Get Mystery Box with random crypto!

دوستداران محمد مجتهد شبستری

لوگوی کانال تلگرام mohammadmojtahedshabestari — دوستداران محمد مجتهد شبستری د
لوگوی کانال تلگرام mohammadmojtahedshabestari — دوستداران محمد مجتهد شبستری
آدرس کانال: @mohammadmojtahedshabestari
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 8.20K
توضیحات از کانال

mohammadmojtahedshabestari.com
اطلاع‌رسانی دربارۀ آثار و سخنرانی‌های محمد مجتهد شبستری
در صورت تمایل به ارتباط‌گیری با کانال و سایت، لطفاً از طریق لینک زیر اقدام فرمایید:
http://mohammadmojtahedshabestari.com/تماس-با-م%

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 3

2021-09-28 11:35:40 دیدگاه علامه حسن‌زاده آملی دربارۀ مرگ

مرحوم حسن‌زاده آملی در یکی از سخنرانی‌های خویش گفت:
ای بسا که خبر به شما رسیده: «حسن‌زاده مسافرت کرد» آه و ناله‌ای ندارد که ... نظام عالم است و ما هم از پس پرده خبر نداریم. خدا نکند ندارد که ... چرا نکند؟ اینجا باشیم برای چه؟

منبع خبرآنلاین

mohammadmojtahedshabestari.com
1.3K viewsedited  08:35
باز کردن / نظر دهید
2021-09-25 00:40:18 بخش ۲ از ۲

متأسفانه در جامعۀ ما قرائت غیرانسانی از دین زمینه‌های زیادی دارد و گرفتاری‌های بی‌شمار اجتماعی و سیاسی ما اکنون بیش از هر چیز معلول قرائت غیرانسانی از دین است. می‌دانم که کسانی می‌گویند قرائت انسانی از دین مطرح کردن انسان در برابر خدا و نفی الوهیت و ربوبیت او است، اینها توجه به این حقیقت ندارند که انسان به هر صورت که در بارۀ خدا و صفات خدا سخن بگوید جز با مفاهیم انسانی نخواهد توانست سخن بگوید. معنای الوهیت و ربوبیت هم جز با مفاهیم انسانی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم فهمیده نخواهد شد. اعتراف به این قصور انسانی عین توحید و تنزیه است. انسانی تلقی کردن قرائت دینی تنها راه آگاه شدن از صفات خداوند در حد مقدورات انسان است. تنها با این قرائت است که دین می‌تواند معنایی داشته باشد تا انسان‌ها به دین پایبند باشند. این قرائت ضامن بقای دین و دینداری است. آنچه دین را بی‌اعتبار می‌سازد نامفهوم ساختن آن است که قرائت غیرانسانی سبب آن می‌شود.

[۱] رسالۀ مستقلی از مرحوم طباطبایی منتشر شده به نام «وحی یا شعور مرموز»

* مجتهد شبستری، محمد (۱۳۷۹). تأملاتی در قرائت انسانی از دین، تهران: طرح نو. صص ۶۰-۹۰

قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ – بخش اول
قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ – بخش دوم
قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ – بخش سوم
قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ – بخش چهارم
قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ - بخش پنجم
قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ - بخش ششم
قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ - بخش هفتم
قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ - بخش هشتم
http://mohammadmojtahedshabestari.com
1.1K views21:40
باز کردن / نظر دهید
2021-09-25 00:38:43 قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ – بخش نهم*

بخش ۱ از ۲

ادامۀ پاسخ:
اما این تصور در بارۀ دین علاوه بر مشکلات فلسفی و معرفت‌شناختی آن نه با دریافت آغازین مسلمان‌ها از دین و وحی سازگار است و نه با تصور فلاسفه مسلمان از دین و وحی. فلاسفۀ وحی و نبوّت را، مطابق با فلسفۀ وجودشناسانۀ خود، اتصال نبی با عقل فعال دانسته‌اند و این‌طور معنی کرده‌اند که نبی یک انسان است و به جهت خصوصیات انسانی ویژه‌ای که در نبی هست در حال اتصال با عقل فعال صعود و عروج می‌کند و این صعود و عروج، توانایی انسانی ویژۀ وی است. مرحوم طباطبایی در جلد دوم تفسیر المیزان در مباحث نبوّت اصرار و تصریح دارد که وحی و نبوّت از جمله توانایی‌های خود انسان است، منتها انسان‌های ویژه. او می‌گوید وحی شعوری مرموز[۱] است که در پاره‌ای از انسان‌های ویژه ظاهر می‌شود، البته به‌نظر مرحوم طباطبایی این شعور ویژه «موهبت الهی» است اما در هر حال این موهبت جزو سرمایه‌های انسانی نبی است؛ همان«حدس قوی» که به‌نظر فیلسوفی چون ابن‌سینا موجب اتصال نبی با عقل فعال می‌شود.تلقی انسانی برخی از متکلمان و فیلسوفان مسلمان از موضوع وحی و نبوّت و دین مسئلۀ بسیار جالبی است که آن‌طور که شایسته است مورد توجه قرار نگرفته است. علاوه بر اینکه فلاسفه چنین سخنانی دربارۀ وحی و نبوّت گفته‌اند، به‌لحاظ تاریخی هم که نگاه کنیم تلقی انسانی از وحی و نبوّت و دین در سنّت مسلمان‌ها دیده می‌شود و در نتیجه آنان تعدد منابع معرفت انسان را تقریباً بدون مزاحمت قبول کرده‌اند. درست است که وقتی فلسفۀ یونان به میان مسلمان‌ها آمد بعضی با آن مخالفت کردند، اما به هر حال فلسفۀ یونان به‌عنوان یک معرفت مستقل غیر از وحی در میان مسلمانان به رسمیت شناخته شد. البته بعداً این بحث‌ها به میان آمد که نسبت این معرفت با وحی را چگونه باید معین کرد؟

اینجا یک بحث دامنه‌دار هست که به تفاوت تاریخ اسلام و تاریخ مسیحیّت مربوط می‌شود. به‌طور کلی معرفت غیبی و قدسی را به آن معنی که در مسیحیّت هست در جهان اسلام جز نزد برخی از عارفان نمی‌بینیم. اگر دین عبارت باشد از مجموعه‌ای از علوم فوق‌بشری که از غیب می‌آید و عالم انسان را درهم می‌ریزد و اعتبار خود را چنان تثبیت می‌کند که همۀ امور معتبر دیگر از اعتبار می‌افتد، در این صورت معلوم نیست که اصلاً انسان چگونه می‌تواند این علوم فوق بشری را بفهمد. علومی که از جای دیگر می‌آید و انسان نمی‌تواند با معیارهای خود هیچ نسبتی با آن برقرار کند چگونه قابل فهمیدن است؟ اینجا گسست و خندقی میان انسان و آن مهمان تازه‌وارد پیش می‌آید و من هرچه فکر می‌کنم که چگونه می‌توان با آن تازه وارد نسبت معین برقرار کرد برایم میسرنمی‌شود. انسان چیزی را که به کلی خارج از خود او و سرمایه‌های اوست چگونه می‌تواند بفهمد؟ یک بار این مسئله را با مرحوم طباطبایی در میان گذاشتم و پرسیدم که آدمی خدای به کلی غیر از انسان را چگونه می‌تواند بفهمد و ایشان با تبسم ملیح و همیشگی‌شان جواب دادند این کار شدنی نیست.
پس اگر قرائت غیرانسانی و فوق انسانی باب شود، معیارهای عالم انسان به کلی درهم می‌ریزد. در این صورت نه برای علم و فلسفه، نه برای حقوق و نه برای ارزش‌های انسانی اعتباری نمی‌ماند. انسان نفی شده، نه می‌تواند ادعای علم کند، نه ادعای حقوق و نه ادعای ارزش‌ها. در چنین وضعیتی است که دین انسان را نفی می‌کند و با بی‌اعتبار کردن همۀ معیارها و تشخیص‌های او این زمینه فراهم می‌شود که به نام دین هر حکم یا معیاری بدون هیچ لحاظ انسانی بر انسان‌ها تحمل شود. دین به این معنی وادی ظلمتی ایجاد می‌کند که بیرون آمدن از آن دیگر میسر نیست. یکی از کوشش‌های بنده در بخش «قرائت انسانی از دین» این بوده که نمونه‌هایی از قرائت انسانی از دین را در آن بخش عرضه کنم و معلوم کنم که در این قرائت انسانی نه تنها انسان نفی نمی‌شود بلکه دین از طریق پذیرفتن حقوق و ارزش‌های انسانی انسانیت او را به رسمیت می‌شناسد.

پایان قسمت اول متن
1.1K viewsedited  21:38
باز کردن / نظر دهید
2021-09-08 08:32:01 بخش ۲ از ۲

با توجه به این مطالب وقتی می‌گویم قرائت انسانی از دین، منظورم این است که انسان دین و دین‌ورزی خود را آن گونه بفهمد که همۀ ابعاد انسانیت او ایجاب می‌کند. دین متعلق به انسان است نه خدا. انسان به دین نیاز دارد، نه خدا. دین برآمده از دردها و نیازهای آدمی از یک طرف و تجربه‌های دینی انسان نیازمند و دردمند از طرف دیگر است تا او را بی‌نیاز و شفایافته سازد. انسان نمی‌تواند دین خود را به گونه‌ای بفهمد که در تضاد با پاره‌ای از ابعاد وجودی انسانیت او قرار داشته باشد. مثلاً در تضاد با فلسفه یا حقوق یا ارزش‌ها باشد. آیا اصلاً ممکن است انسان از آن نظر که انسان است دین را که مال خود او و کار خود او و عمل خود اوست به گونه‌ای بفهمد که سایر ابعاد وجودی او را نفی کند؟! وقتی می‌گویم «قرائت انسانی از دین» منظورم عبارت است از فهم انسان از دین و دینداری خودش آن گونه که انسانیت او ایجاب می‌کند.

در نقطۀ مقابل این قرائت، قرائت غیرانسانی یا فوق انسانی از دین و دینداری قرار دارد و آن این است که بگویند دین سلوک معنوی خود انسانِ دارای ابعاد وجودی گوناگون نیست، بلکه مجموعه‌ای از علوم و احکام غیبی فوق عقل انسانی است که از سوی خداوند به سوی انسان‌ها آمده تا انسان‌ها آن علوم را بدانند و بداند احکام عمل کنند. در این صورت دین چیز دیگری خواهد بود. معنای این تصور این است که انسان آن‌طور که درطول تاریخ به وجود آمده و ابعاد وجودی خود را نشان داده و گستره‌ای که فرهنگ او پیدا کرده یک چیز است و دین چیز دیگری است غیر از آنها و حاکم بر آنها. در این تلقی دین چیزی است که از عالم غیب وارد زندگی انسان می‌شود و انسان باید هرچه را دارد و جزو سرمایه‌ها و توانایی‌های خودش است با آن عامل بسنجد که از غیب وارد شده و جزو دارایی‌ها و سرمایه‌های وی نیست و صحت و سقم آنها را با آن عامل غیبی معلوم کند و هرچه با آنها نمی سازد کنار بگذارد. در این تفکر وحی عبارت می‌شود از یک سلسله گزاره‌های علمی که محتوای آنها غیر از علوم و توانا یی‌های خود انسان و فوق عقل است. در این تفکر میان انسان و خدا گسست وجود دارد. وحی مانند یک موجود غیبی و قدسی از عالم غیب وارد عالم انسان می‌شود و عالم او را دگرگون و متلاشی می‌کند، هر معرفت دیگری را از اعتبار می‌اندازد مگر آنکه آن معرفت از غیب آمده آن را بپذیرد. معنای این سخن آن است که با ورود وحی هر معرفتی از اعتبار اصیل می‌افتد، انسان متلاشی می‌شود و سرمایه‌های انسانی همه بر باد می‌رود. این قرائت غیرانسانی یا فوق‌انسانی از دین است.

* مجتهد شبستری، محمد (۱۳۷۹). تأملاتی در قرائت انسانی از دین، تهران: طرح نو. صص ۶۰-۹۰

قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ – بخش اول
قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ – بخش دوم
قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ – بخش سوم
قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ – بخش چهارم
قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ - بخش پنجم
قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ - بخش ششم
قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ - بخش هفتم
http://mohammadmojtahedshabestari.com
1.4K views05:32
باز کردن / نظر دهید
2021-09-08 08:30:03 قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ – بخش هشتم*

بخش ۱ از ۲

شما در مورد متعددی سخن از پیام‌های سیاسی و اجتماعی دین گفته‌اید. این پیام‌ها ناظر به کدام بخش سیاست‌اند؟ آیا صرفاً معطوف به ارزش‌های پایه‌‌ای و بنیادین سیاست هستند یا به اموری نظیر شکل و برنامه‌های حکومت نیز معطوف‌اند؟
به نظر من تنها پیام سیاسی و اجتماعی دین اسلام این است که عدالت باید تحقق پیدا کند. پیام سیاسی دین ترغیب اخلاقی انسان‌ها به تعقیب عدالت و به تعبیر دیگر ترغیب انسان‌ها به تفکیک نکردن سیاست از اخلاق و رعایت اخلاق در سیاست است. این توصیه فقط به این معنی نیست که سیاست‌مدار به عنوان یک حاکم یا فرد چه اخلاقی باید داشته باشد بلکه معنایی گسترده‌تر از این دارد. در این معنی در کلیۀ آنچه مربوط به سیاست و حکومت می‌شود، اخلاق یکی از عوامل اساسی داوری نهایی است بدون اینکه سیاست را از محتوای عقلانی خارج کند.

به نظر می‌رسد این نوع حضور دین در سیاست آن قدر بروز و تبلور سیاسی ندارد که از آن به پیام سیاسی تعبیر کنیم. نمی‌توان این‌گونه توصیه‌ها را از زمرۀ پیام‌های اخلاقی دین به شمار آورد؟
بله، این توصیه‌ها اخلاقی است ولی در کدام حوزه؟ این، توصیه اخلاقی دین در حوزۀ سیاست است و نه پیام سیاسی دین در معنای اختصاصی سیاست. منظور من در همه‌جا پیام اخلاقی دین در حوزۀ سیاست است.

شمادر برابر قرائت رسمی، از قرائت انسانی از دین سخن گفته‌اید. سؤال این است که صفت «انسانی» به چه معناست و کدام معانی را با خود حمل می‌کند؟ آیا این صفت از ملاحظات حقوقی حکایت می‌کند یا ملاحظات ارزشی یا ملاحظات فلسفی؟
قرائت انسانی از دین قرائتی است که همۀ این ملاحظات را دارد. هم ملاحظات فلسفی، هم ملاحظات ارزشی و هم ملاحظات حقوقی. در قرائت انسانی از دین، دین با سلوک معنوی انسان در زندگی تعریف می‌شود. نوعی زیستن است و کار آدمی است. در ادیان وحیانی خطاب خدا به انبیا این سلوک را «استارت» می‌زند ولی بالاخره دین‌ورزی کار انسان است و دین متعلق به انسان است. در قرآن مجید آمده است که دین نزد خداوند اسلام است. اسلام و تسلیم شدن کار آدمی است. دین قرآنی عبارت است از تسلیم شدن انسان. پس در قرآن هم صراحتاً آمده است که دین کار انسان است. خداوند با خطاب خود به انسان، دین‌ورزی را راه می‌اندازد. همان‌طور که خداوند، چون اساس هستی است، همۀ فعالیت‌های دیگر انسان را راه می‌اندازد، فعالیت دینی انسان را نیز از طریق خطاب راه می‌اندازد. به این معنی دین‌ورزی یک کار انسانی است و چون این طور است دین نمی‌تواند نفی‌کنندۀ انسان باشد. باید ببینیم انسان در طول تاریخ زندگی‌اش چه ابعادی از خود به نمایش گذاشته است. این یک آنتروپولوژی فلسفی است که بر تجربه مبتنی است و دین نمی‌تواند هیچ کدام از آن ابعاد را نفی کند. ما نمی‌توانیم یک مفهوم ذهنی انتزاعی از انسان درست کنیم و بگوییم انسان این است، اما به واقعیت تاریخی نگاه کنیم و ببینیم انسان چیز دیگری است. دین‌ورزی انسان به‌عنوان سلوک معنوی انسان با تمام وجود خود نباید جای هیچ کدام از ابعاد وجودی او را بگیرد و آن را از کار بیندازد و برای آنها مزاحمت ایجاد کند. دین نمی‌تواند جای علم، فلسفه و هنر را بگیرد و همۀ آنها را بیرون کند بلکه مطلب این است که انسانی که همۀ این ابعاد را دارد دین‌ورزی می‌کند. انسان از طریق معرفت خداوند و ادیان وحیانی و از طریق اجابت خطاب خداوند و تجربه‌های دینی دیگر به خود، به معنای جامع آن یعنی به همۀ ابعاد وجودی خود، معنی می‌دهد. دین از موضع دین به فلسفه، علم و هنر و ارزش‌ها و حقوق نیز معنی می‌دهد اما این معنی دادن به معنی خالی کردن اینها از محتوایشان و نشستن به جای آنها نیست. انسانی که همۀ این ابعاد را دارد در واقع از طریق معنی دادن به خودش به تمام این ابعاد هم معنی می‌دهد و برای آنها در گسترۀ «حقیقت نهایی» جایی باز می‌کند و از نیهیلیسم آزاد می‌شود. همۀ اینها ابعاد وجودی انسان هستند و هیچ یک از جمله فلسفه و حقوق و ارزش‌ها نمی‌توانند از انسان جدا شوند.

پایان قسمت اول متن
1.3K views05:30
باز کردن / نظر دهید
2021-09-07 23:37:48
محمد مجتهد شبستری در این‌ گفتار، به انحراف و از خودبیگانگی در زبان دینی می‌پردازد.

او معتقد است که انقطاع از گذشته و نادیده گرفتنِ آینده سبب ساز انحراف در زبان دینی می‌شود

به نقل از کانال تلگرامی جرعه: @joreah_journal

www.instagram.com/joreah_journal

mohammadmojtahedshabestari.com
3.6K views20:37
باز کردن / نظر دهید
2021-08-31 08:30:02 حقوق بشر یگانه پادزهر هرگونه خشونت است

فیلم‌هایی که از خشونت جاری در زندان اوین پخش شد عواطف ملت ایران را جریحه‌دار کرد. عذرخواهی مسئولان، این دردهای جان‌کاه را دوا نمی‌کند. سال‌ها است که انواع گوناگون اعمال خشونت چه آشکارا و چه پنهانی در جامعۀ ما رواج دارد و چه بسیارند قربانیان خشونت! و چه عادی شده است این وضعیت ضدانسانیت!

چارۀ کار تغییر فرهنگ سیاسی استبدادی به فرهنگ سیاسی حقوق بشر است. این فرهنگ می‌گوید انسان صرفاً از آن نظر که انسان است با قطع نظر از دین و مذهبش و قطع نظر از نژاد و ملیت و قطع نظر از اینکه مجرم و زندانی است یا نه و قطع نظر از جنسیتش و خلاصه قطع نظر از تمام عوارض انسانیت اصالتاً محترم است و این حرمت موقعی حفظ می‌شود که حقوق مشخصی را که در ۳۰ مادۀ اعلامیۀ حقوق بشر آمده برای هر فرد انسان در هر کجا که هست به‌صورت مسلم و بدون هیچ‌گونه چون‌وچرا قایل شویم.

محمد مجتهد شبستری
۹ شهریور ۱۴۰۰

http://mohammadmojtahedshabestari.com/
9.9K views05:30
باز کردن / نظر دهید
2021-08-30 23:38:20 بخش ۲ از ۲

طریق دوم اینکه مؤمنان پس از انتخاب عقلانی نوع و شکل حکومت باید از موضع ایمانی خود ناقد برنامه‌ها و سیاست‌های حکومت باشند. باید بررسی کنند که مثلاً آنها تا چه اندازه با هدف عدالت سازگاری دارند. واضح است که هم انتخاب نوع حکومت و هم نقد برنامه‌های حکومت مسئله‌ای است که با بحث و بررسی چندجانبه و ایجاد گفت‌وگوی آزاد و دور از هرگونه خشونت میان پیام ایمانی دین از یک طرف، و منطق عقلایی سیاست و حکومت از طرف دیگر امکان‌پذیراست. نکتۀ مهم این است که اینجا گفت‌وگو میان پیام دین و منطق سیاست قرار است انجام گیرد و این کار در صورتی امکان‌پذیر است که بیان‌گران پیام دینی و نظریه‌پردازان حکومت و سیاست در گفت‌وگوی مدام با یکدیگر قرار گیرند. ملاحظه می‌کنید که تمام بحث من بر روش «رویکرد تجربی به دین» استوار شده و به همین جهت «تجربۀ دینی» و اعتبار آن سنگ بنای اصلی این قبیل بحث‌ها می‌باشد. تفصیل مسائل تجربۀ دینی را باید در جای دیگر جستجو کرد. در اینجا همین قدر می‌توانم عرض کنم که این روش به این جهت انتخاب شده که در عصر حاضر رویکرد تجربی به دین (در معنای عام آن به طوری که شامل تجربۀ شهودی وجود متعال یا تعالی وجود هم می‌شود) بیشتر قابل دفاع و قابل قبول (معقول) است.

[۱] نگاه کنید به فصل «چرا باید اندیشه دینی را نقد کرد؟» از کتاب ایمان و آزادی اثر صاحب این قلم.

* مجتهد شبستری، محمد (۱۳۷۹). تأملاتی در قرائت انسانی از دین، تهران: طرح نو. صص ۶۰-۹۰

قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ – بخش اول
قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ – بخش دوم
قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ – بخش سوم
قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ – بخش چهارم
قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ - بخش پنجم
قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ - بخش ششم
http://mohammadmojtahedshabestari.com
1.6K views20:38
باز کردن / نظر دهید
2021-08-30 23:36:47 قرائت انسانی از دین چگونه قرائتی است؟ – بخش هفتم*

بخش ۱ از ۲

در این کتاب شما استدلال کرده‌اید که «شکل»، «وظایف» و« ارزش‌های سیاسی» حکومت در قانون اساسی ایران برآمده از کتاب و سنّت نیست؛ و این نکته را نشان‌دهندۀ مقبولیت قرائت عقلایی از اسلام در بدو پیروزی انقلاب دانسته‌اید. سؤال من این است که به‌نظر شما در جامعۀ دینی کتاب و سنّت از چه مجاری و تا چه حد، هم «می‌توانند» و هم «می‌باید» که بر حکومت تأثیر بگذارند؟

ابتدا باید جامعۀ دینی را معنی کنیم. به‌نظر من جامعۀ دینی قابل قبول جامعه‌ای است که در آن گرچه همواره مفاهیم، احکام، شعائر و ارزش‌های دینی رایج است؛ اما همۀ آن‌ها مرتباً مورد بررسی و نقد دینی و غیردینی قرار می‌گیرند. جامعۀ دینی قابل قبول جامعه‌ای نیست که در آن یک سلسله موضوعات به نام دین مقبولیت یافته و تثبیت شده‌اند و آن‌ها را نمی‌توان نقد کرد. در جامعه‌ای مثل جامعۀ ما که یک دین وحیانی دارد، مجموعۀ احکام، شعائر، مفاهیم و ارزش‌های دینی همگی باید بر یک دستگاه الهیّات مبتنی باشد که مولود و تابع تجربۀ سخن گفتن خداوند از طریق سنّت دینی با انسان‌ها باشد. ولی باید توجه کرد که این تجربه هیچ‌گاه صورتی ناب و کامل ندارد و همواره از همۀ واقعیات زندگی انسان‌های مؤمن و غیرمؤمن تأثیر می‌گیرد و الهیّات نیز دائماً در معرض این است که به‌جای اینکه بیانگر واقعی آن خطاب باشد آن را بپوشاند یا تحریف کند.

پس آنها باید دائماً پالایش شوند. تجربۀ خطاب خداوند از طریق سنّت، تجربۀ دینی بالفعل هر فرد انسان را تقویت می‌کند و مانع از غرق شدن انسان در ابعاد محدود زندگی می‌شود و انسان را قادر می‌سازد از سطح روزمرۀ زندگی به سطح متعالی زندگی فرا رود. در این سطح متعالی زندگی، واقعیت خود و واقعیت جهان نامتناهی تجربه می‌شود. در آن سطح واقعیت به گونه‌ای تجربه می‌شود که انسان، جهان و خدا یکی می‌شوند. انسان از تنهایی رها می‌شود و بخشی از کل نامتناهی می‌شود. این تجربه، تجربۀ بی‌نیازی و شفا یافتن همۀ دردهای آدمی است. این تجربه، تجربۀ از دست دادن خودِ محدود و یافتن یک خود نامحدود است. تجربۀ دینی به تمام وجود آدمی مربوط می‌شود. البته بالفعل شدن این تجربه مربوط به خواص است و حتی برای چنین کسانی هم دائمی نیست؛ عامۀ مردم ظاهراً از چنین تجربه‌ای محروم‌اند، اما نکتۀ مهم این است که آنچه عامۀ مردم به صورت مفاهیم و ارزش‌ها و احکام عبادی و شعائر به آن پایبندی نشان می‌دهند و برای خود آنها و جامعه آثار روانی و اخلاقی دارد، باید از تجربۀ دینی خواص نشئت گرفته باشد و تابع و مولود آن باشد نه اینکه از یک مشت افکار بی‌پایه و آداب و رسوم و عادات بی‌اساس تشکیل شده باشد. تنها در این صورت است که می‌توان از این به‌عنوان «نهاد اجتماعی» دفاع اخلاقی و معقول کرد.

تجربه‌های دینی ساری و جاری در سنّت دینی یک قوم، مثل خونی است که حیات سنّت به آن وابسته است. در سنّت اسلامی این تجربه از تجربۀ پیامبر اسلام آغاز شده و سپس به وسیلۀ عارفان و اولیا و پاکان چون خونی در سنّت اسلامی دینی جریان یافته است و به آن زندگی می‌بخشد و آیندگان را توانای تجربه‌های جدید می‌سازد. بنابراین اهل یک سنّت وحیانی در همۀ زمان‌ها باید این موضوع را با دقت تمام بررسی و تعقیب کنند که مفهوم‌ها و ارزش‌ها و احکام و اعمال و شعائر شایع و مقبول در جامعۀ آن‌ها تا چه حد آن تجربه‌ها را بیان می‌کنند و به آنها مربوط‌اند و تا چه حد از آن منحرف شده‌اند. اصلاح دین تنها با این معیار می‌توان انجام بگیرد و معنی پیدا کند. در این بررسی و تعقیب، هم باید به نقد درون دینی سنّت توجه شود و هم به نقد بیرون دینی سنّت.[۱]

می‌توان سؤال کرد در جامعۀ دینی، یعنی در جامعۀ پایبند به سنّت وحیانی و واجد تجربه‌های دینی و در عین حال ناقد آن سنّت، اثرگذاری کتاب و سنّت بر حکومت عمدتاً از چه مجاری‌ای انجام می‌گیرد یا باید انجام گیرد. به نظر من از دو طریق این تأثیر باید صورت گیرد. یکی از این طریق که بررسی شود مثلاً کدامین شکل حکومت و کدامین نظریۀ عدالت با تسهیل تجربۀ خطاب خداوند و سایر تجربه‌های دینی برای خواص و تسهیل ایمان‌ورزی و تسهیل تخلق به اخلاق وحیانی برای اکثریت مردم که با واقعیّات معیّن اجتماعی زندگی می‌کنند سازگاری بیشتری دارد و این وضعیت، همان وضعیت دین-داوری نهایی درباب حکومت و سیاست است ( که البته با «زبان تکلیف» قرائت حکومتی و فقاهتی کاملاً متباین است). در این دنیا از ما خواسته شده وظیفه‌ای را انجام دهیم و اخلاق خاص و سلوک معنوی ویژه‌ای داشته باشیم. اما وقتی بپرسیم مثلاً در کدامین شکل از حکومت و با کدامین معنا از عدالت می‌توان هرچه بیشتر چنین وضعی را برای افراد جامعه امکان‌پذیر کرد، در این صورت دین-داوری مطرح می‌شود و کتاب و سنّت از طریق دین-داوری بر سیاست و حکومت اثر می‌گذارد.

پایان قسمت اول متن
1.6K views20:36
باز کردن / نظر دهید
2021-07-15 12:18:32 عرفان شرقی و تصوّف اسلامی
#مصطفی_ملکیان

مباحثی که در این گفت‌وگو به آنها پرداخته می‌شود:

نظریه‌ی عقلانیت و معنویت
عرفانِ ابن‌عربی و مولانا و عطار
عرفان و ادبیاتِ مکتب خراسان
حکمتِ شمس و مولانا
مقایسه‌ی شخصیت‌ِ ابوسعید ابوالخیر و عین‌القضاة همدانی
تفاوت عرفان و فقه
عرفان اسلامی به قرآن قرابت بیشتری دارد یا به ادیان شرقی؟
نظریه‌ی وحدتِ متعالیِ ادیان (تراسندنتالیسم)
تجربه‌ی دینی

مشاهده در آپارات - یوتیوب

منبع: پیج یوتیوب حيرة
@mostafamalekian
1.7K views09:18
باز کردن / نظر دهید