Get Mystery Box with random crypto!

کافه روانشناسی

آدرس کانال: @caferavanshenasi
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 50.20K
توضیحات از کانال

از کتاب‌های روانشناسی می‌خوانیم
@ads_cafe :(آگهی)راه ارتباطی

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 4

2023-11-22 21:30:50 پانیاگوا تاکید می‌کند که در هر لحظه بالینی «سه سطح» در حال عملکرد هستند: نخست بیمار و آنچه فکر می‌کند دارد درباره‌اش صحبت می‌کند، سپس تحلیلگر و فکرش درباره مطالب بیمار و درنهایت آن سطح قابل‌کار، آن فضای میان افکار بیمار و تحلیلگر که می‌تواند منجر به مداخله شود، مداخله‌ای با معنا و مفهوم از آن نوع که فنیکل (۱۹۴۱) مطرح می‌کند: «نه خیلی سطحی و نه خیلی عمیق.» به‌معنای دیگر ما تلاش می کنیم که چیزی بگوییم بامعنا و مفهوم که روند تحلیل را جلوتر ببرد بدون آنکه بیمار را بیش از اندازه مشوش کند.

با این نوع کار، ما نوعی اشتراک مساعی میان افکار و حس‌های درونی‌تر بیمار و مداخله‌های تحلیلگر ایجاد می‌کنیم. اینجا بار دیگر بر اهمیت گوش کردن تحلیلگر به تداعی‌های پیش‌آگاه پافشاری می‌کنیم؛ ما این پیام را منتقل نمی‌کنیم که «بصیرت و دریافت» متکی بر توانایی جادویی تحلیلگر است در خوشه‌چینی مفاهیم عمیق؛ پیام ما این است که بصیرت همچون روندی روانی و ناشی از محتوای ذهن بیمار بروز می‌کند، مسیر سوخت‌وساز را طی می‌کند و توسط شنونده‌ای همدل ترجمه و ضبط می‌شود. تحلیلگری که در خواندن ناخودآگاه درخشان است ممکن است با این روش در وضع نامساعدی قرار بگیرد چرا که ترجمه بصیرت‌هایش به چیزی که بتواند از طریق پیش‌آگاه بیمار جذب و درک شود، کار ساده‌ای نیست.

فرد بوش
از کتاب خلق یک ذهن روانکاوانه
ترجمه توفان گرکانی و سحر شهنازی
13.0K views18:30
باز کردن / نظر دهید
2023-11-14 18:30:11 رنک در ترمای تولد (۱۹۲۹) مطرح می‌کند که موقعیت بالینی بیانگر حالت درون‌رحمی است و پایان آن تولد دوباره است. او می‌گوید، اضطراب بیمار درباره به پایان رسیدن بیانگر ترومای تولد است. دیگران بر این باورند که واپس‌رونده موقعیت بالینی مانند خوابیدن است و تداعی چیزی شبیه تولید رویاست که بیمار بالاخره باید از آن بیدار شود و به زندگی واقعی برگردد.


دنیل جیکوبز و همکاران
از کتاب رویارویی در سوپرویژن
ترجمه فاطمه کشوری و فریبا نامنی
12.8K views15:30
باز کردن / نظر دهید
2023-11-12 17:30:18
ما در زندگی‌مان آد‌م‌ها و روابطی را از دست می‌دهم که برگشت‌ناپذیرند. اما می‌توانیم از سوگشان بهبود بیابیم، نه با پر کردن خلا، بلکه با تغییر شکل دادن خودمان به شکلی که دیگر نیازی نباشد خلا را پر کرد. سوگ مجالی را به ما می‌دهد، فرصتی برای پیگیری روابطی که برایمان مهم‌اند در پرتوی جدید و دست یافتن به رابطه‌ای پخته‌تر و شفاف‌تر با خودمان.

مایکل چلبی
از کتاب سوگ
ترجمه نصراله مرادیانی

The Discovered Love Letters (1890), Carl Rudolph Sohn
12.9K views14:30
باز کردن / نظر دهید
2023-10-29 16:30:13 در نهایت، نمی‌توان روان‌درمانی را با خواندن کتاب، کار با رایانه، دیدن فیلم، یا شرکت در دوره‌ای شامل مقررات وقت‌گیر و خشک اداری آموخت؛ باید آن را با نزدیک شدن به دیگران آموخت...

اسمیت به نقل از کتاب رویارویی در سوپرویژن
12.9K views13:30
باز کردن / نظر دهید
2023-10-25 13:30:00 فرو می‌نویسد: «گاهی اوقات فایده برخی تعبیرها به اندازه فایده سخنرانی مفصل یک فرد بزرگسال درباره عملکرد نظام هاضمه برای یک نوزاد است». این اظهار نظر در امتداد این پیشنهاد فروید (۱۹۱۰) است که: «تعبیر کردن معنای ناخودآگاه پیش از آنکه بیمار آماده باشد، همان اندازه بر نشانگان‌های بیماری اثرگذار است که توزیع فهرست انتخاب غذا در زمان قحطی بر گرسنگی افراد قحطی زده اثر دارد». علاوه بر این فرو گفته است: «برای بیرون آوردن خرگوش از کلاه، گوش‌های او باید در معرض دید یا حداقل قابل درک باشد».

سی سال پیش گرین (۱۹۷۴) نیز استعاره خودش درباره زمان‌بندی ارائه تعبیر را به کار برده است: «روانکاو نمی‌تواند شبیه به خرگوش بدود، در حالی که بیمار شبیه لاک‌پشت حرکت می‌کند.» اما فرو بر این جنبه از کارش (یعنی اهمیت کار با آنچه به صورت نیمه‌خودآگاه در دسترس است) تاکید نمی‌کند. برداشت من نیز این است که بسیاری از تعبیرهای فرو از طریق توجه معلق آزاد روانکاو نیز قابل دستیابی است.

فرد بوش
از کتاب خیال‌ورزی‌های روانکاو
ترجمه مجید حسین‌آبادی
12.6K views10:30
باز کردن / نظر دهید
2023-10-20 12:30:54 «انسانیت» ما یک «سازه» است: اگرچه انسانیت از همان ابتدا نوعی ویژگی بنیادین متمایز فرض شده است، رشد آن مستلزم مواجهه با محیطی است که بتواند در اختصاصی کردن و متمایز کردن آن از جهان طبیعی و نیز جهان ساختگی کمک‌کننده باشد، هرچند که به هر حال این محیط همیشه کم و بیش بخش‌های فعالی از موجودیت او خواهند بود. برای مثال، همیشه درک این موضوع آسان نیست که چگونه تعامل با محیط غیرانسانی بر انسان تاثیر می‌گذارد؛ هَرولد سِرلز این مطلب را در مطالعه مشهور خود این چنین شرح می‌دهد:

«متقاعد شده‌ام که فرایند بلوغ و پختگی دست در دست گسترش و غنای مفهوم ذهنی انسانیت حرکت می‌کند، آن هم تا جایی که این گسترش‌ها عملا شامل همه چیز بشوند؛ بیمار اسکیتسوفرنیک یا روان‌گسیخته یا هر شدیدا بیمار دیگری انسانیت خود را در قلمروی کاملا محدودی گسترش می‌دهد - یا دقیق‌تر اینکه او خود در قلمروی بسیار محدودی گرفتار شده است.»

این امر قطعا دفاعی در برابر رنج ناشی از برخورد با جهانی مهارناپذیر و آشفته است که ما به عنوان انسان و از همان دوران نوزادی به عنوان موجوداتی ناتوان در مقابل [دنیای] بیرون، مجبور به مواجهه با آن هستیم. در عین حال، این فرضیه که ما ممکن است به تجربه ناپخته‌ای پناه ببریم که به ما اجازه نمی‌دهد بین خودمان و بقیه دنیا تمایز قائل شویم آن هم براساس تجربه خویشتن خویشی همه‌توان و فراگیر ظاهرا مرتبط با نوعی فانتزی است که معطوف به مواجهه با وحشتی است که برخورد با واقعیت در ما ایجاد می‌کند.

لورِنا پرِتا
از کتاب بی‌رحمی چیزها
ترجمه توفان گرگانی و همکاران
12.8K views09:30
باز کردن / نظر دهید
2023-10-10 16:30:19 مفهوم خیال‌ورزی‌های روانکاو معانی متعددی دارد، از زمانی که شروع به بررسی مفاهیم روانکاوانه کردم (بوش، ۱۹۶۸) همواره با چنین پدیده‌ای مواجه بوده‌ام، حتی زمانی که به نظر می‌رسید یک مفهوم (نظیر: مقاومت، مداقه، انتقال متقابل و ...) به خوبی تعریف شده است در اغلب اوقات تعریف افراد مختلف از آن متفاوت بود و برداشت‌های متعددی از آن وجود داشت.

چنین وضعیت پرابهامی ناامیدکننده به نظر می‌رسد، اما برای علاقه‌مندان به رمز و راز شروع سفری کنجکاوانه خواهد بود. تمامی نوشته‌های خودم نیز با چنین کیفیتی مشخص می‌شوند.

دنیل دی لوئیس هنرپیشه‌ای که به دلیل جذب شدن در نقش‌هایش شناخته شده است (برای نمونه او هنگام آماده شدن برای ایفای نقش یک طراح لباس مرموز در فیلم رشته خیال مدتی شاگرد یک طراح لباس در شرکت نیویورک سیتی بالت شد) در مصاحبه‌ای با نیویورک تایمز (۲۰۱۷) جذابیت را این‌گونه توصیف کرد: «کشف امری به نظر غیرقابل دسترس که گاهی اوقات دست یافتن به آن غیرممکن است و شما را در مدار خودش قرار می‌دهد». یادگیری و فکر کردن به مفهوم خیال‌ورزی روانکاو نیز نه‌تنها ابهام‌برانگیز بود، بلکه غیرقابل دسترس به نظر می‌رسید.

سفر پژوهشی من به‌مانند هر کندوکاوی در یک مسئله معماگونه مملو از ناکامی بود، این ناکامی زمانی آشکارتر می‌شد که با نوشته‌های افرادی مواجه می‌شدم که علاوه بر صحه گذاشتن بر اهمیت یک مفهوم به منظور باقی ماندن در یک جبهه، تفاوت‌های نظری خود با یکدیگر را می‌پوشاندند.

در حین نوشتن این کتاب به اظهار نظر جالبی از اولیور ساکس برخوردم: «نوشتن خاکریزی در مقابل هرج و مرج است، من برای صلح کردن با تجربه باید می‌نوشتم.» در حالی که من کلمه گیجی را به هرج و مرج ترجیح می‌دهم معتقدم ساکس با تجربه غوطه‌ور شدن در یک مفهوم روانکاوانه موفق به فهم امری بدوی شده است.

این دقیقا احساسی بود که من در حین تلاش برای فهمیدن مفهوم بایونی خیال‌ورزی تجربه کردم. در مورد آن مطالعه کردم صحبت‌های دیگران در بحث‌ها و معرفی موردهای بالینی را شنیدم و حتی در کارم از آن استفاده کردم. با وجود این هنوز معنای آن طفره‌آمیز است اما باور دارم که برای ارزیابی ارزش یک مفهوم - چه رسد به حرف زدن و بحث کردن درباره آن - نیازمند درجه مشخصی از پایایی در تعریف آن هستیم. روانکاوی با اجتناب ماهرانه از این اصل ما را مجبور به بحث‌هایی کرده است که بی‌شباهت به داستان برج مجازی بابل نیست.

فرد بوش
از کتاب خیال‌ورزی‌های روانکاو
ترجمه مجید حسین‌آبادی
12.8K viewsedited  13:30
باز کردن / نظر دهید
2023-10-05 14:30:50 آن‌ها برایم نوشته‌اند شوهرتان بی‌گناه بود، او را اشتباهی کشتیم. ما آدم‌های زیادی را اشتباهی کشته‌ایم، اما حالا همه چیز سر و سامان گرفته است، ما پوزش می‌خواهیم و قول می‌دهیم که دیگر چنین اشتباه‌هایی تکرار نشود. آن‌ها می‌کشند و اعاده حیثیت می‌کنند.

آن‌ها معذرت می‌خواهند ولی توماس مرده! می‌توانند دوباره او را زنده کنند؟ می‌توانند آن شبی را پاک کنند که همه موهام سفید شد، شبی که دیوانه شدم؟

آگوتا کریستف
از کتاب دفتر بزرگ
ترجمه اصغر نوری
12.7K views11:30
باز کردن / نظر دهید
2023-09-30 20:31:02 اگرچه به‌سختی می‌توان در مورد تئوری‌هایی که تحت عنوان روابط ابژه قرار می‌گیرند قوانین کلی صادر کرد، برخی گرایشات اخیر در ارتباط با مقاومت‌ها شکل گرفته‌اند. خلاصه اینکه، این نظریات معمولا مقاومت‌ها را به‌درستی درک نمی‌کنند؛ به این معنا که آن را «تحلیل کلاسیک» می‌دانند. به نظر می‌رسد نظریات روابط ابژه در مورد مقاومت‌ها به دنبال غلبه بر مقاومت‌ها از طریق پارامترها یا تفسیرهایی براساس دیدگاه روابط ابژه هستند. به نظر نمی‌رسد توجه و بررسی دقیق مقاومت‌ها به عنوان مولفه ضروری روند تحلیلی، بخش جدایی‌ناپذیر این نظریات باشد.

برای مثال، در کتاب گرینبرگ و میچل (۱۹۸۳) درباره نظریه روابط ابژه و رابطه آن با نظریات تحلیلی «دیگر»، مقاومت با دیدگاه‌های پیش از سال ۱۹۱۵ فروید در مورد سرکوبی در فصلی با عنوان «مقاومت‌ها و سرکوبی» جمع شده است. از دید آنها مقاومت، هویت بالینی جداگانه‌ای ندارد. گویی آنها می‌گویند که دیدگاه کلاسیک در مورد مقاومت همان دیدگاه پیش از ۱۹۱۵ فروید درباره سرکوبی است (که این‌طور نیست)، در حالی که نوشته‌های فروید که مقاومت‌ها را به عنوان هویتی ناشی از کنش در موقعیت روانکاوانه شناخته بود را نادیده می‌گیرند.

درون این بافتار، جالب است که نظریات روابط ابژه تجارب کلیدی خاصی را برای توجه درمانگر فراهم کرده‌اند که درک ما از مقاومت‌ها را غنی کرده و دامنه گسترده‌ای از درک عمیق‌تر را فراهم می‌کند. اما روان‌درمانگران همیشه با ترجمه درک همدلانه به تعاملات تحلیلی مفید، در کشمکش بوده‌اند و این موضوع مشکل اصلی در تکنیک تحلیلی باقی مانده است.

نظریات روابط ابژه تنها نظریاتی نیستند که تکنیک «کلاسیک» در مورد تحلیل مقاومت را به صورت نادرست درک کرده‌اند. همان‌طور که قبلا گفته شد، چیزی وجود دارد که گِری (۱۹۸۲) آن را وقفه رشدی در درک ما از مقاومت‌ها می‌نامد.

همچنین گِری تعارض فروید درباره تغییر رویکرد تکنیکی به مقاومت‌ها را با وجود افزایش دانش او درباره مقاومت‌ها برجسته می‌کند. علاوه‌بر این همان‌طور که در جای دیگری از این کتاب گفته‌ام تنها با معرفی نظریه دوم فروید درباره تشویش در قالب مدل ساختاری (فروید، ۱۹۲۳، ۱۹۲۶) بود که درک روانکاوانه صحیح از نحوه تحلیل مقاومت‌ها پدیدار شد.

پیش از این تشویشی که منجر به مقاومت می‌شد، نتیجه لیبیدوی مسدود‌شده در نظر گرفته می‌شد. بنابراین هدف این بود که با خودآگاه کردن آرزوهای ناخودآگاه، لیبیدو آزاد شود. در این مقطع مقاومت‌ها به‌عنوان مانعی در نظر گرفته می‌شدند که باید بر آنها غلبه شود. بعد از اینکه این آرزوهای ناخودآگاه به خودآگاهی آورده می‌شدند، از روان‌درمانگر خواسته می‌شد تا از روشهای مختلف استفاده کند (برای مثال وعده سلامتی، استفاده از انتقال مثبت و القا) تا به بیمار کمک کند علی‌رغم مقاومت‌ها پیش برود.

همان‌طور که خواهیم دید، این دیدگاه اولیه از تحلیل مقاومت، رویکردی است که نظریات روابط ابژه آن را «دیدگاه کلاسیک» فعلی در مورد تحلیل مقاومت می‌نامند و سپس از آن انتقاد می‌کنند. اما در نظریه دوم فروید در مورد تشویش، ایگو به عنوان سرچشمه تشویش دیده می‌شود. یعنی تشویش زمانی رخ می‌دهد که ایگو خطری را ادراک کرده باشد (یعنی جایی که می‌ترسد مورد غلبه واقع شود) که بعد از آن به‌عنوان تکرار موقعیت تروماتیک اولیه در نظر گرفته شد.

اکنون مقاومت‌ها پاسخ ایگو به تشویش دانسته می‌شوند. با این درک مفهومی صحیح از مکانیسم روانی زیربنایی، روان‌درمانگران توانستند معنای کامل مقاومت‌ها را دریابند که حاصل خطر ادراک‌شده برای ایگو بود. تفاوت‌ها در روش‌های بالینی تحلیل مقاومت، اساسا ناشی از این می‌باشد که تحلیلگر تا چه اندازه این دیدگاه فروید را که ایگو به عنوان یگانه کانون تشویش است (فروید ۱۹۲۶، ص ۱۶۱) را دنبال می‌کند.

فرد بوش
از کتاب ایگو محور مداخلات تکنیکی
ترجمه سمانه غفوری و ابوالقاسم حسام
13.0K views17:31
باز کردن / نظر دهید
2023-09-21 23:30:23 اگر جز سوم عشق یعنی احترام وجود نداشته باشد، احساس مسئولیت به آسانی به سلطه‌جویی و میل به تملک دیگری سقوط می‌کند. منظور از احترام، ترس و وحشت نیست، بلکه توانایی درک طرف، آن چنان که وی هست، و آگاهی از فردیت بی‌همتای اوست.

احترام یعنی علاقه به این مطلب که دیگری، آن‌طور که هست، باید رشد کند و شکوفا شود. بدین ترتیب، در آنجا که احترام هست، استثمار وجود ندارد. من می‌خواهم معشوقم برای خودش و در راه خودش پرورش بیابد و شکوفا شود، نه برای پاسداری من.

اگر من شخص دیگری را دوست دارم، با او آن چنان که هست، نه مانند چیزی برای استفاده خودم یا آنچه احتیاجات من طلب می‌کند احساس وحدت می‌کنم.

واضح است که احترام آنگاه میسر است که من به استقلال رسیده باشم یعنی آنگاه که بتوانم روی پای خود بایستم و بی‌مدد عصا راه بروم، آنگاه که مجبور نباشم دیگران را تحت تسلط خود در بیاورم یا استثمارشان کنم.

احترام تنها بر پایه آزادی بنا می‌شود: به مصداق یک سرود فرانسوی، «عشق فرزند آزادی است» نه از آن سلطه‌جویی.

اریک فروم
از کتاب هنر عشق ورزیدن
ترجمه پوری سلطانی
12.8K views20:30
باز کردن / نظر دهید