Get Mystery Box with random crypto!

ایران فردا

لوگوی کانال تلگرام iranfardamag — ایران فردا ا
لوگوی کانال تلگرام iranfardamag — ایران فردا
آدرس کانال: @iranfardamag
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 6.36K
توضیحات از کانال

نشریه «ایران فردا»، ماهنامه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که اول هرماه، در تهران و دیگر شهرها منتشر می شود.
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2022-08-24 14:04:43
نکوداشت پنجمین سالگرد درگذشت دکتر ابراهیم یزدی

دکتر یزدی و سیاست خارجی
@iranfardamag

با حضور و سخنرانی:

محمد توسلی
سعید درودی
رحمان قهرمان‌پور

افتتاحیه این مراسم توسط خانواده دکتر ابراهیم یزدی برگزار می‌شود.

در این برنامه، جمعی از کنش‌گران سیاسی کارشناسان حوزه سیاست خارجی و همکاران آن زنده‌یاد در وزارت امور خارجه حضور خواهند داشت.

زمان: جمعه: ۴ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۲۰ الی ۲۳

محل برگزاری: کلاب‌هاوس نهضت آزادی ایران


برای ورود به جلسه در ساعت اعلام شده از لینک‌های زیر استفاده بفرمایید:

کلاب‌هاوس نهضت آزادی ایران

پخش صوتی در لایو اینستاگرام


https://t.me/iranfardamag
1.1K viewsedited  11:04
باز کردن / نظر دهید
2022-08-23 09:12:34 حمام فین، 28مرداد، خرداد 88

مصطفی محب‌کیا
@iranfardamag

«مشکلاتی که موجب سقوط سلسله قاجاریه گردید، با شکل دیگر، ولی با همان محتوا دولت پهلوی را نیز ساقط کرد. آن مشکلات به همان محتوی با تغییراتی در شکل در حال حاضر دست از گریبان جمهوری اسلامی برنمیدارد و بسیار جدی تر هم شده است»(1). این جملات بخشی از کتاب "جامعه شناسی نخبه کشی" مرحوم علی رضاقلی است. مرحوم رضا قلی وقتی این سطور را می نگاشت دهه ی شصت بود و نه دوم خردادی حادث شده بود و نه جنبش سبزی رخ داده بود. هنوز ابتدای کار جمهوری اسلامی بود. اما چون به ساختار های کلان اجتماعی و اقتصادی نگاه می کرد، جمهوری اسلامی را جدا از قاجار و پهلوی نمی دید. او در این کتاب با فراست تمام به ساختارهای معیوبی اشاره می کند که به بازتولید استبداد می انجامد : «در جایی که جرم تنها متوجه مجرم است، یعنی یک رابطه ی علت و معلولی ساده بین جرم و مجرم برقرار می گردد، به راحتی می توان نتیجه گرفت که کیفیت مبارزه با جرم چگونه خواهد بود و آن از میان برداشتن مجرم است. ولی چون بستر اصلی جرم در جامعه به طور کامل فعال است، پی در پی از تولید انبوه جنایات کوتاهی نمی کند. آنچه در دویست ساله اخیر در ایران گذشته ... بدین صورت بوده که بعد از هرمبارزه و درگیری مستمر به قصد سقوط استبداد، استبداد تازه نفس تری جایگزین آن شده است»(2).

ساختار کلان اجتماعی اقتصادی حاکم بر ایران در بیش از دویست سال گذشته عامل شکل گیری ساختار های سیاسی فاسد و ناکارآمدی شده که تاب نگهداری مصلحان و اصلاح طلبان داخل حکومتی را هم نداشته است. فساد چنان بر جان حاکمیت ها رسوخ کرده که شاهین اقبال دوام خود را نیز از شانه پرانده اند. اگر قاجاریه قدر مصلحانی چون قائم مقام فرهانی و امیرکبیر یا حتی میرزا حسین خان سپهسالار را میدانست و تن به اصلاحات می داد، اولین نتیجه اش دوام سلسله ی قاجار در کنار توسعه و پیشرفت و استقلال ایران بود. آن دستی که در زندان قزوین، کتاب "یک کلمه" را آنقدر بر سر کارگزار مصلح و دلسوزی چون میرزا یوسف خان مستشار الدوله کوبید تا علیل و نابینا شود، دست گزمه ای قجری بود که از آستین ساختاری معیوب و فاسد بیرون آمده بود. تا نشان دهد اصلاحات ممنوع.

دودمان پهلوی نیز گرچه از پایه دست‌نشانده ی غرب مهاجم و تازه نفس بود اما چنانچه با مصلحانی چون مدرس و مصدق چنان نمی کرد که کرد و در برابر اصلاحات اقدام به حبس و حصر و زندان و کودتا نمی نمود، احتمال اینکه بر دوام خود بیفزاید فراوان بود. مصدقی که برای تاکید روش اصلاحی و نه براندازانه ی خود پس از قیام سی تیر  سوگند نامه ای پشت قرآن می نویسد و برای شاه می فرستد که خلاف قانون اساسی عمل نخواهد کرد و اگر قانون نقض شود سمت ریاست جمهوری را نخواهد پذیرفت. سوگندی که حتی پس از شکست کودتا در 25 مرداد به آن پایبند بود و زیر بار شعار جمهوریت نرفت. اما این ساختار فاسد بود که نقض قانون می کرد و با کودتا و ارعاب و دخالت خارجی، تن به اصلاحات نمی داد.

گویی پیش بینی مرحوم رضاقلی در مورد مشکلات ساختاری جمهوری اسلامی هم درست بوده و این نظام نیز دچار چنان فسادی شده است که تاب اصلاحات درونی را هم ندارد. نه خرداد 76 را به رسمیت می شناسد و نه خرداد 88 را .  با امثال بازرگان و منتظری و خاتمی و کروبی و میرحسین موسوی همان می شود که با قائم مقام و امیرکبیر و مصدق شده است. وقتی در سالگرد کودتای 28 مرداد، مصلحی چون میرحسین موسوی در حصر خانگی است و  هنگامی که از درون حصر چند خطی در نقد سیاست های اصحاب قدرت می نویسد، اشخاصی که شهره به فسادند بیشترین برآشفتگی و واکنش را نشان می دهند یعنی همچنان، در بر همان پاشنه ای می چرخد که در حمام فین کاشان و ظهر 28 مرداد چرخیده است.

------------------------- 
1-جامعه شناسی نخبه کشی ص 173
2-همان ص 124



#مدرس
#مصدق
#امیرکبیر
#علی_رضاقلی
#میرحسین_موسوی

https://bit.ly/3R3kQN1
https://t.me/iranfardamag
2.0K views06:12
باز کردن / نظر دهید
2022-08-22 09:43:40 «بازتاب جایگاه مصدق در خاطره جمعی ایرانیان»

عباس رضایی
@iranfardamag

بدون تردید دکتر محمد مصدق یکی از کنِشگران تأثیرگذار تاریخ معاصر ایران و جهان است؛ مردی از تبار قاجار با زیروبم‌های فراوان در سپهرِ سیاستِ ایران و با کوله‌باری از تجربۀ سیاسی در کسوت حقوقدان، وکیل مردم در مجلس و نخست‎وزیر. محبوب در میان خَلقی و مغضوب در میان گروهی دیگر که روایت‌هایی متفاوت از کنش‌های او را در تاریخ معاصر ایران به تصویر کشیده است. فارغ از هر حُب و بُغضی، مصدق نیز در جایگاه یک کنِشگر سیاسی قابل نقد و تحلیل است و فعالیت‌های سیاسی او را باید به صورتی ژرف و با نگاهی تحلیلی در پیوند با زمینه و زمانه‌اش مورد بحث قرار داد. نگاه به گذشته از دریچۀ اکنون منجر به زمان‌پریشی تاریخی و تحمیل دیدگاه‌های نامتناسب با شرایط حاکم بر رویداد تاریخی خواهد شد و این یکی از مصائبِ ما در نگاهِ به تاریخمان بوده و هست که نه‌تنها در نوشتارهای تاریخی که در گفتار روزمرۀ خود نیز متأثر از چنین رویکردی به قضاوتِ دربارۀ تاریخ و شخصیت‌های تاریخی می‌نشینیم.

تحلیل کارنامه مصدق نیز بیش و کم از این نوع نگاه متأثر شده است درحالی‌که زندگیِ سیاسی مصدق نیز مشحون از تصمیمات درست و خطایی بوده است که متأثر از جهان ذهنی و شرایط عینی حیات اجتماعی و سیاسی وی بوده است. بررسی ابعاد مختلف زندگی دکتر مصدق باید در راستای روشن ساختن زوایای مختلف رویدادهای تاریخ معاصر ایران باشد نه برای خائن جلوه دادن یا قهرمان‌سازی از وی. روندی که متأسفانه منجر به شکل‌گیری دو اردوگاه متفاوت و بالتبع دو روایت کاملاً متناقض از مصدق شده است. یکی قهرمان و دیگری ضدقهرمان. یکی خادم و دیگری خائن. یکی وطن‌‌پرست و دیگری اجنبی‌پرست وقس‌علی‌هذا. به‌هرحال آنچه عقلانی و علمی به نظر می‌رسد، اتخاذ رویکردی تاریخی انتقادی برای شناخت واقعی‌تر و مستندتر تاریخ است که نه‌تنها درباره مصدق؛ که هر موضوع تاریخی را شامل می‌شود.

در این جستار کوتاه درباره مصدق با تأکید بر حافظه جمعی که فضایی بزرگ‌تر از فضای تاریخ را برای بازتابیدن صداهای مختلف در خود دارد، قضاوت ملت ایران درباره ایشان بررسی می‌شود. حافظه جمعی به‌عنوان یک فرایند، به‌واسطه دیالکتیک یادآوری و فراموشی و بر اساس چارچوب‌های معنایی و تفسیری در مقاطع مختلف زمانی ساخته و بازسازی می‌شود و این چارچوب‌ها که در بستر کنش‌های متقابل اجتماعیِ افراد جامعه و توسط ساخت‌های اجتماعی و فرهنگی درون جامعه شکل می‌گیرند تعیین می‌کنند که در زمان حال چه چیزی از گذشته، یادآوری و چه چیزی فراموش شود تا جامعه هویت و ثبات خود را حفظ کند؛ بنابراین یکی از روش‌های درک بهتر پدیدارهای تاریخی، واکاوی آن در حافظه جمعی مردم هم‌دوره یا دوره‌های بعدی است. پایداری و مانایی رویدادها در اذهان مردم با توصیفات نیک و بد، گواهی مستقیم از بازخوانی ذهن و اندیشه آنان و قضاوت دقیق‌تر درباره یک شخصیت یا رویداد در دوره خود و بعد از خود هست.

بررسی حافظه جمعی ملت ایران در مورد مصدق و رفتارهای سیاسی او در موارد متعدد از محبوبیت و مقبولیت او در حیات و ممات او حکایت دارد و ملت ایران به‌وقت نیاز با یادآوری آن خاطرات، هویت خود را تعریف کرده است، خواه در مبارزه با استبداد و نیروهای استعماری و خواه در مبارزات دموکراسی خواهی. از مصادیق این مقبولیت، ذکر دو مورد کفایت می‌کند. به‌عنوان‌مثال می‎بینیم که کودتای 28 مرداد و سقوط دولت مصدق یکی از زمینه‌های اساسی مخالفت مردم با شاه و آمریکا از سال 32 به بعد شد و تقریباً همه جریان‌های سیاسی ایران، عوامل و عناصر داخلی و خارجی کودتا علیه مصدق را عامل تداوم استبداد و چیرگی بیگانگان بر کشور می‌دانستند. چراکه مصدق و تلاش‌هایش برای تعمیق مردم‌سالاری و کرامت انسان‌ها و همچنین استقلال سیاسی ایران را نمی‌توانستند فراموش کنند....


متن کامل :

https://bit.ly/3dKxZw2


#جایگاه_مصدق_در_خاطره‌ی_جمعی_ایرانیان


https://t.me/iranfardamag
1.5K views06:43
باز کردن / نظر دهید
2022-08-21 09:34:08 28 مرداد به مثابه "جنگ گفتمان‌ها"

فرهاد نوروزی
@iranfardamag

شصت و نه سال از کودتا 28 مرداد 1332 گذشته و هر ساله بحث و اختلاف نظرها پیرامون آن از سر گرفته می شود. امروزه برخی از منتقدان جریان نهضت ملی بر مدافعان دولت مصدق به نرمی یا به درشتی، خرده می گیرند که :

دی بگذشت هر انچه حادثه بود
چه تفاوت خوب یا بد، کِه بود؟

اما خود آنان نیز گاه و بی گاه بر سر مسائل امروز سیاست ایران و صف بندی های گوناگونش، از 28 مرداد و مصدق با تعریض و کنایه سخن می گویند. براستی اگر 28 مرداد یک حادثه تاریخی بی اثر و کاملا منسوخ شده است، چرا خود آنان دلبخواه و گاه و بیگاه راوی آن می شوند؟

فارغ از دیدگاه و نحوه عمل منتقدین مصدق براستی چرا 28 مرداد هنوز به مثابه یک سوژه زنده در میدان سیاست ایران نه تنها نفس می کشد بلکه باعث صف بندی های متضاد علیه یکدیگر نیز می شود .

گاه تبار شناسی مخالفان امروزین نهضت ملی و دکتر مصدق، تا اندازه زیادی پاسخ را برای ما روشن می کند. امروز در مواجهه با مصدق و نهضت ملی به طور کلی با دو گروه عمده مواجه هستیم:

گروه اول هواداران سلطنت پهلوی که عینا راوی همان روایتی است که نظام پهلوی سال ها آن را روایت کرده و می کند .

گروه دوم طرفداران امروزی کاشانی و نواب صفوی.

اما بسیار خطاست اگر بپنداریم ضدیت و مصدق ستیزی ایشان فقط بر سر تعلق خاطرهای تاریخی ایشان به دربار پهلوی یا فداییان اسلام و...است.

این دو دسته علاوه بر این، یک دلیل مهم تر نیز برای مصدق ستیزی و تحریف 28 مرداد دارند و آن این است که مصدق نه فقط به عنوان یک شخص بلکه به عنوان یک گفتمان سیاسی_مدنی متفاوت از هر دو گروه، در تاریخ ایران ظهور و مسیری کاملا متضاد با این گروه ها برای جامعه ایرانی ترسیم کرده است؛ مسیری که در نزاع های میدان امروز سیاست ایران نیز با جدیت خود را نمایان کرده است.

سلطنت پهلوی با همه تلاشی که برای ساختن یک چهره مدرن از خود انجام داده بود، در بنیان خویش، همان ماهیت کلاسیک حکومت ارباب_رعیتی را قویا حفظ کرده بود و در یک مسیر پر تناقض، می کوشید تا هم مظاهر مدرن را بر رو بنای جامعه استوار کند و هم مفاهیم و بنیان های کلاسیک نظام ارباب رعیتی چند هزار ساله ایران را برای خویش حفظ کند. در واقع آنچه که امروز هواداران سلطنت پهلوی از آن به عنوان "پهلویسم" یاد کرده اند یک ارابه با چهار چرخ ناهمگون است که ناکارآمدی و واژگونی اش امری کاملا روشن بود.

اما هدفم از اشارت بدین نکات، شکافتن بیشتر منظورم از تفاوت مصدق با راه پهلوی و راه " روحانیت سیاسی" بود.

روحانیت سیاسی ای که در برابر مصدق ایستاد نیز گفتمان و مسیری را برای جامعه مطرح کرده بود که آن نیز تفاوت ماهوی عمیقی با مدل پهلوی نداشت. مدل ایشان نیز مفهوم "تکلیف" را بر "حق" و ایدئولوژی اتوپیایی دینی خاص خود را بر "منافع ملی" مقدم می دانست.

جدا از این دو دسته عمده گروه سومی نیز بوده که همانا پیروان ایرانی "اردوگاه سرخ" است که اصولا ملی گرایی مدنی مصدقی و قائلیت او به دموکراسی ملی و تکثر سیاسی، برایشان به مثابه خیانت مصدق به " خلق ِ محصور در مرزهای ملیت" تلقی می شد.

مصدق و گفتمانی که او در تاریخ ایران مطرح کرد ویژگی هایی دارد که دقیقا نقطه مقابل بنیان های عقیدتی این گروه هاست.
مصدق فرزند مشروطیت بود و در پای بندی به آرمان های انقلاب مشروطه مانند حاکمیت قانون و آزادی های سیاسی و فردی سر سختانه اصرار داشت. از دوران قاجار تا پیش از نخست وزیری هر منصبی را که پذیرفت، در نهایت وقتی با موانع فساد آفرین دستگاه روبرو می شد، راه کناره گیری را بر می‌گزید و از همرنگی با دستگاه فاسد دولتی موجود پرهیز می کرد. او سوای از یک سیاست مدار سابقه دار، یک " سیاست ورز" هم بود. نطق ها و منابع مکتوب بر جای مانده از او ، نوعی مانیفست یک گفتمان سیاسی نیز بود. پای‌بندی او بر مفهوم " حاکمیت دموکراتیک"، قانون و به ویژه بر دو مفهوم شهروند و استقلال، مصدق را به قول زنده یاد مهندس امیرانتظام ، از یک شخص تبدیل به یک مکتب فکری کرده بود.

جناح های دیروز و امروز مخالف مصدق، از لحاظ بنیان های عقیدتی تا اندازه زیادی درست نقطه مقابل مکتب مصدق بوده و هستند و جدای از مخالفت و دشمنی تاریخی با او، از لحاظ کنش سیاسی در ایران امروز هم به علت تضاد بنیادین باگفتمان مصدق، اگر هم بخواهند نمی توانند گفتمان مصدق را نادیده گرفته یا حتی با آن نوعی تفاهم کنند....


متن کامل :
https://bit.ly/3R2WGSR


#ایران_فردا
#ریشه‌های_مصدق‌ستیزی
#تقابل_گفتمان_مصدق_با_گفتمان_روحانیت_سیاسی
#تقابل_گفتمان_مصدق_با_گفتمان_اندیشه‌ی_سلطنت‌خواهی


https://t.me/iranfardamag
1.4K viewsedited  06:34
باز کردن / نظر دهید
2022-08-20 12:00:35 ما و تجربه‌آموزی از آن مرد بزرگ

هدی توحیدی
@iranfardamag

کودتای 28 مرداد 1332 قصه پرغصه‌ای است که هنوز هم آه حسرت را از نهان ملی‌گرایان و دموکراسی‌خواهان کشور برمی‌آورد. بررسی چرایی وقوع آن کودتا اغلب به موضوع اشتباهات نیروهای سیاسی دخیل در نهضت ملی و به ویژه شخص مصدق گره خورده است. رویدادهای کلیدی‌ای در جریان ملی نهضت ملی وجود دارد که همیشه مورد مداقه قرار می‌گیرد و سهم گروه‌ها و افراد بررسی می‌شود. از جمله این رویدادها ماجرای انحلال مجلس هفدهم است که بسیاری، حتی برخی از آنها که به مصدق عشق می‌ورزند، تصمیم به برگزاری رفراندوم برای مجلس هفدهم را نادرست می‌دانند و در وقوع کودتا مؤثر.

اینجا قصد ندارم به سیاق تحلیل‌گران به بررسی آن واقعه و بر اشتباه یا درست بودن آن تصمیم بپردازم بلکه می‌خواهم نگاهی به دلایل آن تصمیم بیندازم.

مصدق خود در کتاب «خاطرات و تأملات» در توضیح چرایی اخذ آن تصمیم، ضمن برشمردن تلاش مخالفانش برای به سقوط کشاندن دولت چنین عنوان کرده است: «سقوط دولت به هر یک از این دو طریق سبب می‌شد که نهضت ملی ایران به خودی خود خاموش شود و هدف ملت ایران به دست دولتی که حتماً رهبر نهضت ملی نبود از بین برود و دیگر هیچ‌وقت کسی دم از آزادی و استقلال نزند و ملت ایران برای همیشه زیر بار استعمار بماند. این بود که تصمیم گرفتم کاسه از آش گرم‌تر نشوم و سرنوشت مملکت را به دست مردم بسپارم. اگر با بقای دولت موافقند رأی به انحلال مجلس بدهند تا دولت بماند و کار خود را تمام کند و الا دولت از کار برکنار شود و دولت دیگری روی کار بیاید که هر طور صلاح مملکت باشد بدان عمل نماید.»

از این عبارات به خوبی پیداست که مسئله برای مصدق نزاعی جدی و سرحدی برای بقای جریانی است که او رهبری‌اش را بر عهده داشته است. در واقع، او خود را رهبر یک نهضت می‌دیده که باید برای پیروزی آرمان‌های آن تا سرحد ممکن مقاومت کند. در این مقاومت هم از ابزارهای بسیاری به ویژه بهره گرفتن از حضور و رأی مردم استفاده می‌کرده است. مردمی که مصدق را رهبر خود برای آرمان‌های چندگانه می‌دانستند.

این بهره گرفتن از نیروی مردم چیزی بود که از نظر هیچ کس پنهان نبود. در یک سو، جمال امامی از رهبران مخالفان مصدق در مجلس درباره شیوه سیاست‌ورزی مصدق گفته است: «دولت‌مداری، به سیاست خیابانی نزول کرده است» و در سوی دیگر، خود مصدق است که می‌گوید: «هرجا که مردم هستند، مجلس همانجاست.»

اوج این بهره گرفتن از مردم برای به پیش بردن اهداف نهضت ملی نیز قیام سی تیر است که حضور خیابانی مردم، مصدق را بر مسند نخست وزیری حفظ می‌کند و درخواست‌هایش را محقق.

در ماجرای انحلال مجلس هفدهم هم او بحرانش را با این مجلس با رجوع آرای همگانی حل کرد. او اولین رفراندوم را در ایران برگزار کرد. انحلال مجلس هفدهم را به همه‌پرسی گذاشت و رأیی قاطع به دست آورد.

مصدق در واقع، راهی جز بهره گرفتن از نیروی مردم نداشت. او با الیگارشی‌ای طرف بود که در ساخت اجتماعی-اقتصادی کشور دست بالا را داشت و همین دست بالا به آنها این امکان را می‌داد که قدرت سیاسی را قبضه کنند.

برای فهم بهتر این موضوع باید نگاهی به صحنه اجتماعی-سیاسی آن روزگار انداخت. رضا شاه در شهریور سال 1320 سقوط کرد و سلطنت به محمدرضا شاه جوان رسید. در دهۀ بیست محمدرضا شاه هنوز پایه‌های سلطنتش را تقویت نکرده بود و در نتیجه، صحنه سیاست برای اثرگذاری نیروهای سیاسی گرم بود. نظام مشروطه در آن سال‌ها روزگار اوج خود را می‌گذراند. احزاب می‌توانستند رقابت کنند و نماینده به مجلس بفرستند. نمایندگان نیز در کشاکشی با دربار و شاه، ارتش و سفارت‌خانه‌های قدرت‌های جهانی نخست وزیر را انتخاب می‌کردند. نخست وزیران نیز باز در کشاکش با همان هسته‌های قدرت سیاست‌های خود را پیش می‌بردند.
در همین صورتبندی بسیار مجملی که گفته شد، می‌توان قدرت الیگارشی را دید، درباری که قدرت بسیار داشت. الیگارشی زمین‌دار و محافظه‌کاران پوشیده در عباهای مختلف بر روند انتخابات تأثیر جدیِ غیردموکراتیکی داشتند. تقلب در انتخابات و پیروزی محافظه‌کاران در انتخابات یکی از نزاع‌های مهم آن دوران بود و اساساً جبهه ملی در روند اعتراض به تقلب در انتخابات شکل گرفت.
در واقع، مصدق با محافظه‌کارانی طرف بود که مردمی که به نمایندگی از آنها انتخاب می‌شدند، رعیتشان بودند. رعیتی که جان و مالشان در دست پرقدرت آن محافظه‌کاران بود.

در نتیجه، می‌شود به زبان افلاطونی گفت که صحنه سیاست در آن روزگار صحنه رقابت بین نظم الیگارشیک و نظم دموکراتیک بود. مصدق نیز در این صحنه نزاع، به دنبال عبور از نظم الیگارشیک با ابزار به صحنه کشاندن توده بود....

متن کامل :

https://bit.ly/3dxu59y

#بررسی_دلایل_مصدق_برای_انحلال_مجلس_هفدهم

https://t.me/iranfardamag
1.6K viewsedited  09:00
باز کردن / نظر دهید
2022-08-20 11:59:22 کالبدشکافی یک زخم ترمیم ناشده‌ی به تاریخ نپیوسته

مجید تفرشی
@iranfardamag

در سالگرد کودتای32 نه ‌تنها این ماجرا به تاریخ نپیوسته، بلکه همچنان موضوعی تازه و دارای مباحث و مجادلات پرشور از سوی همه جناح‌ها و دیدگاه‌ها است.

راویان متمایل به چهار دسته چپ، سلطنت طلب، مذهبی و ملی تلاش دارند تا با قرائت خاص خود، دیگران را مقصر و جناح خود را قربانی صالح نشان دهند. ضمن ان که در طول هفت دهه اخیر، خود این قرائت‌ها تغییر و تعدیل بسیار یافته است.

این گونه مسایل باعث شده که ناگزیر هر سال، به خصوص در سالگرد 28 مرداد، همچنان به این دوره از تاریخ معاصر ایران توجه شده و موضوع نه تنها به تاریخ نپیوسته، بلکه به شکل جریانی تمام نشده و حکایتی همچنان باقی، حتی بیش از پیش به آن توجه فزاینده می‌شود.

نوشتار زیر تلاشی برای ارائه روایتهای مختلف از رخداد کودتای 28 مرداد بوده که البته این نیزخودیک روایت ناتمام است.



https://t.me/iranfardamag
829 viewsedited  08:59
باز کردن / نظر دهید
2022-08-19 14:15:00 بیست و هشت پنج سی و دو
کالبدشکافی یک زخم ترمیم ناشده‌ی به تاریخ نپیوسته

مجید تفرشی
@iranfardamag

در شصت و نهمین سالگرد کودتای 1332، نه ‌تنها این ماجرا به تاریخ نپیوسته، بلکه بیش از پیش همچنان موضوعی تازه و دارای مباحث و مجادلات پرشور از سوی صاحبان همه جناح‌ها و دیدگاه‌ها است.

از یک سو جنبش ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد در ایران، به بخشی از نبرد نیابتی سیاسی روزآمد و جاری بین صاحبان دیدگاه‌ها و جناح‌های مختلف در داخل و خارج از ایران تبدیل شده است. از سوی دیگر، راویان متمایل به چهار دسته چپ، سلطنت طلب، مذهبی و ملی، با همه زیرمجموعه‌ها و گروه‌های ترکیبی، تلاش دارند تا با قرائت اختصاصی خود، دیگران را مقصر و جناح خود را قربانی صالح و به دور از خطا و اشتباه نشان دهند. علاوه بر این دو معضل، در طول حدود هفت دهه اخیر، به فراخور زمان و نیاز روزگار، درس تجربه و سیلی روزگار، به جای یک بازنگری صادق منصفانه بی‌ملاحظه، این قرائت‌ها در جهت تطهیر شخصی هر گروه تغییر کرده و به شکلی تعدیل و تغییر یافته و روایت متفاوتی توسط این جریان‌ها ارایه شده است.

این گونه مسایل باعث شده که ناگزیر هر سال، به خصوص در سالگرد 28 مرداد، همچنان به این دوره از تاریخ معاصر ایران توجه شده و موضوع نه تنها به تاریخ نپیوسته، بلکه به شکل جریانی تمام نشده و حکایتی همچنان باقی، حتی بیش از پیش به آن توجه فزاینده می‌شود.
*****

کودتای 28 مرداد و روایت‌های مختلف

این واقعیت که دولت دکتر محمد مصدق با حمایت و مشارکت کامل و/ یا مقطعی آمریکا و بریتانیا و به دنبال قیام ملی سراسری علیه استعمار و استثمار بریتانیا در ایران، به خصوص در صنعت نفت، سرنگون شده، این که هر کدام از جریان‌های دخیل در حوادث آن روزگار، از بدو پیروزی مخالفان مصدق تا سالهای بعد از انقلاب جان باخته، این که موضع‌گیری‌های تاریخی آغشته به حب و بغض‌های درست و نادرست و فرا و ورای حوادث تاریخی محض و آکنده از مجادلات استمرار یافته تا امروز است، کار را برای یک قضات متوازن مستقل و فارغ از هیجانات از‌پیش‌ تعیین، بسیار دشوار ساخته و موجب شده تا دل‌بستگان هر گروه، بیشتر به جمع‌آوری استشهاد از لابه‌لای اسناد، گزارشها و منابع مختلف، برای مقاصد از‌پیش‌معلوم بپردازند.

برخلاف ادعای شماری از راویان نحله‌های مختلف تاریخ نگاری داخلی منتقد دولت مصدق، در ماجرای واکاوی 28 مرداد و سقوط دولت، همه تقصیرها متوجه دولت یا دیگر گروه‌ها بوده، حال آن که در روایت حامیان دولت مصدق (با همه قرائت‌ها)، سقوط دولت، ماجرایی خلق‌الساعه، دارای روندی کوتاه مدت بود که در جریان وقوع آن دولت و شخص دکتر مصدق کمترین نقش و مسئولیت را داشته و عمده قصور یا تقصیرها متوجه دیگران بوده است.

از سوی دیگر در روایات مختلف، عمدتا به یکی از تحولات داخلی، منطقه‌ای و بین المللی توجه شده و به دو مقوله دیگر کم اعتنایی یا بی اعتنایی شده است. بخشی از این نظرات، به عدم اشراف و اعتنا به جزییات و کلیات تحولات ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی و ارتباط منطقی آنها با هم و/یا عدم آشنایی و دسترسی بسیاری از محققان داخلی به منابع و اسناد بین المللی و برعکس عدم آشنایی و دسترسی بسیاری از محققان غیرایرانی یا مقیم خارج، به منابع داخلی ایرانی است. این موارد باعث شده که در تحقیقات داخلی، تحولات بین‌المللی کم اهمیت جلوه کرده و برعکس از نظر محققان خارجی، تحولات داخلی کم ارزش دانسته شود.

سوای مساله فقر توجه به منابع و تحولات داخلی، در میان نوشته‌های محققان خارجی استفاده و اتکا به منابع غیرقابل راستی آزمایی و غیرقابل ردیابی امنیتی آمریکایی از معضلات جدی است. از یک سو با محققان سابق عضو سرویس امنیت خارجی آمریکا (از قبیل ریچارد کاتم، جان فوران و دانلد ویلبر) و یا محققان مدعی داشتن دسترسی به منابع مکتوب و یادمانده‌های اطلاعاتی-امنیتی (به خصوص مارک گازیوروفسکی و مالکم برن) مواجه هستیم که نه تنها صحت و سقم داده هایشان که حتی مشخصات دقیق منابع خبری آنان پس از قریب به هفتاد سال همچنان غیرقابل راستی آزمایی است و مخاطب ناگزیر است بدون اعتنا به استانداردهای پژوهشی همه آنها را راست و دقیق تصور کند....


متن کامل :

https://bit.ly/3K5PEu4


#ایران_فردا
#مجید_تفرشی
#محمد_مصدق
#کودتای_28مرداد


https://t.me/iranfardamag
2.3K views11:15
باز کردن / نظر دهید
2022-08-17 08:15:38 وضعیت تشکل‌های دانشجویی و انتظارات

محمد نوری
@iranfardamag

تصور کنید که دانستن زمان مسئله است. طبعا می‌توان گفت بودن ساعت بهتر از نبودن آن است. اما اگر بدانیم که عقربه بعضی از ساعت‌ها ساعتگرد می‌چرخد و برخی پاد ساعتگرد آیا می‌توانیم با قطعیت به گزاره مطروحه بازگردیم؟ ساعتی که عقربه‌هایش پادساعتگرد می چرخد تمامی ویژگی های یک ساعت کامل را دارد. عقربه، صفحه نشانگر اعداد، باتری، آرمیچر و قابی که اگر در هر لحظه از آن عکس گرفته شود هیچ تفاوتی با ساعت ساعتگرد نخواهد داشت اما زمانی که حرکت عقربه مشاهده شود است که می‌توان قضاوت کرد که ساعت صحیح است یا خیر.

برای بررسی دقیق تر این گزاره اساسی که «بودن تشکل‌های دانشجویی از نبودن آن مفیدتر است.» ابتدا می بایست شرحی مشخص از نهاد ارائه داد تا مطابق آن شاخص‌هایی را برای بررسی کیفیت نهادها استخراج کرد. نهادها به دسته بندی‌های متفاوت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تقسیم می‌شوند. آن‌ها می توانند رسمی یا غیر رسمی باشند، اهداف متفاوتی را دنبال کنند و تا تک به تک اعضا خواست های گوناگونی را در بر بگیرند. برای شرح نهاد از دو عبارت «نهاد ایده‌آل» و «پاد نهاد» استفاده می کنیم که در ادامه توضیح داده خواهند شد.

مفاهیمی که بر اساس آن یک نهاد تعریف می‌شود عبارتند از:

1- مسئله ماهیتی: هر نهاد از یک مسئله ماهیتی آغاز می شود. این مفهوم به کلی ترین صورت خود به سوال «چراییِ بودنِ نهاد» می پردازد و از قبل جواب این پرسش جامعه هدف خود را مشخص می کند. مسئله ماهیتی کلی ترین صورتی است که جامعه هدف به واسطه آن با نهاد روبرو می‌شود و با آن تعامل می‌کند.

2- جامعه هدف: جامعه هدف متشکل از تمام افرادی است که در ارتباط با مسئله ماهیتی تعریف شده، منتفع می‌شوند. نهاد با این جامعه هدف در تعامل است. نظر آن‌ها برایش در اولویت است و با آن ها روابط رفت(از جنس فروش کالا در نهاد اقتصادی) یا برگشت(از جنس عضو گیری) دارد. جامعه هدف رفت و برگشتی یک نهاد می‌تواند یکسان یا متفاوت باشد.

3- هدفمندی: نهادها لزوما هدفمند هستند و دانسته اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت اجرایی‌ای را دنبال می کنند.

4- اعضا: نهادها لزوما از اعضایی تشکیل می شوند که دانسته به خاطر مسئله ماهیتی یا مسائل جانبی جذب هر نهادی می‌شوند و مطابق نظام ارزشی حاکم بر آن نهاد به فعالیت می پردازند.

5- نظام ارزشی: هر نهاد نوعی نظام ارزشی خود را داراست که با توجه به مسئله ماهیتی، نوع نهاد، روابط شبکه‌ای اعضای حال و گذشته، دغدغه‌های اعضا و شرایط و وضعیت خارج از نهاد تعریف می شود. مثلا مسئله ماهیتی در یک بنگاه اقتصادی کسب سود است اما درون نهاد زیر فرهنگ‌هایی وجود دارد که متاثر از خلقیات، تجربیات، رفتار و کردار ادوار مختلف اعضای شریک در آن باعث شود تا مثلا «صمیمیت و خون گرمی» نیز جزوی از نظام ارزشی آن نهاد باشد. یعنی افراد اجتماعی بیشتر از افراد کارا(کارایی در جهت درآمد زایی) ارتقا یابند. یا رانت آشنایی با مدیر یا جنسیت کارگر موثرتر از بهره وری نیروی کار در ارتقای او باشد.

6- شبکه: هر نهاد فراتر از اعضای حاضر، شبکه‌ای دارد که در طول و عرض مدت فعالیت آن نهاد ساخته می شود. این شبکه متشکل از ارتباطات اعضای ادوار گوناگون فعال در آن نهاد و تصویر کلی آن برای جامعه هدفش است.

7- عملکرد: هر نهاد با توجه به اهداف تعریف شده بر اساس مسئله ماهیتی‌اش لزوما عملکردی خواهد داشت که قابل قضاوتش می‌کند. «عملکرد» لزوما مبتنی بر کار آن نهاد نیست بلکه انفعال، کاستی‌ها و در واقع هر لحظه از بودن آن نهاد در کنار تصمیم‌هایش سازنده عملکردش است.

8- مسئولیت: نهادها لزوما در قبال مسئله ماهیتی و عملکرد خود مسئولند چرا که صرف بودن آن‌ها به معنی استفاده از توان، سرمایه و نیرویی‌است که می توانست در جایی دیگر خرج شود. آن ها به مسئله ماهیتی خود اعتبار می دهند و از اعتبار آن خرج می کنند پس بودن آن ها با خود هزینه فرصتی در قبال تمام کارها و نهادهای دیگری دارد که می توانست وجود داشته باشد یا تقویت شود اما وجود ندارد....


متن کامل:

https://bit.ly/3PfbQTI

#بررسی_وضعیت_تشکل‌های_دانشجویی

https://t.me/iranfardamag
1.2K views05:15
باز کردن / نظر دهید
2022-08-17 08:12:47
839 views05:12
باز کردن / نظر دهید
2022-08-16 19:18:25 به نام خدا

@iranfardamag

انالله و اناالله راجعون


دکتر غلامعلی ریاحی، وکیل برجسته دادگستری و عضو کانون وکلای مرکز بدرود حیات گفت.

دکتر ریاحی از وکلای خوش نامی بودند که در دورانی که افراد بسیار کمی حاضر به پذیرفتن وکالت روزنامه‌نگاران و مدیران مسئول و فعالان سیاسی و مدنی بودند، پرونده های آنان را می پذیرفت و از حقوق نقض شده شان دفاع می کرد.

دکتر ریاحی وکیل مرحوم مهندس عزت الله سحابی و شهید هاله سحابی نیز بوده و وکالت برخی از پرونده های ایران فردا را نیز برعهده داشتند .

درگذشت دکتر ریاحی را به خانواده محترم ایشان ، وکلای شجاع و آزاده و مدافع عدالت ، جامعه سیاسی و مدنی و اصحاب رسانه که امثال مرحوم ریاحی همواره از حقوق آنها حمایت می کردند، تسلیت میگوییم . برای ایشان از خداوند متعال علو درجات و برای خانواده و علاقه مندانشان طلب صبر و مغفرت را داریم.

روانشان شاد!


ایران فردا


#تسلیت
#ایران_فردا
#غلامعلی_ریاحی
https://bit.ly/3plFUlN
https://t.me/iranfardamag
1.6K viewsedited  16:18
باز کردن / نظر دهید