2021-07-23 08:06:35
شاهکص ترین معشوقه ی دانشگاه (۳ و پایانی)
1400/02/23
#دانشجویی #عاشقی_ #دنباله_دار_
...قسمت قبل
تصمیممو گرفته بودم، نمیخواستم نقش بازی کنم. ولی اینم که بیام و مستقیم بگم من اون شعرو نوشتم و عاشق خودت هم نیستم و فقط با تمام وجودم میخوام که بذارم لای اون سینه های قشنگت و توی اون کص و کونت که دل یه دانشگاهو برده عاقلانه به نظر نمیومد. میدونستم میخوام چکار کنم، میدونستم هیچی چیز و هیچکس از خط قرمزام مهم تر نیست و خودمو میشناختم که حتی توی حشری ترین حالت ممکن بازم روی خودم کنترل دارم. چون میدونم اگه بخوام با لاشی بازی کسیو ببرم روی تخت، نه تنها از خودم بلکه تا چندین و چند ماه از همه ی زندگی متنفر میشم و نمیتونم تحملش کنم، امیدوار بودم چیزی از شعر نپرسه چون میدونستم اگه بپرسه راستشو میگم.
بعد کلاسِ دو تا چهار مستقیم رفتم به سمت خونه، خوشبختانه پنجشنبه بود و باشگاه نداشتم، در رو باز کردم و دیدم سپهر داره فیفا میزنه. رفتم کنارش نشستم و همینجوری که بازی میکرد همه چیزو براش تعریف کردم، بازی سه-یک جلو رو به رقیبش چار-سه باخت و تخمشم نبود، برای منی که میدونستم چقدر فیفا اونم آنلاین براش مهمه عجیب بود. برگشت و زل زد توی چشمام و پرسید: گفت پیام میده؟
چیزی نگفت ولی حتما پیام میده
_ امیر، توی این یک سال و نیم هیچکدوم از پسرا نتونستن شماره شو گیر بیارن. حتی اونایی که با دوست های دختر صمیمیش هم دوستن نتونستن. اگه پیام بده بهت شاهکار کردی
انقدر یعنی توی نخشن؟
_ لعنتی کل این خیابون و حتی خیابونای اطرافم بگرد، یک نفر هست که انقدر چهره ش سکسی باشه یا همچین بدنی داشته باشه؟ خودت ندیدی چجوری هر طرف میره همه میخ کونشن؟
من که میگم پیام میده، حالا صبر کنیم، معلوم میشه.
ساعت حدود هشت و بیست دقیقه بود و اونقدر گرم تماشای اتک ان تایتان بودم که حواسم از گوشی پرت شده بود، قفلشو باز کردم و دیدم پیامِ تلگرام دارم.
باز کردم، خودش بود. نوشته بود: سلام. بازم ممنون از کمک امروزت. ولی هنوزم توضیحِ سه مورد رو به من بدهکاری.
اسم اکانتش رها بود و برای این که مطمئن باشم خودشه حتی نیازی به کِی زِدِ جلوی اسمش هم نبود، چون عکسش دیگه لود شده بود. باز کردم عکسو، خودش بود توی یه اتاق که مشخص بود اتاق خودشه رو به روی یه آینه ی قدی و فقط یه پیراهن بلند تا روی زانو تنش بود. واقعا که این دختر همه جوره سکسی بود، عکساشو ورق زدم، عکس توی باغ با تیشرت، عکس لب دریا با کلاه حصیری، دوباره عکس رو به روی همون آینه با تاپ کوتاه و عکسای دیگه. منی که با پورن هم راحت راست نمیکردم، سیخ سیخ شده بودم،
جواب دادم : خواهش میکنم، بهتر شدین؟
و شروع کردم به چت کردن.
_ ممنون بهترم، فک کنم پیچ خورده بود پام
خوبه که بهترین ولی منظورم فقط پاتون نبود، عصبانیتتون هم رفع شده؟
_ نه، بعد از دفاعی که از اون شعر مزخرف کردی بدترم شده. منتظر توضیحتم
با خودم فکر کردم که احتمالا همچينم بدش نیومده که نظرم در مورد شعر انقدر براش مهمه.
نوشتم : چنتا سوال میپرسم فقط با بله و خیر جواب بدین تا متوجه شیم چرا محتوای شعر اونقدرام بد نبوده.
_ باشه ولی من بات راحت صحبت میکنم انقد رسمی و با فعل جمع چت نکن
سعی میکنم. سوال اولم اینه که قبول داری کسی که اون شعرو نوشته اندام تو رو به شدت تحسین میکرده؟
_ آره ولی بیجا کرده
قرارمون فقط آره و نه بود. سوال دومم اینه که قبول داری شاعرِ اون شعر با تمام وجود میخواسته که حتی برای یه بارم که شده با تو باشه؟
_ گوه خورده
این الان آره و نه بود؟
_ کنترلمو از دست دادم، آره قبول دارم. که چی حالا؟ الان یعنی اینا از توهین آمیز بودن این شعر و مسخره بودنش کم میکنه؟
نمیدونم ولی راستی من عکسای
2.6K views05:06