Get Mystery Box with random crypto!

کانال مهدی نصیری

لوگوی کانال تلگرام nasiri42 — کانال مهدی نصیری ک
لوگوی کانال تلگرام nasiri42 — کانال مهدی نصیری
آدرس کانال: @nasiri42
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 14.63K
توضیحات از کانال

اخبار و آثار مهدی نصیری و بازنشر مطالب و مقالات دیگران که مفید دانسته می شود اما الزاما به معنای تایید همه‌ محتوای یک مقاله نیست.
ارتباط با مهدی نصیری
@MahdiNasiri238
سفارش آگهی: Hmostafavy@
لینک کانال:
@nasiri42

Ratings & Reviews

4.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 7

2022-12-05 10:45:02 تعطیلی گشت ارشاد؛ داستان این‌قدر ساده نیست!

اوایل دهه هفتاد بود؛ دانشجو بودم و با سه نفر از دوستانم، ساعت ۱۰ شب می‌رفتیم خانه دانشجویی‌مان در امیرآباد. چند سالی بود که کرباسچی شهردار تهران، میله‌های جلوی پارک‌ها را برداشته بود و نیمه شب هم ‌می‌شد که وارد پارک لاله شد. رفتیم و وقتی به حوض بزرگ پارک رسیدیم، ناگهان سربازی ما را به سوی مینی‌بوسی هدایت کرد که کنار حوض پارک بود. ما را بی‌جهت و لابد به جرم شرارت، دستگیر کردند و به کلانتری میرزای شیرازی بردند! چند ساعتی آنجا بودیم و ساعت ۲ نیمه شب با گرفتن تعهدی آزادمان کردند.

دو سال بعد، یکی از هم‌کلاسی‌های دبیرستانم را در خیابان دیدم. صحبت‌مان گل کرد و از کار و بار هم پرسیدیم. دوستم گفت که تازه دو سال خدمتش را در کلانتری میرزای شیرازی تمام کرده است. شنیدن این حرف، داغ دلم را تازه کرد: آن شب کذایی و نگرانی‌ام از اینکه اگر پدرم بفهمد که دستگیر شده‌ام، چه باید بگویم و چطور باور می‌کند که بدون دلیل دستگیر شده‌ایم و ... .

موضوع را به دوستم گفتم. خندید و گفت: ما موظف بودیم هر شب یک اتوبوس اراذل و اوباش را جمع کنیم و ببریم کلانتری! نمی‌شد که تا صبح در پارک بگردیم؛ هر شب می‌رفتیم و هر که را گیر می‌آوردیم، می‌گرفتیم تا زودتر کارمان تمام شود و بتوانیم استراحت کنیم. از آن‌طرف هم مسئولان کلانتری می‌دانستند که همه این کارها فرمالیته است و تهش یک تعهد است؛ مگر افرادی که خیلی تابلو بودند یا مست بودند و ....

در واقع همه می‌دانستند که کل ماجرا یک رفع تکلیف است و یک بیلان‌سازی احمقانه! این وسط اما چقدر آدم‌هایی که بی‌جهت چند ساعت گرفتار می‌شدند، چقدر جوان‌هایی که دچار استرس می‌شدند و چقدر بدبینی که نسبت به پلیس و قانون شکل می‌گرفت. اما گویا هیچکس به این چیزها فکر نمی‌کرد. به نظرم داستان گشت ارشاد هم چیزی در همین مایه‌ها بود: تکلیف‌های نادرست، افرادی که دنبال رفع تکلیف بودند، کسانی که فقط دنبال بیلان سازی بودند، گرفتارانی که معلوم نبود چرا گرفتار شدند و... . نمونه معروفش مهسا امینی.

حالا نزدیک سی سال از آن سالها گذشته است؛ خاطره آن شب هنوز همراه من است و وقتی می‌خوانم که دادستان کل کشور درباره تعطیلی «گشت ارشاد» گفته که همان‌ها که راهش انداختند، تعطیلش کردند، یادم می‌افتد که چقدر از این کارهای ناپسند در این‌سال‌ها شده که هزارها هزار ضربه به مردم زده و بعد تعطیل شده؛ و نه کسی آن‌ها را گردن گرفته و نه کسی درباره‌اش کسی را بازخواست کرده است. ما، گرفتاران آن شب خوش‌شانس بودیم که فقط چند ساعت گرفتار بودیم اما آزار و تحقیری که دیدیم یادمان نرفته است، چه برسد به آن‌ها که روزها گرفتار شدند و متهم به هنجارشکنی شدند و خانواده‌های‌شان درگیر شدند و... .

همه این‌ها را نوشتم که بگویم موضوع به همین راحتی تمام نمی‌شود؛ کاش یکی پیگیری می‌کرد که چه کسانی چیزهایی مثل گشت ارشاد را راه انداختند و چقدر این کارشان به همه چیز، از دین گرفته تا روان مردم، ضربه زد و حالا چراغ خاموش آن را تعطیل کرده‌اند.

محمدحسین روانبخش

@shoukarani
     
8.3K views07:45
باز کردن / نظر دهید
2022-12-05 10:00:23 امان از تماشاگرنماها!

۱. در سال‌های جوانی که فوتبال را جدی دنبال می‌کردم، در داربی تهران شاهد بودم که تماشاگران مانند یک مبارز هنرهای رزمی، از تمام ابزار جنگی و غیرجنگی برای بیان احساسات خود بهره می‌برند. این تماشگران خوش ذوق با "شیر سماور" شروع می‌کردند و تا "توپ و تانک و فشفشه" می‌رسیدند. صدا و سیما در موقع این ابراز احساسات، صدای ورزشگاه را کم و اعلام می‌کرد که جمعی "تماشگرنما" شعارهای نامناسب می‌دهند. موقع زدن گل هم این "تماشاگرنماها" با نارنجک‌های خود استادیوم آزادی را به صحنه جنگ بدل می‌کردند.

۲. دال مرکزی بحث "تماشگرنما" این باور بود که مفهومی به نام "تماشاگر اصیل" وجود دارد که باید بر پایه اصولی از پیش تعیین شده رفتار کند و هرکس از این اصول تخطی‌کند، نه تنها تماشاگر اصیل و واقعی نیست بلکه یک مدل تقلبی است. این تفکر متوجه نمی‌شد که یک تماشاگر برای تخلیه هیجانات خود به استادیوم می‌آید و برای این کار "هیچ آداب و ترتیبی" نمی‌جوید. باید اینجا این را هم اضافه کنم که این مفهوم تماشاگرنما در کشور ما، ربطی به مفهوم هولیگانیسم نداشت.

۳. مدت‌هاست که مسولان جمهوری اسلامی از دوگانه‌ای سخن می‌رانند که بر اساس آن باید بین "معترض" و "اغتشاشگر" افتراق قائل شد و صورت‌بندی آن‌ها بدین شکل است که یک "معترض اصیل" و یک فرهنگ اعتراض وجود دارد و در برابر آن یک "معترض‌نما" قرار دارد که به آن اغتشاشگر می‌گوید. همانگونه که جمهوری اسلامی هرگز متوجه نشد که تماشاگر به دنبال تبعیت از هیچ اسلوبی نیست، از درک این امر نیز عاجز است که معترض سرشار هیجان و انرژی است و در جهان خارج، هیچ اصول جهان‌شمولی برای فرهنگ اعتراض وجود ندارد تا وی تابع آن باشد و هرچه خشم یک معترض بیشتر باشد، رفتارهای هنجارشکنانه او بیشتر می‌شود و این هنر حکمرانی است تا هیچ اعتراضی به سطوح غیرقابل کنترل خشونت نرسد.

۴. جدا از اینکه نمی‌توان از یک "فرهنگ اصیل اعتراض" سخن گفت، هرگز بر ما روشن نشد که منظور جمهوری اسلامی از "به رسمیت شناخته شدن اعتراض" چیست و به چه رفتاری "اعتراض مشروع" می‌گوید. تجربه تاریخی ما نشان می‌دهد که تنها اعتراض مشروع از نظر حاکمیت، اعتراض به سیاست‌های کشورهایی چون انگلستان، آمریکا، عربستان و ... است و بر این باور است که در مسائل داخلی، اغتشاشگران روند اعتراض را به بیراهه می‌کشانند، وگرنه آن‌ها گوشی شنوا برای مشکلات و اعتراضات مردم دارند و نتیجه این تفکر این است که این معترض‌نماها هستند که اجازه تجمع را از مردم می‌گیرند.
آه!
امان از این تماشگرنماها!

علی آردم
@Naghal_bashi
@nasiri42
7.0K views07:00
باز کردن / نظر دهید
2022-12-04 19:30:30 به نام خدا

سخنی با حاکمیت جمهوری اسلامی

سخن گفتن با شما را امروز و تا این لحظه با سلام و درود نمی‌توان آغاز کرد که خود با رفتار خشونت‌بار در مقابل مردم معترض، مجال سلام و امانی باقی نگذاشته‌اید. برخی از مردم به‌قدری از شما در تنگنا و عذاب افتاده‌اند که حتی خطاب قراردادن شما و گفتگو با شمایان را خطا می‌دانند، اما به حکم شغل معلمی که بر مبنای فضیلت گفتگوست و نیز به حکم مادرانگی که در هر حالت و هر شرایطی در پی آزادی و راحت فرزند، پای میز مذاکره می‌نشیند و اگر پای جان و جوانی فرزند در میان باشد، غرور و زنانگی را زیر پا گذاشته و خواهش و تمنا را هم بر خود روا می‌دارد، سخنی دارم با شما و خواهشی، به‌سادگی و صرافت تمام، بی‌آلایش و بدون هیچ پیچ و تاب فلسفی یا سیاسی و جز آن:

روزی دختری غریب، مهمان پایتخت شما بود برای گشت و گذار و گلگشت آخر تابستان. روسری‌اش آنطور که دلخواه شماست، نبود و در فرایند ارشاد شما به تلخی، غریبانه و مظلومانه جان سپرد. وارد چگونگی ماجرا نمی‌شویم که خود بهتر می‌دانید... همان روز اگر عذر می‌خواستید از ملت، مقصران را برکنار می‌کردید یا دست‌کم دستور پیگیری می‌دادید و ون‌های گشت ارشادتان را که امروز بعد از چند ماه جنگ و گریز و تلفات و خسارات مختلف جانی و مالی، مضر منافع ملی و امنیت تشخیص داده‌اید، همان روزهای نخست، تعطیل اعلام می‌کردید، کار قطعا به اینجا نمی‌کشید.

شما به تجربه خود را شناخته‌اید و در این سال‌های حاکمیت، احتمالا به این خودآگاهی رسیده‌اید که به شیوه نابالغان محروم از مهر والدین، در مواجهه با هر بحرانی ابتدا فرافکنی، انکار، لجاجت، خشونت و رفتارهایی اجتنابی از این دست را برمی‌گزینید و نهایتا پس از اینکه به نتیجه دلخواه نرسیدید، تازه در اتاق‌های فکر به دنبال راه چاره می‌گردید؛ آن هم با همفکرانی که معلوم نیست بر چه اساسی باز هم شما را به بیراهه رهنمون می‌شوند.

مشکلات یکی دو تا نیست و مجال حوصله شما اندک و در این دو ماه هم بیش از هر زمان دیگر در کل دنیا علیه سیاست‌های ناکارآمدتان مقاله نوشته شده که سر فرصت بخوانید و اگر مایل بودید، بیاموزید، اما به عنوان یک شهروند و معلم درخواستی دارم که نصیحتی خیرخواهانه هم در نهاد آن مندرج است:

جوانان ما، دانشجویان ما، فرزندان میهن را که قرار است فردای همین مملکت را بسازند آزاد کنید! چرا فکر می‌کنید زندان می‌تواند متنبه کند یا بترساند، هرگز چنین نیست! هر روزی که بر این جوان در زندان می‌گذرد، ریشه‌های کینه و نفرت در دلش عمیق‌تر می‌شود و هر قطره اشک از چشمان مادر و خانواده‌اش، به تدریج سیلابی سهمگین می‌شود بر آشیان بی‌بنیاد حکومت.

برای این جوانان احکام سنگین محاربه و افساد فی‌الارض و جز آن صادر نکنید. آن کس که آتش این ستم را افروخته محارب واقعی است و آن‌کس یا کسانی که از دستشان آه مظلومان به آسمان رفته در حال فساد در زمین خدایند.
اگر می‌گویید این دویست یا چهارصد یا هزار و پانصد و دیگر کشته‌ها کار شما نیست، نگذارید در دادگاه‌های شما احکام اعدام و حبس‌ها و مجازات‌های سنگین برای جوانان این مملکت صادر شود. این به نفع شماست اگر بفهمید!

در آستانه روز دانشجو بیایید و مرحمت کنید و همه دانشجویان را بی‌قید و شرط آزاد کنید.
درخواست عمومی درباره همه زندانیان این روزهاست و درخواست مشخص من و غالب استادان و همکارانم درباره جوانان دانشگاه شهید بهشتی است که هنوز تعدادی از آنها در بند هستند ** و تعدادی دیگر به قید وثیقه آزادند و منتظر احکام شما.
این بچه‌ها را رها کنید و از احکام سنگین (حتی اگر به نظر شما منصفانه یا ضروری می‌نماید) خودداری کنید. به خدا قسم ما جوانانمان را می‌شناسیم، هرگز برایشان درس عبرت نمی‌شود! تنبیه، فایده و کارکردش را از دست داده، کار بیهوده نکنید! خدا را، خدا را!


** دانشجویان زندانی دانشگاه شهید بهشتی:
_ یاشار پناهی
_توحید شافی
_پارسا شجاع‌الدین



نگار ذیلابی
تهران
غروب یکشنبه  ۱۳ آذر ۱۴۰۱
  @nasiri42
2.4K views16:30
باز کردن / نظر دهید
2022-12-04 19:15:02
@nasiri42
2.8K views16:15
باز کردن / نظر دهید
2022-12-04 18:30:08 ‍ قرار بود عروس شم ...

زینب موسوی (امپراطور کوزکو)

میگه خیلی خوب میشه اگه ازدواج کنیم. چشمام از ذوق برق میزنه بهش میگم خیلی خوب میشه ولی چرا اینو گفتی؟
میخنده و میگه مگه آدم چی از زندگیش میخواد؟ میگم آدم چی از زندگیش چی میخواد؟ میگه نمیدونم ولی من تورو میخوام. همینی که با تو دارم ته خواسته من از دنیاست. می‌خوام با تو باشم و بگم و بخندم و تا ابد عاشقت باشم و عاشقم باشی.
حس خیلی خوبی داره اینکه بدونی یه نفر تورو میخواد. بدو بدو میرم تو گالری گوشیم که عکس لباس و حلقه ی انتخابیمو براش بفرستم.
غم دنیا تو دلم می شینه. هنوز گوشیمو ندارم. سعی میکنم حس خوبشو خراب نکنم. گوگل میکنم شاید بتونم دوباره اون عکسا رو پیدا کنم. اینترنت خیلی ضعیفه. اعصابم خورد میشه. یه نقطه سیاه کوچیک رو تصویر آینده قشنگم با هر رفرشی که انجام نمیشه بزرگتر و بزرگتر میشه. ذهنم خط خطی شده. به روی خودم نمیارم. یه کلیپی براش می فرستم که به نظرم بامزه است. میگه چقدر عجیب که اینو ندیده بودی. قدیمیه. میگم زندان بودم. خیلی چیزا رو ندیدم. اون نقطه سیاه خیلی بزرگ شده. داره می‌ره تو ذهن و زندگی اون.
همه توانمو به کار میگیرم که حالم خوب باقی بمونه. یه اسمسی میاد یه سایتیو باز میکنم. یه پی دی افی دانلود میشه. سعی میکنم از بین کلمات قلمبه سلمبه پیدا کنم که قراره آینده چه شکلی باشه. آینده قشنگ نیست. در حالی که چند دقیقه قبلش خیلی قشنگ بود قرار بود برگرده ایران. قرار بود عروس شم. حلقه و لباسمو انتخاب کردم. داماد بهترین مرد دنیاست. من خوشبخت ترینم. و یهو همه چی دور شد. حداقل دو سال همه چی دور شد. می‌خوام بهش زنگ بزنم ولی اینترنت کنده. تنهایی گریه میکنم. از همه چیز و از خودم متنفرم. حالم مثل عزاداری جنوبی هاست پر سر و صدا و حزن انگیز و بدون آروم و قرار.
این چیزی که من هستم داره منو از بین میبره.
گریه میکنم و زبر لب میگم قرار بود عروس شم .. قرار بود عروس شم ...

زینب موسوی پس از ۲۵ روز بازداشت انفرادی به دو سال حبس در دادگاه بدوی محکوم شده است.
@dolatebahar
@nasiri42
4.0K views15:30
باز کردن / نظر دهید
2022-12-04 18:15:00
واکنش مجتبی توانگر نماینده مجلس به معرفی بذرپاش برای تصدی وزارت راه و شهرسازی

ارايه مدرك جعلي براي دريافت پست

كپي كاري در پايان نامه

نداشتن هيچ تخصص و تجربه براي تصاحب وزارت
@tahkimmelat
@nasiri42
4.5K views15:15
باز کردن / نظر دهید
2022-12-04 17:30:42 ترور ابزاری کارا برای ماندگاری نظام

شاید سیزده چهارده ساله بودم که صدای رگبارهای پیاپی توجه من و دوستانم را به خود جلب کرد. از کوچه مان تا محل درگیری یعنی خیابان شمشیری یک نفس دویدیم. به آنجا که رسیدیم یک خانه را که آبکش شده و در آتش می سوخت مشاهده کردیم. همه هاج و واج به جنازه هایی که از محل نزاع خارج می شد می نگریستند و قریب به اتفاق مردم تف و لعنتشان می کردند.
آن روز برای اولین بار واژهٔ خرابکار به گوشم خورد. مردم کسانی را اینگونه خطاب می کردند که بعدها با افتخار مبارزشان می نامیدند. آری آنانکه به زعم خود برای سربلندی وطن دست به اسلحه برده بودند، حداقل در زمان خود مقبول مردمان نبودند که مورد تنفر آنان قرار گرفته بودند.
ترور ناصرالدین شاه، حسنعلی منصور و محمدرضای پهلوی هیچکدام به نتیجهٔ مد نظر عاملان آن عملیات نرسید که باعث قوام آنها شد. مشی چریکی حزب توده، فدائیان اسلام، مجاهدین خلق، چریکهای فدایی و دیگر گروه ها کوچکترین اثری در آگاهی مردم نداشت که هیچ موجبات همدلی عوام با حکومت های استبدادی را فراهم آورد.
بعد از انقلاب هم این روش مبارزه نه تنها توفیقی در برنداشت که بر تثبیت نظام و نفرت خلایق از رهروان این طریق منجر گردید. شاید در تمام تاریخ ایران به اندازهٔ دههٔ شصت از ابزار ترور برای نیل به هدف استفاده نشده باشد، قطعاً اگر حسن صباح و اسماعیلیون قلعهٔ الموت در سالهای نخستین پیروزی انقلاب حاضر و ناظر امور بودند، در برابر فرقهٔ رجوی و حجم عملیات تروریستی آنها لنگ می انداختند. چندین امام جمعه، دادستان انقلاب، رئیس جمهور و نخست وزیر، هفتاد و دو تن از برجستگان انقلاب و هزاران فرد عادی قربانی خشونت عریان این راهبرد شدند.
امروز اگر یک بررسی همه جانبه بر روی این نوع کنش اجتماعی انجام شود، بی هیچ شک و تردیدی بر این موضوع صحه گذاشته می شود که به کارگیری این استراتژی در دههٔ اول انقلاب از سوی مخالفان رژیم، جز هدررفت پتانسیل عظیم موجود برای تغییرات مثبت از یک سو و تثبیت نظام از سوی دیگر، دستاورد دیگری نداشته است.
ترور چه از لحاظ انسانی، چه از منظر حقوقی و چه با نگاه عملگرایانه قابلیت توجیه ندارد. انسان به دلیل انسان بودن حق گرفتن حیات ندارد. جانی ترین جانیان تاریخ هم باید در دادگاه محاکمه و محکوم شوند و طبق قوانین جاری یا بین المللی به سزای عمل خود برسند. نمی شود که چند نفری دور هم بنشینند، داوری کنند، آن هم بدون حضور متهم و وکیل مدافع، حکم کنند و خود مجری حکم هم باشند.
اگر دیدگاه پراگماتیستی هم داشته باشیم، یک کنکاش ساده نشان می دهد که در هیچ جای دنیا این سبک مبارزه نه خریدار دارد و نه دستاوردی هر چند اندک داشته است.
شوربختانه تصلب نظام، بستن راه مفاهمه و تن ندادن به تغییر ساختار باعث شده که این روزها عده ای سلاح برداشته، افرادی را از هستی ساقط کنند. اینان باید بدانند که نه تنها کمکی به افراد کف خیابان نمی کنند که آنها را به محاق برده در شرایط انفعالی قرار می دهند.
یک بسیجی در کرج به جرم وابستگی به نظام حاکم به ناجوانمردانه ترین صورت ممکن کشته می شود، چرا؟ از مغایرت این کنش با اصول حقوق بشری می گذریم، از بی ثمری آن نیز عبور می کنیم، حتی از اینکه این عملکرد قابلیت دفاع هم ندارد را به کناری رها می کنیم، اما می توان از تبعات منفی این عمل شنیع چشم پوشی نمود؟ شما یکی را می کشید، نتیجه چه می شود؟ جز این است که دهها فرد بریده و ناراضی از نظام را از معترضان جان به کف گرفته و حاضر در صحنهٔ مبارزه بیزار می کنید؟ غیر از این است که سعی و تلاش بی بدیلشان را هبط کرده و به نظام دستاویزی برای منزه کردن خویش هدیه می فرمایید؟ این عقلانیت است؟ این کنش منطق دارد؟
اندکی فکر کنید در کجای دنیا تروریست مقبول مردمان است؟ این شیوهٔ مبارزه حتی برای دفاع از وطن نیز پذیرفته نیست. اسرائیل غاصب با عملیات استشهادی ضعیف نمی شود که با مظلوم نمایی، حاکمیت مبتنی بر آپارتاید خود را قوام هم می بخشد.
عزیزان هموطن می دانم که از ظلم و ستم به جان آمده اید، می دانم تنتان رنجور و روحتان در تألم است و می دانم که بنای مقابله به مثل گرفته اید، اما به پیر به پیغمبر این طریقهٔ مبارزه آب به آسیاب حکومت ریختن است. برای آراستن چشم سرمه را در دیدهٔ مردم فرو نکنید.

عزت زیاد
ناصر دانشفر
@nasiri42
4.7K views14:30
باز کردن / نظر دهید
2022-12-04 16:30:32
تولید انواع فیلم مستند بیوگرافی، آموزشی، تجاری، اجتماعی و...
ساخت تیزرهای تبلیغاتی متنوع.
تولید فیلم داستانی کوتاه و بلند.

از ایده های خلاقانه تا اجراهای متفاوت.
در مرکز فرهنگی رسانه ای  «رسانه ی ما»
با مدیریت یاسر عرب.

آی دی برقراری ارتباط و سفارش
@Yek_pishnahad_sade


#تبلیغات



@yaser_arab57
4.6K views13:30
باز کردن / نظر دهید
2022-12-04 16:29:02 آگهی آگهی آگهی
4.5K views13:29
باز کردن / نظر دهید
2022-12-04 14:29:01 منکر وجود دشمن برای جمهوری اسلامی نشوید!

مهدی نصیری
یکی از مقامات امنیتی سخن از مداخله بیش از 40 کشور در اعتراضات (و به گفته او اغتشاشات اخیر) گفته است. اظهارات مقامات عالی پر از تحلیل در مورد نقش دشمنان در مشکلات کشورست.

این که همه یا اغلب مشکلات کشور و از جمله اعتراضات مردمی اخیر ناشی از مداخلات و توطئه های دشمنان است، ادعایی است که با خنده هر کسی که اندک آشنایی با وضعیت حکمرانی در کشور دارد روبرو میشود اما با این حال نمی توان منکر وجود دشمن و دشمنان فراوانی برای ج ا شد. اما سئوال این است که این همه دشمن از کجا آمده اند؟ چرا ج ا در شمار پردشمن ترین نظامهای جهان است؟

پس از پیروزی انقلاب 57 و استقرار ج ا یکی از مهمترین راهبردهای نظام، صدور انقلاب و آرمان تشکیل جماهیری اسلامی و سپس فتح سنگرهای کلیدی جهان بود! از همان آغاز در سپاه پاسداران واحد حمایت از نهضتهای آزادیبخش جهان (ودر ادامه سپاه قدس) تشکیل شد و به حمایت مادی و تبلیغی و ...از مخالفان و براندازان کشورهای منطقه و فراتر از منطقه مانند عراق، عربستان، بحرین، لبنان، اسراییل، افغانستان، تاجیکستان، مصر، مراکش، فیلیپین، آذربایجان، ترکیه، یمن و ...پرداخت و هر سال سمینارها و کنفرانسهایی در تهران با همین منظور تشکیل میشد.

در جریان برگزاری مراسم حج با برگزاری راهپیمایی برائت از مشرکین، حاکمیت ملی عربستان نقض می شد و نظام از موضع قدرت هیچ اعتنایی به اعتراضات دولت عربستان نمی کرد. در جریان جنگ یمن بیشترین حمایت از حوثی ها از سوی ایران صورت گرفته و می گیرد و اخیرا به لیست این کشورها باید اوکراین را اضافه کرد که حمایت مادی و معنوی و تسلیحاتی ایران را از کشور متجاوز روسیه در پی داشته است.

راوی موثقی نقل کرده که عضو هیاتی همراه با مرحوم قطب زاده بوده که در ماههای اول استقرار ج ا برای ابلاغ پیام دوستی انقلاب به بحرین سفر کرده بود. هیات به دیدار حاکم بحرین میرود و پیام دوستی را در میان استقبال گرم میزبان، ابلاغ میکند. در پایان دیدار، حاکم بر می خیزد تا هدایایی را که بر روی میزی گذاشته شده بود، برای اعضای هیات بیاورد، یکی از اعضا با تردستی اعلامیه هایی از جبهه آزادیبخش (برانداز) بحرین را در زیر صندلی حاکم می گذارد!

ناگفته نماند که در دهه اول انقلاب عمدتا این نیروهای خط امامی آن روز و اصلاح طلبان امروز بودند که مجری سیاست و آرمان صدور انقلاب بودند ولی اینان بعدا به اشتباه خود پی برده و بدان اعتراف کردند اما نکته تاسف بار اینست که این رویه غلط در دهه هفتاد تا به امروز از سوی جناح انقلابی و اصولگرایان با شدت دنبال شده و منافع عظیمی از ملت و کشور در پای این سیاست خارجی جهان ستیز قربانی شده است.

خب پرسش اینست که با چنین وضعیتی، جمهوری اسلامی انتظار دارد دشمن نداشته باشد و مثلا اسراییلی های ـ البته غاصب ـ که بارها تهدید به محو از روی زمین شده اند و در مرزشان با لبنان، دهها هزار موشک مستقر شده، واکنش خصمانه ای علیه ج ا نداشته باشند؟ عربستانیهای ـ البته متجاوز به یمن ـ که از سوی حوثیهای مورد حمایت ایران در معرض حملات مکرر موشکی و پهیادی قرار دارند، چطور؟ آیا طبیعی نیست که دولت عربستان بعد از سالها هجمه تبلیغاتی و غیرتبلیغاتی علیه این کشور، دست به تاسیس شبکه ای تلویزیونی بزند و تحریک به اغتشاش و خرابکاری در ایران کند؟

ممکن است نظام بگوید ما برای دفاع از مظلوم در لبنان و یمن و ... مداخله می کنیم. باشد! فرض می گیریم که شما ظالم ستیز و مظلوم خواه هستید و در این مسیر بین شرق و غرب هم فرقی نمی گذارید و در دفاع از آقای پوتین در تجاوزش به اوکراین هم از این موضع وارد شده اید، اما چرا فکر می کنید که ظالمهای طرف حساب شما نباید علیه شما دست به اقدام متقابل بزنند؟ آیا از دشمنان انتظار دارید جایگاه الهی و آسمانی و ولایی نظام را درک کنند و به آن احترام بگذارند؟ از قدیم گفته اند آنچه عوض دارد گله ندارد!

ای کاش این ماشین دشمن سازی چهل ساله ج ا منحصر به خارج از مرزها بود. در داخل مرزها هم در همه این سالها با انواع دو قطبی سازی ها، اقشار زیادی از قطار نظام به بیرون پرتاب شدند و این ماشین همچنان در کار دشمن سازی است و تا آنچا پیش رفته که دیگر به راحتی به جرح و قتل مردم معترض در کوچه و بازار می پردازد و خواستها و مطالبات مشروع و قانونی آنان را نادیده می گیرد و با انتساب همیشگی آنان به دشمن، جواز سرکوب و محاکمات و مجازاتهای شدید را علیه شهروندان مظلوم و زنان و نوجوانان و دانشجویان و اساتید دانشگاه و ... صادر می کند.

آیا جا ندارد با این حساب و توصیف با دستکاری در شعر حافظ، به نظام بگوییم:
تو خود دشمن خودی، از میان برخیز!
یعنی تا قبل از این که توسط دشمنان داخلی و خارجی خودساخته از پا دربیایید به تغییر ریل حکمرانی و اصلاح سیاستهای دشمن ساز بپردازید.
@nasiri42
6.3K viewsedited  11:29
باز کردن / نظر دهید