاعات است و این فرض که پیشنهاد او منجر به درمان خواهد شد، سرزنش می‌کرد.

او مشکل را با این نگرش و استفاده از استعاره‌هایی جذاب توضیح داد: اگر دانش درباره ناخودآگاه آن‌طور که افراد ناآشنا با روانکاوی می‌اندیشند برای بیمار این‌همه مهم باشد باید تصور کنیم که گوش کردن به یک سخنرانی و یا خواندن چند کتاب برای درمان کافی است. این اقدامات همان‌قدر بر روی نشانه‌های بیماری روانی تاثیر دارد که پخش فهرست (منوی) غذا در هنگام قحطی بر روی گرسنگی…

به هر حال با توجه به اینکه روانکاوی قرار نیست این اطلاعات را در دسترس بیمار بگذارد باید اعلام کند که این کار نباید انجام شود مگر در صورتی که دو شرط مهیا شده باشد. نخست، بیمار باید از طریق آماده‌سازی، خود به همسایگی آنچه سرکوب شده است رسیده باشد و دوم اینکه بیمار باید وابستگی کافی (انتقال) در رابطه عاطفی‌اش با پزشک داشته باشد تا فرار جدید را برایش غیرممکن کند.

فرد بوش
از کتاب خلق یک ذهن روانکاوانه
ترجمه توفان گرکانی و سحر شهنازی
12.7K views16:30
باز کردن / نظر دهید
2023-12-15 22:30:10 انسان‌ها وقتی برای ما واقعی می‌شوند که ما را سرخورده می‌کنند؛ اگر سرخورده‌مان نکنند، تنها شخصیت‌هایی خیالی هستند. جریان از این قرار است: اگر دیگران به میزان کافی سرخورده‌مان کنند، برایمان واقعی می‌شوند؛ یعنی تبدیل می‌شوند به افرادی که می‌توانیم با آنها تعامل داشته باشیم.

اگر ما را بیش از حد سرخورده کنند، بیش از حد واقعی می‌شوند؛ به‌عبارتی، افرادی که به ستوهمان می‌آورند و ناگزیریم به ایشان آسیب برسانیم. اگر خیلی کم سرخورده‌مان کنند ایدئالیزه می‌شوند، می‌شوند شخصیت‌های تخیلی و شخصیت‌های آرزوهایمان؛ اگر بیش از اندازه ما را سرخورده کنند، شیطانی و اهریمنی می‌شوند، می‌شوند شخصیت‌های کابوس‌هایمان.

می‌توانیم بگوییم دو راه برای به آتش کشیدن جهان وجود دارد: ضعیف ساختن یا غیرواقعی ساختن آن. اگر این جهان قابل اندازه‌گیری بود، می‌توانستیم بگوییم که از منظر روانکاوی، زندگی خوب زندگی‌ای است که در آن به میزان کافی سرخوردگی وجود دارد، نه بیشتر و نه کمتر.

آدام فیلیپس
از کتاب حسرت در ستایش زندگی نازیسته
ترجمه میثم سامان‌پور
12.6K views19:30
باز کردن / نظر دهید
2023-11-28 18:30:05 فروید چه چیزی از عشق به ما یاد داد؟ اینکه عشق از وابستگی شروع می‌شود، اینکه شروع عشق از مادری است که قدرتمندتر از ما، اما عاشق ماست، کسی که عاشق همه دنیای نوزاد است، و کسی که به‌عنوان منبع تغذیه، امنیت و لذت باقی می‌ماند. تمام آسیب‌شناسی‌های عشق از این وضعیت اولیه نابرابرِ وابستگی شرح و بسط می‌یابند. عشق مادرانه، اگر بناست که در نوع خود خوب باشد، هم باید از سوء‌استفاده مادر از قدرت بسیار برترش جلوگیری کند و هم از آن ایثار و ازخودگذشتگی همه‌جانبه‌ای که نوزاد را به یک فرد مستبد تبدیل می‌کند.

عشق بین دو نفر، که یکی از دیگری قدرتمندتر است، در نوع خود عشق خوبی است، اگر فرد ضعیف‌تر را برای رابطه عاشقانه میان دو فرد برابر آماده سازد. اما زمانی که این عشق منجر به تحمل وابستگی نابرابر مداوم و طولانی‌مدت شود، یا به‌جای آمادگی برای وابستگی متقابل و برابر به ترس از هرگونه وابستگی منجر گردد، آنگاه این عشق یک شکست محسوب می‌شود.

آدام فیلیپس
از کتاب حسرت در ستایش زندگی نازیسته
ترجمه میثم سامان‌پور
12.6K views15:30
باز کردن / نظر دهید
2023-11-22 21:30:50 پانیاگوا تاکید می‌کند که در هر لحظه بالینی «سه سطح» در حال عملکرد هستند: نخست بیمار و آنچه فکر می‌کند دارد درباره‌اش صحبت می‌کند، سپس تحلیلگر و فکرش درباره مطالب بیمار و درنهایت آن سطح قابل‌کار، آن فضای میان افکار بیمار و تحلیلگر که می‌تواند منجر به مداخله شود، مداخله‌ای با معنا و مفهوم از آن نوع که فنیکل (۱۹۴۱) مطرح می‌کند: «نه خیلی سطحی و نه خیلی عمیق.» به‌معنای دیگر ما تلاش می کنیم که چیزی بگوییم بامعنا و مفهوم که روند تحلیل را جلوتر ببرد بدون آنکه بیمار را بیش از اندازه مشوش کند.

با این نوع کار، ما نوعی اشتراک مساعی میان افکار و حس‌های درونی‌تر بیمار و مداخله‌های تحلیلگر ایجاد می‌کنیم. اینجا بار دیگر بر اهمیت گوش کردن تحلیلگر به تداعی‌های پیش‌آگاه پافشاری می‌کنیم؛ ما این پیام را منتقل نمی‌کنیم که «بصیرت و دریافت» متکی بر توانایی جادویی تحلیلگر است در خوشه‌چینی مفاهیم عمیق؛ پیام ما این است که بصیرت همچون روندی روانی و ناشی از محتوای ذهن بیمار بروز می‌کند، مسیر سوخت‌وساز را طی می‌کند و توسط شنونده‌ای همدل ترجمه و ضبط می‌شود. تحلیلگری که در خواندن ناخودآگاه درخشان است ممکن است با این روش در وضع نامساعدی قرار بگیرد چرا که ترجمه بصیرت‌هایش به چیزی که بتواند از طریق پیش‌آگاه بیمار جذب و درک شود، کار ساده‌ای نیست.

فرد بوش
از کتاب خلق یک ذهن روانکاوانه
ترجمه توفان گرکانی و سحر شهنازی
13.0K views18:30
باز کردن / نظر دهید
2023-11-14 18:30:11 رنک در ترمای تولد (۱۹۲۹) مطرح می‌کند که موقعیت بالینی بیانگر حالت درون‌رحمی است و پایان آن تولد دوباره است. او می‌گوید، اضطراب بیمار درباره به پایان رسیدن بیانگر ترومای تولد است. دیگران بر این باورند که واپس‌رونده موقعیت بالینی مانند خوابیدن است و تداعی چیزی شبیه تولید رویاست که بیمار بالاخره باید از آن بیدار شود و به زندگی واقعی برگردد.


دنیل جیکوبز و همکاران
از کتاب رویارویی در سوپرویژن
ترجمه فاطمه کشوری و فریبا نامنی
12.8K views15:30
باز کردن / نظر دهید