2023-07-24 08:24:22
اندوه چيزی جز عشقِ پايدار نيست
— آیا فلسفه میتواند معنای تازهای به رنج و اندوه زندگی بدهد؟
یکی از ناراحتکنندهترین لحظات در مینیسریال «وانداویژن» اینطور اتفاق میافتد: واندا ماکسیموف، اخیراً برادرش را از دست داده است و غمزده روی لبۀ تختش نشسته است. در همین حین، همخانهاش، ویژن، را صدا میزند. ویژن، هوش مصنوعی انساننمای زیرکی که لهجۀ انگلیسیشیرینی هم دارد، در اتاق ظاهر میشود. با توجه به اینکه واندا رفتار سردی در پیش گرفته و سعی میکند احساساتش را بروز ندهد، ویژن فوراً میفهمد که حالش خوش نیست.
ویژن میگوید «واندا، نمیخوام فضولی کنم. اما دوست دارم بدونم چه احساسی داری، البته اگه مایل باشی بهم بگی و حرفزدن دربارهاش یهجورایی آرومت میکنه». واندا که هنوز درخودفرورفته و غمگین است میگوید «چرا فکر میکنی حرفزدن درموردش ممکنه آرومم کنه؟». ویژن که فکر میکند واندا واقعاً دارد سؤال میکند و نمیخواهد صرفاً او را از سر خودش باز کند، شروع به توضیح چیزهایی میکند که قبلاً خوانده است. واندا حرفش را قطع میکند و میگوید «تنها چیزی که آرومم میکنه اینه که دوباره ببینمش».
کیرن سِتیا، استاد فلسفۀ دانشگاه امآیتی، اخیراً کتابی نوشته با عنوان «زندگی سخت است». مضمون اصلی کتاب راهکارهایی فلسفی برای حل مشکلاتی چون ناتوانی، شکست و اندوه است که بیشک همۀ ما با آنها روبهرو میشویم. ستیا در کتابش مینویسد «اندوه مثل امواج آشوبناکی است که عقل توان مهارشان را ندارد». واندا دقیقاً همین را میگوید؛ او پیشنهاد ویژن را رد میکند و میگوید «ببخشید». غم و ناراحتی چهرۀ ویژن را فرامیگیرد.
واندا که هر لحظه ممکن است گریهاش بگیرد اینطور ادامه میدهد: «خیلی خستهام. انگار این امواج مدام من رو در خودشون فرومیبرن و میزنن زمین. وقتی میخوام بلند شم، دوباره میآن و نمیتونم از جام تکون بخورم ... آخرش غرقم میکنن». ویژن میگوید «نه. نه. نمیکنن». واندا لبخندی میزند و از او میپرسد «از کجا میدونی؟».ویژن میگوید «خب، برای اینکه نمیتونه همهش فقط غم باشه. میتونه؟».
ویژن در ادامه میگوید «من هیچوقت ازدستدادن کسی رو تجربه نکردم، اما مگه اندوهْ چیزی غیر از عشقیه که دست از سر آدم برنمیداره؟». ستیا میگوید نحوۀ نگاه ویژن مهم است چرا که «باید اندوه را نمودی از عشق پایدار بدانیم. غم هم در اندوه هست، اما اندوه یک جور واکنش هیجانی پیچیده است که احساسات مختلفی مثل ترس، نگرانی، و گاهی شادمانی بهجامانده از خاطرات خوب را در بر میگیرد؛ این احساسات به عشقی گره خوردهاند که متعلَّق آن به همان کیفیت سابق در دسترس نیست، چون مرده است».
ستیا میگوید در سنت فلسفۀ غرب، اندوه «چیزی است که بهسادگی میتوانیم آن را از میان برداریم». اگر بپذیریم همۀ کسانی که دوستشان داریم بهسوی مرگ رهسپارند و مرگْ مقصد نهایی است، از درد و رنج اندوه خلاصی مییابیم. در این سنت فکری، این رنجکشیدن کار عبثی است. از نظر ستیا، اینجور اندیشیدن دربارۀ اندوه درست نیست. او میگوید «اندوه چیزی نیست که از بین ببریمش، بلکه راهی است برای بهترشدن».
از نظر ستیا اندوه شکلی از درد و رنجِ عاطفی است که تضادی با خوبزیستن ندارد. اندوه بخشی از خوبزیستن است که در واکنش به فقدان ظاهر میشود. در اینجور مواقع اندوه نوعی نشانه است که قرار است چیزهایی دربارۀ جهان اطرافمان به ما بگوید. این نشانه برای آن نیست که تغییرش دهید، چون نمیتوانید تغییرش دهید. اینجا کار درست این است که بپرسیم چطور اندوه را سروسامان دهیم، زیرا ما دوست نداریم تا ابد اندوهگین باشیم. اینجاست که سؤالات سخت دربارۀ اینکه اندوه باید چه شکلی باشد مطرح میشوند.
آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «اندوه چيزی جز عشقِ پايدار نيست» که در شمارۀ بیستوهفتم مجلۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب نوشتۀ کِیرِن ستیااست و فرشته هدایتی آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب میتوانید شمارۀ ۲۷ مجلۀ ترجمان را از لینک زیر خریداری کنید:
https://tarjomaan.com/shop/product/mag27/
@tarjomaanweb
2.6K views05:24