2021-08-27 08:13:56
کوبوندم تو دیوار که جیغی از درد زدم و اون از لای دندوناش حرصی و مردونه گفت
_داری چه غلطی میکنی! چرا خودت و ازم دریغ میکنی وقتی میدونی تو آتیش خواستنت دارم میسوزم!؟
تو چشمام #اشک جمع شد که ادامه داد و #لباسام و یک دفعه تو #تنم #جر داد که #جیغی زدم
_درار!... بکن لباسات و همرو!
میخوام ببینمت حست کنم لمست کنم!
گرمای تنت و که گرمم میکرد و گم کردم
میخوام تمومت کنم و جای جای تنت و مهر مالکیت بزنم!
با بغض گفتم
_برو عقب رهام... برو داری حالم و بهم میزنی
#دندوناش کشیده شد روهم؛ #گردنم و گرفت و فشرد
_حالت و بهم میزنم؟ چطور تا چند روز پیش که زیرم صدای آه و نالت قطع نمیشد حالت بد نمیشد!؟
شایدم بدت میاد دشمنت بهت دست میکشه و از تنت لذت میبره!
بغضم ترکید و به دستاش که دور گردنم تنگ تر میشد چنگ زدم و به سختی گفتم
_کثافت... من بهت اعتماد کردم! من احمق که از عالم و آدم نفرت دارم عاشقت شدم!
نیشخند زد و غرید
_یه دختر قاتل به یه آدم حرفه ای که واس دولت کار میکنه اعتماد میکنه وَ بعدش عاشقش میشه!
وَ بعد ترش پسر قصم روح و جسمش بدون اون دختر آروم نمیگیره و ارضا نمیشه!
تراژدیش و دوست دارم فقط...
یهو پرتم کرد رو تخت کنار و لب زد
**_لخت شو که دیگه طاقتم داره طاق میشه!
طاقتمم که طاق شه جای سالم تو بدنت نمیمونه میدونی که چی میگم؟!**
لباسش و از تنش کند و دستش که به کمربندش رسید هق هقم شکشست... چرا اشکم دم مشکم شده بود!؟
گفتم
_نه دوباره نه!
دست بهم بزنی خودم و میکشم قول میدم!بی توجه #کمربندش و #باز کرد و ل#ب زد
_مگه تو #آذرخش قاتل نبودی!؟ #قاتلا که خودشون و نمیکشن.
تو اگه قاتلی باید من بکشی به خاطر این کارم!
البته اگه بتونی
با پایان جملش پاهام و گرفت و جوری کشوندم سمت خودش که سرم به تخت برخورد کرد و....
https://t.me/joinchat/pNPkpfUGcy5hYWI0
از درد زیر دلم حتی نمتونستم تکون بخورم و اشکام رو صورتم میریخت...این مرد از روز اولی که به دروغ تو تختم کشوندمش ازم کینه کرده بود و حالا من داشتم با هر بار رابطه تقاص پس میدادم
صورت پر #دردم و که دید #نیشخندی زد و #ملافرو از روم کشید و گفت
_دختر خلافکار نمک به حرومی مثل تو که گریه نمیکنه! تو فقطــــ...
با دیدن تختی که خونی بود حرفش و خورد و به صورت پر از دردم خیره شد که...
بازم پارادوکسی جذاب و پر از ناله های عاشقانه
12.5K views05:13