2023-04-27 15:23:12
بدترین کار مدیران که باعث استعفای کارمندان می شود
گوش ندادن:
به سخنان كاركنان خود توجه نمیكنید بلكه فقط با آنها صحبت میكنید. نتیجه این شیوه، فقدان تعهد، وفاداری و احساس تعلق و نیز افزایش انزجار و دلسردی كاركنان است.
افراط در تعهد:
اگر نتوانید كاركنانی پرورش دهید كه در مواقع لازم بتوانند پاسخ منفی دهند، به جای یك استراتژی موفقیت آمیز، با كار بیش از حد، دستاورد اندك، نارضایتی مشتری و «قهرمانانی مرده» دست به گریبان خواهید بود.
دل خوش كردن به آمار و ارقام:
آمار و ارقام تنها نتیجهی فرعی تصمیمات شما هستند. انجام اقداماتی به منظور تغییر اعداد، بدون توجه به عوامل پدید آورنده این اعداد (از جمله پیشنهادهای ارزشمند، اجرای عالی، رضایت مشتری و انگیزه و اشتیاق كاركنان) و نیز بدون توجه به مدیریت این عوامل، در نهایت به نتایجی مخرب میانجامد.
پذیرش تعهدهای مبهم و نامشخص یا پرهیز از تعهد:
توافقهای مبهم و نامعین و فقدان استانداردی روشن برای ایجاد و پذیرش تعهد و مدیریت آن، به اتلاف نیرو و كنارهگیری كاركنان میانجامد. همچنان كه پرهیز از پذیرش تعهد و مسوولیتی روشن نیز همین نتایج را در پی خواهد داشت.
توجه به مشتری در اولویت آخر:
انجام وظیفه بدون توجه به واكنش مشتری به آنچه انجام شده و چگونگی انجام آن، رضایت مشتری را سلب میكند.
ترس و بی میلی نسبت به ارزیابی عملكرد:
گفتوگوی صادقانه و مستقیم، یك مهارت ارزشمند است كه انجام آن مستلزم مقداری جرات و شهامت است. مدیران ارشد باید یاد بگیرند كه زمینههای ارایه بازخور مستقیم و به موقع عملكرد را فراهم كنند.
تیم سازی، فقط به شكل صوری:
تیمها تنها گروههایی از افراد نیستند كه با هم كار می كنند، مهارتهای ایجاد تیمهای واقعی با عملكردی مطمئن و اثر بخشی، باید آموخته شوند و واقعیت این است كه كمتر كسی از این مهارتها برخوردار است؛
خالی بودن چنته مدیریت:
مدیریت اثر بخش مستلزم دامنهای از مهارتهاست و اغلب مدیران همهی مهارتها و تواناییهای لازم را ندارند.
كلیدیترین این تواناییها عبارتند از تیم سازی، توانایی ایجاد تعهد، توانایی شنیدن، مدیریت روحیه، مبارزه و غلبه بر کاستیها، مدیریت رضایت مشتری، برنامهریزی اثربخش، استانداردهای مشترک واضح و روشن، اصول اخلاقی معین، حضور و موجودیت و منفعل نبودن
دستور دادن به جای درخواست كردن و ایجاد تعهد:
احساس تعلق و تعالی در افرادی كه صرفا فرمان پذیرند، دیده نمیشود و معمولا دستور دادن به امتناعی همراه با آزردگی میانجامد.
ناتوانی در ایجاد اعتماد یا غلبه بر عدم اعتماد:
اعتماد، احساسی مبهم برخواسته از سوابق قبلی نیست. ایجاد اعتماد، بازسازی و حفظ اعتماد موجود، مهارتهای ارزشمندی هستند كه كمتر در رفتار مدیران مشاهده میشوند و باید آموخته شوند.
نداشتن طرح كاری روشن:
یك هدف كمی یا بیانیه چشم انداز، تنها بخشهایی از یك طرح كاری هستند. طرح كاری مستلزم یك استراتژی روشن، نقشها و مسوولیتهای روشن، ارزش و اهمیت كافی برای مشتریان و تیمی آماده و توانمند برای اجرا است.
چون من گفتم:
شدت عمل تنها به دستور دادن منتهی میشود نه جلب احترام و تعهد دیگران. شدت عمل، قدرت و نشاط سازمان را نابود میكند و كاركنان را ضعیف و شكست خورده رها میسازد.
متعهد نبودن به یادگیری:
ما باید یاد بگیریم كه از اشتباهاتمان، موفقیتهایمان و تجاربمان بیاموزیم. ما باید یاد بگیریم كه چگونه از دیگران بیاموزیم؛ به ویژه از آنها كه ریسك كرده و موفقیت و شكست را تجربه كردهاند.
آکادمی مدیریت را دنبال کنید در Instagram Telegram
1.3K views12:23