Get Mystery Box with random crypto!

آکادمی مدیریت

لوگوی کانال تلگرام pmacademy — آکادمی مدیریت آ
لوگوی کانال تلگرام pmacademy — آکادمی مدیریت
آدرس کانال: @pmacademy
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 33.55K
توضیحات از کانال

⭕️ اولین کانال تلگرام با تمرکز بر آموزش و توانمندسازی مهارت های فردی، مدیریت و رهبری ؛ از مهر ۱۳۹۴
✅ برای آنکه یک مدیر و رهبر حرفه ای شوید باید نگرشی نو داشته باشید.
🔵 اطلاعات بیشتر
https://zil.ink/pmacademy
🗣 ارتباط
@consultingadmin
از ساعت ۱۴ تا ۲۴

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 3

2023-05-27 20:38:24
مهارت‌های خود مدیریتی توانایی‌هایی هستند که به افراد اجازه می‌دهند تا افکار، احساسات و اعمال خود را کنترل کنند. اگر مهارت‌های خودمدیریتی قوی‌ای دارید، می‌توانید اهدافی را به‌ طور مستقل تعیین کنید و برای دست‌یابی به آن‌ها ابتکار عمل به خرج دهید.

خود مدیریتی هدفمند می‌تواند به شما کمک کند تا مسیر زندگی حرفه‌ای خود را هدایت کنید و مطمئن شوید که به دنبال فرصت‌هایی هستید که شما را به اهدافتان نزدیک می‌کنند.

بر روش‌هایی تمرکز کنید که به وسیله‌ی آن‌ها می‌توانید وظایف روزانه‌ی خود را مدیریت و ارزیابی کنید و بهبود بخشید تا بتوانید مهارت‌های خود مدیریتی خود را افزایش دهید.

آکادمی مدیریت را دنبال کنید در
Instagram Telegram
5.3K views17:38
باز کردن / نظر دهید
2023-05-26 15:20:27 زنگ خطرهای یک پیشنهاد شغلی بد کدامند؟

اگر حقوق پرداختی کمتر از رقمی بود که با کارفرما توافق کرده‌ای یا اگر میان شغل پیشنهادی و آنچه در عمل باید انجام دهی، تفاوت زیادی وجود داشت، پیشنهاد را رد کن.

اگر به افرادی که طی فرآیند مصاحبه با آنها ملاقات کرده‌ای اعتماد نداری، پیشنهاد را رد کن.

اگر در محیط کار احساس راحتی نمی‌کنی پیشنهاد را رد کن. اگر جو حاکم بر محیط کار سنگین باشد و همه ناراضی یا ناراحت به‌نظر برسند، این یعنی فرهنگ سازمان دچار مشکل است.

اگر مستقیما یا تلویحا بگویند که به تو اعتماد ندارند، پیشنهاد را رد کن. مثلا از تو بخواهند که فیش حقوقی شغل سابقت را به آنها نشان دهی. چرا باید به کسانی که به تو اعتماد ندارند، اعتماد کنی؟

اگر طی فرآیند استخدام با هرگونه بدرفتاری مواجه شدی، پیشنهاد را رد کن. وقتی کارفرما، به تو که قصد استخدامت را دارد احترام نمی‌گذارد، وقتی کارمند شرکت شوی، بیشتر به تو بی‌احترامی خواهد کرد.

اگر به تو اجازه ندادند که با همکاران آینده‌ات دیدار کنی، محیط کار را ببینی یا یک کپی از دفترچه راهنمای کارکنان داشته باشی، پیشنهاد را رد کن. دفترچه راهنما شامل اطلاعاتی درباره فرهنگ سازمان، سیاست‌ها، شرایط کار، انتظارات کارفرما و... است.

اگر هفته‌ها تو را بی‌خبر گذاشتند و یک روز، ناغافل با تو تماس گرفتند و پیشنهاد شغلی دادند، بدان که کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است. این یعنی برای تو احترام قائل نیستند وگرنه با تو در تماس می‌ماندند و تو را در تمامی مراحل همراهی می‌کردند.

اگر احساس کردی که شغل پیشنهادی، یک شغل واقعی نیست و کارفرما به دنبال کسی است که برای مدت کوتاهی به او مشاوره دهد، پیشنهاد را رد کن. متاسفانه برخی از کارفرمایان برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها، به جای مشاور، یک کارمند تمام‌وقت استخدام می‌کنند، چراکه دستمزد مشاور به مراتب بیشتر است.

اگر بارها با آنها مصاحبه کرده‌ای و نمی‌گویند که چند مصاحبه دیگر باقی‌مانده، پیشنهاد را رد کن. سازمان‌هایی که به‌درستی مدیریت می‌شوند، نهایتا ۴ بار با یک کاندیدا مصاحبه می‌کنند. برخی از کارفرمایان تنها به دنبال این هستند که از کارجو ایده بگیرند. اگر تعداد مصاحبه‌ها بیش از حد معمول باشد، این یک زنگ خطر است.

اگر جلسه مصاحبه به درستی مدیریت نشود و مسوول مصاحبه بارها مرتکب اشتباه شود و حتی متوجه اشتباهاتش نشود، بهتر است پیشنهاد را رد کنی.

اگر برای مصاحبه به سازمانی رفتی و آنها فراموش کرده بودند که با تو قرار دارند، این نشانه را جدی بگیر. بی‌نظمی یک زنگ خطر جدی است. اگر این اتفاق چندبار افتاد، این یعنی در آن سازمان عدم هماهنگی وجود دارد.اگر کارفرما برای تو احترام قائل باشد، تو را در جریان جزئیات و شرایط کار و حقوق و دستمزد قرار می‌دهد و پیش از ارائه پیشنهاد شغلی، نظرات و خواسته‌های تو را درنظر می‌گیرد. در این مورد خاص، تو چیزی برای از دست دادن نداری چراکه شرایط این کار چندان مطلوب نیست.

گاهی به ندای درونت گوش کن. اگر نسبت به این فرصت شغلی احساس خوبی نداری، به احساست اعتماد کن. نگرشت را تغییر بده و استانداردهای خود را بالا ببر. هرکسی استحقاق تو را ندارد.

منبع: Forbes


آکادمی مدیریت را دنبال کنید در
Instagram Telegram
5.5K views12:20
باز کردن / نظر دهید
2023-05-24 18:15:58 ویژگی‌‌‌های مدیری که دلسوز کارکنانش است

برخی از منتقدین بر این اعتقادند مدیران دلسوزی که این سبک مدیریتی را انتخاب می‌کنند از سایر همتایان خود در زمینه  دستیابی به اهداف کاری عقب می‌‌‌مانند و در موقعیت‌‌‌های رقابتی، حرف زیادی برای زدن در برابر سایر مدیران ندارند.

اما مدیران دلسوز در اغلب تصمیمات تمام اعضای تیم را به مشارکت می‌‌‌طلبند و از آنها نظر و پیشنهاد می‌‌‌خواهند؛ در نتیجه تیم او یکی از موفق‌‌ترین و ماندگارترین تیم‌های کاری در سازمان به حساب می‌آید و میزان ترک خدمت و غیبت افراد در آن بسیار پایین است و سطح بهره‌‌‌وری تیمی و فردی اعضا و مشارکت‌‌‌جویی آنها بسیار بالاست.
شما برای اینکه به یک مدیر دلسوز تبدیل شوید باید ویژگیهای زیر را در خود تقویت کنید:

گوش کردن:

این گوش کردن باید از نوع «گوش کردن فعال» و همراه با بازخوردهای مهربانانه‌‌‌ای باشد تا به افراد ثابت شود آنچه می‌‌‌گویند محترم است و بر تصمیم‌گیری‌‌‌های مدیرشان تاثیرگذار خواهد بود.

همدردی کردن:

مدیران دلسوز به‌‌‌خوبی می‌توانند به هر موقعیتی از دریچه دید افرادشان نگاه کنند. آنها در بهترین زمان و به بهترین شیوه ممکن با کارکنانشان ابراز همدردی می‌کنند و در گرفتاری‌‌‌ها و مشکلات همراهشان هستند و از فرافکنی و انداختن تقصیر به گردن دیگران خودداری می‌کنند.

حل کردن مشکلات:

یک مدیر دلسوز و آگاه به‌‌‌خوبی از نیازهای عاطفی افرادش آگاه هست و با ایجاد یک محیط کاری سالم و شاد به برآورده شدن نیازهای روحی و احساسی کارکنانش کمک می‌کند. او بیشتر از آنکه یک مدیر و مافوق باشد، یک حل‌‌‌کننده مشکلات و برآورده‌‌‌کننده نیازهاست و کسی است که می‌توان برای برداشتن موانع موجود روی او حساب کرد.

خودآگاهی:

خودآگاهی یعنی تشخیص اینکه اعمال و رفتار یک مدیر چه تاثیری بر اطرافیانش دارد و بازخورد رفتارها و برخوردهای او با زیردستانش چیست و با دستیابی به همین درک و شناخت است که می‌توان به مدیری دلسوز خوب تبدیل شد.

متقاعدسازی:

مدیران دلسوز به‌‌‌شدت از متقاعدسازی افرادشان برای تشویق و تحریک آنها استفاده می‌کنند و تمایلی به استفاده از قوه قهریه و دستور دادن برای پیشبرد کارها از خود نشان نمی‌‌‌دهند. برای آنها متقاعدسازی زیردستان و ارائه توضیحات و استدلال‌‌‌های کافی برای توجیه تصمیم‌‌‌های اتخاذشده دارای اهمیت بسیار زیادی است.

قدرت پیش‌بینی:

عامل اصلی قوی‌‌‌تر بودن مدیران دلسوز درزمینه پیش‌بینی آینده این است که آنها به‌‌‌خوبی می‌توانند از دید دیگران و زاویه‌‌‌های دید متنوعی به قضایا بنگرند و دیدی جامع‌‌‌تری نسبت به آنچه درگذشته روی‌‌‌داده است به دست آورند و هر کس که گذشته را بهتر بشناسد به‌‌‌طور حتم خواهد توانست آینده را بهتر و دقیق‌‌‌تر پیش‌بینی کند.

نظارت کردن:

یک مدیر دلسوز همیشه مسوولیت اعمال و عملکرد تیمش را بر عهده می‌گیرد و از پذیرش مسوولیت عملکرد زیردستانش باکی ندارد حتی اگر زیردستانش مرتکب اشتباهات فردی شده باشند یا به خاطر سهل‌‌‌انگاری و اتخاذ تصمیم‌‌‌های نادرست به‌‌‌کل تیم ضرر زده باشند.

تعهد داشتن نسبت به رشد افراد:

مدیران دلسوز افرادشان را تشویق می‌کنند تا مهارت‌‌‌هایشان را توسعه دهند و در این مسیر از آنها به شکل‌‌‌های مختلف حمایت می‌کنند تا به اهداف شغلی‌‌‌شان دست یابند.

جامعه‌سازی:

مدیران دلسوز به‌‌‌خوبی می‌‌‌دانند که چگونه می‌توان در درون یک سازمان «احساس ما بودن» ایجاد کنند و به همین دلیل افرادشان را تشویق می‌کنند تا با سایر کارکنان در سراسر سازمان ارتباط و تعامل داشته باشند.

آکادمی مدیریت را دنبال کنید در
Instagram Telegram
5.2K views15:15
باز کردن / نظر دهید
2023-05-23 15:19:36 مدیران خوب می‌دانند چه زمان باید ببخشند

مدیران باید محکم و ثابت قدم باشند و مسوولیت‌پذیری را در افراد بالا ببرند اما در عین حال، آنها باید بدانند برای ساختن آینده‌ای روشن‌تر چه زمان اشتباهات گذشته افراد را ببخشند. یکی از شجاعانه‌ترین رفتارها در مدیریت افراد رها شدن از وسوسه انتقام از کسانی است که در جبهه مخالف قرار دارند یا آنها که در مقابل قدرت مدیر مقاومت می‌کنند.

مدیران بزرگ به جای امتیاز گیری، رفتارهای مصالحه‌جویانه‌ای از خود نشان می‌دهند که زخم‌ها را التیام بخشد و به رشد کسب‌وکار کمک کند. این کار برای جلوگیری از تبدیل شدن تنش به یک شورش غیرقابل کنترل توسط کسانی که فقط به انتقام فکر می‌کنند، ضروری است. یکی از نمونه‌های بارز در این زمینه نلسون ماندلا است که شهرت او برای بخشش مخالفانش زبانزد خاص و عام است. بعد از پایان دوره آپارتاید و افزایش افتراق نژادی، ماندلا اولین رییس‌جمهور آفریقای جنوبی شد که طی یک انتخابات دموکراتیک به قدرت رسید. بعضی‌ها در حزب سیاسی او آشکارا خواستار انتقام از اعضای رژیم قبلی یا احتمالا همه سفیدپوستانی بودند که در گذشته صاحب امتیاز بوده‌اند، اما ماندلا برای جلوگیری از خشونت و همچنین جهت ایجاد ثبات و اتحاد ملل و جذب سرمایه‌گذاری اقتصادی، یک کابینه یکپارچه نژادی تشکیل داد، همسر یکی از بلندپایه‌ترین رهبران آپارتاید که کشته شده بود را ملاقات کرد و کمیسیون حقیقت و آشتی تشکیل داد تا به این وسیله بتواند به شفاف سازی فضا بپردازد و حرکت رو به جلو ایجاد شود.

بخشش می‌تواند هزینه بر باشد، مثل بخشش مقادیر زیادی از بدهی کشورهایی مثل یونان در جهت کمک به ایجاد ثبات برای بازگرداندن رشد اقتصادی به منطقه اروپا. گاهی اوقات بخشش می‌تواند به معنای سرمایه‌گذاری در گروه‌هایی باشد که کار منفی انجام داده‌اند، اما اتخاذ یک سیاست متضاد می‌تواند در برخی موارد بسیار موثر باشد. عصبانیت و سرزنش، احساسات مخربی هستند که انرژی افراد را در جهت تخریب سوق می‌دهند نه در جهت خلق موضوعات جدید. به‌عنوان مثال، افرادی که می‌خواهند ازدواج خود را حفظ کنند باید میل به آزردن همسر خود را آنگونه که از طرف او آزرده شده‌اند کنار بگذارند و سیاست آشتی‌جویانه اتخاذ کنند. آنها که انگیزه اصلی شان در زندگی امتیاز گرفتن و استفاده از امتیازاتشان بوده است (یعنی تخریب به جای ساختن) در تاریخ در جایگاه نامناسبی قرار گرفته‌اند. میراث آنها هرگز ساختن نبوده است بلکه ویرانی به بار آوردند. از هر دسته و هر گروه، در هر جایگاه و هر مقام، آنچه ارزش یادآوری دارد چنین است: انتقام گرفتن می‌تواند کشورها، شرکت‌ها و روابط را نابود کند. اما بخشش می‌تواند آنها را از نو بسازد.

منبع: HBR

آکادمی مدیریت را دنبال کنید در
Instagram Telegram
4.9K views12:19
باز کردن / نظر دهید
2023-05-22 19:20:39 یادگیرندگان مستقل چه کسانی هستند؟

یادگیرنده مستقل، یادگیرنده‌ای که به طور فعال و با اتکای به خود دائماً در حال توسعه مهارت‌ها، شایستگی‌ها و قابلیت‌های خود است. به طور کلی، ویژگی‌های اصلی یادگیرندگان مستقل عبارت‌اند از؛

آن‌ها برنامه‌ریزی پیشاپیش روزانه، هفتگی و یا ماهانه و یا حتی بلندمدت‌تر را دوست دارند.

آن‌ها به برنامه خود متعهد هستند، در این راستا به تعدیل برنامه‌ها در طول مسیر می‌پردازند، اما هرگز بدون بهبود آن‌ها برای تطبیق‌شان با شرایط، آن‌ها را کنار نمی‌گذارند.

آن‌ها زندگی خود را به گونه‌ای سازمان‌دهی می‌کنند که بتوانند بهترین استفاده ممکن از زمان خود را بکنند که این ویژگی، حیاتی‌ترین عنصر موفقیت در یادگیری مستقل است.

آن‌ها به این امر واقف هستند که نمی‌توانند فعالیت یادگیریِ جدیدی را بدون کنار گذاشتن فعالیتی دیگر که تاکنون زمان برده است، شروع کنند.

آن‌ها از خواندن، نوشتن، گوش دادن و گفتگو و بحث کردن، لذت می‌برند.

آن‌ها برای یادگیری چیزهای جدید ذهن خود را گشوده نگه می‌دارند.

آن‌ها از سؤال پرسیدن، آزمون کردن و تحلیل لذت می‌برند.

آن‌ها از متفاوت بودن واهمه‌ای ندارند.

آن‌ها از شکل دادن به سازمان‌ها، جستجوی اصول و یافتن ایده‌های ساختاریِ مبنایی در هر موضوعی، لذت می‌برند.

آن‌ها مهارت خوبی در یادداشت‌برداری، به خاطر سپاری و ارتباط دادن موضوعات به هم، دارند.

آن‌ها نسبت به همکاری با دیگران در کار موافق هستند، اما از یادگیری متکیِ بر خود لذت می‌برند.

آکادمی مدیریت را دنبال کنید در
Instagram Telegram
5.4K views16:20
باز کردن / نظر دهید
2023-05-22 16:48:35 مدیر داخلی کیست و چه شرح وظایفی دارد؟

هر سازمانی برای انجام برخی فعالیت‌های کاری به یک مدیر داخلی نیاز دارد. با توجه به این‌که مدیر داخل تعامل مستقیمی با مدیریت کل دارد باید در جریان هرگونه اتفاقی باشد تا اطلاعات موردنیاز را در اختیار مدیران ارشد قرار دهد. بنابراین باید فردی که دانش کافی در این زمینه داشته باشد استخدام شود. این فرد به شکل مستقیم زیر نظر مدیرعامل کار می‌کند، با این‌حال در نقش هماهنگ‌کننده سایر بخش‌های یک شرکت نیز به ایفای نقش می‌پردازد.

مدیر داخلی فردی است که در کنار کارکنان به فعالیت اشتغال دارد و نحوه کار آن‌ها را مشاهده می‌کند و اگر خطایی را مشاهده کند به فرد مربوطه تذکر می‌دهد.مدیر داخلی باید محیط کاری را زیر نظر بگیرد و در صورت مشاهده کوچک‌ترین اشتباهی با مدیران ارشد صحبت کرده و سعی کند مشکل را برطرف کند. با این حساب مشاهده می‌کنیم که مدیر داخلی یکی از مشاغل مهم سازمانی است که ضمن هماهنگ کردن مدیران با یکدیگر با کارمندان در ارتباط است و هرگونه مشکل را گزارش‌رسانی می‌کند.

شرایط کاری وسیع یک مدیر داخلی در دو بخش قابل بررسی است:

اولین بخش در حیطه ارتباطات درون سازمانی است و بدین شرح است که مدیر داخلی هسته ی مرکزی یک سازمان یا اداره محسوب می شود و اکثریت هماهنگی ها، پیام ها و امور اجرایی و اداری و پیگیری ها زیر نظر او انجام می گیرد. بعد از سمت مدیرعامل، مدیر داخلی گسترده ترین حوزه ارتباطی را در اختیار دارد و بنابراین باید از پایین ترین تا بالاترین رده های سازمانی، وظایف های مرتبط با آن ها، نوع درخواست ها، حوزه های شغلی و استخدامی و بسیاری موارد دیگر آگاهی داشته باشد.

بخش دوم کاری مدیر داخلی سازمان مربوط به ارتباطات بیرون از سازمان است: همه ی این وظایف در گرو آداب معاشرت و برقراری ارتباط صحیح و تأثیر گذار مدیر داخلی با سازمان ها و خدمات دیگر در ارتباط است. او بایدتوانایی برقراری ارتباطات صحیح و امور سازمانی را در هر زمان و در هر مؤسسه ی دیگری داشته باشد و مسائلی از این قبیل را به خوبی پیگیری کند و از گره و مسائل موجود در روند انجام کار در سازمان های بیرونی آگاه باشد و در کمترین زمان ممکن در جهت رفع و حل آنها بکوشد.


آکادمی مدیریت را دنبال کنید در
Instagram Telegram
5.5K views13:48
باز کردن / نظر دهید
2023-05-21 16:08:01 ۶ نشانه‌ اشخاص نامناسب برای مشورت

مشورت کردن با دیگران، چه درباره‌ی زندگی و چه درباره‌ی کسب‌وکار می‌تواند به تصمیم گیری درست و کاهش احتمال خطا کمک کند، اما به‌شرط اینکه از شخص شایسته‌ای مشورت بگیرید. گاهی افراد با اینکه نیتی جز یاری و همراهی ندارند، صرفا چون از همه‌ی جوانب قضیه مطلع نیستند، ممکن است بدون هیچ تعمدی راهنمایی اشتباه بکنند. در اینجا ۶ نشانه در اختیار شما قرار می‌دهیم که دریابید شخص مناسبی را برای مشورت کردن انتخاب نکرده‌اید.

۱. مشورت‌دهنده فاقد صلاحیت است:
اگر مشورت‌دهنده شخصی تصادفی است و حتی زمینه‌ی کاری‌اش با شما یکسان نیست، باید اعتبار مشورت دریافتی و مشورت‌دهنده را دوباره ارزیابی کنید. به‌ویژه درباره‌ی مشورت کسانی که به مصلحت و منافع طرف مقابل نمی‌اندیشند، باید بسیار محتاط بود. کسانی که حواس‌شان به شما هست و به شما و موفقیت‌تان اهمیت می‌دهند، بهترین افراد برای مشورت هستند.

۲. مشورت دریافتی با موقعیت شما جور نیست:
افراد معمولا براساس تجربیات خودشان مشورت می‌دهند که آن هم شاید با موقعیتی که مشورت‌گیرنده درگیر آن است مطابقت نداشته باشد.

۳. مشورت‌دهنده بدون اینکه گوش کند فقط حرف می‌زند:
اگر مشورت‌دهنده زیاد از «باید» استفاده می‌کند مراقب باشید. مشورت‌دادن خوب نیازمند اطلاع از شرایط طرف مقابل است و زمانی مشورت‌دهنده می‌تواند به‌درستی از شرایط‌تان مطلع شود که وقت بگذارد و سؤالاتی از شما بپرسد.

۴. مشورت صرفا حول محور نتیجه‌ی نهایی می‌چرخد و نه فرایند تصمیم گیری:
درباره‌ی مشورت‌هایی که فقط بر خود تصمیم متمرکزند و درخصوص مراحل تصمیم گیری کمکی نمی‌کنند محتاط‌تر رفتار کنید، چراکه فرایند ارزیابی به‌اندازه‌ی جواب نهایی حائز اهمیت است.

۵. مشورت‌دهنده جهت‌گیری احساسی دارد:
غلیان احساسی زیاد می‌تواند نشانه‌ی جهت‌گیری مشورت‌دهنده باشد. شاید او برنامه‌ای در سر دارد که با برنامه‌‌ی شما نمی‌خواند.

۶. مشورت دریافتی با حس درونی‌تان مغایر است
اگر ندای درون‌تان با مشورت دریافتی مخالف است، شاید بد نباشد که به حس درونی‌تان اعتماد کنید.

چگونه به مشاوره‌ی غلط پاسخ بدهیم؟
اگر متوجه شدید که درحال دریافت مشورت درستی نیستید، باز هم می‌توانید ادامه‌ی صحبت‌های طرف مقابل را بشنوید. اشکالی ندارد به مشورتی که لزوما کمک‌کننده نیست گوش کنید. شاید مشورت کردن با طرف مقابل به‌کارتان نیاید، اما حداقل می‌توانید از خلال صحبت‌هایش به چیزی درباره‌ی خود آن شخص پی ببرید که بعدها به‌دردتان بخورد یا حتی می‌توانید در فکرتان، برای طرف مقابل استدلال مخالف بیاورید.


آکادمی مدیریت را دنبال کنید در
Instagram Telegram
5.1K views13:08
باز کردن / نظر دهید
2023-05-20 19:54:11 مزایا و معایب دوستی رئیس با کارکنان چیستند؟

سه مزیت کلیدی عبارتند از:

همدیگر را بهتر می‌شناسید و به واسطه رابطه شخصیتان، علاقه، همدلی و احترام بیشتری بینتان ایجاد می‌شود.

هر دوی شما مشارکت و تعهد بیشتری در حمایت از یکدیگر دارید، به دلیل احترام و قدردانی متقابلی که بینتان وجود دارد.

کار، جذاب‌تر، آرامش‌بخش و لذتبخش خواهد شد، چون به واسطه رابطه دوستی، شما می‌توانید خود واقعیتان باشید، که در شرایط عادی، معمولا نیستید.

معایب کلیدی از این قرارند:

اگر رابطه دوستی به مشکل بخورد، رابطه کاریتان به ناچار لطمه خواهد دید و این می‌تواند به ضرر طرفین تمام شود و کار کردن با کسی که به شما ضربه زده یا با شما اختلاف دارد، خیلی سخت است.

وقتی با کسی رابطه صمیمانه و خانوادگی برقرار می‌کنید، بسیاری از مسائل شخصی و رازهایتان را به او می‌گویید و وقتی این رابطه با مشکل مواجه می‌شود، راز شما دیگر پیش او «محفوظ» نیست.

حتی اگر رابطه مستحکم و مستدام باشد، نزدیکی و صمیمیت با طرف مقابل می‌تواند روی قضاوت‌های شما درباره عملکردش تاثیر بگذارد. اگر رئیس هستید، ممکن است مرتکب رفتار تبعیض‌آمیز شوید و بین کارمندی که حالا دوستتان است با بقیه کارمندان فرق بگذارید و بیشتر هوای او را داشته باشید، حتی وقتی عملکردش چنگی به دل نمی‌زند.

دوستی نزدیک بین رئیس و کارمند می‌تواند توازن تیم کارکنان را بر هم بزند. اعضای یک تیم یا واحد که این دوستی نزدیک را تجربه نکرده‌اند، ممکن است احساس حسودی یا طردشدگی کنند یا حس کنند در حاشیه‌اند، کسی آنها را به بازی راه نمی‌دهد و قدرشان را نمی‌داند.

و در نهایت اینکه، گاهی یکی از طرفین رابطه که تعادل روحی ندارد، ممکن است قطع رابطه برایش سخت تمام شود و تصمیم بگیرد و برای تنبیه «مقصر»، دست به هر کاری بزند. این به‌خصوص زمانی صحت دارد که کسی که «طرد» شده است.

یک رابطه دوستی در خارج از محیط کار، فقط زمانی جواب می‌دهد که هر دو طرف:

از نظر احساسی بالغ باشند.

شفاف و صادق باشند.

در شرایط سخت، قادر به کنترل احساسات و عواطفشان باشند.

دارای حد و مرزهای مشخص باشند و اگر نسبت به انجام کاری حس خوبی ندارند، بتوانند «نه» بگویند.

دینامیک‌های قدرت و بستر را بشناسند و برای مدیریت این دینامیک‌ها، جسارت کافی داشته باشند.

برای رسیدن به منافع شخصیشان، از دیگران سوء استفاده نکنند یا دیگران را فریب ندهند.

الی سمیگرن
منبع: forbes

آکادمی مدیریت را دنبال کنید در
Instagram Telegram
5.2K views16:54
باز کردن / نظر دهید
2023-05-17 17:31:39 مواجهه با تحقیرشدن در محیط کار

وقتی کسی تحقیر می‌شود، احساسات ناخوشایندی را تجربه می‌کند. فرد، برای واکنش به این حالت، به چیزهای مختلفی فکر می‌کند. مهم این است که در همان لحظات اولیه واکنش شدیدی نشان ندهیم، چراکه این کار فقط فرد تحقیرگر را تشویق می‌کند کارش را ادامه دهد.

ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که بسیاری از افراد از تحقیر و سرزنش‌کردن لذت می‌برند و دیدن ویرانی شخصیت دیگران برایشان خوشایند است. برای زیستن در چنین شرایطی فقط باید اعتمادبه‌نفس‌مان را حفظ و هوشمندانه عمل کنیم.

رابرت استرنبرگ، روان‌شناس مشهور دانشگاه کورنل، درباره تحقیرشدن تحقیقات زیادی کرده است. او ۱۰ نکته را برای مواجه بهتر با این پدیده نام می‌برد که عبارت‌اند از:

چیزی را مخفی نکنید؛
قوی بمانید و قوی بازگردید؛
از تجربیات پیشین‌تان برای مواجه با تحقیر کمک بگیرید؛
پیش از برخورد با این مسئله، هوشمندانه برنامه‌ریزی کنید؛
استرس‌تان را با انجام کاری که از آن لذت می‌برید کاهش دهید؛
درک کنید که شما تنها فردی نیستید که این وضعیت را تجربه کرده‌اید؛
از این اتفاق مانند فرصتی برای نشان‌دادن بزرگی شخصیت خود بهره ببرید؛
از کمک‌های عاطفی دیگران برای کاهش احساسات ناخوشایند بهره‌مند شوید؛
اغلبِ سرزنش‌کنندگان از روی بدجنسی تحقیرتان نمی‌کنند، پس مسئله را شخصی نکنید؛
نادیده بگیرید (این مورد آخر، به‌تعبیر استرنبرگ، بهترین سیاست در مواجه با تحقیرشدن است).

آکادمی مدیریت را دنبال کنید در
Instagram Telegram
737 viewsedited  14:31
باز کردن / نظر دهید
2023-05-16 15:03:35 پس از تعلیق از کار چگونه خود را بازیابید؟

اخراج شدن در پی تعدیل نیرو یکی از دشوارترین تجربیاتی است که می‌توانید در حرفه خود با آن روبرو شوید. تعدیل نیرو می‌تواند احساس ضعف و شک به خود را به شکل یک عدم کنترل ترسناک و یک صدای منتقد بی‌رحم در درون فرد تحریک کند؛ این مساله به‌خصوص وقتی سایر افراد سازمان همچنان مشغول به کار باقی می‌مانند تشدید می‌شود. اینکه در مورد آنچه رخ داده است چگونه فکر می‌کنید، نقشی اساسی در گذار موفقیت‌آمیز شما به مرحله بعد از شغل و زندگی‌تان ایفا می‌کند.

گرچه یک تعدیل نیرو می‌تواند به‌طور موقت شرایط را بی‌ثبات کند، اما باید بیاموزید که کدام بخش‌های فرآیند - به‌طور خاص، عادات ذهنی که در ارتباط با اتفاق رخ داده ایجاد می‌کنید - را «می‌توانید» کنترل کنید.
در زیر سه گامی که می‌توانید پس از یک تعدیل نیرو، برای خاموش کردن صدای انتقاد درونی‌تان بردارید، خود را بازیابید و در یک چارچوب ذهنی بهره‌ور باقی بمانید، آورده شده است.

یک نگرش مثبت اخذ کنید:
برای اینکه پس از یک شکست خود را بازیابید، حلقه‌‌های ذهنی غیرمفیدی که به‌جای ارائه راه‌حل‌های بالقوه، مشکلات را تشدید می‌کنند به چالش بکشید.
برای اینکه ببینید چگونه طرز فکر شما می‌تواند بر بازیابی ناشی از یک تعدیل نیرو اثر بگذارد، به تجربیات به شدت متفاوت دو مدیر بیوتکنولوژی ۵۰ ساله– به نام‌های اوون و باب- توجه کنید:

گرچه تعدیل نیروی اوون نتیجه یک ادغام و نه بر مبنای عملکرد او بود، اما او خودش را سرزنش می‌کرد: «چرا متوجه نشانه‌های واضح این اتفاق بد نشدم؟» او خودش را متقاعد کرد که اعتبارنامه و سن او باید مقصر باشند و با خود فکر می‌کرد: «من نباید در حوزه علم وارد می‌شدم و اکنون که بالای ۵۰ سال سن دارم، شغل دیگری را به‌دست نخواهم آورد.» اوون به‌جای صرف زمان در مورد اینکه بعدا می‌تواند چه کاری انجام دهد، بیشتر وقت خود را صرف ملامت خود و جست‌وجوی اتفاقی پست‌های شغلی می‌کرد و بیشتر از قبل ناامید می‌شد.

باب نیز یک تعدیل نیرو را تجربه کرد؛ اما نگرش کاملا متفاوتی را اتخاذ کرد. پس از شوک اولیه اخبار تعدیل نیرو، او بر احتمالات جدید متمرکز شد. رزومه و پروفایل لینکدین خود را آپدیت کرد تا این حقیقت را منعکس کند که به دنبال کار کردن است. گرچه گاهی شک و دودلی در دلش رخنه می‌کرد و از اینکه موقتا بیکار شده عصبی و نگران می‌شد، اما مدام به خودش یادآوری می‌کرد که: «من مهارت‌های قابل‌توجهی دارم و این تغییر فرصتی برای جست‌وجوی گزینه‌های شغلی است که در غیر این صورت هرگز شانسی برای جست‌وجوی آنها نداشتم.» در عرض چند هفته، باب چندین گزینه کاری بالقوه و جدید را شناسایی کرد.

اوون و باب هر دو در ابتدا به‌طور مساوی در مورد از دست دادن شغل‌شان ناامید بودند. اما باب، برخلاف اوون، در مورد آنچه «می‌توانست» در مورد موقعیتش کنترل کند تمرکز کرد و اجازه نداد منتقد درونی‌اش فضایی در ذهنش داشته باشد.

تفکرات‌تان را به چالش بکشید:
پس از یک تعدیل نیرو، کاملا طبیعی است که خودتان را در چنگ عصبانیت و شک به خود ببینید.
با به چالش کشیدن منتقد درونی‌تان، می‌توانید این چرخه منفی سرزنش خودتان را متوقف کنید. در زیر چند مثال از تفکرات منفی معمول که ممکن است پس از یک تعدیل نیرو به ذهن‌تان خطور کند به همراه سوالاتی که می‌توانید برای کمک به بازیابی چشم‌انداز از خودتان بپرسید، آورده شده است:

تفکر: «برای جلوگیری از تعدیل شدن می‌توانستم کارهای بیشتری انجام دهم.»
سوال: «چه دلیلی دارم که می‌توانستم جلوی این تعدیل نیرو را بگیرم؟»

تفکر: «این تعدیل نیرو باید به دلیل فقدان مهارت یا برخی نقاط ضعف دیگر رخ داده باشد.»
سوال: «چگونه با قطعیت می‌دانم که این اتفاق به دلیل قصور از سمت من رخ داده است؟»

تمرکز خود را از نقاط ضعف به نقاط قوت تغییر دهید:
وقتی شغل‌تان را از دست می‌دهید، معمولا تلاش می‌کنید تا دریابید که چه کاری را اشتباه انجام داده‌اید. برای جهش از این تفکرات دلسردکننده به یک تفکر مثبت، چشم‌انداز خود را گسترش دهید. به دفعه قبلی که موقعیت دشوار دیگری برایتان پیش آمد اما نهایتا بر آن فائق آمدید فکر کنید. با یادآوری این مورد در ذهن‌تان، از خودتان سوالات زیر را بپرسید:

چه نقاط قوتی را برای حل این مشکل استفاده کرده‌اید؟

در مورد خودتان در این فرآیند چه آموخته‌اید؟

چگونه می‌توانید از این نقاط قوت در گذار شغلی فعلی استفاده کنید؟

توانایی در تنظیم آینده خودتان، انتخاب نحوه نگاه به یک موقعیت و ایجاد خودآگاهی از نقاط قوت‌تان تنها چند مزیت غیرمنتظره‌ای هستند که با ایجاد این دیدگاه حتی وقتی عصبانی و ناامید هستید منتظر شما هستند.

منبع: hbr

آکادمی مدیریت را دنبال کنید در
Instagram Telegram
3.4K views12:03
باز کردن / نظر دهید