2022-02-15 10:41:02
گفتگوی زیر را یک مدیوم با روح یک قاتلِ اعدام شده، انجام داده و دکتر رئوف عبید در کتاب معروف خود "انسان روح است نه جسد"، این گفتگو را ذکر کرده است.
آقای لمیرا در دادگاه جنائی لاین محکوم به اعدام گردید و در تاریخ ۳۱ / ۱۲/ ۱۸۵۷ حکم درباره وی اجرا شد. روح این شخص در تاریخ ۲۹ / ۱/ ۱۸۵۸ حاضر شد و گفت که من اینجا هستم. احساس شما از ملاقات با ما چگونه است؟
شرمندگی
آیا تو تا آخرین لحظه حافظه خودت را حفظ کردی؟
بله.
آیا وجود خودت را پس از اجرای حکم اعدام احساس کردی؟
یک تشویش عمیقی مرا گرفت که هنوز هم از آن بیرون نرفته ام همچنانکه احساس درد وحشتناکی نمودم که قلبم به درد آمد. سپس چیزی را در زیر دستگاه گیوتین غلطان دیدم که خون از آن جاری بود و در اینجا بر درد من افزوده شد.
آیا درد جسمانی بود مانند درد ناشی از زخم یا قطع عضو؟
خیر، دردی شبیه عذاب وجدان که یک درد معنوی است.
چه زمانی این درد معنوی آغاز شد؟
به محض اینکه آزاد شدم.
روح یا جسم، کدام یک احساس درد از اجرای حکم اعدام کردند؟
درد معنوی را روح احساس کرد ولی جسم درد جسمی و عضوی را احساس کرد و روح پس از جداشدن از جسم همچنان احساس درد می کرد.
آیا جسد بی سر خود را دیدی؟
چیزی را دیدم که شکل مشخصی نداشت و به نظرم رسید که از من جدا شده است و با تمام احوال احساس کردم که من خودم هستم.
دیدن آن منظره چه تأثیری بر تو داشت؟
احساس کردم که درد من شدید است و در آن غرق شده ام.
آیا این مسأله درست است که سر انسان پس از جدا شدن از بدن چندین لحظه ادراک و احساس خود را حفظ می کند؟
روح تدريجا و به اندازه ای که علاقه های مادی در آن نفوذ دارد و به اندازه ای که لحظه جدا شدن طول می کشد، از بدن فاصله می گیرد.
گفته میشود که در سیمای بعضی افراد که حکم اعدام درباره آنها اجرا شده است طیفی از خشم و حرکات در آنها ظاهر گردیده، گوئی که می خواهند حرف بزنند. آیا این حالت نتیجه یک عکس العمل عصبی است و یا ارادی؟
ارادی است زیرا هنوز روح جدا نشده است.
اولین احساس تو هنگام ورود به عالم جدید چه بوده است؟
دردی طاقت فرسا و نوعی از سرشکستگی وجدان که علت آن را نمی دانستم.
آیا با همردیفان خود که اعدام شدند در یکجا گرد آمدید؟
گردهم آئی ما یک شکنجه دائمی برای ما بود. هر یک از ما جنایتش را به گردن دیگری می انداخت.
آیا قربانیان خود را می بینی؟
بله آنان را می بینم. همه آنها خوشبخت اند و نگاه های آنان مرا تعقیب می کند، گوئی احساس می کنم که آن نگاه ها تا اعماق روحم نفوذ می کنند و من بیهوده سعی در گریختن دارم.
هنگام دیدن آنان چه احساسی داری؟
احساس خواری و خفت در وجدان. من سعی در اصلاح خود نموده ام اما هنوز هم نسبت به آنان دشمنی می ورزم.
ایشان هنگام دیدن تو چه احساسی دارند؟
احساس لطف و مرحمت.
آیا در وجود آنان کینه و با میل به انتقام وجود دارد؟
خیر، ایشان طلب آمرزش برای من می کنند. این مساله به هیچ وجه در توان تصور شما نیست که هیچ نوع شکنجه ای را هیچ شخصی نسبت به کسی که از او تنفر دارد اعمال نمی کند.
آیا بر زندگی دنیائی خود بر روی زمین تأسف می خوری؟
من جز بر جنایت هائی که انجام دادم متأسف نیستم.
آیا میل به شرارت در سرشت تو بوده است و یا اینکه عاملی ترا به سوی شرارت رانده است؟
میل به جنایت در سرشت من بود زیرا من روحی در طبقه پائین داشتم و خواستم که ناگهان بالا بروم. پس بیش از آنچه در توان طاقت و تحمل من بود قرار گرفتم. من حساب کردم که روحی نیرومند دارم. پس رنج و غصه سختی را برای خود خریدم و تسليم اغواگری و فساد شدم.
اگر تو اصول آموزش صحیحی را دریافت می کردی آیا حاضر بودی زندگی جنایتکارانه را رها کنی؟
بله، ولی من آنگونه ای را که با آن متولد شدم برگزیدم.
آیا در توان تو بود که یک انسان درستکاری باشی؟
می توانستم یک انسان ضعیف و ناتوان از انجام کارهای خیر و شر باشم، البته اگر اصلاح کردن سرشت شرور من میسر می بود، اما ارتقای درجه برای کارهای نیک در توان من نبود.
آیا در ایام حیات خود به خدا ایمان داشتی؟
خیر.
با این حال گفته شده است که هنگام اعدام شدن پشیمان شدی؟
بالاتر از آن، به خدای انتقام گیرنده ایمان آوردم و از عدالت او ترسیدم.
@
NDEchanel
895 views07:41