Get Mystery Box with random crypto!

جامعه شناسی مردم

لوگوی کانال تلگرام popular_sociology — جامعه شناسی مردم ج
لوگوی کانال تلگرام popular_sociology — جامعه شناسی مردم
آدرس کانال: @popular_sociology
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
کشور: ایران
مشترکین: 354
توضیحات از کانال

تاملاتی تلگرافی درباره جامعه، فرهنگ، سیاست و تاریخ ایران و گاه جهان
ارتباط با ما :
@PopularSociology_admin
نشانی ما در اینستاگرام👇
https://instagram.com/Popular_Sociology/

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 3

2021-07-17 22:42:11 ‍ کانالهای تخصصی علوم اجتماعی در تلگرام

شنبه ۱۴۰۰/۴/۲۶



دکتر مرتضی کُتُبی
@m_kotobi

درباره‌ی ما
محمدرضا کلاهی
@mohammadrezakolahi

جامعه‌شناسی ایران
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam

جامعه شناسی ورزش و بدن
بی تا مدنی
@sociology_of_sport

جامعه شناسی صلح
حسن اميدوار
@sociologyofpeace

جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
امیر رزاقی
@sociology_economic_development

جامعه شناسی حوزه عمومی
محمد امین قانعی راد
@MAminGhaneirad

جامعه شناسی ملت گرا
@siavashmousavirakati

جامعه شناسی زندگی روزمره
محمد زینالی اناری
@thing

جامعه شناسی مردم
@Popular_Sociology



To join us click here:
@madanibita
749 views19:42
باز کردن / نظر دهید
2021-07-12 09:28:30 درباره تحولات افغانستان و "امکان های آینده" : هیرمند-بدخشان-واخان

سیدجواد میری

سال ۲۰۰۴ بود که وارد "تورپان" یا تورفان در منطقه سین کیانگ (یا همان شرقی تورکستان) -ایغورستان- شدم و در روستایی به نام "تویوق کندی" با متولی زیارتگاهی روبرو شدم که "گلستان سعدی" را به من نشان داد و از من خواست که آن را بخوانم. داستان این دیدار را در سال ۲۰۰۹ در نشریه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ایران به همراه تصاویر منتشر کردم اما نکته ایی که در این یادداشت به آن خواهم پرداخت "مسئله زمینی اتصال چین و ایران" است.

هنگامیکه از متولی زیارتگاه پرسیدم که این کتاب را چگونه بدست آورده است او در پاسخ به "پیر کامل شهید" اشاره کرد که او نیز از "پیر کامل شهید" خود به هدیه گرفته بود. چاپ کتاب در ایران و قریب ۱۳۰ سال پیش بود. این نشان میداد که روابط زمینی مستقیم بین این منطقه (که بعدها در قرن بیستم ۱۹۳۳ ضمیمه چین شد) و ایران برقرار بود تا اینکه بریتانیا و روسیه کاملا طرق استعماری خویش را بر تمدن های چین و هند و ایران و ترکیه تحمیل کردند که مبتنی بر آن نه تنها راه های فرهنگی همه به لندن و بعدها به آمریکا ختم می شد بل راه های تعاطی فرهنگی هم کاملا قطع شد و چین برای فهم ایران یا بلعکس باید از "میانجی یورو-آتلانتیکی" استفاده می کردند.

اما اکنون با بالا گرفتن تضادها بین چین و آمریکا و خفه کردن ایران توسط آمریکا (و همراهی بی چون و چرای اروپا با آن) اتفاقات افغانستان امکان های نوینی پیش روی ایران و چین و مردم افغانستان (که در حال حاضر بیش از پنج میلیون از آنها ساکن ایران هستند و تاریخاً هم با ایرانیان اشتراک فرهنگی و دینی و مذهبی و تمدنی و حتی زبان ها و قوم ها دارند) در حال گشوده شدن است و آن "راه زمینی بین چین-افغانستان-ایران" است که هم چین را از "افراطیون داعش" در حول مرزهایش با افغانستان خلاص خواهد کرد و هم محاصره ایران شکسته خواهد شد.

البته راه پیش رو سخت و دشوار است و نیازمند هوشیاری و بینش بلند مدت است تا معماران سیاست و استراتژیست های نظامی در کنار نیروهای دیگر بتوانند زمینه های این چرخش را ایجاد کنند. سقوط رژیم شاهنشاهی (که همپیمان آمریکا بود) و چهل و سه سال جنگ و تحریم علیه ایران در دوران جمهوری اسلامی باید اتمام حجتی برای اهل نظر و مردم ایران باشد که برای ائتلاف یورو-آتلانتیکی (و نظم جهانی به سرکردگی آمریکا) هیچ فرق نمی کند که در تهران چه کسی بر سریر قدرت نشسته است. آنچه مهم است این است که ایران به مثابه یک دولت مقتدر (که مانع روابط نو-استعماری است) محو گردد و برای نیل به این مقصود اسقاط رژیم و جنگ و تحریم و ترور همگی ابزاری برای سرکوب ملت ایران بوده و هستند.

اما آیا من نگاه ساده اندیشانه به طالبان و چین دارم؟ هرگز! چین چالش های سرزمینی خود را دارد و برخی از آنها مانند "چالش تایوان" و "چالش هنگ کنگ" و "چالش دریای چین" و "چالش هند" و "چالش ایغورستان" و "چالش تبت" و "چالش نظامی مستقیم با آمریکا" برخی از آنها هستند. طالبان و افغانستان هم چالش ها و فرصت های خود را دارند و نه چین و نه طالبان هیچ همپیمانی راسختر از ایران در این منطقه پهناور اوراسیا و شبه قاره هند و دریاهای آزاد ندارند که هم تحت شدیدترین فشارها از سوی آمریکا است و هم مصمم ترین نظام برای عبور از نظم نو-استعماری یوروآتلانتیکی آمریکا. زیرا ماندن در ذیل این هژمونی مرگ است و رهایی از آن ظهور نظم های جهانی نوین.

چین در این یکصد سال اخیر در ذهن و زبان ایرانی در "خاور دور" بود و ایران هم برای چین در "آنسوی غرب" اما با اتصال راه افغانستان ما دوباره همسایه زمینی خواهیم شد و راه های نامطمئن دریایی که کشتی های ما را در آن مسیر نابود می کردند از طریق اتوبان های بلوچستان ایران به پامیر بدخشان و واخان و کاشغر و ارومچی چین وصل گردد.

#ارتباطات_میان_فرهنگی
#ایران_افغانستان_چین

نشانی ما در اینستاگرام
https://instagram.com/Popular_Sociology/
جامعه شناسی مردم
@Popular_Sociology
758 viewsedited  06:28
باز کردن / نظر دهید
2021-06-24 11:39:57 چرا برخی در شبکه‌های اجتماعی متصلب و پرخاشگر می‌شوند؟

وحید یامین پور

یکبار حلقه دوستان‌تان را در اینستاگرام و توییتر مرور کنید. دوست دارید چه کسانی را دنبال(فالو) کنید؟ هم‌اکنون بخش دنبال شونده‌های صفحه‌ی خود را باز کنید و به قیافه‌ی افراد نگاه کنید.
حالا یک صفحه را که هیچ شباهتی به شما ندارد باز کرده و دنبال‌کننده‌های آنرا تماشا کنید. مثل این می‌ماند که در دو اتاق مجاور، دو جهان کاملا متفاوت و بلکه گاه متضاد در جریان است. شما به طور ناخواسته حلقه‌ای از افراد متشابه را شکل داده‌اید و جهان خود را مطابق سلیقه و میل خود ساخته‌اید.
جالب این است که پلتفرمها هم به این میل و کشش درونی شما اشراف دارند و کاملاً آگاهانه افرادی را برای دنبال کردن به شما پیشنهاد می‌دهند که در انتخابهای قبلی شما، رگه‌های مشابه آنرا پیدا کرده‌اند. در واقع این جزئی از مهمترین کارکرد هوشمندانه‌ی شبکه‌های اجتماعی است که کاری کنند تا شما به حداکثر رضایت از زندگی در آن محیط برسید.

این همان چیزی است که الی پاریسر به آن «حباب فیلتری» میگوید. محیطی که شما بر اساس کششها و علایق‌تان ترتیب داده‌اید و ناخواسته اکثر کسانی که با شما تفاوت معناداری داشته‌اند را فیلتر کرده‌اید. این اتفاق چند نتیجه دارد: نخست اینکه شما را از شنیدن و دیدن ایده‌ها و افکار متفاوت محروم میکند و دوم اینکه به تدریج شما را در پافشاری بر آنچه هستید، غیرمنعطف‌تر و متصلب‌تر می‌سازد و سومین نتیجه‌ی آن ازدیاد خشونت کلامی و بی پروایی در استفاده از تعابیر آزاردهنده است. اتفاقی که نوعی اقدام تلافی‌جویانه‌ی مجازی است.
حالا حاصل سه نتیجه‌ی فوق را در هم ضرب کنید تا بتوانید وضعیت روانی کسانی که پیش از شکل دادن به ارتباطات عمیق میان فردی، در حبابهای فیلتر شده خود را محاصره کرده‌اند دریابید. من نام این وضعیت را گذاشته‌ام گرفتار شدن «در محاصره خود».

#شبکه_های_اجتماعی

نشانی ما در اینستاگرام
https://instagram.com/Popular_Sociology/
جامعه شناسی مردم
@Popular_Sociology
760 viewsedited  08:39
باز کردن / نظر دهید
2021-06-15 01:08:58 وقتی #رئیسی به داد #عباس_معروفی رسید...

رویکرد سید‌ابراهیم رئیسی در قبال جریانات فرهنگی، ناشران کتاب، رسانه‌ها و آثار روشنفکران سؤالی است که در چند ماه گذشته به اندازه پررنگ‌شدن نامش برای ریاست جمهوری، پررنگ شده است.
خاطرات عباس معروفی با ابراهیم رئیسی به‌عنوان دادستان تهران شاید برای خیلی از اهالی فرهنگ و رسانه تکراری باشد، اما با توجه به شایعات این‌روز‌ها خواندنی است.
عباس معروفی، نویسنده مشهور مقیم آلمان و مدیر مجله ادبی «گردون» است که در نخستین سال‌های دهه ۷۰، توقیف آن بازتاب فراوانی در محافل داخلی و خارجی داشت.
برای امانت‌داری بخشی از گفت‌وگوی او با نشریه «الفبا» در شرح ماجرای دیدارش با سیدابراهیم رئیسی را برایتان می‌آورم:

روز ۱۹ آذر ۱۳۷۰ بازجویم حکم توقیف موقت گردون را به دستم داد. از آنجا مستقیم به اداره مطبوعات ارشاد رفتم و آقای مدیرکل گفت کاری از دستش ساخته نیست. بعد به شرکت تعاونی مطبوعات رفتم و برای اولین بار با محسن سازگارا مدیرعامل شرکت تعاونی مطبوعات آشنا شدم. او آن‌روز خیلی با من حرف زد و گفت باید تلاش کنیم تا این حکم را بشکنیم. از یک‌سو او می‌دوید، از سویی حمید مصدق و از سوی دیگر خودم.
یکی از غم‌انگیزترین دوره‌های زندگی‌ام همین ۱۸ماه تعطیلی گردون بود که همه رفت‌وآمدها، تلفن‌ها و ارتباط‌هایم قطع شد. یک‌باره احساس کردم چقدر تنها شده‌ام. نمی‌دانستم چه خاکی به سرم بریزم. تنها سیمین بهبهانی هر روز به من تلفن می‌زد و دلداری‌ام می‌داد. نامه‌نگاری، ملاقات، دیدار و گفت‌وگو هیچ‌کدام فایده‌ای نداشت تا اینکه قاضی پرونده‌ام در دادستانی انقلاب حکم مرا اعلام کرد: «اعدام».
فروشکستم. حالا جز نگرانی از حکم اعدامی که قاضی‌ام داده بود، وزارت ارشاد هم کن‌فیکون شده بود. خاتمی رفته بود. در همان زمان داشتم رمان «سال بلوا» را می‌نوشتم و این جمله جایی خودنمایی می‌کرد: «ما ملت انتظاریم!» و در انتظار سرنوشت گردون می‌سوختم. حکم اعدام را برداشتم و به طرف سازگارا راه افتادم. او به من خبر داد که روزهای سه‌شنبه حجت‌الاسلام رئیسی، دادستان انقلاب، بار عام دارد و قرار شد که من از ساعت ۶صبح سه‌شنبه آنجا باشم. این سه‌شنبه رفتن‌ها، چندبار طول کشید و نوبت من نرسید، بار پنجم، ساعت۱۲ من توانستم آقای رئیسی را ببینم. در هر دیدار پنج نفر می‌توانستند به ترتیب شماره، وارد اتاق دادستان انقلاب شوند. نفر اول که آخوند پیری بود، به دادستان جوان و خوش‌تیپ انقلاب گفت اگر اجازه داشته باشد، بماند و به عنوان آخرین نفر با او خصوصی حرف بزند اما رئیسی قبول نکرد. گفت: بفرمایید! خودم را معرفی کردم. رئیسی کمی نگاهم کرد، با لبخند گفت: «همون عباسِ معروفیِ معروف؟»
«بله همون کرکس شاهنشاهی! همون غول بی‌شاخ و دُم که هر روز کیهان می‌نویسه.»
«شما بمونید. نفر بعدی؟»
سه نفر بعدی هم مطلبشان را گفتند و رفتند. دادستان انقلاب گفت: «خب آقای معروفی، چه می‌کنید؟»
«رمان می‌نویسم، کتاب چاپ می‌کنم. هر کار بشه! چون دفترم بازه اما گردون رو توقیف کردن.»
«خب فکر می‌کنی چرا توقیف شده؟»
«همکاران شما از من می‌پرسن چه جوری و با چه پولی این مجله رنگارنگ را منتشر می‌کنم؟»
«این سؤال من هم هست.»
«مجله روی پای خودش ایستاده، ۲۲هزار تیراژ داره.»
«چند سالته؟»
«۳۳سال»
«این چیزهایی که درباره شما در روزنامه‌ها می‌نویسن، من فکر کردم بالای ۶۰سال رو داری.»
آن‌وقت در کامپیوتر پرونده‌ام را نگاه کرد و گفت: «عجیبه! خیلی عجیبه! لک توی پرونده‌ات نیست.»
گفتم: «می‌دونم. من حتی سمپات کسی یا چیزی نبوده‌ام.»
با حیرت خیره‌ام شد و با خنده پرسید: «حتی خانم‌بازی هم نکرده‌ای!؟»
گفتم: «نه! من زن و سه تا دختر دارم.»
به پشتی صندلی‌اش تکیه داد با لبخند نگاهم کرد. یک لحظه فکر کردم عجب آخوند خوش‌سیما و خوش‌تیپی است. گفت: «‌پریشب در قم منزل یکی از علما بودم. قسمتی از کتاب «سمفونی مردگان» شما را خوندم. می‌خواستم ازش بگیرم، دیدم براش امضا کردی بهم نداد. دلم می‌خواد بخونمش.»
اتفاقاً نسخه‌ای از چاپ سوم رمان در کیفم بود. گذاشتم روی میز. دست به جیب برد که پولش را بپردازد. گفتم: «قابلی نداره.» گفت: «نه این میز، میز خطرناکیه. میز قضا و قدر!» و خندید: «باید پولشو بپردازم، شما هم باید بگیری!» ۳۰۰تومان را روی میز گذاشت و گفت: «تعجب می‌کنم! چرا این قدر راجع به شما بد می‌نویسن؟ امکانش هست فوری همه گردون‌ها را به من برسونید تا شخصاً مطالعه کنم و تصمیم بگیرم؟»
گفتم: «با کمال میل. فردا میارم.»
گفت: «نه! فردا دیره. همین حالا!» و تلفن روی میزش را طرف من گذاشت: «زنگ بزن بیارن فوری!» و خواست که ناهار بمانم. تشکر کردم، یک دوره گردون را دادم و خداحافظی کردم.

هفته بعد، پرونده‌ام به دادگستری ارجاع و گردون تبرئه شد./ روزنامه_شرق
شماره ۳۳۷۷، چهارشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۷
صفحه یک.


جامعه شناسی مردم
@Popular_Sociology
742 viewsedited  22:08
باز کردن / نظر دهید
2021-05-22 07:23:41 تاملی جامعه شناختی در قتل بابک خرمدین توسط پدر و مادرش / بخش دوم

یحیی حمدی

سه) اما با این حال خانواده روی دیگری نیز دارد احتمالا خیلی از شما تعجب کنید اما واقعیت آن است که بیشتر خشونت ها در خانواده روی می دهد چنان که آمریکایی ها چنان در معرض خشونت اعضای خانواده خود قرار دارند که خانواده را پس از پلیس و ارتش، خشن ترین نهاد اجتماعی نامیده اند( جلیز و اشتراوس، ۱۹۸۸)
خانواده محیطی سرشار از احساس و عاطفه است و افراد ناکامی های خارج از خانه را به داخل می آورند خشونت هایی که در آن رخ می دهد اگر خارج از خانواده باشد کسی آن را تحمل نمی کند اما در خانواده و میان اعضای آن تحمل می شود از همین رو بروز خشونت در خانواده امری متداول است و دامنه آن از خشونت های کلامی و رفتاری تا آزار جنسی و قتل را شامل می شود و کودک آزاری، همسر آزاری و سالمند آزاری از جمله آنهاست. اما این موارد به دلیل ویژگی خاص فرهنگی و نهاد خانواده گزارش نمی شود و در لایه پنهان جامعه باقی می ماند( ن.ک به صدیق سروستانی، ۱۳۸۹)

چهار) خانواده هسته ای که شکل غالب خانواده در جامعه امروز ماست تشکیل شده از پدر، مادر و فرزندان که در حالت عادی بعد از یک سنی باید از خانواده جدا شده و با ازدواج به خانواده جدید نقل مکان کنند اما به دلیل مسائل اجتماعی که ما از آن به از دست رفتن کارکرد های نهادهای دیگر از جمله نهاد اقتصاد تعبیر می کنیم این اتفاق نمی افتد و مثل این خانواده فرزند ۴۷ ساله است اما در خانواده پدری حضور دارد و آن چنان که پدر خانواده می گوید چندین بار به فرزندشان پیشنهاد داده اند که برای خود منزلی تهیه کند و از خانه خارج شود اما چنین نشده است.

پنج) شکاف نسلی و تعارض فرهنگی میان والدین و فرزندان در جهان امروز با گستردگی ارتباطات و تجربه های حاصل از آن یک مسأله اجتماعی است و رفع آن نیاز به مدیریت این مسأله است. این موضوع در کودکی و دوره اجتماعی شدن با سهولت می تواند انجام شود اما بعد از یک سنی به سختی می گراید و ممکن است به بحران منجر شود. به این اضافه کنید ناملایمات اجتماعی و ناکامی های بیرون از خانه که توسط اعضاء وارد خانه می شود که در فرایند طبیعی در این دوره والدین و فرزندان از هم جدا می شوند ( ازدواج فرزندان و تشکیل خانواده و یا سکونت در خانه مستقل بدون ازدواج) و این مسأله تا حدودی رفع و مدیریت می شود.

شش) به نظر می رسد با از دست رفتن کارکردهای نهادهای دیگر ( آموزش و پرورش، اقتصاد و...) بار آنها روی خانواده سنگینی می کند و بر اساس ویژگی همبستگی نهادهای اجتماعی این موجب اختلال کارکردی و بروز بحران در آن می شود و عدم مدیریت بحران ( جدایی) منجر به فاجعه ای شبیه قتل بابک خرمدین و یا موارد مشابه دیگر می شود. بنابراین بار نهادهای دیگر بر روی خانواده تلنبار شده و موجب اختلال در کارکرد آن شده است.

نشانی ما در اینستاگرام
https://instagram.com/Popular_Sociology/

جامعه شناسی مردم
@Popular_Sociology
769 viewsedited  04:23
باز کردن / نظر دهید
2021-05-21 20:27:08 تاملی جامعه شناختی در قتل بابک خرمدین توسط پدر و مادرش / بخش اول

یحیی حمدی

بابک خرمدین کارگردان و مدرس سینما توسط پدر و با همکاری مادرش کشته شد. این خبری بود که از هفته پیش در رسانه ها بازتاب وسیعی پیدا کرده است.
فرزند کشی گر چه پدیده ای بسیار دور از انتظار و نادر به نظر می رسد اما در واقعیت خیلی هم نادر نیست و رخ می دهد و پیش از نیز موارد دیگری رسانه ای شده اند اما آنچه این واقعه را از آنها متمایز می کند نوع و شیوه این قتل است که آن را بسیار هولناک کرده است به صورتی که از هفته پیش جامعه ایران در بهت به سر می برد و احساسات افکار عمومی به شدت جریحه دار شده است.

ماجرا از این قرار است که: پدری هشتاد و یک ساله با همکاری همسرش ( مادر مقتول) پسر ۴۷ ساله خویش را به قتل می رسانند سپس جسد او را مثله کرده و هر کدام از قطعات آن را در سطل زباله ای رها می کنند و بعد از دستگیری نه تنها از این کار احساس پشیمانی نمی کنند که رضایتمندی نیز دارند. در اعترافات بعدی معلوم می شود پیش از این داماد و دخترشان را نیز با فاصله هفت ساله درست به همین شیوه به قتل رسانده اند. بر اساس اعلام پلیس این زن و شوهر مسن از نظر روانی سالم هستند.( البته این به این معنی نیست که آنها دارای اختلالات شخصیتی و روانی نیستند بلکه به معنی آن است که آنها اختیار کار خود را داشته اند)

این رویداد هولناک از زوایای متعدد علمی ( حقوقی، روانشناسی، روانشناسی اجتماعی، جامعه شناسی و تربیتی ) قابل بررسی است و البته برای تحلیل و تبیین آن خاصه از نگاه جامعه شناختی نیاز به داده است حال آنکه ما غیر از موارد رسانه ای شده داده ای در دست نداریم اما به صورت مقدماتی می توان به آن پرداخت.

یک) جامعه متشکل شده است از پنج نهاد اجتماعی که عبارت اند از: خانواده، دین،آموزش و پرورش، اقتصاد و سیاست ( حکومت)
هر کدام از این نهاد ها وظایف و کارکردهای ویژه ای دارند و اعضای جامعه بسته به نیازهایشان و برای رفع آن به یکی از آنها رجوع می کنند. مثلاً یکی از کارکرد های خانواده تامین نیاز های عاطفی، معیشت است و نهاد دین نقش معنادهی به زندگی را بر عهده دارد، آموزش و پرورش کارکرد سواد آموزی و پرورش اجتماعی را عهده دار است، نقش حکومت تامین امنیت شهروندان است و ...
کارکرد این نهادهای اجتماعی بر دو دسته تقسیم می شود کارکرد خاص که منحصر بر آن نهاد است و کارکرد های مشترک که گاه با دیگر نهادها به صورت مشترک انجام می دهند مثل فرایند اجتماعی شدن که میان چند نهاد مشترک است.
ویژگی این نهادها همبستگی و وابستگی آنها نسبت به هم است به صورتی که تغییر در یکی منجر به تغییر در دیگری نیز می شود و اگر برخی از آنها نقش خود را به درستی انجام ندهند بار آن بر دیگری تحمیل خواهد شد به صورتی که در درازمدت منجر به تخریب آن خواهد شد.

دو) خانواده مهمترین و اولین نهاد اجتماعی است که افراد ابتدا قدم بر آن می گذارند و فرایند اجتماعی شدن در آن آغاز می شود و از سوی دیگر امن ترین نهادی است اعضا در آن احساس آرامش می کنند گر چه این موضوع در دنیا با تفاوت های مواجه است اما با توجه به پژوهش ها خانواده در ایران هنوز مهم ترین نهاد است به طوری که در «پیمایش ارزشها و نگرش های ایرانیان» حدود ۸۸ درصد ایرانیان از خانواده خود بیشترین رضایت مندی را داشته اند و این بیشترین رضایت مندی از موضوعی در میان شهروندان است و یا در پاسخ به اینکه در موضوعات مهم نظر کدام گروه یا فردی را مهم تر می دانید؟ خانواده بیشترین پاسخ ها را داشته و یا در « پیمایش ملی خانواده در سال ۹۸» رضایت مندی از فرزندان، همسر و خانواده پدری بالای هشتاد تا نود درصد بوده است.( ن.ک به یاداشت عبدی در اعتماد)

ادامه دارد...

نشانی ما در اینستاگرام
https://instagram.com/Popular_Sociology/

جامعه شناسی مردم
@Popular_Sociology
783 viewsedited  17:27
باز کردن / نظر دهید
2021-05-07 03:57:27 جشن ۸ ماه مه روز پیروزی بر نازیسم و "چشم انداز ایرانی"

سیدجواد میری

همه ساله در ۸ ماه مه در اروپا و ۹ ماه مه در روسیه پیروزی بر آلمان جشن گرفته می شود. دولت شکست خورده نازی هیتلر در واپسین ساعات روز ۸ مه ۱۹۴۵ در ساعت ۲۱:۱۵ به وقت آلمان رسماً تسلیم شد و قرارداد شکست را امضاء کرد و به دلیل اختلاف ساعت بین برلین و مسکو این تاریخ مصادف با روز ۹ ماه مه گردید. اما نکته ای که در مسئله جنگ جهانی دوم مغفول واقع شده است روایت ها و چشم اندازهای غیر-اروپایی، غیر-روسی، غیر-ژاپنی و غیر-آمریکایی است که از آنها با مفهوم Subaltern Narratives یاد می گردد.

به سخن دیگر، هر دو طرف جنگ از متحدین و متفقین بر سر جهانگشایی و تسخیر منابع کره زمین به جان هم افتاده بودند و چهار نظم جهانی فاشیسم و نازیسم و کمونیسم و کاپیتالیسم در حال رقابت تنگاتنگ و سرآخر جنگ تمام عیار جهان را به ویرانه ای تبدیل کردند و از خاکستر آن دو نظام کمونیسم و کاپیتالیسم سر برآورد که به مدت چهل و شش سال کره زمین را به میدان فوتبالی تبدیل کرده بودند و جنگ های نیابتی خود را در کوبا و ویتنام و افغانستان و لاتین آمریکا پیگیری می کردند.

اما آنچه به ایران مربوط می شود این نکته است که در روایت های موجود در باب جنگ جهانی دوم "روایت ایرانی" به مثابه یک روایت subaltern narrative کما کان مفقود است و مورخین ایرانی هنوز با ادبیات جهانی subaltern theories آشنا نیستند و از این روی جنگ جهانی دوم صرفاً به "تبعید رضا شاه" و "اشغال موقتی ایران" تقلیل پیدا کرده است و این در حالیست که جنگ جهانی دوم با اینکه در اروپا آغاز شد سرنوشتش در "کنفرانس تهران" رقم زده شد و این مهم کما کان در هاله ای از ابهام قرار دارد. مضاف بر این، افکار عمومی روسیه و اروپا و حتی آمریکا و حتی جامعه دانشگاهی این کشورها به دلیل "اتنوستتریسم دانشگاهی" و "امپریالیسم دانشگاهی" تصویر جامعی از جنگ جهانی دوم و روایت های subaltern ندارند.

شاید وقت آن رسیده باشد که مجامع دانشگاهی ایران در حوزه تاریخ و جامعه شناسی تاریخی "جنگ جهانی دوم" را مورد بازخوانی قرار دهند ولی متوجه باشیم که این بازخوانی بدون توجه به چشم اندازهای تئوریک ممکن نخواهد بود و در این بین مفاهیم نظری "رویکردهای سابآلترن" می توانند کمک شایانی به مورخین و جامعه شناسان بکنند.

نشانی ما در اینستاگرام
https://instagram.com/Popular_Sociology/

جامعه شناسی مردم
@Popular_Sociology
747 viewsedited  00:57
باز کردن / نظر دهید
2021-05-03 21:34:46 تاملی درباره کوفه و بازنمایی آن در نوحه مهدی رسولی

یحیی حمدی

شهر کوفه در تاریخ شیعه، جراحتی است ابدی و نام این شهر با بی وفایی با امام و ناجوانمردی (پیمان شکن) گره خورده است که این روند از دوران حکومت حضرت امیر علیه السلام آغاز و در واقعه و حماسه کربلا به اوج می رسد؛ شهر بی وفا و پیمان شکن تا همیشه هویت تاریخی این شهر شد.

اما این شهر از ابتدا این گونه نبود بلکه در فرایندی ۲۵ ساله (سال ۳۶ هجری انتخاب به عنوان مرکز خلافت حضرت امیر و سال ۶۱ هجری واقعه کربلا رخ داد) به این مرحله رسید.

کوفه از شهری با مردمان دلیر که شهره به شجاعت و دارای فضایل فراوان ( فداکاری) در فرایندی ۲۵ ساله به مظهر بی وفایی،ناجوانمردی و عصاره رذایل بدل شد، اکنون کوفه نه یک شهر بلکه در گفتمان شیعه به یک مفهوم تبدیل شده است که از آن عبرت باید گرفت در #گفتمان_شیعه، این شهر؛ هر لحظه در تاریخ جاری است و اگر غفلت شود همه شهرها می توانند کوفه باشند.

عزاداری سیدالشهدا علیه السلام در مکتب تشیع کارکرد انتقال فرهنگی ( زنده نگهداشتن نام و یاد سیدالشهدا علیه السلام، ائمه طاهرین علیهم السلام و شهیدان) را برعهده دارد؛ اگر یک فرهنگ در فرایند انتقال قرار نگیرد و نمود بیرونی نداشته باشد از بین می رود و هیئت، مناسکی را اجرا می کند که هر لحظه نقش یادآوری و تذکر را ایفا می کند؛ چرایی، چگونگی واقعه کربلا و دوران امیرالمومنین علیه‌السلام را تبیین می کند. با پویایی که دارد این فرهنگ را هر روز بالنده تر می کند که ایستایی در هر فرهنگ منجر به نابودی آن می شود.

آنچه که می شنوید نوحه ای است از #مهدی_رسولی نمونه ای از این فرهنگ که به صورت دقیق کوفه و فرهنگ کوفه را در قالبی هنرمندانه بازنمایی می کند این نوحه ؛ جامعه شناسی کوفه است شهری که در فرایندی ۲۵ ساله از دیار شجاعت و جوانمردی به دیار بی وفایی و مایه عبرت در تاریخ بدل شد.

اکنون با این نگاه بار دیگر به این اثر گوش فرا دهید که خود دارای مفاهیمی همسان با تحلیلی عمیق است

#جامعه_شناسی_کوفه
#شهادت_امیرالمومنین
#مهدی_رسولی

جامعه شناسی مردم
@Popular_Sociology

https://t.me/Popular_Sociology/238
784 viewsedited  18:34
باز کردن / نظر دهید
2021-04-28 13:30:09 "حلقه قفقاز" و تاریخ مفهومی جامعه شناسی در ایران / بخش دوم

سیدجواد میری

اگر تاریخ "ظهور" مفاهیم و ایده های جامعه شناسی را از این مسیر دنبال کنیم نه تنها چشم انداز دیگری پیش روی ما باز خواهد شد بل سنخ جامعه شناسی جامعه شناسان نیز متفاوت خواهد بود و آنها صرفاً ابزار تکنوکراتها و دولت نخواهند بود بل به عنوان "نیروی تغییر" در معادلات اجتماعی مطرح خواهند گشت.

این سنت اجتماعی جامعه شناسی که برآمده از "کف جامعه" بود به واسطه حضور در جنبش های کارگری و تماس مستقیم با تحولات طبقاتی در قفقاز و ورود سالانه بیش از سیصد هزار ایرانی در سال های ۱۸۷۰ میلادی (۱۲۶۰ شمسی) تا پیروزی انقلاب مشروطه در ۱۹۱۱ و حضور بسیاری از ایرانیان در "انقلاب ۱۹۱۷" روسیه تاثیرات چشمگیری در آفرینش و ابداع مفاهیم جامعه شناختی در جامعه ایران داشت که سالها پیش از دوران تاسیس جامعه شناسی به ظهور تخیل جامعه شناختی یاری رسانده بود و کاملاً از دید تاریخنگاران جامعه شناسی تاسیسی به دور مانده است.

یکی از جریانهای مهم در تکوین مفاهیم جامعه شناسی در ایران "شاهزادگان سرخ قجری" می باشند که به صورت جدی در "نقل و انتقال" و "پیوند زدن" مفاهیم جدید جامعه شناختی نقش بنیادین داشتند و یکی از آنها عبدالصمد عدل قاجار کامبخش است که نگاهی به آثارش نشان می دهد که او یکی از پیشگامان تخیل جامعه شناسی در ایران می باشد و تاکنون هیچ نامی از او در کتب تاریخ جامعه شناسی برده نشده است. دو اثر او با عناوین "سوسیال دموکراسی انقلابی در انقلاب مشروطیت" و "نظری به جنبش کارگری و کمونیستی در ایران: مجموعه مقالات" چشم اندازی بی بدیل در باب مفاهیم جامعه شناسی که در تاریخنگاری تاسیسی کاملاً محذوف گشته است، پیش روی ما می گشاید.

به عبارت دیگر، با بازخوانی روایت کامبخش "حلقه قفقاز" و سنت سن پطرزبورگ و نسبت آن با آلمان قرن نوزدهم و نقش ایرانیانی که در این شاهراه بین سال های ۱۲۶۰ الی ۱۳۲۰ در رفت و آمد بودند تا حدودی مشخص می شود و آنگاه می توان فهم دقیق تری از تاریخ جامعه شناسی در ایران پیدا کرد.

البته نباید چنین پنداشت که کامبخش تنها یک فرد بود و ما تلاشمان این است که او را برجسته کنیم بل او بخشی از یک جریان بزرگتر است که ریشه در آذربایجان و گیلان داشت و از طریق حلقه قفقاز به روسیه وصل می شد.
اما با تاسیس دانشگاه تهران و ابداع مفهوم علم الاجتماع و سیطره نگاه تاسیسی بر جامعه شناسی در ایران و ارتباط عمیق نگاه های غیر تاسیسی به احزاب سیاسی چپ و مشخصا حزب توده و ظهور قدرت استعماری شوروی در مرزهای ایران و تقریب پهلوی به قدرت استعماری آمریکا نوعی "خود-فراموشی نهادی" بر سنت تاریخنگاری جامعه شناسی مستولی شد که کما کان تداوم دارد و اینچنین پنداشته می شود که جامعه شناسی یک محصولی بود که یحیی مهدوی و غلامحسین صدیقی و برخی از پدران و بنیانگذاران از فرانسه به دانشگاه تهران و سپس موسسه تحقیقات اجتماعی به ارمغان آوردند.

البته در این بین به برخی از اروپاییان همانند هاوس هم احسان نراقی در کتاب تاریخچه تحقیقات اجتماعی اشاراتی داشته است ولی نگاه مفهومی در تاریخنگاری جامعه شناسی کاملا مفقود است و هیچ ردپایی از "حلقه قفقاز" و شاهزادگان سرخ قجری در صورتبندی تاریخنگاری جامعه شناسی در ایران به چشم نمی خورد.

نشانی ما در اینستاگرام
https://instagram.com/Popular_Sociology/

جامعه شناسی مردم
@Popular_Sociology
747 viewsedited  10:30
باز کردن / نظر دهید
2021-04-28 13:06:09 "حلقه قفقاز" و تاریخ مفهومی جامعه شناسی در ایران / بخش اول

سیدجواد میری

یکی از بحث های مهم در باب تاریخ جامعه شناسی در ایران موضوع "نقطه آغاز" جامعه شناسی در ایران است. بسیاری که در این باب تامل و تحقیق کرده اند بر این باورند که تاریخ جامعه شناسی در ایران با افرادی مانند غلامحسین صدیقی و یحیی مهدوی و کلاس های تدریس آنان در دانشگاه تهران و دانشکده ادبیات در اواسط دهه بیست و اوایل دهه سی خورشیدی آغاز شد.

در این سنت تاریخنگاری جامعه شناسی بر پایه "روایت فرانکوفونی" صورتبندی می گردد و از مشخصات این سنخ از جامعه شناسی فرانسوی "نهادی بودن" آن و "دولت-محور بودن" جامعه شناسی است که به عنوان یک رشته سر به راه و اهل تمکین به تکنوکراتها یاری می رساند تا رویاهای بوروکراتها را از طریق نهادهای قدرت به جامعه تحمیل کنند.

نکته جالب توجه در این روایت این است که جامعه شناسی (یا هر رشته دیگر علوم اجتماعی) در این سنت تاریخنگاری یک یا دو "پدر بنیانگذار" هم دارد که به نوعی در تاسیس یک شاخه علم در ایران سهم شایانی داشته است و نوعی قداست و مجموعه ای از شعائر و رسومات برای پاسداشت او هر ساله هم برگزار می شود تا ما بدانیم و باور داشته باشیم که "پدر بنیانگذار" ما چه کسی بوده است.

اما نکته اینجاست که این برساخت از تاریخ جامعه شناسی و صورتبندی تاریخنگارانه از آن دارای نواقص جدی می باشد و ما نیازمند ابداع مفاهیمی هستیم تا بتوانیم بین پدیده های تاریخی در نسبت با جامعه شناسی تمایز مفهومی قائل گردیم و به سرعت به دام شعائر پدران در مفصلبندی تاریخ جامعه شناسی در ایران نیفتیم.

به سخن دیگر، آنچه به عنوان تاریخ جامعه شناسی و آغاز آن از دانشگاه تهران در هشتاد سال پیش توسط صدیقی و مهدوی خوانده می شود، تاریخ جامعه شناسی نیست بل تاریخ "تاسیس جامعه شناسی" در ایران است و ما نیازمند تمایز بین تاریخ تاسیس و تاریخ "ظهور جامعه شناسی" در ایران هستیم.

اگر از منظر تاریخ تاسیس به جامعه شناسی در ایران بنگریم آنگاه سنت فرانسوی و آمریکایی و انگلیسی برجسته خواهند شد ولی این برجستگی در حوزه تاریخنگاری به ما اطلاعات چندانی در باب "بستر تحولات فکری" که موجبات پذیرش یک بینش یا جهانبینی را در جامعه می دهد را روشن نمی کند و به مانند این است که فیلمی را بر پرده سینما از میانه آن به تماشا بنشینیم و نفهمیم که چگونه روایت فیلم بدینجا کشیده شده است.

به تعبیر دیگر، هنگامیکه بین مفهوم "تاسیس" و مفهوم "ظهور" جامعه شناسی تمییز قایل می گردیم آنگاه درخواهیم یافت که تاسیس نهادی زمانی ممکن شده بود که زمینه های جامعوی و مفاهیم جامعه شناختی در "خاک جامعه ایران" ریشه دوانده بود و مسیر (توجه فرمایید می گویم مسیر) حرکت ایده های جامعه شناختی از دو راه آذربایجان و گیلان و "حلقه قفقاز" به سن پطرزبورگ روسیه و آلمان می رسید.

ادامه دارد...

نشانی ما در اینستاگرام
https://instagram.com/Popular_Sociology/

جامعه شناسی مردم
@Popular_Sociology
745 viewsedited  10:06
باز کردن / نظر دهید