Get Mystery Box with random crypto!

Anarchonomy

لوگوی کانال تلگرام anarchonomy — Anarchonomy
آدرس کانال: @anarchonomy
دسته بندی ها: سیاست
زبان: فارسی
مشترکین: 35.01K
توضیحات از کانال

خروجی‌های مکتوب یک ذهن خشن

Ratings & Reviews

2.25

4 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

2


D
D.A

boos


آخرین پیام ها 11

2024-01-06 08:46:54
در دوران شوروی آدم مخالف رندوم رو می‌گرفتند و در پرونده می‌نوشتند تخریب ریل راه آهن در شهر فلان، که اون آدم در تمام عمرش ازون شهر رد هم نشده بود. بعد اعدامش می‌کردند. چند وقت بعد یک مخالف دیگه رو می‌گرفتند و اعدام می‌کردند، به جرم قتل با چاقو همون کسی که خودشون…
13.0K views05:46
باز کردن / نظر دهید
2024-01-05 20:01:58
فقر خاصی دارند که باش همه‌چیز رو توجیه می‌کنند. فقر خاصی دارند که باید همواره بش باج بدیم. فقر خاصی دارند که باش تا دل جهنم میرن، اما بهشت رو پاداش خودشون می‌دونند. وقتی به جلادها رأی میدن، و میگیم ندید، میگن این‌ها فقیرند، و آدم فقیر به درست و غلط نگاه نمی‌کنه،…
13.2K views17:01
باز کردن / نظر دهید
2024-01-03 18:33:17 فقر خاصی دارند که باش همه‌چیز رو توجیه می‌کنند. فقر خاصی دارند که باید همواره بش باج بدیم. فقر خاصی دارند که باش تا دل جهنم میرن، اما بهشت رو پاداش خودشون می‌دونند.
وقتی به جلادها رأی میدن، و میگیم ندید، میگن این‌ها فقیرند، و آدم فقیر به درست و غلط نگاه نمی‌کنه، به کباب نماینده نگاه می‌کنه.
وقتی با ساچمه رفقامون رو کور می‌کنند، و میگیم این‌ها خود اشرارند، میگن فقیرند، و آدم فقر به درست و غلط نگاه نمی‌کنه، به شبی پونصدتومن بسیج نگاه می‌‌کنه.
وقتی گله‌وار خودشون رو داخل حامیان یک تروریست قرار میدن، و میگیم نرید، میگن فقیرند، و آدم فقیر به درست و غلط نگاه نمی‌کنه، به ایستگاه نذری نگاه می‌کنه.

جواب «نه» است. گاهی به فقیر هم باید گفت نه. و نه گفتن به شر، شامل این نه هم میشه. ما برای مصیبت کسانی که درست و غلط براشون مهم نیست، هیچ اشکی نداریم. هرچقدر که مایلند سر و صدا کنند.
14.1K viewsedited  15:33
باز کردن / نظر دهید
2024-01-01 19:42:34 زلزله امروز ژاپن از لحاظ قدرت، تقریبا به اندازه زلزله لیسبون در ۱۷۵۵ بود. اون زلزله یکی از تکون‌های بزرگ عصر روشنگری بود. چون خدا، خانه‌های خودش در لیسبون هم خراب کرد، و ذهنیت مذهبی که «بلایای طبیعی رو خدا میفرسته تا گناهکاران را عذاب بده»، بهم ریخت. در واقع در اون حادثه یکی از ستون‌‌های مذهب فرو ریخت، چون باید برای رنج بشر توضیح جدیدی ارائه می‌شد. توضیحی که دیگه کلیسا، نداشت. مذهب همواره باید چیزی برای فروختن داشته باشه، و توضیح رنج یکی ازون‌ها بود. با از دست دادنش کالاهایی که برای فروش داشت، کم شد. بنابراین متمرکز شد روی بقیه جنس‌هایی که همچنان داشت. یکی از مهم‌ترین چیزهایی که هنوز داشت، کیفیت نفسانی بود. مخصوصا بعد از عصر روشنگری و در دوره مدرن، کلیسا می‌گفت «باشه، توضیحات من درباره پدیده‌ها قدیمی شده‌اند، اما حداقل من میتونم آدم‌هایی تربیت کنم که باکیفیت‌ترند.. بیرون رو ببینید.. پر شده از آدم‌های غیرقابل اعتماد، خائن، ترسو، منفعت‌طلب، بی‌رحم، بی‌هدف».
در دوران ما، این ستون هم داره فرو میریزه. اگه کنتراستی بوجود اومده بود بین «انسان بی‌ایمانی که از مرگ وحشت دارد و در مهلکه خطر وحشی‌بازی در می‌آورد» و «انسان مومنی که مثل کوه با خطر مواجه می‌شود چون مرگ را پایان زندگی نمی‌بیند»، آموزش و تربیت علمی، کنتراستش رو از بین برد. شهروند رندوم ژاپنی، که تمام عمر تحت آموزش و تربیت علمی بوده، در مواجهه با هیولایی از زلزله، که معادلش در جای دیگه آدم‌های اونجا رو به پنیک می‌رسونه، آرامش، خونسردی، و متانتی نشون میده، که حالت پیامبرانه داره؛ در حالی که تمام ترس‌ها و استرس‌های متداول یک انسان مدرن شهری رو با خودش داره، و از قضا مرگ رو پایان زندگی می‌بینه. که این نه تنها اون رو با تصویر یک مومن برابر می‌کنه، بلکه تصویر برتری ازش میسازه. چون شجاعت کسی که مرگ رو پایان زندگی میدونه، باید بیشتر از شجاعت کسی که مرگ رو پایان زندگی نمیدونه، باشه، تا بتونه تصویر برابری با اون ایجاد کنه‌.
این آدم‌های آموزش‌دیده، لزوما شخصیت‌های عمیقی نیستند. و همین فروریختن این ستون رو مهم‌تر می‌کنه. برای جامعه انسانی، اهداف کوچک و دست‌یافتنی، مفیدتر از اهداف بزرگ و دور از دسترسه. میلیون‌ها شهروند که آدم‌های عمیقی نیستند، اما وحشی‌بازی درنمیارن، کیفیت بالاتری ایجاد می‌کنه، تا جامعه‌ای که هزاران ساله دنبال تربیت آدم‌های ملکوتیه، و چیزی هم گیرش نمیاد.
و این شکست کیفی داره هرروز برجسته‌تر میشه‌.

ما داخل رنسانس دوم هستیم. اما حسش نمی‌کنیم. چون فکر می‌کنیم مثل فیلم‌های سینمایی، حضور در قسمت‌های مهم تاریخ، باید حس و حال ویژه‌ای داشته باشه.
13.7K viewsedited  16:42
باز کردن / نظر دهید
2023-12-31 21:35:14 نوجوان بودیم. جکی چان برای خیلی‌ها باحال‌ترین قهرمان سینمایی بود. یه روز با همون خودنمایی‌های متواضعانه‌ش موتور کنترل بدنش رو اینطور به رخ طرفدارها کشید که هر دو دستش رو آورد جلو، و با یکیش یک دایره تو هوا رسم کرد، و با اون یکی دست، یک مربع.‌ کاری که در عین سادگی هیچ‌جوری نمی‌تونستیم انجام بدیم. ما خیلی شبیه همیم. و خیلی فرق داریم. بعدها فهمیدم من می‌تونم همزمان به دو چیز فکر کنم، و جکی چان یکیش رو هم نمیتونه، و وقتی یه موضوع جدی در میونه مهمل میبافه. هرچند اون کاری که اون می‌تونست براش پول ساخت، و کاری که من می‌تونم باعث شد نتونم تمرکز کنم، نتونم کار دقیق انجام بدم، و نتونم سرم رو از فکر خالی کنم.
حیات درباره کادو دادن تو به کسی نیست. جهان تو رو بالا میاره. بعدش به عهده خودته که با چیزی که هستی چطور خوش بگذرونی. اگه زوم اوت کنی، بیشتر ازینکه دارک باشه، بامزه‌ست.

سال نو مبارک.
12.8K views18:35
باز کردن / نظر دهید
2023-12-31 14:34:40 کسانی که پشت اپلیکیشن‌های داخلی هستند یک مشت عوضی‌اند. اگه همکاری اطلاعاتی با حکومت هم نبود، و اگه برخورداری از انحصار حکومتی هم نبود، تنها به خاطر قلدرمأبی در برابر کاربر هم شایسته این بودند که عوضی خطاب بشن. کسانی که حتی به مشتری اجازه پشیمان شدن و حذف اکانت و اطلاعات شخصی رو نمیدن، قطعا عوضی‌اند.
اما مردم هم اطلاعات شخصی رو زیادی جدی می‌گیرند، و تصور می‌کنند کسی که این اطلاعات رو داره، یا دزدیده، روی گنج نشسته. اما این خبرها نیست. در آمریکا حتی قبل ازینکه هک و سرقت اینجور اطلاعات متداول بشه، میشد به صورت رسمی و قانونی و با پرداخت مقداری پول، اسم و آدرس و تلفن افراد رو به دست آورد. مردم آمریکا تصور کردند فیسبوک دنبال همین‌هاست، بدون اینکه پولی بپردازه! در حالی که این اطلاعات هیچ ارزشی برای فیسبوک نداشت. هدف اون‌ها این بود که بفهمن هر کاربر چی میخواد، تا همون چیزی که میخواد رو بش نشون بدن، تا تایم بیشتری رو در سایت بگذرونه، و تبلیغات بیشتری ببینه. اینکه ممد چندتا برادر داره و هر کدومشون کجا کار می‌کنند و چقدر در میارن و چقدر خرج می‌کنند، به دردش نمیخورد. و اگه چنین چیزی لازم داشت می‌تونست خیلی راحت‌تر از دولت‌های محلی و ایالتی بخره.
اگه چیزی که واقعا گنج باشه، بازار هم گنج حسابش می‌کنه. اما بازار داره گنج حسابش نمی‌کنه. کافیه به قیمت‌هایی که در دارک وب روی این اطلاعات میذارن نگاه کنید. بیست هزار دلار. پنجاه هزار دلار. خیلی حجیم باشه و نصف یک مملکت رو شامل بشه، یک میلیون دلار. اگه کسی حاضر بود بیشتر بده، قطعا قیمتش بیشتر می‌شد. که یعنی کسی حاضر نیست بیشتر ازین بده.
عده‌ای سوء استفاده‌هایی خواهند کرد؟ آو کورس. اما اینجوری نیست که بخرن و باش پول چاپ کنند. حتی ممکنه سود حاصله، پولی که بابتش پرداخت شده رو درنیاره. اینکه می‌بینید خیلی وقت‌ها مجانی منتشر می‌کنند، برای اینه که می‌دونند مشتری نداره، و زشته قیمت بذارن و یکی بگه هزار دلار میدم فقط! وقتی مجانی بذاری، لو نمیره که هزار بیشتر نمیدادن. و از طرفی می‌تونند ژست کسی که برای پول کار نمی‌کنه رو بگیرند.
و این تازه درباره کشورهای نرماله. وگرنه در اردوگاه داعش، دزد بزرگ که قبل از همه همه‌چیز رو برداشته و برده و در حال سوء استفاده‌ست و در حال آزاررسانیه، خود حکومته. و اگه کسی ازینکه اطلاعات شخصیش پابلیک بشه، بیشتر خشمگین میشه، تا اینکه همون اطلاعات دست داعش باشه، مشکلات ذهنی جدی‌تر داره که لو رفتن اطلاعاتش چیزی نیست در برابرش.
14.1K views11:34
باز کردن / نظر دهید
2023-12-31 12:08:46
موتور مهاجرپذیری آمریکا، داره جوری کار می‌کنه که خود کانسپت رقابت رو هم زیر سوال میبره.
در سالی که گذشت ۴۵۷۰ ویزای اُ صادر کردن، که برای نخبه‌هاست. اینارو معمولا به کسانی میدن که اگه بیاد تو یه شرکت، آینده اون شرکت تغییر می‌کنه. و بیش از ۷۰ هزار ویزا به اون‌هایی که تو علوم پایه و مهندسی مدرک دارند، یا یه کاری در اون حوزه دارن انجام میدن.
چطور میشه با این کشور رقابت کرد؟
13.4K viewsedited  09:08
باز کردن / نظر دهید
2023-12-28 09:08:19
اینجا یک اردوگاه هشتاد میلیون نفریه، که هرچقدر کتاب نوشته بشه درباره کثافاتش، برای آگاه کردن آیندگان کافی نیست. اما در همین اردوگاه آدم‌هایی که مثل کوهند ظهور کردند.
بازیگر کره‌ای به خاطر فقط نوزده ساعت بازجویی پلیس ازش، خودکشی کرد. به خاطر مصرف ماری‌جوانا. که ضدانسانی بودن قوانین ضدمواد مخدر کره رو نشون میده.
اما ما آدم‌هایی داشتیم و داریم که یک سال تمام انفرادی کشیدند و تکون نخوردند. در زندان‌ها بشون تجاوز شد و تکون نخوردند. تمام خانواده علیه‌شون شدند و تکون نخوردند. حتی بعد از آزادی، اوباش حکومت هرروز براشون مزاحمت ایجاد کردند، و تکون نخوردند. چه برسه به اینکه خودکشی کنند.
بدون اینکه لازم باشه به پرفرمنس شخصی افراد، نمره داد، میشه این تفاوت واقعی رو به رسمیت شناخت.
هزینه دادن برای آزادی فقط هزینه‌ای برای آزادی نیست. کیفیت نفس رو هم بالا میبره.
13.0K viewsedited  06:08
باز کردن / نظر دهید
2023-12-27 09:08:41
دروغ «اندفعه فرق داره» روی حافظه شما حساب باز کرده‌.
سال ۲۰۰۱ فلسطینی‌ها به یه پیتزافروشی تو اورشلیم حمله انتحاری کردند. شونزده نفر کشته شد، که هفت نفرشون بچه بودند و یکیشون یک زن حامله. اینطور نبود که بگن میخواستیم پاسگاه رو بزنیم کنارش بچه هم بود. دقیقا میخواستن بچه‌ها رو بکشن. یک سال بعد، و در سالگردش یه نمایشگاه تو کرانه باختری برپا کردن، و یه غرفه داشت که اون عملیات شهادت‌طلبانه رو بازسازی کرده بود، و خون همه جا پاشیده بودند و مانکنی از تکه‌های بدن بچه‌ها رو پخش و پلا کرده بودند. که یعنی این صحنه انعکاسی از آن شاهکارمون است. نمایشگاه با استقبال پرشور فلسطینی‌های «مظلوم» مواجه شد. دولت‌های عربی که دیدند داره لو میره از چه جامعه متوحشی حمایت می‌کنند، اعتراض کردند. عرفات دید این اعتراض ممکنه بیشتر ازونی که لازمه گنده بشه، دستور داد نمایشگاه رو جمع کردند.
الان فلسطینی چاقو میزنه به آدم حماس؟ آره، چون نون نداره. وقتی نون بود، بش می‌گفت کجا میشه به دختر اسراییلی تجاوز کرد منم ببرید.
13.9K viewsedited  06:08
باز کردن / نظر دهید
2023-12-24 02:21:17 ایرانی جماعت فکر می‌کنه منافع کشور رو ساکنانش تعیین می‌کنند، یا باید تعیین کنند. اما اینطور نیست. توریست هم موقتا ساکن کشوره، ولی دخالتی در اموراتش نداره. منافع کشور رو صاحبان کشور تعیین می‌کنند. اگه شهروندانش صاحبش باشند، شهروندانش تعیین می‌کنند. در حالی که ایرانی، صاحب ایران نیست. بلکه نقشش حتی از توریست هم پایین‌تره، چون اسیره، در حالی که توریست اسیر نیست. و برای اسیر اولویت اینه که خودش رو آزاد کنه.
بنابراین به عنوان یک ایرانی اصلا فرقی نداره که چه نظری درباره مالکیت دریای خزر یا مالکیت جزیره ابوموسی داری، و فرقی نداره که نظرت درسته یا غلطه. چون اساسا ربطی به تو نداره، و بی‌معنیه که درباره‌ش دغدغه داشته باشی.
منطق عده‌ای اینه که «درست، ما صاحب ایران نیستیم پس به ما ربطی نداره. ولی الان صاحبش نیستیم. شاید فردا شدیم. و اگه الان منافع دراز مدت از دست بره، دیگه اون موقع نمیشه بدست آورد»، و فروش تکه‌های یک باغ رو مثال می‌زنند، که وقتی صغیری به فروش رفت، وقتی که بالغ شدی دیگه بت پس نمیدن. که یعنی «پس تکلیف خسارت‌های دائمی چی میشه؟».
این سوال اساسا اشتباهه. ما به دنیا نیومدیم که به موجودی به نام ایران خدمت کنیم. از بنیان، مفهوم «خدمت به وطن» به صورت مطلق، یک کلاهبرداریه. چون در حالت مطلق، کاملا تهی از معناست. چیزی به اسم وطن وجود نداره اگه معامله‌ای بین گروهی از افراد وجود نداشته باشه. و این معامله اینجوریه: «ما اشتراکاتی با هم داریم، پس من کارهایی برای شما انجام می‌دهم، و شما کارهایی برای من». هدف ازین معامله هم کم کردن هزینه‌های زندگی اجتماعی، با اتکا به اشتراکاتیه که وجود داره. من میرم جبهه و روی جون خودم ریسک می‌کنم، تا لازم نباشه تو ریسک کنی. و تو کار می‌کنی و مالیات میدی، و خرج زن و بچه من رو میدی‌. اگه این معامله وجود نداشته باشه، یا بهم خورده باشه، دیگه معنی نداره کارهایی انجام بدی. ایران، حاصل چنین معاملاتیه، نه نوشته‌ای در آسمان‌ها! اگه معامله‌ای نیست، یعنی ایرانی وجود نداره، که بعد بخوای محاسبه کنی که فردای روزگاری اگه یه تیکه‌ش کنده شده بود چجوری پس بگیریم! وقتی در گوشه گوشه این سرزمین همون آدم‌هایی که بشون میگی هموطن رو تفریحی می‌کشن، و مطلقا کاری درباره‌ش انجام نمیدی، و یا نمیتونی انجام بدی، یعنی از بیخ ایرانی وجود نداره.
اگه در هر راه حلی، نجات ایران مقدم بود به نجات ایرانی، یعنی ایران وجود نداره.
13.2K views23:21
باز کردن / نظر دهید