ساسان حبیب‌وند

2022-06-06 15:26:21 "خودباوری و خودباختگی"
توضیح دو مفهوم بنیادین در نظریه این قلم

- لایه‌های معنایی خودباوری
- لایه‌های معنایی خودباختگی
- ریشه‌ها و نتایج خودباوری و خودباختگی

(گزیده‌ای از لایو "ارزش و خود- ارزشمندی")
فایل کامل را در اینجا بشنوید.
@sasanhabibvand باز کردن / نظر دهید

2022-06-04 05:42:11 "ثروت و احترام"
با دوستی درمورد ثروت و ثروتمندی صحبت می‌کردیم. ایشان می‌گفت: این یک معضلی است که جامعه، خیلی به ثروتمندها احترام می‌گذارد و شخصیت خود آدم چندان مهم نیست. می‌گفت:‌ ثروت در جامعه باعث شأن و مقام می‌شود و به خاطر همین همه می‌روند به دنبال جمع کردن مال و ثروت.

گفتم: اصلا این طور نیست. چه کسی به ثروتمندها احترام می‌گذارد؟!
گفت: اغلب مردم.
گفتم: خیر، مردم به ثروتمندها احترام نمی‌گذارند، مردم به پول ثروتمندها احترام می‌گذارند. آنچه برای عموم مردم مهم است ثروتی است که در اختیار آن شخص قرار دارد، نه خود او. کما اینکه اگر آن شخص، به‌هرعلتی مال و منالش را از دست بدهد، دیگر کسی احترام سابق را به‌ او نخواهد گذاشت و آدم‌های پولدار بزرگترین نگرانی‌شان همین است.

دیگر این که می‌دانی حالا همان شِبه‌احترام را چرا می‌گذارند؟ گفت: چرا؟ گفتم: واقعیت این است که مردم هیچ دلیلی برای این به اصطلاح احترامی که می‌گذارند ندارند و اصلا نمی‌دانند چرا پول و ثروت، مهم و محترم است! یعنی خود آن آدمی که به اصطلاح آن احترام را می‌گذارد، نظر خاصی در مورد ثروت ندارد، بلکه فکر می‌کند چون دیگران به ثروت احترام می‌گذارند پس لابد ثروت، چیز محترمی است و باید احترام گذاشت!

از هر کس که بپرسی چرا ثروت مهم و قابل احترام است؟ خواهی دید به خاطر این ثروت را مهم می‌داند که دیگران مهم می‌دانند! یعنی در واقع هیچ کس ثروت را مهم نمی‌داند! در مورد بسیاری چیزهای دیگر هم وضع همین‌طور است و این نشانه روشن سردرگمی و خودباختگی ماست... این یک مطلب.
مطلب دیگر این که همین آدم‌هایی که می‌روند و ثروت جمع می‌کنند که از طریق آن به شأن و عظمت برسند، وقتی می‌خواهند ازدواج کنند، به محض این که ببینند آن پسر یا دختر به خاطر ثروت‌شان است که به آن‌ها احترام می‌گذارد و برای خود آن‌ها احترامی قائل نیست، و بجای این که خود آنها را دوست بدارد، پول و مال و دارایی آن‌ها را دوست می‌دارد، سرخوررده و خشمگین می‌شوند.

ثروتمندها همه‌اش دنبال آدم‌هایی می‌گردند که آن‌ها را به خاطر ثروت‌شان نخواهند بلکه به خاطر خودشان بخواهند.
چه تناقض مسخره‌ای! تو رفته‌ای با هزار عذاب و استرس و با لگدمال کردن شادی هزاران انسان دیگر، پول و ثروت جمع کرده‌ای برای این که از طریق آن به جایی برسی که مردم از تو خوش‌شان بیاید. حالا که مردم دارند همان کاری را که تو می‌خواستی انجام می‌دهند، ناراحت می‌شوی و می‌گویی: «آن‌ها باید من را به خاطر خودم دوست داشته باشند!» خوب، اگر قرار بود مردم تو را به خاطر خودت دوست داشته باشند، چرا رفتی و آن همه عذاب کشیدی و ثروت جمع کردی؟
این است عمق حمق انسان خودناشناس.

از کتاب #بیگانه_درون باز کردن / نظر دهید

2022-06-02 08:21:10 دیدگاه مخاطبان
(در سایت‌های "طاقچه"، "فیدیبو" و "کتابراه")

بیش از یک سال است که سه‌گانه‌ی فلسفه زندگی از این قلم:
"بندباز"
"از رنج تا رهایی" و
"بیگانه درون"
توسط استاد علی عمرانی، بازیگر و هنرمند فرهیخته و توانای کشورمان به کتاب صوتی تبدیل شده است.

کتاب‌ها از زمان انتشار با استقبال روزافزونی روبرو شد و بازخوردهای بسیار خوبی از مخاطبان دریافت کردیم که بخشی از آن در این ویدئو بازتاب یافته است.

در صورت علاقه به تهیه کتاب‌ها، لطفا به "راهنمای تهیه آثار" که در همین کانال سنجاق شده است رجوع بفرمایید.
@sasanhabibvand باز کردن / نظر دهید

2022-05-31 19:55:11 "روش‌‌های چسب‌زخمی"

خیلی از شیوه‌ها برای رفع مشکلات، به ارائۀ تکنیک و تمرین بسنده می‌کنند. البته‌ تمرین و تکنیک کاربرد خودش را دارد و ممکن است بتواند مسائل خاصی را حل کند؛ ولی آدم را «عوض» نمی‌کند. سیستم فکری، شخصیتی و نگرشی فرد، به صرف تکنیک و تمرکز و مدیتیشن، تغییری نمی‌کند؛ درست مثل کارخانه‌ی معیوبی که مدام ضرر می‌دهد و شما به‌جای عیب‌یابی و رفع علت، هفته‌ای فلان مبلغ به آن تزریق ‌می‌کنید.‌

دستگاه‌ها و ماشین‌آلات این کارخانه اشتباه بسته شده و غلط قرار گرفته‌اند. خیلی از اجزاء این کارخانه معیوب است و مدیریت آن نابه‌سامان و غیراصولی است. از هر پنج قوطی که درست می‌کند، دو تای آن سوراخ است.‌ حالا ما تصور می‌کنیم برای حل این مشکل، باید قوطی‌های سوراخی را که بیرون می‌آید، با دستگاه لحیم کنیم. من می‌گویم حتی اگر ما یک دستگاه دیگر اختراع کنیم و جلوی دستگاه قبلی بگذاریم که هرچه قوطی سوراخ هست را لحیم کند، این به‌معنای رفع مشکل و سلامت کارخانه نیست.

مادامی که درون ما به‌قول مولانا از سموم نفس، بیمار و "باعلت" است، همه چیز را بد و بیمار می‌کند. حتی هر چیز تازه و خوب و مفیدی به محض اینکه وارد وجود ما شد، کهنه و مرض‌آلود می‌شود. به‌جای رفع‌ورجوع مسائل، "علت" را باید دفع کرد.

از سموم نفس چون باعلتی
هرچه گیری تو، مرض را آلتی
گر بگیری گوهری، سنگی شود
ور بگیری مهر دل، جنگی شود
ور بگیری نکته بکری لطیف
بعد درکت گشت بی‌ذوق و کثیف
چیز دیگر تازه و نو گفته گیر
باز فردا زان شوی سیر و نفیر
دفع علت کن، چو علت خو شود،
هر حدیث کهنه پیشت نو شود

ما یک شاکلۀ فکری و نگرشی نادرست و نسنجیده داریم که خیلی جاهای آن ایراد دارد. حالا با همین شاکله، می‌خواهیم زندگی خوب و آرامی داشته باشیم، روابط بی‌تنش داشته باشیم و مسائل‌مان را حل کنیم؛ اما بدون تغییر این ساختار غلط، هرقدر مسائل را به‌ظاهر رفع‌ورجوع کنید، مدام مشکلات جدیدتری به وجود می‌آید. در زبان انگلیسی‌ به این که برای یک مشکل اساسی راه‌حل‌های سطحی و فوری دست‌وپا کنیم، روش «چسب‌زخمی» می‌گویند.‌

درخت فکر و احساس ما ریشه در یک خاک مسموم دارد. شما هر آب و کودی که به پای این درخت بریزید، آلوده خواهد شد. طبیعی است که دائما بخشی از میوه‌های آن خراب از آب دربیاید یا برگ‌هایش زرد شود.‌ گیاهی که دارد سم می‌خورد، اینکه دائما به آن پادزهر تزریق کنید یا اینجا و آنجایش را هرس کنید، چه سودی دارد؟ یک باغبان جاهل ممکن است برگ‌های زرد را با اسپری سبزرنگ، رنگ کند! کار خیلی از ما همین‌شکلی است. من می‌گویم باید مشکل را از ریشه حل کنیم و حل‌کردن از ریشه یعنی کار‌کردن روی شناخت و طرزفکر و نگرش.

از #درس‌گفتارهای_شناخت‌پروری
@sasanhabibvand باز کردن / نظر دهید

2022-05-30 03:53:05 چگونه دانش را به بینش تبدیل کنیم؟
عمل‌گرایی در خودشناسی
از #درس‌گفتارهای_شناخت‌پروری
دوره ۲، جلسه اول

ساسان حبیب‌وند

منتظر دیگری بودن، معضل بزرگ جامعه ماست.
@sasanhabibvand باز کردن / نظر دهید

2022-05-27 15:30:29 "چمبره‌ دید جهان"

وقتی بتوانیم تشخیص بدهیم که مشکل ما چیست، مسئله تا حد زیادی حل شده است. مطالعات پژوهشگران ثابت کرده ‌است که تقویت قدرت تفکر و تجزیه‌و‌تحلیل، به‌خودی‌خود، «اعتماد‌به‌نفس» را نیز افزایش می‌دهد.‌

صرف این‌که من به شما بگویم: «تو زیبا هستی. تو خوبی. فقط کافی است کمی به ظاهرت برسی. برو جلوی آینه و روزی ۲۵ بار به خودت بگو که من زیبا هستم»، باعث اعتمادبه‌نفس و خودارزشمندی شما نمی‌شود.
تبلیغات فریبنده‌ای مثل «اعتماد‌به‌نفس در یک هفته» یا «خوشبختی در چند روز» مثل این است که شما چاق باشید و من بگویم: «روزی پنج قرص لاغری بخور تا لاغر شوی!» این درست نیست، اینها علاج‌های سطحی و موقتی است.

برای تناسب اندام و سلامت پایدار باید «نگرش» شما به غذا و نوع تغذیه و حتی سبک زندگی‌تان تغییر کند. باید به سلامت جسمی‌تان برسید، در آن صورت سلامت روانی‌تان هم ارتقا می‌یابد و به طول عمر و شادمانی‌ هم نزدیک‌تر می‌شوید. همۀ این‌ها به تغذیه‌ ارتباط دارد. اینکه بگویم: «چهار تا قرص بخور که لاغر بشوی»، درست نیست! گفته‌هایی مثل اینکه «برو گوشوارۀ لاغری بزن! بعد هرچه می‌خواهی، بخور!» نباید ما را فریب بدهد.


وقتی بر روی اندیشۀ خود کار کنیم و سطح شناخت‌ و تشخیص‌مان را ارتقا بدهیم، خواهیم توانست با قاطعیت بدانیم که «بله، این کار درست است و آن کار نادرست». این‌گونه است که اعتماد‌به‌نفس‌مان بالا می‌رود.
اعتمادبه‌نفس واقعی یعنی این که از کم‌محلی دیگری، از انتقاد یا مخالفت دیگری یا از موفق‌تر شدن و جلوزدن دیگری دستخوش تردید به ارزش و لیاقت خود نشویم. این‌که وقت و انرژی و سرمایه‌های گرانبهای روانی‌مان را برای ارضاء نظر این و آن و اثبات خود به دیگران خرج نکنیم.
این‌که به شخص توهین‌کننده به‌عنوان یک فرد بالادست و زورمند نگاه نکنیم، بلکه او را به‌چشم کودکی نابالغ و درخور ترحم ببینیم که از برقراری ارتباط سالم و انسانی عاجز است و مستحق کمک و دلسوزی است.

مشکل ما تردید در فکر و تشخیص خودمان است. ما مطمئن نیستیم که دربارۀ همه‌چیز و از جمله دربارۀ خودمان‌، درست فکر می‌کنیم یا خیر. بنابراین، اگر بخواهیم مشکل #اعتمادبه‌نفس را حل کنیم، باید روی «نگرش»مان کار کنیم. اساس دانش یا نادانی و شادی یا ناشادی ما را نگاه‌مان به خود و دنیا تشکیل می‌دهد. وقتی «نگرش» ما عوض بشود، دنیا برای ما عوض خواهد شد.
چمبره‌ دید جهان ادراک توست
پرده‌ی پاکان حس ناپاک توست
(مولانا)

از درس‌گفتارهای #شناخت‌پروری
@sasanhabibvand باز کردن / نظر دهید

2022-05-26 17:53:56 در توییتر هم همراه ما باشید
https://mobile.twitter.com/sasanhabibvand باز کردن / نظر دهید

2022-05-25 13:30:36 جایگاه و ارزش کار یک متفکر، به نسبت سطح دانش و شناخت شما تغییر می‌کند. از ویژگی‌های یک انديشمند و آموزگار بزرگ آن است که هرقدر در حوزه‌‌ی کار او بیشتر مطالعه می‌کنید و هرقدر میزان آگاهی شما بالاتر می‌رود، بیشتر به ارزش آراء او پی می‌برید و آموزه‌های او در… باز کردن / نظر دهید

2022-05-24 18:17:25 جایگاه و ارزش کار یک متفکر، به نسبت سطح دانش و شناخت شما تغییر می‌کند.
از ویژگی‌های یک انديشمند و آموزگار بزرگ آن است که هرقدر در حوزه‌‌ی کار او بیشتر مطالعه می‌کنید و هرقدر میزان آگاهی شما بالاتر می‌رود، بیشتر به ارزش آراء او پی می‌برید و آموزه‌های او در نظرتان عمیق‌تر و تأمل‌انگیزتر می‌گردد. گویی هر اندازه اوج می‌گیرید سرزمین بزرگ‌تری برای کشف و درک و البته لذت بردن، پیش چشم‌تان رخ می‌نماید.

این برعکسِ وضعیت یک سخنگوی سطحی است، که هرقدر بیشتر می‌آموزید و بیشتر آگاه می‌شوید، به ضعف‌ها و خطاهای آراء او بیشتر واقف می‌شوید و ارزش کار او در چشم‌تان رنگ می‌بازد.
گویی با اوج گرفتن شما، کوچکی دنیای قبلی بیشتر آشکار می‌شود.
@sasanhabibvand باز کردن / نظر دهید

2022-05-23 06:45:20 «معیار ارزشمندی»

نه کف‌زدن مردم مهم است و نه ابراز انزجارشان.

ارزش من را دیگران تعیین نمی‌کنند. من باید برای ارزشمندی خودم معیار داشته باشم. وقتی اساس و فلسفۀ زندگی‌ام جلوافتادن از آدم‌هاست، بخواهم یا نخواهم، به تأیید و تکذیب دیگران وابسته می‌شوم. حتی اگر پیوسته به من بگویند: «آفرین! خیلی خوب نمره گرفته‌‌ای، کارهای خوبی کردی»، مشکل اصلی‌ام حل نمی‌شود.

موضوع این است که وقتی من برای شما زندگی می‌کنم، شما اربابان من یا خدایان من هستید. این شما هستید که تعیین می‌کنید من خوشحال باشم یا نباشم؛ شب راحت بخوابم یا با قرص بخوابم.

فلسفۀ زندگی، شاد زیستن، پربار زندگی کردن و شکوفاشدن است، نه دریافت تأیید مردم، نه اول‌شدن یا به‌اصطلاح درخشیدن.
هدف از زندگی، موفقیت نیست. هدف زندگی، شادمانی و شکوفایی است. حالا اگر در این شادمانی، موفق هم شدی که چه بهتر. اگر هم نشدی، چیز مهمی اتفاق نیفتاده است.

(از درس‌گفتارهای #شناخت‌پروری)
@sasanhabibvand باز کردن / نظر دهید