2022-05-04 12:28:04
#پارت_۴۳۰
این عفریته از شوهر من چی میخواد؟صداشون خوب نمیومد… کمی جلوتر رفتم و گوشام رو قشنگ تیز کردم تا ببینم چی میگن...امشب باید همچی مشخص میشد…وای به حالت مهدی…وای به حالت اگه با این عفریته سر و سری داشته باشی و بخوای منو دور بزنی.
_تو رو خدا محمد مهدی به حرفم گوش کن
اخمام توی هم رفت…چی؟محمد مهدی؟تا حالا که یه آقا میجسبوند اولش؟
_برو کنار میخوام برم
_نمیرم اول باید به حرفم گوش بدی…من دوست دارم محمد مهدی.
هینی کشیدم و دستم رو گذاشتم روی دهنم…این عفریته چی زر زد؟داره به شوهر من میگه دوست دارم؟الان میرم حسابش رو میذارم کف دستش…خواستم از پشت در بیام کنار و برم داخل که سریع خودم رو کنترل کردم…نه الین الان نباید بری باید بفهمی بینشون چه خبره…با صدای پر خشم مهدی چشمام گرد شد
_بس کن این حرف ها چیه میزنی؟خجالت بکش من زن دارم.
_چه زنی؟من همچی رو میدونم
_تو دیوونه شدی نه؟آخه چی رو میدونی که خودم خبر ندارم؟
_میدونم که اون دختر رو زن خودت نمیدونی و دوستش نداری؟
با حرص دستام رو مشت کردم…من تو رو میشکم دختره ی چشم سفید خونه خراب کن.
_چطور میتونی اینجوری حرف بزنی؟…لا اله الا الله…دختر شرم کن و به خودت بیا.
_چیه؟مگه دارم دروغ میگم؟
_معلومه داری دروغ میگی؟چون من زنم رو دوست دارم و هیچ حسی هم به تو ندارم الانم بهتره بری تا کسی ندیده.
یکدفعه زد زیر گریه و گفت:
_چرا اینجوری میگی محمد مهدی؟من خیلی وقته که دوست دارم…خیلی وقته که منتظرت بودم ولی اون دختر یکهو اومد و تو رو از من گرفت.
با خشم تمام دستام رو مشت کردم و خودم رو کنترل کردم.
_ببین مهرانه خانوم؟من احساستون رو درک میکنم ولی نمیتونم کاری بکنم.
_چرا میتونی طلاقش بده و منو بگیر… به خدا من از اون دختره ی خنک خیلی بهترم
دیگه از خشم رو به انفجار بودم…صدای مهدی رو شنیدم که با خشم گفت:
_من دیگه حوصله شنیدن این چرندیات رو ندارم…برای آخرین بار دارم بهت میگم بهتره دیگه بیخیال این موضوع بشی و بری دنبال زندگی خودت وگرنه میرم همچی رو به دایی میگم فهمیدی؟
با شنیدن این حرف مهدی ناخودآگاه نفس راحتی کشیدم…حالا که فهمیدم مهدی اون رو نمیخواد دلم قرص شد
_دوست دارم مگه دست منه؟
_تو دوستم نداری فقط داری با خودت لجبازی میکنی.
مهرانه داد زد.
_نه میگم دوست دارم چرا نمیفهمی؟
دختره ی عفریته بسه هر چی چرت و پرت گفت الان حسابش رو میرسم.…سریع دویدم و وارد آشپزخونه شدم…مهدی با دیدنم رنگ و روش پرید و بهت زده گفت:
_الین؟!...
262 views09:28