Get Mystery Box with random crypto!

Attic

لوگوی کانال تلگرام atticc — Attic A
لوگوی کانال تلگرام atticc — Attic
آدرس کانال: @atticc
دسته بندی ها: وبلاگ ها
زبان: فارسی
مشترکین: 1.79K
توضیحات از کانال

-

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 69

2021-05-01 00:27:47 از اونجایی که نود درصد مکالماتم با مسعود همیشه مفیده، آخر سال ۹۹ حرف خوبی بهم زد که اکثر‌ اوقات بهش فکر میکنم. به برداشت من از حرفهایی که زدیم؛ وقتی به ارتباطم با اکثریت کسایی که میشناسم نگاه می‌کردم، می‌دیدم این اونها هستن که تعیین کننده قوانین و شکل ارتباط هستن و این منم که تبعيت می‌کنم. مسعود گفت باید این شکل رو شکست. نخ ارتباط نباید از یکسو گره خورده باشه فقط. نباید شبیه گرفتن افسار از طرف مقابل باشه. تو هم باید قوانین خودت رو اجرا کنی و بله، ممکنه اون ارتباط قطع شه، گاهی هم پایدار باقی میمونه. از وقتی دارم به این دیدگاه عمل می‌کنم آدمهای زیادی رو از دست دادم. فاصله ها بیشتر شد. این وسط کنایه‌هایی هم وجود داره. اما خب دیگه من دنبال کننده قوانین نیستم و طرف مقابل رئیس نیست. سخته، اما می‌ارزه.
543 viewsHadis, edited  21:27
باز کردن / نظر دهید
2021-05-01 00:07:55 چون همیشه عاشق این آهنگشم و جاش توی کانال خالی بود. :))
@atticc
530 viewsHadis, 21:07
باز کردن / نظر دهید
2021-04-30 18:34:55
#ادیت‌های_من
Aaron paul
A long way down
@Rememberme24
574 viewsHadis, 15:34
باز کردن / نظر دهید
2021-04-30 12:15:52
سلام آقای مستوفی.
من اصلا نمی دانم شما که هستید و آیا واقعا وجود دارید یا خیر. فقط می خواهم برایتان نامه بنویسم چون انگشت هایم به من دستور می دهند. می خواهم مثل مری در انیمیشن مری و مکس فقط یک آدرس و یک اسم پیدا کنم و نامه بنویسم. بگویم باز خودم را عمداً گم کرده ام، درست مثل وقتی که زیر لباس ها در کمد لباس های آدم بزرگ ها خودم را گم و گور می کردم. آنجا در چند دقیقه ی اول خنک بود، ساکت بود، راحت می شد فکر کرد، صدا ها بم و دور دست بودند. با هیچ چیز طرف نبودی جز یک مشت لباس ِ مهمانی و خانگی و زیر و دم دستی که مثل یک کلونی دور هم جمع شده بودند. آنها چقدر امن بودند. چپیدن زیر لباس ها به آدم حس امنیت می داد. هنوز هم به این احساسات اعتقاد دارم. اگر در کمدی جا بشوم، می روم زانو هایم در بغل می گیرم و می نشینم. انگار آنجا از جهان جدا باشد. متمایز باشد. انگار آن لباس ها ابر باشند، سبک، رها و بی پروا. همیشه آرزوی بی پروا بودن داشته ام. منتها سنت های دست و پا گیر توی مغزم سالهاست حکومت برپا کرده اند. فکر می کنید چگونه می شود زندگی آدم ها را تغییر داد؟ بله، با همین افکار ِ به ظاهر ساده. من اگر مجازاتی در پی‌ام نباشد، خودم برای خودم دادگاه درست می کنم و خودم را به چهار میخ می‌کشم؛ داخل همان کمد. اگر دل شکسته باشم خودم برای خودم تسکین می شوم. اگر به عنوان مثال، اتاقی در این جهان وجود داشت به اسم ریکاوریِ موقت، این کمد ها هستند که برای من این نقش را بازی می‌کنند. گناهان و اعترافات و آرزو های خاکستری‌ام را برای نیمه ی سنگی و مبرا از خطایم می گویم و او قول می دهد برایم طلب بخشش کند. همچنین آینده را آن شکل که دوست دارم تصور می کنم و او قول می دهد اگر مثل خودش محکم باشم به آنها برسم. آقای مستوفی من فکر می کنم کمد ها فقط یک جعبه ی مستطیلی چوبی ِ عادی نیستند. هر چیز که ناخودآگاه فُرم محافظتی داشته باشد، به من کمک می کند برای چند دقیقه کودک باشم، خودم نباشم، از بندِ دنیا رها باشم. این ایده ی خوبی نیست که بیایید با هم روی ساخت بیشتر و بیشتر کمد های دنیا کار کنیم؟ فکر می کنم آدمها دارند ابزار های ریکاوری شان را تند تند از دست می دهند و این برای سلامت جهان، حکم همان شهاب سنگ هایی را دارد که دایناسور ها را از بین بُرد.
639 viewsHadis, edited  09:15
باز کردن / نظر دهید
2021-04-29 22:45:28 حس می‌کنم بیشتر از گذشته تنهام اما این تنهایی از یه جنس دیگه‌ست. باز شاخ و برگ‌هام زیاد شدن و نیاز به بریده شدن دارن. باز به همون مرحله‌ای رسیدم که بابام همیشه میگه؛ 《اگه حس کردی داری اشتباه اندر اشتباه پیش می‌ری، صبر کن. بایست و اطراف‌تو نگاه کن. ادامه نده، چون به جای دُرست پیش رفتن، فقط بیشتر تخریب می‌کنی. آدم وقتی مضطرب و آشفته‌اس طبیعیه که ذهنش درست کار نکنه.》
650 viewsHadis, 19:45
باز کردن / نظر دهید
2021-04-29 22:38:35
روان‌درمانی اگزیستانسیال
611 viewsHadis, 19:38
باز کردن / نظر دهید
2021-04-28 23:34:22 بله، بله! واقفم! از کیفیت ِزندگی‌ام، کارم، مطالعه‌ام، روابطم، شوخی های با مزه‌ام، خلاقیتم، غذایی که درست می‌کنم، جرات ِکوچکم، کاسته شده‌است، به نظرتان ایراد کار کجاست؟ حالا اگر دکتر بروئر بود میگفت دودکش را تمیز کن. برو جلو ببین ریشه مشکل از کجاست. بله بله! زندگی خیلی شلوغ است. شلوغش کرده‌اند. ترافیک بی‌خودی است. نیم کلاچ نیم کلاچ میروی جلو، بوق می‌زنی، اعصابت خورد و خاکشیر می‌شود، بعد که به منشأ مشکل میر‌سی، میبینی جماعتی برای دیدن یک لنگه کفش کف خیابان ماشین هایشان را متوقف کرده‌اند. یا شاهد تصادف یک ماشین با یک درخت هستند! هیجان‌انگیز نیست؟ خب من هم شاید با ماشین زده باشم به یک درختی، عابری، دیواری، یا شاید هم پابرهنه دارم آن میان جولان می‌دهم. برای همین است که بیشتر از حد دیوانه به نظر می‌رسم و زندگی‌ام تغییر محسوسی کرده‌است. حق با شما بود. نباید وقتی مست کرده‌ام پشت فرمان بنشینم.
341 viewsHadis, edited  20:34
باز کردن / نظر دهید
2021-04-28 22:19:25 خب دوستان مرسی از عکساتون من مثل همیشه میذارم بمونن. شبتون بخیر.
51 viewsHadis, 19:19
باز کردن / نظر دهید
2021-04-28 22:17:14
65 viewsHadis, 19:17
باز کردن / نظر دهید
2021-04-28 21:45:49
134 viewsHadis, 18:45
باز کردن / نظر دهید