Get Mystery Box with random crypto!

جامعه شناسی در یک نگاه

لوگوی کانال تلگرام sociologyat1glance — جامعه شناسی در یک نگاه ج
لوگوی کانال تلگرام sociologyat1glance — جامعه شناسی در یک نگاه
آدرس کانال: @sociologyat1glance
دسته بندی ها: تلگرام
زبان: فارسی
مشترکین: 7.39K
توضیحات از کانال

در ابن کانال با نظریه های جامعه شناسی و اندیشه جامعه شناسان معاصر ایران آشنا می شوید.

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 15

2021-08-26 19:15:43 زندگی سراسر ملاقات است

نعمت الله فاضلی

مارتین بوبر فیلسوف گفتگو جمله مشهوری دارد و می گوید all real life is meeting
این عبارت در کتاب "من-تو" او نقل شده که امروزه از اثار فلسفی کلاسیک بزرگ است. معنای گسترده این قول را باید در بستر فلسفه بوبر قرار داد که موضوع سخنم در اینجا نیست. اما این قول مشهور را اوردم تا مساله ای را صورت بندی کنم.

بوبر اهمیت چشمگیری برای زبان و گفتگو در روابط میان انسان ها قایل است. ما در زندگی روزمره و عادی مان دایم ملاقات می شویم و افراد را ملاقات می کنیم. در این ملاقات های مجازی و حقیقی پرشمار برخی از انها برای ما زندگی ساز می شوند. نکته هم این است که ما هر گفتگو و همسخنی را "ملاقات" نمی دانیم. گاه از روی اجبار، گاه بر حسب تصادف، گاه بنابر نیاز و مقتضیات ناگزیریم با عده ای حشر و نشر کنیم. اما این حشر و نشرها هر قدر هم طولانی یا مهم باشند، ملاقات یا مواجهه ما با زندگی نیستند. ما تعداد کم و بسیار کم از این برخوردها و رودررویی ها را گزینش می کنیم. معیاری وجود دارد که براساس ان ملاقات های ما شکل می گیرند.

پارکر پالمر در کتاب "شهامت تدریس" می نویسد معیار اساسی ما یکپارچگی و هویت است. ما صرفا به استقبال ملاقات هایی می رویم که به یکپارچگی و هویت ما می افزایند. این تجربه ای است که همه انسان های توانمند در زندگی شان دارند. ایجاد تمایز میان کسان و ملاقات هایی که می توانند یکپارچگی درونی و هویت ما را تقویت کنند و انها که نمی توانند، کار اسانی نیست. بسیاری از ما در این کار ناتوان هستیم و زندگی ما قربانی این ناتوانی می شود. ما نیارمند تامل جدی درباره رودرویی ها، گفتگوها، و تعاملات مان داریم. ادم های زیادی از‌ راه های مجازی و واقعی کنار ما قرار دارند. این که گاه نیازها یا اجبارها ما را درگیر انها می سازد ممکن است منجر به فروپاشی یا سست شدن یکپارچگی و هویت ما شوند.

هر کس در جهان امروز نیازمند مراقبت شدید از ملاقات هایش هست. انها که نمی توانند برای ما یکپارچگی و یادگیری را خلق کنند، قطعا در زندگی ما بی تاثیر نیستند، انها موجب گسیختگی درونی ما و بازماندن ما از مسیر تکامل یا تطور درونی و وجودی مان می شوند. هر فرد مسیر یکتا و یگانه ای را در زندگی اش طی می کند. اگر ملاقات های او به یکپارچگی و تقویت هویتش بیانجامند، او انسان‌ بزرگ و سعادتمندی خواهد شد.

این که چه کسانی سازنده ملاقات های زندگی ساز ما هستند در گفتگوها و هم سخنی های شان اشکار می شود. انها که با ما زبان مشترک ندارند، انها که نمی توانند خلاقانه و نواورانه لب به سخن بگشایند، یا انها که به هر دلیلی سخن شان به دل ما نمی نشیند، انها برای ما ملاقات سازنده ای نخواهند ساخت، هر چند ممکن است برای دیگران کاملا سازنده باشند.

مراقب ملاقات های مان باشیم! زندگی در پس همین ملاقات ها و ارتباطات‌ روزمره و همین ادم ها ساخته یا ویران می شود. نمی شود؟!

https://t.me/joinchat/AAAAAEJLNLu9Gs-xukoTpA
753 views16:15
باز کردن / نظر دهید
2021-08-23 16:00:29 آیا هر سال متولد می شویم؟

نعمت الله فاضلی

امروز یکم شهریور است و من امروز پنجاه و هشت ساله می شوم. خانواده ام، دوستان، آشنایان، همکاران و دانشجویانم تبریک می گویند. سالروز تولد است و فرصتی است برای تحکیم محبت ها و دوستی ها و در عین حال فرصتی است تا جامعه هم دوباره متولد شود.

سالروز تولد و سالروز مرگ را آدم های عصر ما گرامی میدارند. گویی هر سال دوباره متولد می شویم و رفتگان نیز گویی هر سال دوباره می میرند. سالمرگ ها معمولا همان یکی دوسال بعد از فوت است، اما جشن تولدها ادامه دارند و اغلب تا پایان عمر روز تولد نماد زادن دوباره می شود. اما آیا ما هر ساله تولد تازه ای تجربه می کنیم؟ یا صرفا عدد سن تقویمی تازه ای به عمر ما افزوده می شود؟

در گذشته نچندان دور و حتی همین حالا در جوامع روستایی و گروه های سنتی تر رسم جشن تولد چندان فراگیر و معنادار نبود و نیست. یاداوری تولد تازه، پدیده ای مدرن و معاصر است، به ویژه تولد افراد عادی و همگان.

جشن تولد، نماد فردیت در دنیای امروزی است. گویی هر سال فرصت تازه ای برای هر فرد فراهم می شود تا به خودش، آمدنش و زندگی اش در این جهان تامل کند، خود را باور نماید و بر بودن و یکتایی خود آگاه شود.

هر سال دوستان و آشنایان سالروز تولد ما را جشن می گیرند تا به ما فرصت تولد تازه را اعلام کنند. می توانیم از امروز جور دیگری باشیم، دیگران هم می پذیرند که تازه متولد شده ایم!

سالروز تولد، فضایی گفتگویی و جمعی است برای رسمیت بخشیدن و تاکید بر فردیت ما و بودن ما. تبریک و جشن تولد یعنی این که ما در این جهان هستیم، حق حضور و بودن داریم، و نفس بودن مان کفایت می کند. سالروز تولد، یعنی هر انسانی فارغ از اندیشه، ریشه و پیشه اش، به اعتبار تولد و پوست و استخوان و وجودش در این عالم، شایسته احترام و تبربک گفتن است. ما هر سال توسط محیط و محله و دوستان و آشنایان مان متولد می شویم.

این تولد تازه، جشن گرفتن آن و جشن نامیدن آن‌ برای جامعه ایران که سوگ و سوگواری، و ارزش های جمع گرایانه در آن سیطره داشته است، دلالت های متعدد و مهمی دارد. هر سال از اهمیت و شاخ و برگ های مرگ و سالمرگ ها کاسته می شود و بر سالروز تولدها اضافه می گردد. هر سال جمعیت بیشتری به جمع جشن گیرندگان و جشن روندگان تولدها افزوده می شود. در مقابل میزان جمعیت مجالس سوگ و ختم کاسته می شود. هر سال بر کیفیت و ساز و برگ های جشن های تولد افزوده می شود و این جشن ها پیوندهای محکم تری با عشق ها، دوستی ها و تعاملات میان انسان ها پیدا می کنند. همه اینها بیان کننده این است که فرد انسانی و فردیت او در ایران در حال تولد است.

باری، ما هر سال تولد تازه ای را تجربه می کنیم. هر سال به جهان تازه ای وارد می شویم، هر سال تغییرات تازه ای را تجربه می کنیم، و هر سال چیزهای بسیاری را کنار می گذاریم، فراموش می کنیم، از دست می دهیم یا به دست می آوریم.

ما هر سال از نو متولد می شویم، زیرا در جهان تغییرات پرشتاب، هیچ کس و هیچ چیزی همانی نیست و نمی ماند که بود. من هم اکنون پنجاه و هشت بار متولد شده ام. هر بار دنیای تازه ای را دیده ام، ارزش های تازه، فناوری ها، دگرگونی ها و بودن ها و شدن های تازه ای را زیسته ام. هر ساله تولدی تازه را تجربه می کنیم و زیستنی دیگر دربرابر ما قرار می گیرد.

https://t.me/joinchat/AAAAAEJLNLu9Gs-xukoTpA
459 viewsedited  13:00
باز کردن / نظر دهید
2021-08-20 11:57:08 نقدی بر بن بست کنش گفتاری دانشگاهیان

بیت الله محمودی

دکتر نعمت الله فاضلی انسان شناس و اندیشمند برجسته کشور، دیروز در یادداشتی با عنوان" حرفی برای گفتن نمانده"

اذعان داشته است اوضاع کشور هر سال و هر ماه بحرانی تر می شود و با اینکه برای تمام مسائل و بحران های کشور سال هاست دانش تولید شده است و متخصص و صاحب نظر تربیت کرده ایم اما دریغ از اندکی توجه به این دانش ها و متخصصان و بر این اساس نتیجه گیری می کند دیگر حرفی برای گفتن باقی نمانده است.

من در کلام دکتر فاضلی نوعی استیصال در فرایند کنشگری دانشگاهی را حس کردم. البته دانشگاهیان زیادی را می بینم که واقعا معتقدند همه گفتنی ها را بارها گفتند و دیگر چیزی برای گفتن ندارند. این استیصال نشان از بن بست فکری و رسوب اندیشه ای دانشگاهیان دارد که تصور می کنند دیگر راه برون رفتی که بخواهد از مسیر اندیشه ورزی و تأمل گذر کند و عملیاتی شود وجود ندارد.

به نظر حقیر این تلقی برخی دانشگاهیان ناامید کننده و هر آینه در این شرایط خطرناک است. ناامید کننده از این منظر که برخلاف رسالت آکادمیک که بر گفتگومحوری استوار است، دانشگاهیان ما احساس کنند همانا گفتگو با خود، با جامعه و با سیاست بیهوده است و باید از آن دست کشید و ادعا کنند همه گفتنی ها گفته شده است و خطرناک از این منظر که با ترویج سکوت و انسداد گفتگو مسیر خشونت ها هموارتر شود.

گزاره "همه گفتنی ها گفته شده و گوش شنوایی نیست" از مغالطه های ما دانشگاهیان است که مدام هم ترویج می شود. گویا نسخه همه دردها و بحران ها سالهاست که آماده در دست دانشگاه است اما در بیرون از درب های دانشگاه کسی حاضر نیست از آن بهره برداری کند. این درحالی است که بخش اعظم سیاست مداران و دولت مردان از بدنه دانشگاه وارد عرصه تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور شدند و می شوند، اما سوال اینجاست که پس چرا نسخه های نهاد خویش را اجرایی نکردند و نمی کنند؟ اتفاقا من فکر می کنم دانشگاهیان نسخه های خود را اجرا کردند و بخش زیادی از بحران های امروز کشور نتیجه اجرایی سازی همان به اصطلاح نسخه های شفابخش بوده است. با این تلقی باید گفت دانشگاه خود از بانیان وضع موجود است که از یک طرف همیشه سعی داشته است خویش را ناجی فراموش شده جامعه بداند اما از طرف دیگر همیشه در صدر تصمیم گیری های اجرایی کشور بسترساز و مسبب بحران ها بوده است.

نهاد دانشگاهی که گفتگوهای جدی و نقادانه را در خود زیست نمی کند و کاریکارتوری از بازی علم ورزی را به نمایش می گذارد، طبیعی است که قادر نیست با جامعه و سیاست گفتگوی اثری بخشی را رقم بزند. دانشگاهی که امروز در فهم و حل ساده ترین مسائل و مشکلات درونی خویش عاجز است چگونه ادعا می کند کلید و نسخه مرتفع نمودن بحران های کشور در دستان اوست اما کسی توجهی به آن ندارد؟!. دستانی که البته خود در آفرینش همین بحران ها دخالت موثری داشتند.

در سنت پساساختارگرایی مهمترین مشکل و معمای انسان، مسئله جدا افتادگی او و نبود ارتباط است. اگر چه سیطره گفتمان قدرت می تواند فرایند ارتباط را مسدود کند، اما انسان ناگزیر است برای خلق ارزش های جمعی ارتباطات خود را توسعه دهد. هابرماس کنش گفتاری (speech act) و اینکه چه چیزی آن را معنی دار می کند را کانون مسئله ارتباط می داند. حتی به فرض اینکه همه گفتنی ها را دانشگاهیان گفته باشند، باز برای پویایی مسئله ارتباط دانشگاه با خود، با جامعه و با سیاست نیازمند کنش گفتاری است. عدم گوش سپاری نهاد سیاست به کنش گفتاری نهاد دانشگاه دلیلی برای سکوت و توقف استمرار این کنش نیست.

در همین فضای حزن آلود کرونایی، اقتصادی و زیست محیطی، صدها گروه، نهاد و محفل اجتماعی روزانه در حال گفتگو و بیان دیدگاه و تحلیل خویش از وقایع و بحران ها هستند. کمترین اثر و فایده مندی این فضاهای گفتگویی، همدردی، تشریک مساعی و زنده نگه داشتن کنش گفتاری برای حفظ ارتباطات است. اینکه دانشگاهیان خود و جامعه را بی نیاز به کنش گفتاری می ببینند، صرفا به تعمیق مهجوریت ارتباطی با خویش و جامعه دامن می زنند.

اگر دانشگاه و دانشگاهیان به بن بست گفتگو با جامعه و سیاست و اثربخشی بر آن رسیده اند، باید توجه داشت که ریشه اصلی این بن بست در سالها توقف و بن بست گفتگویی در درون خود نهاد دانشگاه است. بسیاری از دستاوردهای علمی ما در دانشگاهها هنوز در خود بدنه دانشگاه درونی نشده اند. لذا بسیار سخت است در بدنه جامعه بخوبی تزریق شوند.

امروز ما دانشگاهیان بیشتر از هر زمان دیگری به گفتگو نیازمندیم گفتگویی جدی و جسورانه که می تواند با بازاندیشی و نقد گفتگو با خود، با جامعه و با سیاست روح تازه ای به جان خسته ایران دهد. این موضوعی است که خود دکتر فاضلی سالها از مروجان اصلی آن در نهاد دانشگاه بوده است.
@Beytollahmahmoudi
https://t.me/joinchat/AAAAAEJLNLu9Gs-xukoTpA
462 viewsedited  08:57
باز کردن / نظر دهید
2021-08-17 20:30:06 تحلیل مسائل روز (بدون سانسور)
@v_social_problems_of_iran

تحلیل گفتمان نشانه‌شناسی
@irCDS

نظریات جامعه شناسی
@sociologyat1glance

چرا غرب پیش رفت و ما عقب ماندیم؟
@solati_mehran

حافظ [ صوتی ]
@Ghazalak1

فقط «کتاب‌خوان‌ها»* عضو‌شوند↓
@Fiction_12

داستان و رمان صوتی (کمیاب)
@sedayehdastan

آموزش سواد مالی و اقتصادی به زبان ساده
@ECONVIEWS

انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران
@Iranianspa
325 views17:30
باز کردن / نظر دهید
2021-08-17 12:42:54 حرفی برای گفتن نمانده

نعمت الله فاضلی

مدتی است که درباره ایران نمی توانم بنویسم. در حالی که آشکارا حال ایران و ایرانی خوب نیست و نیازمند گفتگو هستیم. بخشی از ناتوانی ام در نوشتن درباره ایران برای اینست که حرفی هم برای گفتن نمانده است. موقعیت بحرانی و ویرانی ایران اشکارتر و عینی تر از آن است که بخواهیم با کمک مفاهیم و ذره بین های دانشگاهی آن را توضیح دهیم. فهرست کردن بحران ها هم دردی دوا نمی کند. عینی تر از بحران های لاینحل، اصرار و سماجت حکومت در بی توجهی اشکار به دانش و دانشگاهیان است. خطاهای ساختاری حکومت در سیاست هایش چیزی نیست که پنهان باشد. امروز مردم کوچه و بازار هم می دانند که حکومت ایران چقدر در تحقق ادعاهایش ناتوان است، و می دانند خطاهای فاحش سیاست های خرد و کلان حاکمیت کدام است. به هر گوشه این ویرانه دست بزنیم درد فریاد می زند.
بحران کرونا در ایران با مرگ و میرها و دست و پنج نرم کردن با بیماری جمعیت زیادی از مردم بیداد می کند و ناتوانی حکومت ایران در مدبریت کرونا داغ این دردها و داغدیدگی ها را صد برابر می کند. مساله کاملا روشن است خط و مشی حکومت برای جلوگبری از واردات واکسن اشتباه فاحش بود. به همین سادگی. همچنین بحران های زیست محیطی هر سال ویرانگرتر می شوند و پیامدهای مخرب آن اشکارتر می گردد. سال هاست که ضرورت قرار گرفتن محیط زیست در مرکز اواویت های سیاستگذاری سخن گفته می شود. اما محیط زیست هیچگاه اولویت سیاستگذاری عمومی حکومت در ایران نشد. دیروز بحران هوای آلوده، امروز بحران آب، فردا بحران های دیگر جان ملت و جامعه را به ستوه آورده و خواهد آورد. چه می توان گفت که هنوز حکومت در پی مساله سازی های کاذب مانند جلوگیری از سگ های خانگی، حجاب و موی زنان یا کنترل فضای مجازی است. همچنین سال هاست که محققان، روشنفکران و فعالان جامعه می گوبند با موعظه کردن، نمی شود جامعه را اداره کرد. اما حاکمان همچنان به خطابه پردازی و موعظه گری ادامه می دهند. حتی دانشگاهیان، رورنامه نگاران و فعالان مدنی را نیز تحت فشار قرار می دهند که آنها نیز صرفا به موعظه گری پرداخته و مردم را نصیحت و یاداوری کنند که آدم های خوب، امیدوار و صلح جویی باشند و به ایران و ایرانی بودن خود افتخار کنند و به خود ببالند که حکومت شان اسلامی است. حکومت هنوز بعد از ۴۳ سال نپذیرفته است که کار ملک را باید به متخصصان و براساس دانش عقلی و علمی انجام داد. اینها حرف های ساده و دم دست و روشن است که از بدیهیات عقلی هستند. دیگر در واقع، حرفی برای گفتن باقی نمانده است. اوضاع هر سال و هر ماه بحرانی تر می شود. اما گوش های حکومت هم ناشنواتر از همیشه است. با فروپاشی افغانستان و برآمدن دوباره فرقه وحشی و خونخوار طالبان، اوضاع منطقه ما ناآرام تر می شود. انتخابات اخیر ایران نیز ضربه ای سخت و مهلک بر تن نیمه جان دموکراسی در ایران زد و فضای دلمرده ای در جامعه گسترش داد. فقر و فساد و نابرابری سال هاست بیداد می کند و حکومت از بهبود بخشیدن به اوضاع ناتوان تر از همیشه بوده است. هر روز عده بیشتری از افراد صاحب سرمایه، دانش، هنر و توانمندی به خارج مهاجرت می کنند. نظام آموزشی و آموزش عالی هر سال با افت کیفیت بیشتری روبرو شده است. وضعبت سایر نظام های تخصصی و خدماتی، تولیدی و اجتماعی کشور نیز روبه ویرانی و فرسودگی است. برای تمام این مسایل سال هاست که دانش تولید شده و متخصص و صاحب نظر تربیت کرده ایم. اما دریغ از اندکی توجه به این دانش ها و متخصصان. حکومت همچنان اندرخم موعظه گری، لفاظی و سخن پردازی های ایدیولوژیک و خیالپردازانه است. واقعا حرفی برای گفتن نمانده است. مانده است؟! در این شرایط از ما دانشگاهیان کاری بر نمی آید. حرف ها را سال هاست زده ایم. بهتر است مدتی مردم فقط مستقیم از سیاستمداران بخواهند که سخن بگویند و عمل کنند و پاسخگوی سیاست های شان باشند. از دانشگاه راه حل نخواهید. سال هاست که راه حل ها روی میز سیاستمداران است و آنها را بخواهید که تامل کنند و گوش ها و چشم های شان را بگشایند. تا دیر نشده است.

https://t.me/joinchat/AAAAAEJLNLu9Gs-xukoTpA
1.9K viewsedited  09:42
باز کردن / نظر دهید
2021-08-13 22:14:59 دیوان حافظ: (صوتی + موسیقی سنتی)
@GHAZALAK1

دردهای امروزِ جامعۀ ایران چیست؟!
@v_social_problems_of_iran

خبر و تحلیل سیاسی
@antioligarchie

انگلیسی بی‌نظیر مخصوص کودکان
@easyfunnyEnglishforkids

میای با هم «کتاب» بخونیم؟!
@FICTION_12

آموزش 0تا100 مقاله و پایان‌نامه
@researchinpsychology

بيشتر بدانيم بهتر زندگى كنيم
@matlabravanshenasi

کانال تخصصی روابط بین‌الملل
@InternationalRel

دانستنی‌های زنان موفق
@successfulwomen1

فرانسه رو قورت بده
@FrenchAvecMoi

تشخیص شخصیت‌ها با روانکاوی
@Neoravankavi

تقویت ریدینگ IELTS
@Improvereading

مولانا و باغ سبز عشق
@baghesabzeshgh

آموزش رایگان بورس و ارزهای دیجیتال
@Reza_Ghanipur

دانشجویان اقتصاد دانشگاه شریف
@Signal99

جامعه شناسی زن روز
@Zane_Ruz_Channel

آکادمی جامعه شناسی
@academie_jameshenasi

تدریس مکاتب فلسفی و روانی
@anbar100

افزایش اطلاعات عمومی
@DAANESTA

حراج کتابفروشی علوم اجتماعی تهران
@utbook

فرانسه** پادکست, فیلم, مکالمه
@lefrancaisavecnathalie

ادبیات، هنر مدرن
@Jouissance_me

نظریات جامعه شناسی
@sociologyat1glance

کتابخانه مجازی
@llib7

تحلیل گفتمان نشانه‌شناسی
@irCDS

کتاب صوتی
@sedayehdastan

یادگیری انگلیسی با اخبار PDF+MP3
@VOA_Learning_English

هماهنگی برای تبادل:
@qpiliqp
135 views19:14
باز کردن / نظر دهید
2021-08-09 19:09:01 https://survey.porsline.ir/s/ABcSmBn/
لینک بالا مربوط به پرسشنامه ی یک تحقیق در مورد چگونگی انطباق شما شهروندان تهرانی با آلودگی هوا است، پاسخ به این سوالات ۵ دقیقه زمان لازم دارد از اینکه وقتتان را در اختیار ما می گذارید بی نهایت سپاسگزاریم.
291 viewsedited  16:09
باز کردن / نظر دهید
2021-08-03 19:25:25 فراموش نکنیم

نعمت الله فاضلی

برتولت برشت در شعری با عنوان "در ستایش فراموشی" می نویسد: "چه خوبست فراموشی!" آن گاه با استدلال روایی شاعرانه نشان می دهد که آدمی نیازمند فراموش کردن است تا بتواند مانند بچه که از مادری که شیرش داده جدا شود و راه دیگری برود. به همین دلیل شعر برشت با ابن عبارت تمام می شود که ناتوانی حافظه به آدمی نیرو می بخشد". اما گمان می کنم برشت همه ماجرا را ندیده است. بیش تر با مارسل پروست می توان همدل بود.

پروست برخلاف برشت مخالف فراموشی بود. پروست رمان "در جستجوی زمان از دست شده" را در هفت جلد و بیش از یک میلیون واژه نوشت تا به آدمی یادآوری کند که فریب برتولت برشت را نخورند و به ستایش فراموشی نپردازند. استدلال پروست ساده و روشن است. پروست می گوید لحظه لحظه های زندگی ما پاره هایی از وجود ما هستند. ما با توقف و تامل و یاداوری لحظات سپری شده، زندگی و وجود خود را ساخته و احیا می کنیم.

پروست می گوید فراموش کردن این زمان های سپری شده، به معنای کشتن وجود ماست. ما اگر از به یادآوردن لحظه ها ناتوان شویم، در زنده نگهداشتن خود ناتوانیم. پروست "یاداوری گذشته" را ضرورت زندگی و زنده ماندن و وجود می داند. این کلنجار رفتن با گذشته و یاداوری ها، یکپارچه کردن زمان هم هست. یاداوری گذشته، زمان حال را با گذشته و آینده یکی می کند. برای همین پروست در " در جستجوی زمان از دست شده" نشان می دهد که ما نیازمند لحظه لحظه هایی از گذشته هستیم که زمان اکنون می خواهد آنها را از ما بگیرد.

ما نیازمند مراقبه و مراقبت از یادها، خاطره ها، عشق ها، رنج ها، زشتی ها و زیبایی هایی هستیم که انها را از سر گذرانده ایم ما می دانیم که انها واقعا سپری نشده اند. برخی چه غافلانه آن چه ر از سر گذرانده اند، سپری شده می دانند! هشیار باشیم که فراموشی ویرانگر است.

https://t.me/joinchat/AAAAAEJLNLu9Gs-xukoTpA
394 viewsedited  16:25
باز کردن / نظر دهید
2021-08-03 18:21:28 سلام وقت بخیر
از اینکه مزاحم وقت شما شدم ، پوزش می طلبم.
حقیر در حال انجام پژوهشی میدانی هستم. لطفا با درج نظرات خود در پرسشنامه ای که لینک آنرا در ذیل این پیام خدمتتان ارسال می کنم بنده را در انجام پژوهش یاری بفرمایید.
خواهشمندم حتی المقدور پیام حاضر و لینک ارسالی پرسشنامه را جهت برخورداری از نظرات کارشناسان بیشتر بازنشر دهید.
پیشاپیش از همکاری صمیمانه شما سپاسگزارم.

https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSeWqGfjNMox5ZMEgMHq6Sswj_o4vLCDN0MZK4XdcYMuEL9f7w/viewform?usp=sf_link
56 views15:21
باز کردن / نظر دهید