Get Mystery Box with random crypto!

ساسان حبیب‌وند

لوگوی کانال تلگرام sasanhabibvand — ساسان حبیب‌وند س
لوگوی کانال تلگرام sasanhabibvand — ساسان حبیب‌وند
آدرس کانال: @sasanhabibvand
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 3.07K
توضیحات از کانال

کانال رسمی ساسان حبیب‌وند
روانشناس، مشاور و نویسنده حوزه فلسفه
و عرفان
وبسایت:
www.sasanhabibvand.com
کانال صوتی:
@sasanhabibvand_voice
اینستاگرام:
@sasanhabibvand
تماس:
@sasan_habibvand
اطلاعات بیشتر در کانال سنجاق شده است.

Ratings & Reviews

2.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

2


آخرین پیام ها 12

2021-12-17 15:28:51
چرا فلسفه می‌خوانیم؟
سودمندی فلسفه در چیست؟
(گزیده‌ای از دوره آشنایی با فلسفه)
@sasanhabibvand
168 viewsSasan Habibvand, edited  12:28
باز کردن / نظر دهید
2021-12-16 12:49:51
"سیرک"
جامعه سیرکی جذاب برپا کرده و با انواع ابزارها و ترفندها، آدم‌ها را وامی‌دارد تا در ازای بازی در آن، مدال‌های رنگارنگی از "به به" و "آفرین" دریافت کنند.

اما انسان خردمند دریافته است که شادمانی، نه در فرسودن خویش برای برنده شدن، بلکه در بیرون کشیدن پای خود از این تقلای پوچ و بی‌حاصل است.
@sasanhabibvand
126 viewsSasan Habibvand, edited  09:49
باز کردن / نظر دهید
2021-12-14 11:20:05
آشنایی با کتاب #بیگانه_درون
گزیده‌ای از مصاحبه با رادیو مهر

تهیه کتاب:
راهنمای کامل تهیه آثار در کانال سنجاق شده است.

#خود_والد #بندباز #از_رنج_تا_رهایی #ساسان_حبیب‌وند #روانشناسی #خودشناسی #فلسفه_زندگی #خودآگاهی #کتاب_خوب #تحول #خودشکوفایی
@sasanhabibvand
118 viewsSasan Habibvand, edited  08:20
باز کردن / نظر دهید
2021-12-12 11:21:46 پرسش: جامعه کیست؟

سلام استاد. وقت بخیر
در فایل صوتی مصاحبه با #رادیو_مهر، فرمودید: جامعه تعمدا تلاش می‌کند نقش خودش را پررنگ و مهم جلوه دهد.
سوال من این است که تعریف شما از "جامعه" در خودشناسی چیست؟ تصور من این هست که منظور شما حاکمیت، سیستم آموزش و پرورش، روحانیون و والدین و هر فردی است که نقشی در آموزش داره و این افراد و نهادهای آموزشی، قطعا تعمدی در پر رنگ‌کردن نقش جامعه دارند. اما اگر جامعه را مجموعه همه افراد آن بدانیم که لزوما در آموزش افراد نقشی ندارند، برای من قابل درک نیست که چرا می‌فرمایید تعمدی وجود دارد؟

با سلام و احترام.
مقصود از جامعه، همه انسان‌ها و عوامل انسانی است که مجموعه‌ای از الگوهای فرهنگی، باوری و رفتاری خاص در بین آنها جریان دارد و آنها پیوسته بطور مستقیم (از طریق تربیت، تنبیه، پاداش و غیره) یا غیرمستقیم (با رفتار، کنش و واکنش‌های خود) این مجموعه را به ذهن و روان فرد منتقل می‌کنند. و این شامل نهادها، مجموعه‌ها و رهبران فکری سیاسی، دینی که به آن اشاره کردید هم می‌شود.

البته توجه داشته باشید که از اوان کودکی، در نتیجه القائات اجتماعی، به‌تدریج یک نماینده در ذهن شخص شکل می‌گیرد که حتی در خلوت و تنهایی هم او را به اطاعت از الگوهای القائی وامی‌دارد و در صورت سرپیچی، او را به باد سرزنش می‌گیرد. این همان عاملی است که در کتاب #بندباز زیر عنوان "آفیس" آن را شرح داده‌ایم.

به این معنا، لزومی ندارد که دیگری، والد یا معلم یا دوست من باشد یا با من در تماس مستقیم باشد تا رفتار او بر من اثر بگذارد چرا که در تداوم و ترویج این مجموعه، همه آدم‌ها نقش دارند و با طرز زندگی و رفتار خود پیوسته آن را بازتولید و مانند شبکه‌ای به‌همدیگر منتقل می‌کنند.

تعریف کامل و دقیقی هست اما اینکه در مصاحبه فرمودید "جامعه تعمدی دارد در اینکه نقش خودش را مهم و حیاتی جلوه دهد" را هنوز متوجه نمی‌شم. مثلا همکلاسی خردسال پسرم یا مغازه دار و همسایه و ... که نقشی در آموزش من نداشته‌اند، چرا باید تعمدا نقش جامعه را مهم جلوه دهند؟ البته تا حدی از قسمتی از کتاب بندباز می‌تونم پاسخ بدهم که شاید برای حفظ بقای خودشون، ما را ضعیف نشان می‌دن، اما باز شاید نشه همیشه گفت تعمدی وجود داره، نه؟

همان همسایه یا همکلاسی، ممکن نیست به هر علتی، فرزند شما را مسخره کند یا به او توهین کند؟ این یعنی چه؟ یعنی: این منم که ارزش تو را مشخص می کنم. من اجازه نمی‌دهم تو خوشحال باشی یا به خودت مطمئن باشی و احساس ارزش و اهمیت بکنی، بلکه با انکار خوبی و ارزشمندی تو، ترا دچار احساس یأس و حقارت می‌کنم (همان چیزی که در کتاب #زبان_فریب مفصلا تشریح کرده‌ايم). این منم که اختیار نگاه و احساس تو را در دست دارم.

تا حالا شده است مثلا پدرتان بگوید: مبادا فلان کار را بکنید، آبروی‌مان می‌رود! یا خواهرتان بگوید: فلان لباس را نپوش، عیب است، مردم چه می‌گویند؟
این یعنی آن که نظر و رای مردم مهم‌تر است از تشخیص و صلاح خود تو. این را رها کن و نگران آن باش.
@sasanhabibvand
191 viewsSasan Habibvand, edited  08:21
باز کردن / نظر دهید
2021-12-11 18:28:37 "خود ایده‌آل‌"
یکی از موانع خوشبختی، پدیده‌ای ذهنی است به نام خود ایده‌آل. بدین‌معنی که جامعه و اطرافیان، شخصیت فرد را آن‌گونه که هست، نمی‌پذیرند، بلکه تلاش می‌کنند آن را در قالبی پیش‌ساخته بریزند، هویتی که فرد خود را ملزم می‌بیند دائما برای حفظ آن تقلا کند و در این راه، نیازهای اصیل خود را به‌دست فراموشی بسپارد.
برای پیشرفت و تحول، دو گام اساسی وجود دارد:
اول: شناخت خود واقعی و نیازهای او و مهر ورزیدن به خویش
دوم: به‌کار‌گیری استعدادها و امکانات در راستای شکوفایی

#معمای_خوشبختی #ساسان_حبیب‌وند

@labelaye_satrha
@sasanhabibvand
265 viewsSasan Habibvand, edited  15:28
باز کردن / نظر دهید
2021-12-10 15:47:51 انسان تا وقتی ذهن خود را نشناسد ، ربات باقی می ماند . بطور مکانیکی و خودکار عمل می کند . هویت ساختگی خود را باور دارد و یا با ان هم هویت است و در این حالت یا جنایت می کند و یا براحتی فرمان کشتن دیگران را بر حسب این ذهن برنامه ریزی شده و شرطی صادر می کند . انسان تا کیفیت ذهن شرطی خود را نشناسد و متحول نشود حکم ادمیزاد را پیدا نمی کند و همچنان یک حیوان درنده و خونخوار باقی می ماند.
دکتر پیمان آزاد
373 viewsSasan Habibvand, 12:47
باز کردن / نظر دهید
2021-12-09 04:28:48 پرسش درباره گفتگوی "روانشناسی و اخلاق"

با عرض سلام خدمت استاد محترم جناب حبیب‌وند.
وقتی من داشتم ویس مربوط به سه رویکرد مربوط به تشخیس رفتار صحیح از ناصحیح را گوش میکردم متوجه شدم که دو رویکرد فضیلت‌گرا و وظیفه‌گرا چندان اختلافی باهم ندارند.
در رویکرد وظیفه‌گرا تحت هر شرایطی صداقت و راستی مهم است و نتیجه مهم نیست و در مکتب فضیلت گرا تقویت ویژگیها و فضائل انسانی مهم است و نتیجه مهم نیست. آیا اینطور است یا خیر ؟
سوال بعدیم نمیدونم منطقی هست یا نه.
آیا در جامعه بیمار ی مثل ایران ما میتوانیم برحسب موقعیت و در برخورد با رویدادها از این سه رویکرد به فراخور موقعیت استفاده کنیم یا خیر ؟

سلام و عرض ادب.
جواب سوال اول شما مثبت هست، هرچند که باورمندان به هریک از این دو مکتب، خودشان را متمایز می‌دانند ولی به عقیده من، هر دو در نهایت یکی است.

در مورد سوال دوم، باید عرض کنم که در برنامه فرصت نشد تا بنده دیدگاه خودم را شرح بدهم و بگویم به عقیده من، هر سه این رویکردها ناقص و دچار تناقض هستند و مبنای اخلاق از نظر من، حقوق انسانی است- این البته خود، وابسته است به تعریفی که ما از انسان و حقوق او داریم که آن بحث دیگری است و من در کتاب #معمای_خوشبختی به آن پرداخته‌ام.
به این معنا، در حد توان باید در هر شرایطی، حقوق انسانی دیگران را رعایت کرد.
سپاس از همراهی شما گرامی
@sasanhabibvand
348 viewsSasan Habibvand, edited  01:28
باز کردن / نظر دهید
2021-12-07 08:50:56
سه توصیه در مطالعه "بندباز"
دوست عزیزی ضمن بیان تجربه خودشان از مطالعه رمان "بندباز"، سه توصیه خوب را برای خوانندگان فرستاده‌اند که تقدیم می‌کنم:

سلام آقای حبیب‌وند گرامی.
کتاب بندباز را بارها خواندم. دست مریزاد. خواستم عرض کنم این یک کتاب مرجع است نه فقط یک رمان یا داستان حتی فلسفی. تک تک جملات را باید بارها خواند و یادداشت کرد. کاری که من میکنم.
خواستم خواهش کنم اگر صلاح می بینید چند توصیه که خودتان هم قبلا فرمودید و به نظر من به درک کتاب کمک شایان خواهد کرد را برای خوانندگان منتشر بفرمایید.
برقرار باشید.

۱. مقدمه و فهرست مطالب رو حتما بخوانید.

۲. بندباز یک کتاب بسیار فشرده و اصطلاحا چگال است و معمولا همه ابعاد پیامش با خواندن سریع قابل درک نیست و باید با تأمل بسیار خوانده بشه به‌خصوص که سیر کتاب، هم جنبه فلسفی و هم کارکرد رواندرمانی داره.

۳. بیشتر اشیاء، اتفاقات و اشخاص دارای معنای سمبلیک و چندلایه هستند و از هر زاویه، ممکن است چیز متفاوتی ببینید، از اسم و عنوان کتاب گرفته تا تک تک عناصر دیگر.
@sasanhabibvand
160 viewsSasan Habibvand, edited  05:50
باز کردن / نظر دهید
2021-12-05 07:42:10 آیا راه ساده تری برای خودشناسی وجود دارد؟

مسأله ما راه نیست، مسأله، خواستن و نخواستن است. اگر ما واقعا بخواهیم که خود را بشناسیم راهش را هم پیدا می کنیم. مسأله این است که ما از شناختن خود می ترسیم، میل داریم با خود بیگانه بمانیم. در این صورت چه فرق می کند که یک راه برای خودشناسی وجود داشته باشد یا صد راه؛ راه ها سهل باشد یا مشکل؟

شما بیرون یک ده ایستاده اید و به دلایلی از داخل شدن به ده هراس دارید. بیرون ده ایستاده اید و از عابرین می پرسید راه های ورود به این ده کدام است و کدام راه آسان تر است؟ آیا این معنی دارد؟
واقعیت این است که ذهن ما را از کودکی طوری آموخته کرده اند که مدام به "داشتن"، "بودن" و "شدن" می اندیشیم. حتما باید یک چیزی باشیم، یک چیزی بشویم. بنابراین از تصور «هیچ بودن» هراس داریم. ما حاضر نیستیم "هویت" خود را که طی سی چهل سال به آن عادت کرده ایم و به آن آموخته شده ایم از دست بدهیم و در بی هویتی بسر بریم.

بی هویتی برای ما حکم مرگ روانی را دارد و ما به اندازه مرگ از آن هراس داریم. ظاهرا می گوییم حاضریم "هویت فکری را از دست بدهیم، ولی باطنا به آن چسبیده ایم. با یک دست آنرا رد می کنیم و با دست دیگر به آن می چسبیم.

«هم به هوای جلوه ای پاره کنم حجاب را
هم به نگاه نارسا پرده کشم به روی تو»

ما با یک دل می خواهیم و با یک دل می ترسیم. اقدام به خودشناسی می کنیم، ولی با این کار فقط می خواهیم به "من" مجلل تری دست یابیم. بعد از شنیدن چیزهایی درباره ضرورت خودشناسی ممکن است تصویری از یک انسان بی هویت، که به نظرمان ایده آل می رسد، ترسیم کرده باشیم.

اکنون به هوای آن تصویر می خواهیم قالب هویتی فعلی خود را با آن تصویر عوض کنیم. در این صورت اصل قضیه فرقی نکرده است. قالبی که با قالب ترسیم می شود ماهیت همان قالب را دارد، فقط با کلمات متفاوت ترسیم شده است.

محمد جعفر مصفا/تفکر زائد/ص ۱۶۳ و ۱۶۴
@Khodshenasivo
227 viewsSasan Habibvand, edited  04:42
باز کردن / نظر دهید
2021-12-03 10:39:14
کانال یوتیوب این قلم افتتاح شد.

بعد از راه‌اندازی کانال آپارات، کانال یوتیوب این قلم هم افتتاح شده و در آن، انواع محتوای ویدئویی در دسترس عزیزان قرار گرفته است.
همچنین بخشی از فایل‌های صوتی شامل برخوانی، سخنرانی و غیره، تبدیل به کلیپ شده و در هر دو کانال قرار گرفته است که این مجموعه به‌تدریج تکمیل خواهد شد.
از همراهی شما متشکرم

لینک کانال یوتیوب:
www.youtube.com/channel/UCnBxKBBvKRisoyo236THfPg

@sasanhabibvand
130 viewsSasan Habibvand, edited  07:39
باز کردن / نظر دهید