Get Mystery Box with random crypto!

شعر امروز

لوگوی کانال تلگرام shereemroz — شعر امروز ش
لوگوی کانال تلگرام shereemroz — شعر امروز
آدرس کانال: @shereemroz
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.18K
توضیحات از کانال

شعرِ خوبِ امروزی

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 8

2021-12-19 11:20:55 ای دلبر من، ای قد و بالات سه نقطه
ای چهره ی تو در همه حالات سه نقطه

لب بوووق دهن بووووق تمام سر و تن بووووق
اصلا چه بگویم که سراپات سه نقطه

برخیز و میان همگان جلوه گری کن
حال همه در حال تماشات سه نقطه

آخر به زری یا ضرری یا که به زوری؟!
میگیرم از آن گوشه ی لبهات سه نقطه

چشم من و گیسوی تو نه ، چادر تو خوب
دست من و بازوی تو نه ، پات سه نقطه

تا باد صبا پرده ز رخسار وی انداخت
این بخش خطرناک شده کات سه نقطه

آخر چه بگویم که توان چاپ نمودن؟
ای بر پدر کل ادارات سه نقطه...

هادی جمالی
@shereemroz
501 views08:20
باز کردن / نظر دهید
2021-12-19 11:19:49 تا نقطه ی ضعف عشق را فهمیدی
دیگر سر قول خود نماندی...دیدی؟

گفتی که به جان مادرم می مانم
رفتی و به گور پدرم خندیدی...!

علی عطری
@shereemroz
475 views08:19
باز کردن / نظر دهید
2021-12-19 11:18:55 گل که باشی ؛ باغبانها دست چینت میکنند
سنگ باشی میتراشند و نگینت میکنند ...

هرگز از این پیله تنهایی ات غمگین نباش ؛
روزگاری میرسد ؛ فرش زمینت میکنند !!!

چوب خشکی در بیابان باش ؛ اما مرد باش
چوب نامردی اگر در آستینت میکنند ...

ای درخت پیر ؛ بر این شاخه ها دل خوش نکن
چون که با دست تبر ؛ مطبخ نشینت میکنند

نیشخند دوستان از زخم دشمن بدتر است
آشنایان بیشتر اندوهگینت میکنند ...

شکوه رضایی
@shereemroz
501 views08:18
باز کردن / نظر دهید
2021-12-19 11:18:20 تا کِی بنویسم ؟ قلمم فحش کشم کرد
در منبرِ کرکس خبری نیست به جز جنگ
طوفان زده شد کوچه ی بن بست معارف
در محفلِ او نیست به جز عقرب و خرچنگ

_ عمّامه ی چرکین که طلبکار ندارد

این آینه با بودنِ من مسئله دارد
ساعت شده مأمورِ شکنجیدن ایّام
در طعنه ی این عقربه ها کُرک و پَرم ریخت
هر موی سفیدم شده یک منبعِ دشنام

_ این شهر درندشت شما غار ندارد؟

حرمت شکنان حرمتِ آئینه شکستند
بر منبرِ خود جیغ زدند:آی نفس کش
شاعر که چنین واقعه ای منتظرش بود
نقاشِ قفس شد لقبش بود:قفس کش

_ دستانِ به زنجیر که خودکار ندارد

از خون جوانان وطن لاله دمیده*
تبریک به اُرگان حفاظت زِ گیاهان
بر روی تنم رنگ سیاهی زده باتوم
برپا شده کمپین حمایت زِ سیاهان

_ تکبیرة الاحرام خريدار ندارد

در حافظه اش یک سگِ بیمار نشسته
در سالِ سگی قحطِ وفا بود به بازار
در خاطره،اعدام زنان بعدِ تجاوز
در خانه ی ما گرگ رکب زد به سپه دار

_ وق وق نکن این شهر وفادار ندارد

هی شعر بگو شعر بگو لایک برادر
هی دور کمر،طعم لبش،موی کمندش
هی قصه ی معشوقه و چشمان قشنگش
تشبیه به زرافه ی اندام بلندش

_ سانسور به معشوقه ی تو کار ندارد

شاعر تو پشیمان نشوی از لب و لوچه
چون او که پشیمان ز پشیمانی خویش است
ما سگ دو زنان در پی یک لقمه ولی او
دلبسته ی یاران خراسانی خویش است

_ پوزش،دهنم زیپ به ناچار ندارد

ع شوپی
@shereemroz
510 views08:18
باز کردن / نظر دهید
2021-12-19 11:17:22 سیبی کجاست از لب سرخ تو سیب تر؟!
زیباتر و رسیده تر و دلفریب تر...

چاقو به دست آمده اند از چهار سمت
اما میان این همه من بی نصیب تر!

من پشت کوه قاف وصال تو مانده ام
از هر چه کوه و دره، فراز و نشیب تر

صبرم به سر رسید... خدایا عنایتی
نازل نمای آیه ی " امن یجیب " تر

این تازه ابتدای خرابی ست! بعد از این
در من وقوع زلزله هایی مهیب تر...

جلیل صفربیگی
@shereemroz
482 views08:17
باز کردن / نظر دهید
2021-12-19 11:16:30 سیگار می کشد غزلم،تیر پشتِ تیر
آسفالت می شود دهنم،قیر روی قیر

من یک مجلّه ام که به زردی رسیده است
زیرِ فشار مالی و فقدانِ سر دبیر

بن بستی ام که راه به جایی نمیبرد
در حمله های کاتِرِ یک مُشت زورگیر

محصول چندش آورِ یک شرکتِ بَدَم
نامم زباله،نام تجاریم :«دل پذیر»

در ذهن گیج من رحِمی هست غرقِ«کیست»
با نطفه ی حرامیِ یک کودک اسیر

بی وقفه بچّه می مکدم،سالهاست که
تابوت دورِ اسکلتم پوستی ست پیر

من کاکتوس یا که گلایل نبوده ام
خاشاک بوده ام تَهِ بی رحمِ این کویر

یک جنگلم،بدون درخت و بدون آب
بی برگ،بی ادامه،بدون عقاب و شیر

عکسم درون آینه جان داده مدّتی ست
یک مردِ منگِ اخته ی بی روحِ سربه زیر...

امین داوری
@shereemroz
487 views08:16
باز کردن / نظر دهید
2021-12-19 11:15:16 ترکمانچایی که مـن با چشمهایت بستـه ام
بیـن کشورهای عاشق پیشـه هم مرسوم نیست

ایـن درشت افتادنِ چشمت درون عکس ها
منکرش باشی ،نباشی، مطلـقاً از زوم نیست!

سیدایمان زعفرانچی
@shereemroz
480 views08:15
باز کردن / نظر دهید
2021-12-08 17:34:43 تو هم به فکر منی، حاضرم قسم بخورم
همین زمان علنی حاضرم قسم بخورم

به شوق وصل تو هر روز، روزه میگیرم
و با چنین دهنی حاضرم قسم بخورم

که مثل من تو هم از این فراق دلتنگی
به فکر آمدنی، حاضرم قسم بخورم

تو در ميان کسانی که بینشان هستی
طلای در لجنی، حاضرم قسم بخورم

سکوت میکنی اما در انتهای سکوت
لبالب از سخنی حاضرم قسم بخورم

دلت بهانه و جمعی به فکر صيد تو اند
برای اینکه زنی! حاضرم قسم بخورم

ازاین غزل خوشت آمد و مانده ای که از آن
چگونه دل بکنی... حاضرم قسم بخورم

مهرداد بابايی
@shereemroz
430 views14:34
باز کردن / نظر دهید
2021-12-08 17:30:11 یک عدّه به بینی و بدن مشغولند
یک عدّه به کار مخ زدن مشغولند

بیکاری از این دیار کلّا رفته
از کلّه ی صبح مرد و زن مشغولند

خلیل جوادی
@shereemroz
419 views14:30
باز کردن / نظر دهید
2021-12-08 17:29:33 امشب بیا پرنده ی عشقم به خانه ام
پرواز کن کمی ٬ بنشین روی شانه ام

نزدیک تر بیا بغلم کن ، مرا ببوس
هرچند،دوری از من و حس زنانه ام!

من راضی ام به سایه سردی که خم شود
حتی بدون عشق ،بر این آشیانه ام

این عاشقی غرور مرا زیر پا گذاشت
می خواهمت میان خیال و ترانه ام

این شعر محض خاطر تو جان گرفته است
سخت است از تو دل بکنم ای یگانه ام

لیلا باباخانی
@shereemroz
456 views14:29
باز کردن / نظر دهید