Get Mystery Box with random crypto!

❇کانال حقوقی سمات❇

لوگوی کانال تلگرام samaat — ❇کانال حقوقی سمات❇ ک
لوگوی کانال تلگرام samaat — ❇کانال حقوقی سمات❇
آدرس کانال: @samaat
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 107
توضیحات از کانال

✅ارائه نکات طلایی حقوقی در فلش کارت
✅ارائه تست های حقوقی با پاسخنامه تشریحی
✅ارائه جزوات آموزشی تلخیص شده و کارآمد
✅ارائه تدریس های صوتی اساتید
✅ارائه کتب های الکترونیکی در قالب مجموعه آفیس
✅ارائه منابع قوی برای آزمون های حقوقی

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 2

2017-02-21 09:24:38 درس هایی از اصول فقه

@samaat



مبحث اوامر



حکم تکلیفی



تعریف حکم تکلیفی:

عبارت است از حکمى شرعى که مستقیم به فعل مکلّف تعلّق مى‌گیرد.


مثال:

حرمت نوشیدن شراب، وجوب نماز، وجوب انفاق بر بعضى از نزدیکان و اباحۀ احیاى زمین موات و وجوب عادل بودن حاکم.

@samaat

تعریف احکام تکلیفی:


عبارت است از انشای صادر شده به انگیزه برانگیختن یا بازداشتن مکلّف از عملی یا ترخیص در آن عمل.



اقسام حکم تکلیفی:



وجوب:

عبارت است از الزام شارع، مکلّف را به عملى همچون نماز، روزه و حج؛ در نتیجه واجب به فعلى گفته مى‌شود که شارع به گونۀ الزامى آن را از مکلّف خواسته است، بدون آنکه در ترک آن- جز در حال ضرورت- رخصتى به وى داده باشد.


استحباب:

عبارت است از اینکه شارع انجام دادن کارى را از مکلّف بخواهد؛ بدون آنکه الزامى در کار باشد؛ در نتیجه مستحب به فعلى گفته مى‌شود که شارع‌ آن را از مکلّف خواسته، لیکن رخصت ترک آن را نیز به وى داده است، مانند نماز نافله.


حرمت:

عبارت است از الزام شارع، مکلّف را به اجتناب از عملى همچون دروغ و غیبت؛ در نتیجه حرام به فعلى گفته مى‌شود که شارع به گونۀ الزامى ترک آن را از مکلّف خواسته است، یعنى رخصتى در فعل آن- جز در حال ضرورت- به وى نداده است.


کراهت:

عبارت است از نهى شارع، مکلّف را از انجام دادن کارى با رخصت ارتکاب آن؛ در نتیجه مکروه به فعلى اطلاق مى‌گردد که شارع از آن نهى کرده، لیکن رخصت انجام دادن آن را نیز داده است، مانند آروغ زدن روبه آسمان.



اباحه:

عبارت است از مخیّر کردن شارع، مکلّف را بین فعل و ترک عملى بدون ترجیح یکى بر دیگرى؛ در نتیجه مباح به عملى اطلاق مى‌شود که فعل و ترک آن بر مکلّف به طور یکسان روا است، مانند راه رفتن قطع نظر از احکام عارضى آن.

@samaat

شرایط تعلق تکلیف:

تعلّق حکم تکلیفى به انسان منوط به تحقق شرایط تکلیف است؛ از این رو، انسان غیر بالغ، دیوانه و ناتوان مکلّف به عمل به آن نیست.


وجه تسمیه:

احکام تکلیفی را به این جهت تکلیفی می‌گویند که معمولا زحمت دار و دارای کلفت و مشقت می‌باشد، مانند: نماز ، روزه و.. .




عضویت در کانال


https://telegram.me/samaat
1.5K views06:24
باز کردن / نظر دهید
2016-11-18 10:33:42 درس هایی از اصول فقه

@samaat



مبحث اوامر




تعریف امر:

امر طلب عالی از دانی است.

طلب: همان اراده و خواستن کار است.
عالی: یعنی مقام عالی رتبه
دانی:شخصی که مرئوس است.

پس در اینجا:

دستور دهنده را "آمر"می نامند.
آن که موظف به اجرای دستور است را "مامور" می نامند.
موضوع دستور را "ماموربه" می نامند.


این طلب و اراده به دو صورت ظهور می یابد:

ماده امر

صیغه امر

@samaat

ماده امر:

منظور از ماده امر، حروف ( الف، ميم ، ر ) مي باشد. در آيات و روايات و مواد قانوني هم، اين حروف به کار رفته اند.

مثال اول:

وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ . سوره ي آل عمران

مثال دوم:

ماده 336 قانون مدني: هر گاه کسي بر حسب امر ديگري اقدام به عملي نمايد که عرفاً براي آن عمل اجرتي بوده و يا آن شخص عادتاً مهياي آن عمل باشد عامل، مستحق اجرت عمل خود خواهد بود مگر اين که معلوم شود که قصد تبرع داشته است‌.



صیغه امر:


منظور از صیغه ی اَمر، فعل یا شبه فعلی است که با آن انجام چیزی طلب می شود. به عبارت دیگر، مقصود از صیغه امر، صیغه های امر غایب و امر مخاطب ( امر حاظر ) و اسم ها و فعل هایی که به معنای امر هستند و ... می باشد که با این صیغه ها، فردی از دیگری انجام چیزی را طلب می کند .

مثال اول :

یا یحیی خذ الکتاب بقوة – ای یحیی توانمندانه کتاب را بگیر – مریم / 12 . در این جا خداوند از حضرت یحیی انجام چیزی را طلب می کند .

مثال دوم :

اقیمو الصلوة

مثال سوم :

اوفوا بالعقود – مایده / 1

@samaat
مثال چهارم:

ماده1245 قانون مدنی

قیم باید حساب زمان تصدی خود را پس از کبر و رشد یا رفع حجر به مولی علیه سابق خود بدهد.


مثال پنجم:

ماده 740 قانون مدنی:

کفیل باید مکفول را در زمان و مکانی که تعهد کرده است،حاضر نماید و الا باید از عهده حقی که بر عهده مکفول ثابت می شود برآید.


مثال ششم:

ماده 280 قانون مدنی:

غاصب باید مال مغصوب را عینا به صاحب آن رد نماید.



گاهی نیز جمله یی خبریه یی در مقام انشا امر از سوی آمر صادر می شود که با وجود این که جمله ای خبری است ولی معنای امری دارد و بلکه امر آن جمله همراه با تاکید بیشتری است به عبارت دیگر آکد در معنای امر است.

@samaat
مثال:

ماده 66 ق.آ.د.م:

در صورتی که دادخواست ناقص باشد و دادگاه نتواند رسیدگی کند نقص را قید نموده،پرونده را به دفتر اعاده می دهد.این بیان قانونگذار جمله یی خبری است که از آن معنای امری استفاده می شود.



آیا صیغه امر بر وجوب دلالت دارد؟

در این مورد نظرات متعدی است:

عده ای معتقدند که صیغه امر، برای دلالت بر وجوب وضع شده است .

عده ای معتقدند که صیغه امر برای دلالت بر وجوب و استحباب وضع شده است .

عده ای معتقدند مه خود لفظ امر، مشترک لفظی است بین وجوب و استحباب .


نظر علامه محمد رضا مظفر(ره):


نکته: علامه مظفر در این مسئله می گوید:

دلالت امر بر این موارد ( مانند وجوب و .. )،به حکم عقل است و نه وضع و قرارداد، و این عقل است که میگوید وقتی آمر به مامور چیزی را امر کرد،انجامش بر مامور واجب است ( پس دلالت امر بر وجوب است آن هم به حکم عقل و نه دلالت وضعی )


در کل صیغه امر دلالت بر وجوب دارد از این رو استعمال آن در دیگر معانی همچون استحباب،استعمال مجازی خواهد بود.

@samaat
نکته مهم اول:

فعل امر دلالتی بر فوریت و عدم فوریت انجام متعلق امر ندارد بلکه باید فوریت یا عدم فوریت آن را از قرینه های موجود به دست آورد.


نکته مهم دوم:

فعل امر دلالتی بر مره یا تکرار ندارد و این مطلب، با توجه به قرائن روشن می شود.





عضویت در کانال


https://telegram.me/samaat
4.2K views07:33
باز کردن / نظر دهید
2016-11-17 09:21:35 اصول فقه سوالات بخش الفاظ


@samaat



حقیقت عرفی در واقع نوعی از:



حقیقت لغوی است

حقیقت شرعی است

مجاز لغوی است

مجاز شرعی است



پاسخ:گزینه صحیح است.




درحقیقت عرفی وضع لفظ چگونه است؟



وضع تعیینی

وضع تخصیصی

وضع تخصصی

گزینه و


پاسخ:گزینه صحیح است.




در تعارض حقیقت لغوی با حقیقت عرفی و حقیقت شرعی کدام یک به ترتیب مقدم است؟



حقیقت لغوی، حقیقت عرفی و حقیقت شرعی.

حقیقت عرفی، حقیقت شرعی و حقیقت لغوی.

حقیقت شرعی، حقیقت لغوی و حقیقت عرفی.

حقیقت شرعی، حقیقت عرفی و حقیقت لغوی.



پاسخ:گزینه صحیح است.



@samaat

منظورازوضع تعینی یا تخصصی چیست؟



تعیین لفظ برای معنائی

تعیین معنایی برای لفظ

کثرت استعمال معنا برای لفظ

کثرت استعمال لفظی در معنائی غیراز معنای موضوع له با قرینه



پاسخ:گزینه صحیح است.





منظورازقرینه صارفه چیست؟



لفظی که نشان می‌دهد معنای مجازی مورد نظر متکلم است.

لفظی که نشان می‌دهد کدامیک از معانی لفظ مشترک مورد نظر متکلم است.

حالتی که سامع به وسیله آن از معنای حقیقی به معنای مجازی منتقل می‌شود.

گزینه و درست می باشد.


پاسخ:گزینه صحیح است.




مطابق اصل عدم اشتراک:



هرگاه لفظی در دو معنی بکار رود یکی از آن دومعنی حقیقی و دیگری مجازی است.

هرگاه لفظی در دو معنی بکار رود هر دو معنی مجازی است.

هرگاه لفظی در دو معنی بکار رود هر دو معنی حقیقی است.

هرگاه لفظی در دو معنی بکار رود هر دو معنی مجازی نیست.



پاسخ:گزینه صحیح است. هرگاه شک کنیم لفظی مشترک بین دومعنای حقیقی ومجازی است متوسل به اصل عدم اشتراک می‌شویم .



کدامیک از عبارات زیر در مورد بحث صحیح و اعم درست است؟



هرگاه درشرطیت امری در یک ماهیت شک کنیم مطابق عقیده صحیحی می‌توانیم برای عدم شرطیت به اصاله الاطلاق تمسک کنیم ولی مطابق نظر اعمی ‌نمی‌توانیم تمسک به این اصل نماییم.

هرگاه درشرطیت امری در یک ماهیت شک کنیم مطابق هر دو عقیده صحیحی واعمی‌ می‌توانیم برای حکم نمودن به عدم شرطیت، به اصاله الاطلاق تمسک کنیم.

هرگاه در شرطیت امری در یک ماهیت شک کنیم مطابق هردو عقیده (صحیحی واعمی) نمی‌توانیم به اصاله الاطلاق تمسک نماییم.

عکس گزینه .



پاسخ:گزینه صحیح است.


@samaat


در مورد مشتق کدام گزینه صحیح نیست؟



مشتق در مورد متلبس به مبدأ فی‌الحال حقیقت است.

مشتق در مورد متلبس به مبدأ فی‌الماضی حقیقت است.

مشتق در مورد متلبس به مبدأ فی‌المستقبل مجازاست.

مشتق در مورد متلبس به مبدأفی الماضی مجاز است.



پاسخ:گزینه صحیح است.





دلالت الفاظ برمعانی خود…است.



عقلی

وضعی

طبعی

ذاتی



پاسخ:گزینه صحیح است. دلالت بر۳ قسم است۱)عقلی ۲) طبعی ۳) وضعی است. آنچه مورد بحث ماست بحث دلالت وضعی است یعنی (قراردادی).




با توجه به ماده ۳۶۵ قانون مدنی که می‌گوید: «بیع فاسد اثری در تملک ندارد» کدام گزینه صحیح‌تر است؟



الفاظ اسم هستند فقط برای معانی صحیح.

الفاظ اسم هستند هم برای معانی صحیح و هم فاسد.

مساله اختلافی است.

استعمال لفظ بیع در فاسد مجاز است.



پاسخ:گزینه صحیح است.




منبع سوالات:طرح نوین اندیشه



عضویت در کانال


https://telegram.me/samaat
2.4K views06:21
باز کردن / نظر دهید
2016-11-16 10:50:54 درس هایی از اصول فقه




استعمال لفظ در بیش از یک معنا



دیدگاه اصولی‌ها در این مورد اختلافی است:


برخی، از جمله مرحوم « آخوند خراسانی »، « محقق نایینی » و « مظفر »، آن را مطلقا جایز نمی‌دانند؛
برخی دیگر، هم چون مرحوم « خویی »، آن را مطلقا جایز می‌دانند؛
عده‌ای، میان کلام منفی و مثبت تفصیل داده و استعمال را در کلام منفی جایز و در کلام مثبت غیر جایز دانسته‌اند؛
برخی نیز میان مفرد، تثنیه و جمع تفصیل داده و استعمال را در تثنیه و جمع جایز و در مفرد غیر جایز شمرده‌اند.

در کل چنین می توان گفت: به کار بردن لفظ در بیش از یک معنا،در کلام مُجاز نیست.خواه معنای مورد نظر حقیقی باشد یا مجازی.ولی اگر قرینه یی در کار باشد به نظر استعمال لفظ در بیش از یک معنا بلااشکال خواهد بود.



مثال اول:

شخصی به دیگری می گوید""به ماه نگاه کن"".متکلم در اینجا هر دو معنی این بیان را مد نظر قرار داده یعنی معنای حقیقی ماه،آن جرم آسمانی خاص و هم معنای دیگر آن انسان زیبا رو را. در اینجا مخاطب دستور ملزم و مکلف به انجام دو معنای مد نظر متکلم نیست، بلکه کافی است به یک معنا و ترجیحا معنای حقیقی آن عمل کند.



مثال دوم:


ماده 106 قانون تجارت مقرر می دارد:""تصمیمات راجع به شرکت باید به اکثریت لااقل نصف سرمایه اتخاذ شود.""آیا می توان گفت که قانونگذار در این ماده قصد داشته است که با آوردن عبارت""شرکت""،حکم را به شرکت تجاری و مدنی،تسری دهد؟ در اینجا با توجه به توضیحات قبلی که بیان شد قطعا پاسخ منفی خواهد بود.



عضویت در کانال


https://telegram.me/samaat
1.7K views07:50
باز کردن / نظر دهید
2016-11-01 09:11:29 اصول فقه سوالات بخش الفاظ


@samaat


منظورازوضع تعیینی یا تخصیصی چیست؟

قرارگرفتن لفظی درمقابل معنایی به وسیله عرف عام.

قرارگرفتن لفظی درمقابل معنایی به وسیله عرف خاص

قراردادن لفظی درمقابل معنایی به وسیله واضع

الف وب


پاسخ:گزینه

وضع را به لحاظی تقسیم به تعیینی و تعینی یا تخصیصی وتخصصی می‌نمایند. وضع تعیینی عبارتست از قراردادن لفظی در مقابل معنائی معین.ر.ک مبانی استنباط حقوق اسلامی دکترابوالحسن محمدی، چاپ هجدهم، شماره ۳۶ .



شرایط استعمال مجازی چیست؟

وجودشباهت میان معنای مجازی ومعنای حقیقی

قرینه صارفه

وجودعلاقه میان معنای مجازی ومعنای حقیقی

ب وج


پاسخ:گزینه


استعمال مجازی لفظ مشروط به ۲ شرط است یکی علاقه ودیگری قرینه (صارفه)همان منبع، شماره ۴۰ .

@samaat


مطابق اصل حقیقت:

اصل این است که یک لفظ بیش از یک معنای حقیقی ندارد.

اصل این است که متکلم دراستعمال لفظ معنای حقیقی را اراده کرده است.

اصل این است که یک لفظ بیش از دومعنای حقیقی ندارد.

اصل این است که یک لفظ دارای یک معنای حقیقی ویک معنای مجازی می‌باشد.


پاسخ:گزینه


اصل حقیقت این است که گوینده معنای حقیقی را اراده کرده است نه معنای مجازی. همان منبع، شماره ۴۱ .



مطابق اصاله العموم:

اصل این است که لفظ عام استثنا ندارد.

اصل این است که لفظ عام تخصیص نخورده است.

اصل این است که مراد از لفظ عام همه افرادآن می‌باشد

ب و ج


پاسخ:گزینه


اصل عموم این است که لفظ عام دارای مخصصی نیست هرگاه شک به وجود مخصصی نمودیم متوسل به اصل عموم می شویم. همان منبع، شماره ۵۲٫


مطابق اصاله الاطلاق:

اصل این است که لفظ مطلق فاقداستثنا است.

اصل این است که الفاظ مطلقندونه مقّید.

اصل این است که لفظ مطلق فاقد قید می‌باشد.

اصل این است که لفظ مقید وجود ندارد.



پاسخ:گزینه


مطابق اصل اطلاق لفظ دارای قیدی نمی‌باشد. هرگاه شک به وجود قیدکردیم، متوسل به اصل اطلاق می شویم. همان منبع، شماره ۵۲ .



مطابق اصل عدم نقل:

اصل این است که لفظ ازمعنای قدیم به معنای جدیدمنتقل شده است.

اصل این است که هیچگاه معنای لفظ تغییرنمی‌کند.

اصل این ا ست که لفظ از معنای قدیم به معنای جدید منتقل نشده است.

ب و ج



پاسخ:گزینه


مطابق اصل عدم نقل لفظ از معنای قدیم به جدید منتقل نشده است. هرگاه شک به وجودنقل کردیم متوسل به اصل عدم نقل می‌شویم. همان منبع، شماره ۵۲٫




اصول لفظیه مبتنی برکدام اصل می‌باشند؟



اصل حقیقت

اصل عموم

اصل اطلاق

اصل ظهور



پاسخ:گزینه


همان منبع، شماره ۵۲ .




مراداز نص چیست؟

معنای لفظ که دارای احتمال قوی است.

معنای لفظ که دارای احتمال ضعیف است.

مدلول صریح لفظ که احتمال معنای دیگری نمی‌رود.

یکی از چند معنای مختلف لفظ.



پاسخ:گزینه



منظورازتأویل چیست؟

دلالت لفظ بر معنای راجح و احتمال قوی.

دلالت لفظ بر معنای صریح و روشن آن.

دلالت لفظ بر معنای ضعیف و مرجوح.

دلالت لفظ بر یکی از چند معنای آن.


پاسخ:گزینه

@samaat



مراد از حقیقت لغوی چیست؟

معنای حقیقی الفاظ درعلم خاص به نام علم لغت.

حقیقت شرعی است.

مجاز لغوی است.

مجاز شرعی است.



پاسخ:گزینه



منبع سوالات: طرح نوین اندیشه




عضویت در کانال


https://telegram.me/samaat
2.4K views06:11
باز کردن / نظر دهید
2016-10-27 10:31:19 درس هایی از اصول فقه

@samaat

ترادف و اشتراک



ترادف


ترادف در لغت:

به معنای سوار شدن بر اسب ، پشت سر دیگری است.

@samaat
ترادف در اصطلاح:

به دلالت دو یا چند لفظ بر یک معنا گفته می‌شود؛ به بیان دیگر، به اتحاد دو یا چند لفظ در معنا و اختلاف آنها در لفظ ، ترادف می‌گویند.

مثال:

انسان و بشر -بایع و فروشنده و یا دو واژه "شوهر و زوج" در ماده 1129 و 1130 قان.ن مدنی بیانگر مترادف بودن است.


اشتراک


اشتراک در معنا به دو دسته قابل تقسیم است:


دسته اول:

@samaat

اشتراک در ملک:

اشتراک در مال یا اختیاری است مانند اشتراک دو یا چند نفر در خریدن زمینی، یا قهری مانند اشتراک ورثه در ترکۀ میّت به سبب فوت او.

اشتراک در حق:

اشتراک دو یا چند نفر در حقّی مانند حق خیار، حق شفعه و حق قصاص که به ارث به آنان منتقل شده است.

اشتراک در انتفاع:

اشتراک عموم یا گروهی از مردم در انتفاع از مکان‌های عمومی مانند راه‌ها، مساجد، مدارس و دیگر مشترکات.

اشتراک در جنایت:

اشتراک دو یا چند نفر در ارتکاب جرمی مانند دزدی و قتل.

اشتراک در تکلیف:

اشتراک همۀ مکلّفان در تکالیف شرعی.



دسته دوم


این دسته در اصول فقه بخش الفاظ مورد بحث بوده و از آن سخن به میان آمده است که اینها عبارتند از:

@samaat
اشتراک لفظی:


اشتراک لفظی، به معنای تعدّد معانی حقیقی برای یک لفظ در یک زبان است.

مثال اول:

«قرء» که در زبان عرب به معنای حیض و نیز پاکی از آن آمده است. تعیین معنایی که مراد گوینده است در مشترک لفظی نیازمند قرینۀ تعیین کننده است.


مثال دوم:


لفظ ""جایز""در قانون مدنی در دو معنای حقیقی است.این لفظ در ماده 597 ق.م به یک معنا و در ماده 638 ق.م به معنایی دیگر،استعمال شده است.بنابراین لفظ ""جایز""یک لفظ مشترک است.

مقابل اشتراک لفظی، ترادف است.


اشتراک معنوی:


اشتراک معنوی، به معنای تعدّد افراد معنای حقیقی یک لفظ است.
@samaat
مثال اول:

لفظ‌ انسان که همۀ افراد و اصناف انسان را در بر می‌گیرد.

مثال دوم:

لفظ ""قانون""دارای یک معنای عام است که بر قوانین مختلف اعم از مدنی،مجازات،تجارت و ..صدق می کند.

مثال سوم:

با توجه به ماده 20 قانون تجارت،لفظ ""شرکت تجاری""دارای معنایی عام است که شرکت هایی از قبیل سهامی،تضامنی،نسبی و ..از مصادیق آن هستند.


وقوع اشتراک معنوی و لفظی


شکی در امکان و وقوع اشتراک معنوی نیست، لیکن اصولیان در امکان اشتراک لفظی و بر فرض امکان، در وقوع آن، اختلاف دارند. بیشتر، قائل به امکان و وقوع آن هستند.


لفظ مشترک در قرآن:


برخی، استعمال لفظ مشترک را در قرآن کریم به دلیل پیدایش اجمال در صورت نبودن قرینه بر تعیین معنای مراد یا طولانی شدن بدون فایدۀ کلام در صورت آوردن قرینه، نفی کرده‌اند.


مهم‌ترین اثر اشتراک لفظی:


مهم‌ترین اثر اشتراک لفظی، پیدایش اجمال در دلیل (قرآن و سنّت) در صورت نبود قرینۀ تعیین کننده است که موجب عدم جواز تمسّک به لفظ مشترک می‌شود.



عضویت در کانال


https://telegram.me/samaat
2.0K views07:31
باز کردن / نظر دهید
2016-10-21 12:10:29 درس هایی از آیین دادرسی کیفری

@samaat

اختلاف آیین دادرسی کیفری و مدنی:


در آیین دادرسی کیفری جنبه عمومی دعوا موضوع رسیدگی است.

در آیین دادرسی مدنی جنبه خصوصی دعوا موضوع رسیدگی است.


قاضی کیفری ملزم به شناخت شخصیت بزهکار است( قاضی برای پیاده سازی عدالت،لازم است تا شخصیت بزهکار را بشناسد.)

قاضی آیین دادرسی مدنی نیازی به شناخت طرفین دعوی ندارد.
@samaat

دادستان در دعوای کیفری حق هیچ گونه مداخله،صلح و سازش با متهم را ندارد.

دعوای حقوقی متعلق به طرفین دعوی بوده،از این رو تعقیب یا انصراف از دعوی مربوط به طرفین دعوی می باشد.

در دعاوی کیفری بار دلیل بر عهده شاکی یا دادستان است و متهم با رعایت اصل برائت موظف به اثبات بی گناهی خود نیست.

در دعاوی حقوقی تحصیل و ارائه دلیل بر عهده مدعی است اعم از اینکه مدعی،خواهان یا خوانده باشد.



در موارد زیر ضروری است تا قاضی کیفری به مقررات آیین دادرسی مدنی متوسل شود:


عدم تکافوی مقررات قانون آیین دادرسی کیفری در موضوع مربوطه

کلیت داشتن قوانین آیین دادرسی مدنی در موضوع مربوطه

عدم مغایرت قوانین آیین دادرسی مدنی با قوانین آیین دارسی کیفری در موضوع مربوطه

@samaat

قوانین آیین دادرسی کیفری قوانین شکلی است که برعکس قوانین ماهوی که اصل اولی در آنها عطف بماسبق نشدن است در قوانین شکلی اصل اولی شمول قوانین نسبت به حال، گذشته و آینده است. زیرا قانون آیین دادرسی کیفری برای کشف حقیقت بوده و نسبت به ماهیت عمل مجرمانه تأثیری ندارد تا عطف بماسبق شدن آن تأثیری در اصل موضوع اتهام داشته باشد و چون قانون جدید بهتر می‌تواند به کشف حقیقت و اثبات بی‌گناهی یا گناهکاری متهم کمک کند، لذا باید نسبت به کلیه‌ی اعمال ولو آنکه قبل از تصویب قانون هم باشد منطبق گردد.



عضویت در کانال


https://telegram.me/samaat
1.9K viewsedited  09:10
باز کردن / نظر دهید
2016-10-21 00:44:55 درس هایی از اصول فقه

@samaat

اصول لفظیه


تعریف اصول لفظیه:

به اصولی که مخاطب را در فهم و تشخیص مراد متکلم یاری می نماید اصول لفظی می گویند.

کاربرد اصول لفظیه:

برطرف کردن شک و تردیدی است که نسبت به مراد متکلم ایجاد شده است.

مستند اعتبار اصول لفظی:

تنها بنای عقلا ( بناء عقلا) بر عمل و استناد به آن‌ها در خطابات رایج میان آنان همراه با تأیید و امضای شارع است.

@samaat
مهم ترین اصول لفظیه:


:اصالت حقیقت:

مجرای آن جایی است که مراد گوینده از جهت اراده معنای حقیقی یا مجازی از لفظ، مشکوک است و نشانه‌ای بر اراده معنای مجازی موجود نیست. در چنین موردی با اجرای اصل حقیقت، سخن او را بر معنای حقیقی حمل می‌کنیم.

مثال:

در ماده 840ق.م چنین می خوانیم:وصیت به صرف مال در امر غیر مشروع باطل است.در این ماده،لفظ غیر مشروع در معنای حقیقی خود،یعنی امر حرام،استعمال گردیده است.اگر شخصی تردید کند که آیا این لفظ در معنای حقیقی خود استعمال گردیده یا در معنای مجازی(کراهت)استعمال شده است،با اجرای اصالت حقیقت،معنای حقیقی،مقدم می شود.
@samaat

اصالت عموم:


هرگاه لفظ عامی ( عام) استعمال شود و تخصیص آن مشکوک باشد، اصل عموم جاری می‌شود و در پرتو آن، عمومیت لفظ بر گوینده و شنونده حجّت خواهد بود.


اصالت اطلاق:


در لفظ مطلقی ( اطلاق) که به جهت احتمال وجود قید احتمال تقیید می‌رود، اصل اطلاق جاری می‌شود و در پرتو آن، اطلاق لفظ بر گوینده و شنونده حجّت است.


اصالت عدم تقدیر:


چنانچه در سخن گوینده احتمال تقدیر لفظ خاصی داده شود، اصل، نزد عقلا عدم تقدیر است، مگر دلیلی بر تقدیر وجود داشته باشد.


اصالت عدم اشتراک:


چنانچه در مورد لفظی جز معنای حقیقی معلوم احتمال وجود معنای حقیقی دیگری داده شود که از آن به لفظ مشترک تعبیر می‌شود با اجرای اصل عدم اشتراک، آن معنای محتمل منتفی می‌گردد.


اصالت عدم نقل:


اصل عدم نقل در موردی جریان دارد که معنای لفظی معلوم است، لیکن نقل آن از معنای معلوم به معنای دیگر مشکوک است. با اجرای اصل یاد شده، احتمال نقل منتفی می‌شود.


اصل عدم قرینه:


در موردی که وجود دلیل بر ارادۀ خلاف ظاهر کلام، مشکوک باشد، مقتضای اصل عقلایی، عدم وجود آن دلیل و قرینه است.
@samaat

اصالت ظهور:


مجرای اصل ظهور جایی است که لفظی در معنایی ظهور دارد، امّا بدون دلیل و نشانه، احتمال ارادۀ خلاف آن داده شود. با اجرای اصل ظهور، چنین احتمالی، منتفی و کلام بر معنای ظاهر خود حمل می‌گردد.


مثال:


در ماده 1068 ق.م چنین می خوانیم:تعلیق در عقد موجب بطلان است.اگر نسبت به مراد قانونگذار تردید نماییم که آیا معنای ظاهری لفظ بطلان مورد نظر وی بوده و یا آن که مراد او فراتر از ظاهر آن لفظ است،مثلا عدم نفوذ مورد نظرش بوده است،در چنین شرایطی حکم می نماییم به این که آن چه مورد نظر قانونگذار بوده چیزی جز ظاهر لفظ نیست.


نکته اول:

اگر شکی پدیدار شود که آیا کلمه یی از کلام متکلم افتاده یا نه مجرا اصل عدم تقدیر ولی اگر شک شود معنای مورد نظر متکلم همان معنای ظاهر کلام است یا معنای دیگر،مجرا اصالت ظهور است.
@samaat
نکته دوم:

اصل عدم نقل و اصل عدم اشتراک از ملحقات اصالت عدم تقدیر می باشند.

نکته سوم:

اگر قرینه ای موجود باشد که باعث آشکارسازی مراد متکلم گردد دیگر اصول لفظیه ای در کار نخواهد بود.

نکته چهارم:

تمام اصول لفظیه ریشه در اصالت ظهور دارد.



عضویت در کانال


https://telegram.me/samaat
1.7K viewsedited  21:44
باز کردن / نظر دهید
2016-10-18 23:58:15 درس هایی از اصول فقه


@samaat

اقسام حقیقت




حقیقت لغوی:


حقیقت لغوی، به معنای به کار بردن لفظ در معنای موضوع له لغوی آن است؛ به بیان دیگر، به استعمال لفظ در معنایی که واضع لغت آن را در آن معنا وضع نموده یا در میان اهل لغت برای آن معنا وضع تعینی پیدا کرده است، حقیقت لغوی می‌گویند.

مثال:

استعمال لفظ «اسد» در «حیوان درنده خاص»، یا لفظ «انسان» در «حیوان ناطق».


حقیقت عرفی:


هرگاه لفظی نزد عرف در معنایی حقیقت پیدا کند به آن حقیقت عرفی می‌گویند؛ به بیان دیگر، به لفظی که نزد عرف برای معنایی خاص وضع شده باشد حقیقت عرفی می‌گویند.


مثال:

لفظ «دابّه» که در لغت به معنای جنبنده است، اما نزد عرف به معنای چارپا می‌آید.


حقیقت عرفی خاص:

حقیقت عرفی خاص، مقابل حقیقت عرفی عام بوده و عبارت از لفظی است که در میان عرف خاص گروه یا صنفی خاص و یا قبیله‌ای معین برای معنایی وضع شده و در آن معنا به کار می‌رود، به گونه‌ای که اصطلاح گردیده است.

مثال:

کلمه نصب، رفع و جر در عرف نحوی‌ها، یا جوهر و عرض نزد منطقی‌ها.
@samaat


حقیقت عرفی خاص تخصصی:


حقیقت عرفی خاص تخصصی، مقابل حقیقت عرفی خاص تخصیصی بوده و به این معنا است که در میان عده‌ای خاص (عرف خاص) یک لفظ به کمک قرینه در غیر معنای لغوی خود استعمال شود و بر اثر زیادی استعمال، در آن معنای جدید، حقیقت گردد، به گونه‌ای که بدون قرینه نیز در آن معنا به کار رود.


حقیقت قانونی:


حقيقت قانوني عبارتست از وضع معناي جديد براي لفط موجود توسط قانون گذار . در اين نوع حقيقت ، قانونگذار گاهي معني جديدي براي لفظ وضع مي كند . بهترين مثال براي اين نوع حقیقت لفظ قرار است . معني لغوي اين لغت ثابت و محكم و معني عرفي ان وعده مي باشد ولي قانون گذار آن را در قانون ايين دادرسي مدني ، به معني تصميم دادگاه وضع نموده است .
ماده 222 ايين دادرسي مدني : چنانچه راي دادگاه راجع به ماهيت دعوا و قاطع آن به طور جزيي يا كلي باشد ، حكم ؛ و در غير اين صورت قرار ناميده ميشود.

@samaat


حقیقت شرعی:


حقیقت شرعی، از اقسام حقیقت عرفی خاص بوده و در جایی است که شارع لفظی را برای رساندن معنایی وضع می‌کند.

مثال:

مکلف از لفظ صلاة ، صوم و حج معانی شرعیه‌ای را می‌فهمد که این معانی، حادث و جدید بوده و اعراب قبل از اسلام ، آن الفاظ را در این معانی به کار نمی‌گرفتند. حال این سئوال پیش می‌آید که آیا شارع این الفاظ را بدون نصب قرینه و به وسیله وضع تعیینی ، برای آن معانی خاص وضع نموده است، یا این که این الفاظ بعد از اسلام، از معانی لغوی خود، با نصب قرینه‌ای و به وسیله وضع تعینی ، به این معانی جدید نقل داده شده است. اصولیون در این باره اختلاف دارند، ولی مشهور معتقدند شارع این الفاظ عبادات را برای این معانی، به وضع تعیینی و بدون قرینه وضع نکرده است، چون اگر چنین بود حتماً در تاریخ ثبت می‌شد و به ما هم می‌رسید.



عضویت در کانال


https://telegram.me/samaat
1.4K views20:58
باز کردن / نظر دهید