Get Mystery Box with random crypto!

Anarchonomy

لوگوی کانال تلگرام anarchonomy — Anarchonomy
آدرس کانال: @anarchonomy
دسته بندی ها: سیاست
زبان: فارسی
مشترکین: 35.01K
توضیحات از کانال

خروجی‌های مکتوب یک ذهن خشن

Ratings & Reviews

2.25

4 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

2


D
D.A

boos


آخرین پیام ها 5

2024-04-13 00:34:10 یکی از ترفندهای روانشناختی در دوره شوروی که آدم‌ها به طور خودکار به کار می‌بستند تا واقعیت رو انکار کنند «توسل به رنج جمعی» بود. مثلا واقعیت این بود که باید برای خرید کالباس دولتی سه ساعت صف وایساد، و این در شأن هیچ کسی نیست. اما چون همه تو همون صف بودند، و حتی وقتی به عنوان مهمان به خونه خاله‌ت هم می‌رفتی، و می‌دیدی پسرخاله‌ت خونه نیست، مادرش بت می‌گفت رفته کالباس دولتی بگیره، می‌تونستی به خودت بگی زندگی در روسیه این است، نه اینکه زندگی من این باشد. مابقی کار به عهده دستگاه پروپاگاندا بود که بگه در خارج از روسیه هم مردم در صف هستند، ولی برای آب و گندم، نه کالباس. و با اتکاء به اون پروپاگاندا می‌تونستی بگی خود زندگی این است، نه فقط زندگی در روسیه، و نه فقط زندگی من در روسیه. این ترفند اونجاهایی که مجموعه کوچکتر میشد، تضعیف می‌شد. مثلا وقتی می‌گفتند کارمندان فلان اداره باید این هفته اداره رو ول کنند و به فلان روستا مراجعه کنند و کمک کنند واکسن زدن گاوها سریعتر انجام بشه. چون اونجا دیگه بحث «همه» نبود. بحث کارمندان یک اداره بود. و معنیش این بود که زندگی ما کارمندان اداره فلان این‌طور است. تا اینکه مجموعه همینطور کوچک‌تر و کوچک‌تر میشد، و طرف توی لیست تیرباران قرار می‌گرفت. اونجا دیگه اصلا نمی‌شد گفت زندگی من و عده‌ای از مردم، اینطور است. دیگه فقط زندگی خودش بود که اینطور شده بود.
«انسان قابلیت این رو داره که تا آخرین مرحله‌ای که به تک‌افتاده‌ترین مفلوک عالم تبدیل بشه، فلاکت خاص خودش رو یک فلاکت عام جا بزنه». این رو یه جا بنویسید و گهگاه بش نگاه کنید. اون بیرون ازین‌ها زیاد هست. مثل کسانی که وقتی پخمه‌ترین حامیان قدرت هم نماز جمعه رو بایکوت می‌کنند، باز توش شرکت می‌کنند، که همونایی هستند که باور کرده‌اند تورم همه‌جای دنیا هست! و تا طناب دور گردن خودشون نیفته نمی‌فهمن داخل چه مخمصه‌ای بودن. اما دیدن این‌ها کافی نیست. آدم نیاز به یادآوری به خود هم داره، تا حواسش باشه چیزهایی که داره تحمل می‌کنه، داره تحمل می‌کنه چون زندگی همین است، یا داره تحمل می‌کنه چون زندگی در سیاهچال همین است؟
14.7K viewsedited  21:34
باز کردن / نظر دهید
2024-04-12 09:15:18 اینکه یک دزد که دزدیش بر همه آشکاره، نماز جمعه رو اقامه کنه، کوچکترین اهمیتی نداره. چون قبلا قاتل بودن همین دزد آشکار بود، و بش افتخار هم کرده بود، و بارها اقامه کرد، و کسی مشکلی نداشت، جز اون‌هایی که با کل این جماعت مشکل داشته‌اند.
لذا وامحمدا سر دادن مذهبی‌های دلواپس، به این معنیه که ارزش زمین‌های شمال شهر تهران، بیشتر از ارزش جان کسانیه که توسط این آدمخوارها اعدام شده‌اند! و حکم اخلاق و دین اینه که ازین مذهبی‌ها دوری کرد.
اما طرز برخورد حکومت با همین دلواپسی بی‌اهمیت مذهبی‌ها، یک موضوع دیگه‌ست. اگه قرار باشه مطالبی که این چند ساله درباره‌ش نوشتم رو تقسیم‌بندی کنم، دو دسته ازش درمیاد. دسته اول یک نوع انتقال تجربه‌ست، که به عنوان کسی که از دل نجاست عبور کرده، نصایح شخصی دارم پیرامون اینکه «آقا از من بشنوید که اینها اینطوری‌اند..». و دسته دوم درباره منطق تشکیلات خلافکاره، که دیگه ربطی به تجربیات شخصی نداره و برای همه قابل محاسبه‌ست. این جالبه که از هر دو دسته چیزهای زیادی نوشته‌م، و عده زیادی ازون‌هایی که همه رو خوندن، هنوز ازینکه یک دزد نماز جمعه رو بخونه تعجب می‌کنند. جالب ازین جهت که این سوال رو ایجاد می‌کنه که «شما دقیقا به چه دیتا یا توضیح دیگه‌ای نیاز داشتی که بتونی از قبل پیش‌بینی کنی به ملت دهن‌کجی خواهند کرد؟». که بعد یه سوال دیگه رو ایجاد می‌کنه که «برای چی چیزهایی که دیگران می‌نویسند رو میخونی وقتی هیچ افکتی روت نداره؟».
13.9K views06:15
باز کردن / نظر دهید
2024-04-11 19:00:50
اگه عبید زاکانی زنده بشه و ایران رو ببینه، و بفهمه اشعارش رو دوباره میتونه منتشر کنه، و باز هم موضوعیت داشته باشه، و شکسپیر هم دوباره زنده بشه و انگلستان رو ببینه، و بفهمه کشورش انقدر عوض شده که دیگه نمیتونه نمایشنامه‌ای بنویسه که موضوعیت داشته باشه، نشون…
13.8K viewsedited  16:00
باز کردن / نظر دهید
2024-04-11 18:32:29 اگه عبید زاکانی زنده بشه و ایران رو ببینه، و بفهمه اشعارش رو دوباره میتونه منتشر کنه، و باز هم موضوعیت داشته باشه، و شکسپیر هم دوباره زنده بشه و انگلستان رو ببینه، و بفهمه کشورش انقدر عوض شده که دیگه نمیتونه نمایشنامه‌ای بنویسه که موضوعیت داشته باشه، نشون میده که کدوم جامعه خواهد ماند، و کدوم جامعه خواهد مُرد.
13.2K views15:32
باز کردن / نظر دهید
2024-04-11 03:50:56 چطور ممکن میشه کسی که درآمدش هزار برابر منه (هزار به معنی هزار ریاضی، نه به معنی «بسیار»)، به توضیحات من نیاز پیدا می‌کنه، و اون توضیحات به کارش میاد، بدون اینکه کوچکترین اثری روی خودم داشته باشه؟ («من» سوژه این سوال نیست، آبویسلی. چطور ممکن شدنش سواله).

همه پدیده‌های طبیعی رو میشه با فانکشن‌ها ترجمه یا تبدیل کرد. همون که تو مدرسه بش می‌گفتید افِ ایکس. توصیف یک شاعر از یک برکه، فانکشنی است که تصویر اون برکه رو به کلمات تبدیل می‌کنه (و الان دارن به هوش مصنوعی تمرین میدن که این کار یا برعکسش رو انجام بده).
اگه فردی فانکشن درستی انتخاب کنه، کسی به اینکه خود اون فرد کی بوده اهمیت میده؟ وقتی فرمول‌های ریاضی رو مطالعه می‌کنید، به اینکه کی تألیفش کرده فکر می‌کنید؟ هیچوقت. بلکه جوری فرمول رو میخونید که گویی بدون نویسنده‌ست! یا اگه کسی برای حل یک مسأله ریاضی از استدلالی استفاده کنه که نیاز به اشراف زیاد به منطق داره، کسی به اینکه تو زندگی اون فرد چقدر منطق جریان داره اهمیت نمیده. که میتونه خیلی در جریان نباشه، و از پس حفظ رابطه‌ش با زنش هم برنیاد. وقتی کسی ازم مشورت میخواد، داره ازم یک فانکشن میخواد. یعنی تابعی که توصیف حالت فعلی زندگیش رو تبدیل کنه به توصیف حالت دیگه‌ای، که این توصیف دوم رو بهتر میتونه بفهمه. اینکه مولف این تابع کیست و چیست و در چه وضعیه، هیچ دخلی به فانکشنی که ساخته، پیدا نمی‌کنه.
اینجوری ممکن میشه.
14.2K views00:50
باز کردن / نظر دهید
2024-04-10 09:24:47
هالیوود در رکود اقتصادی کامل بسر میبره. اونایی که داخل جامعه سینما هستند میگن به خاطر کرونا بود، و بعدش اعتصابات. اونایی که بیرونند میگن نخیر، به خاطر اینه که دارید مزخرف تولید می‌کنید و ما دیگه نگاه نمی‌کنیم. فرض کنیم علت همین باشه، که فیلمساز لیبراله، یا…
15.1K views06:24
باز کردن / نظر دهید
2024-04-09 21:06:53
چیزی که از انفجار سالگرد اون ملعون یاد گرفتند این بود که درصد کودکان تجمعات حکومتی رو بیشتر کنند. وقتی پروژه‌ها انقدر واضحه، و همچنین بارها ثابت میشه که این تشکیلات خلافکار عرضه حفاظت از آدم‌های سطح یک خودش رو هم نداره، چه برسه حفاظت از تجمعات رو، اگه باز اتفاقی افتاد میخوای باز به پدر و مادر گریان بگی «قربانی»؟ باز میخوای بگی حساب مردم عادی جداست؟ باز میخوای همزمان با فحش دادن به خلیفه، شمع روشن کنی؟ باز میخوای دستگاه «من آدم اخلاقی‌ام»ت رو با سوگواری برای کشته‌های حکومتی کالیبره کنی؟ باز میخوای سرت رو بکنی تو برف و بگی حزب نازی فقط هیتلر بود و سه چهارتا فیلدمارشال؟
13.0K views18:06
باز کردن / نظر دهید
2024-04-09 13:19:58 می‌تونم مقداری غر مثبت هجده بزنم؟
اوکی.

آغاز غر:

جاکشا این چه شهوتیه برای انشانویسی به جون‌تون افتاده؟ کی گفته باید درباره هر موضوعی چیزی بنویسید؟ «خطای پناهیان..» از کجاتون دراومد؟ خطا چیه؟ خطا خلقت شما بود. گوشت‌تلخ معرفی کردن پیامبر خیلی سنگین‌تر از فحش ناموسی به پیامبره. چون فحش ناموسی، خالیه. اونی که تو خیابون بت میگه مادرت جنده‌ست میدونه مادرت جنده نیست. خودتم می‌دونی مادرت جنده نیست. اونم میدونه که میدونی مادرت جنده نیست. همینجوری می‌پرونید به همدیگه تا هم رو عصبی کنید. که اتفاقا خوبه برای جامعه و سیستم درمان، چون خیلی وقت‌ها جای خشونت فیزیکی رو می‌گیره. همه مادرها هم ترجیح میدن جنده فرض بشن تا اینکه بچه‌‌شون رو تو نزاع فیزیکی از دست بدن. حالا طبق رویه فیک ایت آنتیل میک ایت، شاید خوششون هم اومد. این لاشی قصد عصبی کردن کسی رو نداره، در حال برچسب‌زنی نیست، باورش اینه که شخصیت طرف تخمی بوده. محمد رو اینجوری می‌بینه. خطای چی؟ این از وقتی بچه بوده دکلمه اجرا کرده برای جمع.. این تو انتخاب کلمه خطا می‌کنه؟ اینا خودشون می‌دونن کجای منبرشون حساسیت داره، همون رو تو کاغذ می‌نویسن. این از دیشبش می‌دونسته می‌خواسته از گوشت‌تلخ استفاده کنه.
این زرت و پرت‌ها رو سر هر مسئله‌ای داریما.. داعش بنزین رو گرون می‌کنه، یکی انشاء می‌نویسه درباره دکترین شوک! یکی انشاء می‌نویسه درباره آزادسازی قیمت! یکی انشاء می‌نویسه درباره مصرف انرژی در اسپانیا! این کسخلا دکترین شوک چه می‌دونن چیه آخه؟ خصوصی‌سازی چه میدونن؟ این کسشرا چیه می‌نویسید؟ اینا بعد چهل و پنج سال که قدرت دستشونه هنوز عین پابرهنه‌ها دنبال بالاکشیدن فلان باغچه و فلان ویلا و زمین جانگل‌ویو هستن.‌ یه مشت راهزن که امورات کشور رو روزانه اداره می‌کنن، که اونم درباره اینه که چجوری جیب مردم رو بزنن، تنظیم بازار چه میدونه چیه که میای با رومانی پنجاه سال پیش مقایسه می‌کنی؟ این تاپاله اون گاو کمونیست هم نیست. «باید در انتخاب کلمات دقت می‌کرد..» و درد و زهرمار. چرا خفه نمی‌میرید؟ چه کلمه دیگه‌ای رو باید انتخاب می‌کرد؟ چرا کلمه پیشنهادیتون رو ارائه نمیدید تو انشاء کیری‌تون؟ اگه کلمه رو میشد جایگزین کرد چه تغییری در منظورش ایجاد میشد مگه؟ مهم نیست به محمد اعتقاد دارن ملت یا ندارن، مهم اینه که قصه ۱ وجود داره و قصه ۲، و تو قصه ۲ محمد یه آدمی که دغدغه توحید و اخلاق و احیاء دین ابراهیمی و اینا داره نیست، یه موسس سلسله‌ست! مثل شاه اسماعیل یا آقامحمدخان یا آدمخورهای اینجوری‌. و موسس سلسله باید با خودی خرس مهربون باشه و با غیرخودی، سگ. که اینو هر خری بلده و پیامبر بودن لازم نیست. برای اینکه نقش پیامبری قائل نیست براش‌ که لازم باشه چیزی بلد باشه. حالا کلمه‌ش رو عوض کرد میخوای چه گهی بخوری با اصل منظورش؟ تو که نمی‌دونی اینا تو چه فازی‌ان چرا گه میخوری انشاء می‌نویسی؟ برو با دستت یه کار دیگه کن. برو جق بزن، یا انگشتت رو بکن تو کون گربه. هرکاری میکنی چیزی تایپ نکن. شاشیدم تو اون مغز منقضیت.

پایان غر.
13.2K viewsedited  10:19
باز کردن / نظر دهید
2024-04-08 19:17:39
«جای خوب برای زندگی» هم یک کالاست. و کشورها دارند باش پول میسازند. و گرنه بازسازی‌شده این آپارتمان، حتی با این کابینت که انگار از گاراژ بت‌من کندن و آوردن اینجا وصل کردن، یک میلیون یورو نمیارزه. این زندگی تو میلانه که یک میلیون یورو میارزه.
دنیا دیگه اون دنیایی نیست که مملکت رو به خرابه‌ای مخصوص به تولید صنعتی تبدیل کنیم، و بعد دل‌مون خوش باشه که ارز وارد شد. تو دنیای الان باید «جای خوب برای زندگی» بسازی.
13.0K viewsedited  16:17
باز کردن / نظر دهید
2024-04-08 09:57:37 به حکومت به اندازه‌ای که به نوجوان‌شون سخت می‌گیرند سخت نمی‌گیرند. یک نوجوان نوزده ساله، دختر باشه یا پسر، اگه وقتش رو با رفقاش بگذرونه و پولش رو خرج تفریحات کنه، یک روز پدرش میپرسه «خب، برنامه‌ت برای آینده چیه؟». یک روز خاله‌ش این رو ازش میپرسه، یک‌روز عموش، یک‌روز دائیش. اما هرسال رئیس بانک مرکزی میاد در رسانه حکومتی و میگه «نرخ بازار برای ما مهم نیست» و همین، و میره، و هیچکس از حکومت نمیپرسه «خب، برنامه‌ت برای آینده چیه؟». فقط این رو میگن که «تا بوده همین بوده.. روسای بانک مرکزی اومدن و همینو گفتن و رفتن». یعنی چه؟ اگه این واکنش درستیه، همین رو برای فرزندت هم به کار بگیر.
15.0K viewsedited  06:57
باز کردن / نظر دهید