Get Mystery Box with random crypto!

شیطان مونث

لوگوی کانال تلگرام sheitanemoanas1 — شیطان مونث ش
لوگوی کانال تلگرام sheitanemoanas1 — شیطان مونث
آدرس کانال: @sheitanemoanas1
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 2
توضیحات از کانال

رمان هات😋💦💥

Ratings & Reviews

1.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 8

2021-08-27 08:14:08
به تماشای تو
یه عمر که عادت کردم
عاشقی کردم و
انگار عبادت کردم





┄•●❥
11.0K views05:14
باز کردن / نظر دهید
2021-08-27 08:13:57 -ولم کن! مهرداد! لعنتی بذار برم!

به جیغ و دادم حتی ذره‌ای توجه نکرد و من رو با شدت روی تخت انداخت.
بدنم درد گرفت و صدای آخم بلند شد.

هر دو دستم رو با یه دست بالای سرم نگه داشت و به بدن لختم نگاه کرد.
نتونستم بیشتر از این تحمل کنم مخصوصا که پشتم خیلی می‌سوخت و زدم زیر گریه.
سرش رو به صورتم چسبوند و ته ریشش رو به لپم مالید.

-گریه نکن بیبی. من اذیتت نمی‌کنم.

هقی زدم و سرم رو تکون دادم.

-داری اذیتم می‌کنی. از روم بلند شو.

-این بوی چیه سایه؟ چی کشیدی؟

سعی کردم با دست و پاهام بندازمش کنار ولی زور من کجا و مال اون کجا.

-چرند نگو. ولم کن. مهرداد!

خم شد و با اخم چونه‌م رو گرفت.

-کی چیز خورت کرده؟

نمی‌تونستم جلوی اشک‌هام رو بگیرم.
این شرایط واقعا نامناسب بود.
بدن لختم که به تنش می‌خورد داغ می‌شدم.
دوسش داشتم و می‌دونستم بدنم با دیدنش بهم خیانت می‌کنه.

-مشروب خوردی؟

هقی زدم و سرم رو سمت مخالف چرخوندم.

-به تو ربطی نداره رابطه‌ی بین ما تموم شده مهرداد.

پوزخندی زد و با باز کردن کمربندش…

https://t.me/joinchat/RxM5Yy73QsRlYzg8
https://t.me/joinchat/RxM5Yy73QsRlYzg8
11.5K views05:13
باز کردن / نظر دهید
2021-08-27 08:13:56 کوبوندم تو دیوار که جیغی از درد زدم و اون از لای دندوناش حرصی و مردونه گفت
_داری چه غلطی میکنی! چرا خودت و ازم دریغ میکنی وقتی می‌دونی تو آتیش خواستنت دارم می‌سوزم!؟

تو چشمام #اشک جمع شد که ادامه داد و #لباسام و یک دفعه تو #تنم #جر داد که #جیغی زدم
_درار!... بکن لباسات و همرو!
میخوام ببینمت حست کنم لمست کنم!
گرمای تنت و که گرمم می‌کرد و گم کردم
میخوام تمومت کنم و جای جای تنت و مهر مالکیت بزنم!

با بغض گفتم
_برو عقب رهام... برو داری حالم و بهم میزنی

#دندوناش کشیده شد روهم؛ #گردنم و گرفت و فشرد
_حالت و بهم میزنم؟ چطور تا چند روز پیش که زیرم صدای آه و نالت قطع نمیشد حالت بد نمیشد!؟
شایدم بدت میاد دشمنت بهت دست میکشه و از تنت لذت میبره!

بغضم ترکید و به دستاش که دور گردنم تنگ تر میشد چنگ زدم و به سختی گفتم
_کثافت... من بهت اعتماد کردم! من احمق که از عالم و آدم نفرت دارم عاشقت شدم!

نیشخند زد و غرید
_یه دختر قاتل به یه آدم حرفه ای که واس دولت کار میکنه اعتماد میکنه وَ بعدش عاشقش میشه!
وَ بعد ترش پسر قصم روح و جسمش بدون اون دختر آروم نمیگیره و ارضا نمیشه!
تراژدیش و دوست دارم فقط...

یهو پرتم کرد رو تخت کنار و لب زد
**_لخت شو که دیگه طاقتم داره طاق میشه!
طاقتمم که طاق شه جای سالم تو بدنت نمی‌مونه میدونی که چی میگم؟!**

لباسش و از تنش کند و دستش که به کمربندش رسید هق هقم شکشست... چرا اشکم دم مشکم شده بود!؟
گفتم
_نه دوباره نه!
دست بهم بزنی خودم و میکشم قول میدم!


بی توجه #کمربندش و #باز کرد و ل#ب زد
_مگه تو #آذرخش قاتل نبودی!؟ #قاتلا که خودشون و نمی‌کشن.
تو اگه قاتلی باید من بکشی به خاطر این کارم!
البته اگه بتونی

با پایان جملش پاهام و گرفت و جوری کشوندم سمت خودش که سرم به تخت برخورد کرد و....

https://t.me/joinchat/pNPkpfUGcy5hYWI0

از درد زیر دلم حتی نمتونستم تکون بخورم و اشکام رو صورتم می‌ریخت...این مرد از روز اولی که به دروغ تو تختم کشوندمش ازم کینه کرده بود و حالا من داشتم با هر بار رابطه تقاص پس میدادم

صورت پر #دردم و که دید #نیشخندی زد و #ملافرو از روم کشید و گفت
_دختر خلافکار نمک به حرومی مثل تو که گریه نمیکنه! تو فقطــــ...
با دیدن تختی که خونی بود حرفش و خورد و به صورت پر از دردم خیره شد که.‌‌..

بازم پارادوکسی جذاب و پر از ناله های عاشقانه
12.5K views05:13
باز کردن / نظر دهید
2021-08-27 08:13:41 با #ناخنام #پشتش و #چنگ زدم و با گریه گفتم
_کیارش نه!
پوف کلافه ای کشید و #پیشونیش و #چسبوند به پیشونیم و #لب زد
_من #اذیتت نمی‌کنم!
#دردت نمیزارم بگیره! تا این جاش و که که تونستی بقیشم می‌تونی!
_نه #نمیتونم!

#بوسه ای رو #لبم زد و سعی کرد حرفای #تحریک کننده بزنه و پچ زد
_چرا می‌تونی!... می‌تونی که الان زیر من #لخت خوابیدی!... زیر بدن #مردونه ی منی و گرمای تنم و #برجستگی بدنم و که داره لح لح وجودت و میکشه و حس می‌کنی!... می‌تونی که احازه دادی دست به تموم ممنوعه هات بکشم!
به گذشته و خاطرات بدت فکر نکن سعی کن از الان لذت ببری!


با پایان جملش لبش و محکم رو لبم گذاشت و درد بدی زیر دلم پیچید و ....
ادامش
https://t.me/joinchat/Uv7lGPDlD0sbwYZW
13.2K views05:13
باز کردن / نظر دهید
2021-08-27 08:13:41 #پارت_56

‍ ‌ ‌ ‌ ‌ هیکلش زیرم گم شده بود و این شهوتمو بیشتر میکرد..

اوووووف..خیلی نرمو گوشتی بود..دستمو روی بالا تنش کشیدم و بعد محکم فشردم و خم شدم زبونمو روی اون یکیش کشیدم که اهی از لذت کشید و خودشو بالا پایین کرد..

از پایین برجستگیمو به بین_پاش فشردم و مک محکمی به بالاتنش زدم..انگشتمو بردم پایین و اروم روی تپلیش کشیدم که اهی کشید و وقتی یه بند انگشتمو کردم اخ بلندی گفت

-تو که طاقت یه بند انگشت منو نداری چطوری میخواهی کلفتی منو تحمل کنی

چنگ زد به بازوم و به نفس نفس افتاده بود..انگشتمو دوباره حرکت دادم و محکمتر براش مالیدم..
صدای اه_و_نالش بلند شده بود

-اخ ارومتر صدا میره بیرون مامان بابا میشنون
انگشتمو کشیدم روی باسنش و گفتم

-بهتر بزار بیان ببینن دخترشون چطور داره حال میکنه زیرم

و وقتی حرفم تموم شد انگشتمو محکم توش فرو کردم که جیغ خفه ای کشید و غریدم

-شل کن خودتو.. شل_کن بزار بره تو
انگشتمو یکم عقب جلو کردم و با شهوت گازی ازش گرفتم و با شنیدن صدای نازش دیگه طاقت نیاوردم و خودمو جا کردم و لباشو کشیدم تو دهنم و با یه ضربه.....

https://t.me/joinchat/F6s2A4ITWxgyMTY0
https://t.me/joinchat/F6s2A4ITWxgyMTY0
رمانی که سه بار فیلترش کردن و باز شروع کرده..
فقط کافیه چند پارتشو بخونی
14.2K views05:13
باز کردن / نظر دهید
2021-08-27 07:39:19 #پارت_۳۸۲ اشک از چشمام سرازیر شد و بین لبهام موند...طعم شورش رو مزه کردم...حال و روز من این روزا دقیقا به شوری همین اشک بود..... چقدر خر بودم که اسم و آدرس ارسلان رو دادم.....که بیاد اینجا و تیکه بارم کنه..... فین عین کنان گفتم: -اشتباه کردم اسم و آدرس تورو…
1.8K views04:39
باز کردن / نظر دهید
2021-08-27 06:36:47 #پارت_56

‍ ‌ ‌هیکلش زیرم گم شده بود و این #شهوتمو بیشتر میکرد..

اوووووف..خیلی نرم و گوشتی بود..دستمو روی سینش کشیدم و بعد محکم فشردم و خم شدم #زبونمو روی اون یکی سینش کشیدم که #اهی از لذت کشید و خودشو بالا پایین کرد..
از پایین #مردونگیمو به بین پاش فشردم و مک محکمی به سینش زدم..#انگشتمو بردم پایین و اروم روی #بهشتش کشیدم که اهی کشید و وقتی یه بند انگشتمو کردم تو اخ بلندی گفت

-تو که طاقت یه بند #انگشت منو نداری چطوری میخواهی #کلفتی منو تحمل کنی

چنگ زد به بازوم و به نفس نفس افتاده بود..انگشتمو دوباره حرکت دادم و محکمتر #نازشو مالیدم..صدای اه و نالش بلند شده بود

-اخ ارومتر صدا میره بیرون مامان بابا میشنون
انگشتمو کشیدم روی #سوراخ پشتش و گفتم
-بهتر بزار بیان ببینن دخترشون چطور داره حال میکنه #زیرم

و وقتی حرفم تموم شد #انگشتمو محکم تو #پشتش فرو کردم که جیغ خفه ای کشید و غریدم

-شل کن خودتو..
#شل کن بزار بره تو
انگشتمو یکم عقب جلو کردم و با #شهوت گازی از سینش گرفتم و با شنیدن صدای ناز و حشریش دیگه طاقت نیاوردم و خودمو بین پاش جا کردم و لباشو کشیدم تو دهنم و با یه ضربه.....

https://t.me/joinchat/F6s2A4ITWxgyMTY0

#دنبال_رمان_خشن_پرازصحنه_های_داغ_میگردی_جوین_شو_زوری_تجاوز_دردناک
#سکس‌گروهی‌با‌دختر‌سیزده‌ساله

https://t.me/joinchat/F6s2A4ITWxgyMTY0

رمانی که بخاطره صحنه های سکسیش سه بار فیلترش کردن و باز شروع کرده..
فقط کافیه چند پارتشو بخونی
1.9K views03:36
باز کردن / نظر دهید
2021-08-26 20:39:27 برای خرید فایل کامل رمانهای شیطان مونث و حماقت کوچک و اعتراف شیرین از همین نویسنده هرکدوم با قیمت ۱۵ هزار تومن تشریف ببرین پیوی ادمین
@Admforoshvip
در صورت خرید هر سه فایل یه فایل بصورت رایگان بهتون داده میشه ینی میشه چهار رمان

دوستان توجه کنین فقط همین رمانامون فایل شدن بقیه کامل نیستن پس سوال الکی نپرسین
2.5K views17:39
باز کردن / نظر دهید
2021-08-26 18:11:13 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
#Bio
⃟●━─ ᴮᴱ ᵂᴴᴬᵀ ᵞᴼᵁ ᵂᴬᴺᵀ ─── ⇆

« اون چيزي ك خودت ميخواي باش! »
2.6K views15:11
باز کردن / نظر دهید
2021-08-26 18:11:13 ‌‌
#BIO
﮼من‌عاشقتم‌تا‌همیشه
‌‌‌
2.6K views15:11
باز کردن / نظر دهید