Get Mystery Box with random crypto!

Book_tips

لوگوی کانال تلگرام book_tips — Book_tips B
لوگوی کانال تلگرام book_tips — Book_tips
آدرس کانال: @book_tips
دسته بندی ها: ادبیات
زبان: فارسی
مشترکین: 18.37K
توضیحات از کانال

اهدای کتاب اهدای کلمه است.
کلمات نور هستند، باعث می‌شوند زندگی را بهتر ببینیم.
ارتباط با ادمین
@zarnegar503
@Missino
تبلیغات
@booktips_ads
❤️ تاریخ تاسیس کانال❤️
26, March, 2016
گروه بوک تیپس
https://t.me/ XJ1JFjF5FsllNjA8

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 139

2022-09-01 15:29:42 غم مخورید
#پرواز_همای
#با_هم‌_بشنویم

@book_tips
940 viewsAzar, 12:29
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 12:30:42
گفت :
دنیا پوچ و بی ارزش است ...!
هیچ ارزش ندارد ...
گفتم :
حرف‌های خوب بزن،
دنیا بی‌ارزش نیست،
فقط انسانی زندگی کردن خیلی سخت است ...!


#عباس_معروفی
#سمفونی_مردگان

@book_tips
1.2K viewsAzar, 09:30
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 12:29:00

به سکوت خو می گرفت و آن قدر بی حضور شده بود که همه فراموشش کرده بودند. انگار به دنیا آمده بود که تنها باشد.

#سمفونی_مردگان
#عباس_معروفی
@book_tips
972 viewsAzar, 09:29
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 12:06:21

ما در دورانی زندگی می‌کنیم که اکثرمان به‌حال خودمان واگذاشته نشده‌ایم و مکالمات تلفنی، پیغام‌های نوشتاری، توئیتر، فیسبوک و اسکایپ ضامن ارتباط و تعاملمان با دیگران هستند.

دسترسی به‌خلوت و انزوا نادرتر و دشوارتر از پیش شده است، علی‌الخصوص به‌این دلیل که ما خودمان انتخابمان این بوده است که معاشرت‌ها را جایگزین خلوت و خلوت‌گزینی کنیم. شاید بزرگترین مسئله دوران ما احساس تنهایی مفرط نیست بلکه فقدان خلوت و انزواست.


#فلسفه_تنهایی
#لارس_اسوندسن


@book_tips
964 viewsAzar, 09:06
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 11:57:59

#یادآوری_مطالعه_گروهی

سی و نهمین روز مطالعه
#تکه_هایی_از_یک_کل_منسجم
#پونه_مقیمی

# تعداد صفحات کتاب : ۳۶۰

سهم مطالعه روزانه کتاب : ۸ صفحه
شروع: ۱۴۰۱/۵/۳
پایان: ۱۴۰۱/۶/۱۵

امروز دهم شهریور
صفحات کتاب ۳۳۲ تا ۳۴۰


@book_tips

940 viewsAzar, 08:57
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 11:43:01
#داستان‌کوتاه

#بچه‌ی_مردم (قسمت اول)

خوب من چه می‌توانستم بكنم؟ شوهرم حاضر نبود مرا با بچه نگه دارد. بچه كه مال خودش نبود. مال شوهر قبلی‌ام بود كه طلاقم داده بود و حاضر هم نشده بود بچه را بگیرد. اگر كس دیگری جای من بود چه می‌كرد؟ خوب من هم می‌بایست زندگی می‌كردم. اگر این شوهرم هم طلاقم می‌داد چه می‌كردم؟ ناچار بودم بچه را یك جوری سر به نیست كنم. یك زن چشم و گوش بسته، مثل من، غیر از این چیز دیگری به فكرش نمی‌رسید، نه جایی را بلد بودم، نه راه و چاره‌‌ای می‌دانستم. نه اینكه جایی را بلد نبودم. می‌دانستم می‌شود بچه را شیرخوارگاه گذاشت یا به خراب شده دیگری سپرد. ولی از كجا معلوم كه بچه مرا قبول می‌كردند؟ از كجا می‌توانستم حتم داشته باشم كه معطلم نكنند و آبرویم را نبرند و هزار اسم روی خودم و بچه‌ام نگذارند؟ از كجا؟ نمی‌خواستم به این صورت‌ها تمام شود. همان روز عصر هم وقتی كار را تمام كردم و به خانه برگشتم و آنچه را كه كرده بودم برای مادرم و دیگر همسایه‌ها تعریف كردم؛ نمی‌دانم كدام یكی‌شان گفتند «خوب، زن، می‌خواستی بچه‌ات را ببری شیرخوارگاه بسپری. یا ببریش دارالایتام و…» نمی‌دانم دیگر كجاها را گفت. ولی همان‌وقت مادرم به او گفت كه «خیال می‌كنی راش می‌دادن؟ هه!» من با وجود اینكه خودم هم به فكر اینكار افتاده بودم،‌ اما آن زن همسایه‌مان وقتی این را گفت، باز دلم هری ریخت تو و بخودم گفتم «خوب زن، تو هیچ رفتی كه رات ندن؟» و بعد به مادرم گفتم «كاشكی این كارو كرده بودم.» ولی من كه سررشته نداشتم. من كه اطمینان نداشتم راهم بدهند. آنوقت هم كه دیگر دیر شده بود. از حرف آن زن مثل اینكه یك دنیا غصه روی دلم ریخت. همه شیرین زبانی‌های بچه‌ ام یادم آمد. دیگر نتوانستم طاقت بیاورم. و جلوی همه در و همسایه‌ها زار زار گریه كردم. اما چقدر بد بود! خودم شنیدم یكیشان زیر لب گفت «گریه هم می‌كنه! خجالت نمی‌كشه…» باز هم مادرم به دادم رسید. خیلی دلداریم داد. خوب راست هم می‌گفت، من كه اول جوانیم است چرا برای یك بچه اینقدر غصه بخورم؟ آن هم وقتی شوهرم مرا با بچه قبول نمی‌كند. حالا خیلی وقت دارم كه هی بنشینم و سه تا و چهار تا بزایم. درست است كه بچه اولم بود و نمی‌باید اینكار را می‌كردم؛ ولی خوب،‌ حالا كه كار از كار گذشته است. حالا كه دیگر فكر كردن ندارد. من خودم كه آزار نداشتم بلند شوم بروم و این كار را بكنم. شوهرم بود كه اصرار می‌كرد.

ادامه دارد...

#جلال_آل‌احمد


@book_tips
937 viewsAzar, 08:43
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 10:17:13
#عباس_معروفی خالق سمفونی مردگان درگذشت.

عباس معروفی (اردیبهشت ۱۳۳۶- ۱۰ شهریور ۱۴۰۱) رمان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس، شاعر، ناشر و روزنامه‌نگار معاصر ایرانی مقیم آلمان بود.[۲] او فعالیت ادبی خود را زیر نظر هوشنگ گلشیری و محمدعلی سپانلو آغاز کرد و در دهه شصت با چاپ رمان سمفونی مردگان در عرصه ادبیات ایران به شهرت رسید. وی در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ درگذشت.

@book_tips
995 viewsM Fa, 07:17
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 08:47:01
از بخش‌های آغازین و پایانی روز خود بسیار مراقبت کنید،
و بقیه روزتان تقریبا نیازی به مراقبت نخواهد داشت.
مالک صبح خود شوید و زندگی خود را ارتقاء بخشید.

#باشگاه_پنج_صبحی_ها
#رابین_شارما

@book_tips
977 viewsAzar, 05:47
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 08:36:01

سوره الفرقان آیه 32 :

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً ۚ كَذَٰلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ ۖ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا

ترجمه :

و کافران گفتند: «چرا قرآن یکجا بر او نازل نمی‌شود؟!» این بخاطر آن است که قلب تو را بوسیله آن محکم داریم، و (از این رو) آن را به تدریج بر تو خواندیم.

#کلام_پروردگار

@godqurantips
955 viewsAzar, 05:36
باز کردن / نظر دهید