2021-10-17 11:01:13
#پارت_۲۷۷
با ذوق فراوان نگاهش کردم
_راست میگی ها؟
با دیدن قیافه ام یکدفعه با صدای بلند زد زیر خنده.
_وای خدا قیافه اش رو انگاری دارم یه مومیایی ذوق مرگ شده میبینم
با حرص گفتم:
_کوفت…آروم تر.
زهره خانوم که با صدای خنده نگار حواسش بهمون جلب میشه…میچرخه به پشت و میگه:
_چی شده دخترا؟چرا میخندین؟
نگار سریع خودش رو جمع و جور میکنه و میگه:
_هیچی زهره خانوم داشتم توی گوشیم جک میخوندم.
با اخم نگاهش کردم دختره ی خل و چل چه دورغم سریع آماده داره.
زهره خانوم_خب دخترم بگو ما هم بخندیم دیگه؟
نگار _چی؟
با چشمای گرد شده نگاهش کردم…گند زدی نگار احمق
نگار_آخه…آخه نمیشه بگم
زهره خانوم_چرا؟
_چون یه نمه مثبت هجده میزنه بگم بد میشه.
زهره خانوم میخنده و میگه:
_از دست شما جوونا.
منم خنده ام میگیره…دختره ی دیوونه.
با اومدن محمد مهدی همه ساکت میشیم…اونم میشینه پشت فرمون و بعد از اینکه آینه جلو رو تنظیم میکنه حرکت میکنه...
نگاهی به آینه میندازم که چشم تو چشم مهدی میشم…لبخندی بهش میزنم که سریع چشماش رو میدزده…ولی من نگاهم رو نمیگیرم و همینطور خیره خیره نگاهش میکنم…چند ثانیه بعد دوباره نگاهم میکنه وقتی نگاهم رو هنوز به خودش میبینه چشماش گرد میشه و سریع رنگ به رنگ میخوره…ریز میخندم به نگاه هیزم ادامه دادم… همینطور با لبخند در حال درسته قورت دادنش بودم داشتم از جمالش فیض میبردم که باز اون صدای نحس نگار پیچید توی گوشم و ارتباط برقراری فیضیم رو قطع کرد.
_اون چشمای بیصاحاب از روش بردار تا تصادف نکردیم.
با اخم نگاهش کردم و با تندی میگم:
_ به تو چه اصلا؟…لعنتی مثل پارانزیت پریدی توی حس حالم و ریدی توی همه چی؟
ریز میخنده و میگه:
_زهره مار خیلی بی تربیت شدی ها؟
چپ چپ نگاهش میکنم و که ادامه میده:
_بگو ببینم ورپریده وقتی داشتین میومدین چی داشتین بهم میگفتین که چاک دهنت تا ته باز بود؟ نکنه داشتی بهش حرف مثبت هجده میزدی؟… آره؟
_به تو چه که تو مسائل زناشویی ما دخالت میکنی؟مگه خودت چیزی از حرف های خاکبرسریت با داریوش بهم میگی؟
_الین یکی میزنم بچسبی به شیشه ها؟
با حرص نگاهش میکنم…پشت چشمی برام نارک میکنه و روش رو برمیگردونه سمت پنجره و نگاهی به بیرون میندازه…پوفی میکشم و نفسم رو با کلافگی بیرون میدم.
با صدای زنگ گوشی مهدی نگاهش میکنم…گوشیش رو از روی داشبرد ماشین برمیداره و نگاهی به صفحه اش رو میندازه…اخماش نا محسوس توی هم رفت…نگاهی به زهره خانوم میندازه و میگه:
_حاجیه...
249 viewsAzi, 08:01