Get Mystery Box with random crypto!

Book_tips

لوگوی کانال تلگرام book_tips — Book_tips B
لوگوی کانال تلگرام book_tips — Book_tips
آدرس کانال: @book_tips
دسته بندی ها: ادبیات
زبان: فارسی
مشترکین: 18.37K
توضیحات از کانال

اهدای کتاب اهدای کلمه است.
کلمات نور هستند، باعث می‌شوند زندگی را بهتر ببینیم.
ارتباط با ادمین
@zarnegar503
@Missino
تبلیغات
@booktips_ads
❤️ تاریخ تاسیس کانال❤️
26, March, 2016
گروه بوک تیپس
https://t.me/ XJ1JFjF5FsllNjA8

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 140

2022-08-31 20:30:17 1001 فیلمی که قبل از مرگ باید دید...
@honar7modiran

داستان‌های کوتاه از نویسندگان جهان
@FICTION_12

(کتابخانه نایاب و ممنوعه)
@shifteganketab

آموزش انگلیسی۲ساله مبتدی تا آیلتس
@teacheruniversity

انگلیسی حرفه‌ای با فیلم و کارتون
@RealEnConversations

بررسیِ مسائل جامعه (بدون سانسور)
@v_social_problems_of_iran

انگلیسی بی‌نظیر مخصوص کودکان
@easyfunnyEnglishforkids

تشخیص انواع شخصیت با روانکاوی
@Neoravankavi

کیهان شناسی و نجوم
@keyhan_n1

انگلیسی رو اصولی و آسون یادبگیر
@novinenglish_new

کتاب، شعر، لبخند
@DeyrBook

تدریس رایگان ترکی استانبولی
@turkce_ogretmenimiz

تدریس مکاتب فلسفی و روانی
@anbar100

بيشتر بدانيم بهتر زندگى كنيم
@matlabravanshenasi

با سریال انگلیسیتو قوی کن.
@learningEnglishwithbestseries

فیلم و سریال روز روانشناسی
@Filmravankavi

کانال عرفان مولانا ،موسیقی و غزل
@baghesabzeshgh

« هر کتابـی.... بخوای داریم »
@KETAB_SALAM_CAFE

زیباترین متن‌های جهان
@Beautytext1

تمرکز روی خودم!!!
@shine41

اسرار زنان موفق
@successfulwomen1

آشنایی با لیبرالیسم
@cafe_andishe95

ترکی فول صحبت کن
@TurkishDilli

کتاب
@SBOOKSS

افزایش اطلاعات عمومی!!!
@DAANESTA

پرسش و پاسخ حقوقی (مشاوره)
@vakilbaashi

دانستنی‌های جالب و شگفت‌انگیز
@shogo_jaleb

من و کتاب
@aramesh13577

کانالِ فلسفیِ « تکانه »
@khosrowchannel

نگارگری؛ هنر و ادبیات
@tabrizschoolofpersianpainting

گلهای بهاری
@karhicx

اندکی شعر
@Maste_shab_rou

این کانال مناسب همه نیست....
@OnlySookoot

وکیل
@ADLIEH_TEAM

یونگ ، روانکاوی ، خودشناسی
@hamsafarbamah

هنر تذهیب و طراحی سنتی
@vida_dabir

حکایت‌های جذاب و خواندنی
@kafeh_sher

جان و جانان
@JIaNIaNI

یادداشتهای یک کارمند (جستار، نقد مدیریت)
@Dr_Hojat_Moshtaghian

پروفایل و والپیپر ورزشی
@varzeshguilan1

گاتها ، پیام اشایی اشوزرتشت
@Gatazartosht

«چگونه آدم با انگیزه و موفقی بشیم»
@angizeyeroushd

پایش راهبردی ایران
@ir_REVIEW

۲۱ راز موفقیت میلیونرهای خودساخته
@MOJZH_AGAHI

شعر خوب بخوانیم
@seda_tanha

دیوانِ حافظ... (صوتی)
@GHAZALAK1

تمرین و فیتنس (تغذیه. روانشناسی. بدنسازی)
@tamrinmodern

برترین اجراهای (( پیانوی کلاسیک ))و...
@pianoland123

حراج تابستانه خانه کتاب تهران
@utbook

کتاب صوتی (کمیاب)
@sedayehdastan

آموزش سواد مالی و اقتصادی به زبان ساده
@ECONVIEWS

شبی ده دقیقه کتاب بخوانیم
@book_tips

دوره‌های فشرده TOEFL و IELTS
@WritingandGrammar

انگلیسی برای《بی‌حوصله‌ها》
@ENGLISH1388

هماهنگی برای تبادل؛
@qpiliqp
294 viewsAzar, 17:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 13:19:48 مزرعه های قهوه
#هومن_جاوید
#با_هم‌_بشنویم

@book_tips
666 viewsAzar, 10:19
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 13:15:42 #داستان‌کوتاه #پسرک_لبوفروش ( قسمت پایانی) شب، آقا، کدخدا آمد. حاجی قلی از دست من شکایت کرده و نیز گفته بود که: می‌خواهم باشان قوم و خویش بشوم، اگر نه پسره را می‌سپردم دست امنیه‌ها پدرش را در می‌آوردند. بعد کدخدا گفت حاجی مرا به خواستگاری فرستاده. آره…
662 viewsAzar, edited  10:15
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 13:12:19

#یادآوری_مطالعه_گروهی

سی و هشتمین روز مطالعه
#تکه_هایی_از_یک_کل_منسجم
#پونه_مقیمی

# تعداد صفحات کتاب : ۳۶۰

سهم مطالعه روزانه کتاب : ۸ صفحه
شروع: ۱۴۰۱/۵/۳
پایان: ۱۴۰۱/۶/۱۵

امروز نهم شهریور
صفحات کتاب ۳۲۴ تا ۳۳۲


@book_tips

583 viewsAzar, 10:12
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 12:04:35
°

ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺷﺮﻗﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻮﺩﮎ ﺟﺎﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺳﯿﻢ ﺧﺎﺭﺩﺍﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺑﺮﻟﯿﻦ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﺯﺩ.
ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺑﻪ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺷﺪ.
ﻣﺘﻦ ﺯﯾﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺩﻓﺘﺮ ﯾﺎﺩﺍﺷﺖ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ:

ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﺰﺭﮔﯿﺴﺖ.
ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻣﯽﺩﺍﻧﻢ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺑﯿﮕﻨﺎﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ ﺟﻨﮓ ﻭ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻓﺮﺩﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻃﻠﻮﻉ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻣﺮﺍ به دﺳﺘﺎﻥ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﯽﺳﭙﺎﺭﻧﺪ.
ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯿﻤﯿﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﺰﺭﮔﯿﺴﺖ.

ﻣﺠﺴﻤﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺩﺭ 70 ﮐﺸﻮﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ 317 ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ به ناﻡ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﻧﺎﻣﮕﺬﺍﺭﯼ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﮐﻮﺩﮎ ﻫﻢ ﺑﻨﯿﺎﻧﮕﺬﺍﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺑﻨﯿﺎﺩﻫﺎﯼ ﺧﯿﺮﯾﻪ ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺷﺪ.

ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﻧﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻣﺜﻞ ﺭﺍ ﻫﺮ ﺟﺎﻧﻮﺭﯼ ﺑﻠﺪ است...

#رابرت_سانچز
@book_tips
675 viewsAzar, 09:04
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 11:35:06
#داستان‌کوتاه

#پسرک_لبوفروش ( قسمت پایانی)

شب، آقا، کدخدا آمد. حاجی قلی از دست من شکایت کرده و نیز گفته بود که: می‌خواهم باشان قوم و خویش بشوم، اگر نه پسره را می‌سپردم دست امنیه‌ها پدرش را در می‌آوردند. بعد کدخدا گفت حاجی مرا به خواستگاری فرستاده. آره یا نه؟ 
زن و بچه ی حاجی قلی حالا هم تو شهر است،‌ آقا. در چهار تا ده دیگر زن صیغه دارد. می‌بخشی آقا، مرا. عین یک خوک گنده است. چاق و خپله با یک ریش کوتاه سیاه و سفید، یک دست دندان مصنوعی که چند تاش طلاست و یک تسبیح دراز در دستش. دور از شما، یک خوک گنده‌ی پیر و پاتال. 
ننه ام به کدخدا گفت: من اگر صد تا هم دختر داشته باشم یکی را به آن پیر کفتار نمی‌دهم. ما دیگر هر چه دیدیم بسمان است. کدخدا، تو خودت که میدانی اینجور آدمها نمی‌آیند با ما دهاتی‌ها قوم و خویش راست راستی بشوند... 
کدخدا، آقا، گفت: آره، تو راست می‌گویی. حاجی قلی صیغه می‌خواهد. اما اگر قبول نکنی بچه‌ها را بیرون می‌کند، بعد هم دردسر امنیه‌هاست و اینها... این را هم بدان! 
خواهرم پشت ننه‌ام کز کرده بود و میان هق هق گریه‌اش می‌گفت: من دیگر به کارخانه نخواهم رفت... مرا می کشد... ازش می ترسم... 
صبح خواهرم سر کار نرفت. من تنها رفتم. حاجی قلی دم در ایستاده بود و تسبیح می‌گرداند. من ترسیدم، آقا. نزدیک نشدم. حاجی قلی که زخم صورتش را با پارچه بسته بود گفت: پسر بیا برو، کاریت ندارم.
من ترسان ترسان نزدیک به او شدم و تا خواستم از در بگذرم مچم را گرفت و انداخت توحیاط کارخانه و با مشت و لگد افتاد به جان من. آخر خودم را رها کردم و دویدم دفه دیروزی را برداشتم. آنقدر کتکم زده بود که آش و لاش شده بودم. فریاد زدم که: قرمساق بیشرف، حالا بت نشان میدهم که با کی طرفی... مرا می گویند پسر عسگر قاچاقچی... 
تاری وردی نفسی تازه کرد و دوباره گفت: آقا، می‌خواستم همانجا بکشمش. کارگرها جمع شدند و بردندم خانه مان. من از غیظم گریه می کردم و خودم را به زمین می زدم و فحش می دادم و خون از زخم صورتم می‌ریخت... آخر آرام شدم. 
یک بزی داشتیم. من و خواهرم به بیست تومن خریده بودیم.
فروختیمش و با مختصر پولی که ذخیره کرده بودیم یکی دو ماه گذراندیم. آخر خواهرم رفت پیش زن نان پز و من هم هر کاری پیش آمد دنبالش رفتم... 
گفتم: تاری وردی، چرا خواهرت شوهر نمی‌کند؟ 
گفت: پسر زن نان پز نامزدش است. من و خواهرم داریم جهیز تهیه می‌کنیم که عروسی بکنند. 
*** 
امسال تابستان برای گردش به همان ده رفته بودم. تاری وردی را توی صحرا دیدم، با چهل پنجاه بز و گوسفند. گفتم: تاری وردی، جهیز خواهرت را آخرش جور کردی؟ 
گفت: آره. عروسی هم کرده... حالا هم دارم برای عروسی خودم پول جمع می‌کنم. آخر از وقتی خواهرم رفته خانه‌ی شوهر، ننه ام دست تنها مانده. یک کسی می‌خواهد که زیر بالش را بگیرد و هم صحبتش بشود... بی‌ادبی شد. می‌بخشی‌ام، آقا. 

پایان

#صمد_بهرنگی

@book_tips
632 viewsAzar, 08:35
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 08:42:01
از ما و خدمتِ ما چیزی نیاید ای جان
هم تو بنا نهادی هم تو تمام گردان

این راهِ بی‌نهایت، گر دور و گر دراز است
از فضلِ بی‌نهایت، بر ما دو گام گردان

#مولانا

@book_tips
675 viewsAzar, 05:42
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 08:32:01

سوره الفرقان آیه 31 :

وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ ۗ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا

ترجمه :

(آری،) این گونه برای هر پیامبری دشمنی از مجرمان قرار دادیم؛ امّا (برای تو) همین بس که پروردگارت هادی و یاور (تو) باشد!

#کلام_پروردگار

@godqurantips
680 viewsAzar, 05:32
باز کردن / نظر دهید
2022-08-30 17:21:11

براى خودتان يک دوست پيدا كنيد. يک نفر كه تا ابد بماند. يک نفر كه حالتان، جانتان، يارتان، بد و خوبتان را، همه را با هم بخواهد. يک نفر كه حالش را بپرسيد، خوابش را ببينيد...
آدم ها بايد غير از عشق و خانواده، يک نفر را داشته باشند؛ که همه‌ی چيزهايى كه نمی‌شود به آن دو قبلى گفت، به او گفت. يک نفر بايد باشد كه شما را از چشم‌هايتان هم بشناسد.
هر آدمى بايد يک نفر را داشته باشد كه خيلى دوستش داشته باشد، يک نفر را دوست بداريد و با آن پير شويد، اگر عمرمان قرارش به سپيديست...

#صابر_ابر

@book_tips
904 viewsAzar, 14:21
باز کردن / نظر دهید