Get Mystery Box with random crypto!

شیطان مونث

لوگوی کانال تلگرام sheitanemoanas1 — شیطان مونث ش
لوگوی کانال تلگرام sheitanemoanas1 — شیطان مونث
آدرس کانال: @sheitanemoanas1
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 2
توضیحات از کانال

رمان هات😋💦💥

Ratings & Reviews

1.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 11

2021-08-25 17:57:35 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
#Bio
○━━─ ᵞᴼᵁ’ᴿᴱ ᴹᴵᴺᴱ ─── ⇆

« تو مالِ منی..♡ »
1.4K views14:57
باز کردن / نظر دهید
2021-08-25 17:57:34 ‌‌ #BIO
○━━━─ᴮᴱ ᴹᵞ ᴳᴼᴼᴰ ᴴᴬᴾᴾᴱᴺᴵᴺᴳ ꨄ ──⇆
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌
« اتفاقِ خوبِ من باش♡ »
1.4K views14:57
باز کردن / نظر دهید
2021-08-25 17:56:42 _ ایلار چرا کاندوم طعم دار نمی‌زاری بخرم؟

سرم رو از روی لپ تاپ بلند کرده و بهش نگاه کردم

+ چون ممکنه با وجود کاندوم طعم دار حامله بشم

با حالتی بین سکته و تشنج بهم نکاه میکنه

_ بابا کاندوم میزاریم دیگه.......جلوی حاملگی رو میگیره.......تو من، کمرم و اسپرمم رو چی در نظر گرفتی؟

پوزخندی از خنده میزنم

+ چون کاندوم طعم دار فقط واسه اورال سکس ساخته شده........حتی گفتن نباید تو رابطه واژینال ازش استفاده کرد

مثل پسر بچه های خنگ سرش رو میخارونه

_ رابطه واژینال چیه خب......؟

کلافه چشمام رو تو کاسه میچرخونم و به اراز چپ چپ نگاه میکنم

+ همون چیزی که تو توی فانتزی های خشن و خاصت خیلی دوست داری.......بعد از اونم من مجبورم دو روز گشاد گشاد راه برم

پوزخندی میزنه و از سیگار تو دستش پوکی می‌گیره

_ تو همون شب زفافمون هم حالت از من بهتر بود......باز خوبه من لش کردم تو فرداش بلند شدی رفتی باشگاه!

شونه بالا می‌ندازم

+ خب چیکار کنم‌ درد نداشتم.......فکر کنم مشکل از سالار تو بود.......باید به مردونگیت شک کرد

به سمتم خیز بر میداره و به دیوار می‌کوبونتم.....

_ وقتی امشب با یه راند طولانی و خشن با فانتزی های سکس من پنج قلو حانله شدی میفهمی کی مرد نیست

سرش رو تو‌ گردنم فرو می‌بره

_ اخه یکی از فانتزی های من رابطه با زن حاملست.......قراره تخمم رو تو شکمت بکارم......کاندوم بی کاندم


https://t.me/joinchat/dWnrGlQv7Wc2ZTQ
https://t.me/joinchat/dWnrGlQv7Wc2ZTQ0
https://t.me/joinchat/dWnrGlQv7Wc2ZTQ0


ایلاردختر لوند و هاتی که آراز مشایخ تک پسر حاجی رو #شیفته و #مجنون خودش کرده جوری که تو زمان #عقد سه #قلو #حامله میشه ولی بچه های تو شکم ایلاره بچه اراز ن......‌‌
5.4K views14:56
باز کردن / نظر دهید
2021-08-25 17:56:42 - من دوستدارم زنم همجوره تمکینم کنه و تمام پوزیشن های جنسیو بلد باشه.

این حرف رو در حالی زد که من لخت روی تخت خوابیده بودم و سعی می کردم با دستام سینه و بین پام رو بپوشوندم.

با خشم دستم رو کنار زد و غرید:بردار دستاتو.
آب دهنم رو پرصدا قورت دادم که بالای سرم ایستاد و گفت:من عاشق 69 شدنم.
زبونم رو روی لبم کشیدم پرسیدم:69 یعنی چی؟!

بدون مکث وارد دهنم کرد، روی تنم خوابید و گفت:- زبون بزنی، بهشتتو با دندون پاره می کنم.

زیادی بزرگ بود، با اولین لیسی که زد ینی بازی شروع شده و سعی کردم براش درست بخورم.

- آفرین، مثل آبنبات فقط #لیس بزن.

زبونش که به بهش.تم میخورد کل تمرکزم رو هم بهم ریخته بود.آه و ناله هام با اون حجم کلفت خفه می شدن و بی طاقت وول میخوردم.

دلم می خواست به جای زبونش از ک.لفتش استفاده کنه اما انگار از این بازی خوشش اومده بود.

- تا ارض.ا نشدم ادامه میدیم.
می خوام آب.مو بیاری و تا قطره آخرش رو بخوری.

از این کار بدم میومد، خواستم عقب بکشم که پاهاش رو دور گردنم حلقه کرد و...

https://t.me/joinchat/2ehxeY7caS4xN2Fk
نگار زنی که گیر مردی با ناتوانی جنسی و امیال عجیب و غریب میفته و...
#مناسب‌برای‌یادگیری‌پوزیشن‌های‌جنسی
5.3K views14:56
باز کردن / نظر دهید
2021-08-25 17:56:41 ⁠ پسره از اون مغز منحرف‌هاس زن داره بچه شیر میده ببین فکرش تا کجا میره...


سامیار صدای اه و ناله‌ی افرا میومد پشت در اتاق رفتم.
_ اهه دردم میاد نکن توله سگ!
ناله‌های افرا بالاتر رفت یعنی داشت بهم خیانت می‌کرد.
_ جوون بخورمت توله!
حتما با بهترین دوست ریخته بود روی هم عصبی راه رفتم.
به پلیس زنگ زدم و از افرا شکایت کردم به جرم تجاوز به عفت من و حاملگی نامشروعش!
دوباره ناله‌ی افرا اومد.
_ اهه بسه بچه مردم از درد کمتر مک بزن!
لعنت بهش داشت سینه‌اش رو میخورد.
_ خیلی خوب شیره‌ی جونم رو مکیدی برو بخواب تا بعدا بیا بهت شیر بدم!
در رو باز کردم داد زدم.
_ اهای حرومزاده داری چه گوهی میخوری؟!
داری شیر زن من رو میخوری بدن من خودش پر شیر چربه بیا بهت بدم سیر شی!
صدای گریه‌ی آرشام بلند شد.
_ هین! هیچ معلوم هست چیکار میکنی بچم مرد از ترس!
با چشم‌های گرد شده به سینه‌ی بیرون زده‌ی افرا و آرشام خیره شدم.
_ تو.... تو... به آرشام شیر میدادی؟
افرا جیغ زد.
_ پس به کی شیر میدادم!!
تازه دوهزاریم افتاده بود که دردی میون پاهام پیچید.
_ مغز منحرف بدبخت کلافم کردی عوضی!!


افرا یه دختره که کنار خیابون گیتار میزنه تصادفی با سامیار آشنا میشه و....


https://t.me/joinchat/Ji1DMjb77IZkMjRk
1.4K views14:56
باز کردن / نظر دهید
2021-08-25 17:56:41 #توت_فرنگی_وحشی
#پارت_1

با دوتا تقه ای که به در خورد گوشیمو خاموش کردم و سرمو بلند کردم

- بیا داخل

در باز شد و دختر ریزه میزه ای اومد داخل. بدن خوبی داشت
سرش پایین بود و دسته کیفش رو با استرس فشار میداد

- سرتو بلند کن ببینم

بعد مکث کوتاهی سرشو بلند کرد و بهم خیره شد اما دوباره چشماشو گرفت
نگاهی به خودم کردم که بالا تنم لخت بود
چقدر خجالتیه !!

- هی تو مگه نمیدونی برا چی اومدی !؟

- ب...بله

- پس چرا وایسادی

- چقدر میدین ؟؟

به دوتا دسته پولی که روی میز بود اشاره کردم

- همیشه همین قدر میدادم زیادم هست

- آخه من دخترم هنوز

با حرفش ابروهام پرید بالا
پس تاحالا کاری نکرده که انقدر خجالتیه
پوزخندی زدم

- دو برابرش رو میدم

متعجب نگام کرد!

- واقعا !؟

- آره

پر تشکر سری تکون داد

- مرسی

- خب حالا لخت شو...

#جدید_ترین_رمان_تلگرام
https://t.me/joinchat/iYpx6maZjUY4NDk0
بچه جوین نده
6.1K views14:56
باز کردن / نظر دهید
2021-08-25 15:40:24 _آیی...
آریا بسه پارع شد.
بدون توجه به جیغ و داد من محکم تر تلمبه زد و توی دهنم کوبید.
_خفه شو...
اون موقع که له له میزدی زیرم بخوابی نمیگفتی پاره میشم!
الانم همینجور زیرم باش تا راضی شم و یه توله بندازم توی شکمت...

ترسیده خواستم خودمو از زیرش بکشم بیرون که دیلدو سیاه رو محکم توی پشتم فرد کرد و انگشتشو فرو‌کرد توی دهنم.
_زود باش!زود باش بلیص هرزه که قراره با این انگشتم جر بخوری

https://t.me/joinchat/wwlY7m13FFg0MGQ0
1.5K views12:40
باز کردن / نظر دهید
2021-08-25 15:15:54 #تجاوز_به_زن_داداش_حامله‌م
داداش بزرگم که مُرد، زنش رو عقد دادش کوچیکم کردن در حالی که من تو کف اون #سینه های درشتش و باسن گرد و #قلمبه ش بودم‌.

هربار می دیدمش #مردونگیم تا مرز انفجار می رفت تا بالاخره یه روز سر زده رفتم خونشون و لخت توی حموم خفتش کردم!

- تو این جا چی کار می کنی؟ برو بیرون.

بی توجه نسبت به جیغ و فریادش جلو رفتم، به دیوار حموم چسبوندمش و انقدر تو کفش بودم که با #تلمبه ی سوم #ارضا شدم!

- ولم کن... تو روخدا من حامله م...

چشمم رو شهوت کور کرده بود و خودم رو یک ضرب وارد پشتش کردم و...

https://t.me/joinchat/2ehxeY7caS4xN2Fk
1.7K views12:15
باز کردن / نظر دهید
2021-08-25 14:24:15 برای خرید فایل کامل رمانهای شیطان مونث و حماقت کوچک و اعتراف شیرین از همین نویسنده هرکدوم با قیمت ۱۵ هزار تومن تشریف ببرین پیوی ادمین
@Admforoshvip
در صورت خرید هر سه فایل یه فایل بصورت رایگان بهتون داده میشه ینی میشه چهار رمان

دوستان توجه کنین فقط همین رمانامون فایل شدن بقیه کامل نیستن پس سوال الکی نپرسین
2.1K views11:24
باز کردن / نظر دهید
2021-08-25 10:42:50 #هرزه_کوچک
_لخت شو دخترم نازتو تو به اقا نشون بده
از خجالت گپاش گل انداخت و با گیجی گفت:
_چی؟
_میگم شورتتو وشلوارتو در بیار اقا نازتو ببینه
آقا میگه هیچ دختری نتونسته منو تحریک کنه من گفتم تو میتونی
بکش پایین ببینه چقدر کلوچه ای و سفیده

با استرس گفت:_ولی مامان...
_هیس بیا اینجا ببینم مگه نمیگم لخت شو
الان پسر حاجی فک میکنه از این دختر بی دست و پاهایی
مامانش همین طور که غر میزد شلوار و #شورت دختررو کشید پایین دختره هینی کشید و خواست دستشو بزاره رو نازش که مامانش مانع شد و گفت :
_ببین پسر حاجی
همون چیزی که گفتم #تپلی و #سفید
با دیدن نازش چشمام برق زد و گفتم:
_بخوابونش رو تخت بگو پاهاشو باز کنه ببینم آکبنده
دختره خواست فرار کنه که مامانش دستشو گرفت و ....
https://t.me/joinchat/F6s2A4ITWxgyMTY0
2.5K views07:42
باز کردن / نظر دهید