2021-07-14 21:36:24
از خودکشی دیروز تا قمه کشی امروز دختران
محمد لکزائی
از خبرهای داغ این روزهای فضای مجازی قمه کشی دختر دهه هشتادی در اصفهان می باشد که فضای رسانه ای و تحلیگران اجتماعی را به تکاپو وا داشته است.
در آبان 1396 در اقدامی وحشتناک دو دختر در اصفهان در حالی که قصد داشتند از روی پل خود را پرتاب نمایند در مسیر رفتن از این اقدام خود فیلم می گیرند و در فضای مجازی منتشر می نمایند. متاسفانه این اقدام خود را عملی می کنند و از پل خود را پرتاب می کنند در این حادثه یک دختر کشته و یکی از دختران بشدت مجروح می شود.
در آن زمان مطلبی پیرامون این حادثه نگاشته بودم که شاید بی ربط به قمه کشی هلیا دختر نوجوان در اصفهان نباشد. نکته قابل تامل اینکه هیچ یک از اتفاقات گذشته درسی برای خانواده و مسئولین آموزشی و فرهنگی نمی باشد و اوضاع به مراتب پیچیده تر از گذشته شده است:
کلیپی در سایتها و خبرگزاریها منتشر شد که در آن دو دختر نوجوانان آخرین وصیت و دیالوگهای خود را در مسیر قربانگاه با گرفتن فیلم نشان می دهند.
در این مجال به تحلیل جامعه شناختی پیرامون آخرین گفتگوهای آنان قبل از خودکشی می پردازیم:
متن گفتگوی دو دختر بر گرفته از فیلم:
عسل: سلام به تمام کسایی که دارند ما رو ميبینن و همچنین کسایی که خیلی با غرور باهامون رفتار کردن. الان راهی پل عابر پیاده هستیم.
نیلوفر: نه. پل ماشینرو.
عسل: یکسری حرفهایی بود که حال نوشتن وصیتنامه نداشتیم (با خنده) ما حال درس خوندن هم نداریم، چه برسد به نوشتن وصیتنامه. میخواستم بگم خیلی دلم براتون تنگ میشه، میدونم کار اشتباهیه ولی شرایط اینجوری ایجاب میکنه.
نیلوفر گوشی را میگیرد: (با شوخی) واقعا جیگرم کباب شد. منم سلام میکنم به تمام کسایی که این فیلم رو میبینن به خصوص آقا محمد. دارم میمیرم به خدا (نوعی ترس از اقدام به خودکشی) دیدی راست بود؟ دیدی فکر کردی شوخی میکردم؟
عسل: زود باش
نیلوفر: دیدی بهت گفتم بیا، خر شدی نیومدی. خرشدی
عسل: فقط خداوکیلی مشکی نپوشید که ...
نیلوفر: دقیقا. میایم تو خوابتون و میبریمتون. حالا کجا میریم؟ بهشت یا جهنم، وای!
عسل: رفتیم خبرتون میکنیم. به خواب تک تکتون میام. علیالخصوص...
نیلوفر: محمد هم بگو
عسل: مسخرهبازی بسه. خداوکیلی خیلی دوستون داریم اما شما هم کم حرص ندادید. چارهای نیست. چی کارکنیم؟
نیلوفر: مراقب مامان منم باشید، گناه داره. نینی داره.
عسل: مراقب داداش منم باشید. اون دیگه نه آجی داره نه مامان.
نیلوفر: همون که گوشت خالیه. واقعا خیلی سخته.
عسل: اینجا پارک محله است. خیلی باهاش خاطره داریم. خیلی ترس داره. مثل خر چیز خوردیم. 40 هزارتومن دادیم چیز خوردیم. امیرعلی یک ماه شد خبری ازم نگرفتی؛ اما این بار که خبر بگیری، خبر مرگمرو میشنوی. خیلی دلم برات تنگ میشه. برای همه آرزوی خوشبختی میکنم.
نیلوفر: خداحافظ. خداحافظ
آنچه که در گفتگوی بالا دیده می شود حاوی چند پیام و آسیب جدی است که این دو قربانی دچار آن هستند مشکلاتی که در جامعه خیل زیادی از جوانان و نوجوانان با آن دست بگریبانند.
۱-ذوب شدگی فکری و اجتماعی آنان در فضای مجازی
۲-عدم مهارت و آموزش لازم در رابطه با جنس مخالف و محیط های پیرامونی در سنین حساس نوجوانی
۳-ضعف ایمانی، اعتقادی و اخلاقی
ذوب شدگی فکری و اجتماعی آنان در فضای مجازی:
با گسترش و عمومیت فضای مجازی در جامعه، شاهد آن هستیم کاربران زیادی از طیف های مختلف مدتهای مدیدی را در شبکه ها مجازی بسر می برند. بطوری که روابط مجازی و خشک جای روابط انسانی و چهره به چهره را گرفته، همچنین بمباران اطلاعاتی که لحظه به لحظه از سوی شبکه های مجازی منتشر می شود تاثیرات مستقیم و غیر مستقیمی در اختلالات روان شناختی و مناسبات اجتماعی داشته است.
در مورد این حادثه گذشته از عوامل روان شناختی و مشکلات خاصی که احتمالا آن دو دختر با آن مواجه بودند و باید به صورت کارشناسی مورد کنکاش قرار گیرد. با توجه به آنچه در فیلم دیده می شود قربانیان حادثه دچار نوعی غرق شدگی فکری و اجتماعی در فضای مجازی هستند بطوریکه افراد مورد خطاب وصیت مجازی آنان نه افراد و اعضای خانواده هستند بلکه کسانی هستند که در فضای مجازی با آنها آشنا هستند و میلیون ها کاربری که به زعم آنان فیلمشان را در شبکه های مجازی خواهند دید.
منبع این نطلب: ارسالی مخاطب گرامی کانال
https://t.me/joinchat/AAAAAEJLNLu9Gs-xukoTpA
885 viewsedited 18:36