Get Mystery Box with random crypto!

تاریخ مشروطه ایران

لوگوی کانال تلگرام tarikhe_mashruteye_iran — تاریخ مشروطه ایران ت
لوگوی کانال تلگرام tarikhe_mashruteye_iran — تاریخ مشروطه ایران
آدرس کانال: @tarikhe_mashruteye_iran
دسته بندی ها: تحصیلات
زبان: فارسی
کشور: ایران
مشترکین: 1.71K
توضیحات از کانال

www.kasravi-ahmad.blogspot.com

پاکدینی
@Pakdini
کتابخانه پاکدینی
@Kasravi_Ahmad
اینستاگرام
instagram.com/tarikhe.mashrute
کتاب سودمند
@KetabSudmand
پیام بما
@PakdiniHambastegibot
farhixt@gmail.com
آغاز کانال
t.me/tarikhe_mashruteye_iran/1

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 3

2022-08-21 07:35:25
شادروانان طباطبایی و بهبهانی ، پیشگامان و بنیادگزاران مشروطه‌ی ایران
128 views04:35
باز کردن / نظر دهید
2022-08-21 07:35:21 «معنی مشروطه[=دمکراسی]» (احمد کسروی)

مشروطه[=دمکراسی] بهترین شکل سررشته‌داری و آخرین نتیجه‌ی اندیشه‌های نژاد آدمیست (تکه‌ی یک از دو)


کسانی در شگفتند که ما به مشروطه اینهمه ارج می‌گزاریم و در کتابهای خود یاد آن می‌کنیم و هواداری می‌نماییم. باید دانست : «مشروطه بهترین شکل سررشته‌داریست. آخرین نتیجه‌ی اندیشه‌های نژاد آدمیست».

در ایران چون معنی مشروطه را ندانسته‌اند ، ارجش را هم نمی‌شناسند. مشروطه تنها آن نیست که یک قانون اساسی باشد و مجلس شورا برپا شود و کارها با دست آن مجلس پیش رود. مشروطه بسیار والاتر از اینها است.

مشروطه آنست که یک توده شایندگی[=لیاقت] پیدا کرده و خودش کارهای خودش را راه برد و کسی درمیان آنها برای فرمانروایی نباشد. برای روشنی سخن نخست باید معنی توده و زندگانی توده‌ای را بدیده گیریم.

یک توده که بیست‌ملیون ، یا بیشتر یا کمتر ، از دیگران جدا گردیده کشوری برای خود برگزیده زندگی می‌کنند ، این معنایش آنست که ایشان دست بهم داده سود و زیان یکی گردانیده‌اند. آن کشور میهن ایشان است که باید در آن زندگی کنند و بآبادیش کوشند و از دستبرد بیگانگان نگاهش دارند.

ماننده‌ی آنست که این بیست‌میلیون گرد آمده همه باهم پیمان بسته‌اند که در نیک و بد و سود و زیان یکی باشند و برای ایستادگی در برابر پیشامدها یک صف پدید آورند و در آباد گردانیدن و نگهداشتن کشور پشتیبانی به یکدیگر کنند. یک جمله بگویم : همچون یک خانواده باهم زندگی بسر برند. این معنی زندگانی توده‌ایست. در هر توده یک چنین پیمان ورجاوندی درمیان است.

«میهن‌پرستی» که گفته می‌شود بهمین معنیست. دلبستگی بآبادی کشور و جانفشانی در راه آزادی آن و همدستی و همدردی با هم‌میهنان «میهن‌پرستی» نامیده می‌شود و بایای[=وظیفه‌ی] هر مرد و زن با خرد و پاکدلست.

گاهی کسانی ایراد گرفته می‌گویند : «میهن چیست که آن را بپرستیم؟..» می‌گوییم : میهن این سرزمینیست که آسایشگاه ماست ، زیستگاه ماست ، سرچشمه‌ی زندگانی ماست ، در این سرزمین بسر می‌بریم وآنگاه نیازمندیهای زندگانی از خوراک و پوشاک و نوشاک و دیگر چیزها هم از این سرزمین بدست می‌آید.

باین سرزمین باید «خدمت» کرد و پرستش نیز بمعنی «خدمت» کردنست.

روزی یکی با من چنین می‌گفت : «من که در خوزستان هستم چرا باید عربهای بصره را با آن نزدیکی هم‌میهن نشناسم و فلان مرد زابلی را با آن دوری هم‌میهن خود شناسم؟..»

گفتم : با آن زابلی پیمانی درمیانه دارید و نیک و بد و سود و زیانتان بهم بسته است. اگر روزی مثلاً دشمنی از جایی به خوزستان حمله کند آن زابلی به یاری شما خواهد شتافت. ولی با عربهای بصره چنان پیمانی درمیانه نیست و اگر روزی یک گرفتاری برای خوزستان پیش آید آنها دستی بنام یاوری بسوی شما دراز نخواهند کرد. اینست جدایی‌ای که درمیانه می‌باشد.

آری ما با عربهای بصره نیز همسایه‌ایم و همبستگی همسایگی داریم. اگر روزی چنان پیش آید که با عراق یکی گردیم ، با آن عربها نیز هم‌میهن خواهیم بود.

تا اینجا که گفتم معنی زندگانی توده‌ای و میهن‌پرستی بود. اکنون این توده و این میهن یک رشته کارهای همگی دارد که [نه] ازآنِ یک تن یا یک خانواده ، بلکه ازآنِ همه‌ی کشور و همه‌ی توده است.

مثلاً جلوگیری از دزدان و راهزنان ، و ایمن گردانیدن از دشمن و جلوگیری از بیماریها و کم گردانیدن آنها ، پیمان بستن با دولتهای همسایه ، قانون گزاردن ، ارتش آراستن و مانند اینها. سررشته‌داری یا حکومت که می‌گوییم برخاستن باین کارهاست.

در زمانهای پیش در هر کشوری پادشاهی بودی که رشته این کارها را بدست خود گرفتی ، مردم و کشور را ، با دلخواه خود ، راه بردی و بهمه فرمان راندی. مردم چنین می‌پنداشتند که پادشاهان گمارده‌ی خدا هستند. خدا آنان را برگزیده و بمردمان فرمانروایی داده. خود پادشاهان همین باور را داشتند. ولی این بیپا بود. خدا هیچکس را برای فرمانروایی بدیگران نیافریده. آنگونه سررشته‌داری جز نتیجه‌ی نارسایی اندیشه‌ها نبوده.

از اینرو نیکخواهانی برخاسته و بمردم راهنمایی کرده گفته‌اند : هر توده‌ای باید خودش کارهای خود را راه برد ، بدینسان که هر چند سال یک بار نمایندگانی از میان خود برگزیند و مجلسی از آن نمایندگان پدید آورد و رشته‌ی کارهای همگی را بدست آنان سپارد و خود از دور و نزدیک نگهبان باشد.

مشروطه یا حکومت دمکراسی یا سررشته‌داری توده همینست. همینست که می‌گوییم : بهترین شکل حکومت است.

(تکه‌ی دوم فرداشب می‌آید.)


.
133 views04:35
باز کردن / نظر دهید
2022-08-20 18:52:27
سید عبدالله بهبهانی
147 views15:52
باز کردن / نظر دهید
2022-04-18 13:06:53
کتاب «مشروطه به روایت کسروی» (سومین اثر احمد کسروی دربارۀ مشروطیت، بر اساس یادداشت های او در روزنامۀ پرچم)، به کوشش: مهدی نورمحمدی، توسط نشر علم به چاپ دوم رسید.
چاپ اول: اردیبهشت 1399 - شمارگآن: 770 نسخه
چاپ دوم: فروردین 1401 - شمارگان: 770 نسخه


Join @Culture_Art_Music
506 views10:06
باز کردن / نظر دهید
2022-04-18 13:06:48
475 views10:06
باز کردن / نظر دهید
2021-08-07 11:35:49
261 views08:35
باز کردن / نظر دهید
2021-08-06 22:34:41 گفتار کسروی در روزبه مشروطه‌ی 1323

تکه‌ی سه از سه


بسخن بیش از این دامنه نمی‌دهم. شادروانان بهبهانی و طباطبایی و دیگران کوشیدند و مشروطه را باین کشور آوردند و ما که آن را پذیرفته‌ایم و ارجمندش می‌داریم باید بکوشیم و روانش گردانیم. باید بکوشیم و زمینه‌اش آماده سازیم.

از این گفته‌ها می‌خواهیم دو نتیجه گیریم : یکی آنکه چاره‌ی دردهای ایران جز این کوششهایی که ما می‌کنیم نمی‌باشد. همان داستان مشروطه بهترین گواهست که در این توده آلودگیهایی هست و تا از آنها پاک نگردد از هیچ چیزی نتیجه‌ی درستی بدست نخواهد آمد. داستان ایران با این آلودگیها داستان استخریست با لجنهای بدبو. استخری با لجنهای بدبو اگر گلاب برویش بندند آن را نیز بدبو ‌گرداند و چاره‌ای جز آن نباشد که لجنها را بیرون ریزند و پاکش گرداند.

چنانکه می‌دانیم کسانی در این کشور حزبهای سیاسی می‌سازند. باید دید خواستشان چیست؟. اگر می‌خواهند دسته‌ای پدید آورند و با دست آنها در مجلس نماینده باشند یا در کارهای کشور سرجنبانی نمایند بخواست خود توانند رسید. ولی اگر می‌خواهند تکانی در توده پدید آورند و چاره‌ای بدردها کنند و یا نیرویی پدید آورده در برابر بیگانگان بالا افرازند این نتیجه‌ها نتواند بود و نخواهد بود.
حزب ساختن از این مردم آلوده بدان می‌ماند که کسی از بیماران مالاریایی و روماتیسمی سپاهی آراید و پیداست که از چنان سپاهی هیچ کاری نتواند برخاست.

نتیجه‌ی دوم اینکه ما در این کوششهای خود بکار بسیار بزرگی برخاسته‌ایم. کاری که خشنودی خدا در آنست و نتیجه‌های بسیار نیکی را درپی خواهد داشت.

بارها کسانی درباره‌ی نیایش (عبادت) پرسشهایی می‌کنند. چنانکه گفته‌ایم باز می‌گوییم : امروز بهترین نیایش همین کوششهاست. آن تندیسه‌های بدبختی که با فراوانی در بیخ دیوارها دیده می‌شود از مردم این کشورند ، برادران و خواهران شمایند ، چرا بآن روز افتاده‌اند؟!. چرا این کشور که از روی حساب باید به سیصدملیون نان دهد به بیست‌ملیون نتواند داد و در این کشور همیشه گرسنگیست؟!. آیا اینها جز نتیجه‌ی گمراهیها و نادانیهاست؟!. جز نتیجه‌ی نبودن راه زندگانیست؟!. آیا کوشیدن و از راهش باین بدبختیها چاره کردن مایه‌ی خشنودی خدا نیست؟!. آیا چنان کوششی بهترین نیایش نمی‌باشد؟!. آیا تنها خم شدن و راست شدنست که پرستش بخدا یا نیایش تواند بود؟!.

چنانکه بارها گفته‌ام ما یک بایای وَرجاوَند[= ارجمند از دیده‌ی دین و خداشناسی] خدایی را بگردن گرفته‌ایم و اینست باید تا می‌توانیم خود را پاک و نیک گردانیده شاینده‌ی چنان بایای ورجاوند سازیم.
100 views19:34
باز کردن / نظر دهید
2021-08-04 08:23:52 گفتار کسروی در روزبه مشروطه‌ی 1323

تکه‌ی دو از سه


در حالی که مشروطه بسیار والاتر از اینست. مشروطه آنست که مردمی که در یک کشوری می‌زیند آنجا را خانه‌ی خود دانند و آبادیش را خواهند و در راه آزادیش آماده‌ی جنگ و جانفشانی باشند. آنگاه بیست‌ملیون توده (یا بیشتر یا کمتر) در زندگانی همدست باشند که هر یکی پروای آسایش و خوشی دیگران کند.

یک مردمی که می‌شورند و از دولت خودکامه مشروطه می‌خواهند تو گویی چنین می‌گویند : «ما می‌خواهیم با آزادی زندگی کنیم و خودمان دست بهم داده این کشور را راه بریم ، خودمان سپاه آماده گردانیم ، خودمان اداره‌ها بنیاد گزاریم ، خودمان زمینها را آباد سازیم ...». بدین عنوانست که سررشته را از دست دربار می‌گیرند و دستگاه فرمانروایی پادشاهان را برمی‌اندازند. از اینرو هر کسی باید دربند کشور و آزادی و آبادی آن باشد ، و کوشش و جانفشانی را در آن راه بایای خود شمارد.

از آنسوی مردمی که بیست‌ملیون یا بیشتر توده‌ای پدید آورده در یکجا می‌زیند تو گویی پیمانی باهم بسته‌اند که در زندگانی همدست و همدرد باشند و در پیشامدها پشتیبانی به یکدیگر کنند. اگر از سوی شمال دشمنی رخ نمود جنوبیان خود را کنار نکشند و برای جلوگیری به یاوری شتابند. اگر شهرستانی در شرق گزند از آتش یا از لرزش زمین دید غربیان بی‌پروایی ننمایند و از دستگیریها بازنایستند. یک جمله بگویم : بیست‌ملیون مردم همچون یک خاندان باهم زیند.

اینهاست معنی مشروطه. مشروطه تنها بودن قانونها و برپا شدن مجلس شورا نیست. از اینجاست که مردمی که مشروطه می‌خواهند باید خود را آماده‌ی آن گردانند. مردمی که با مشروطه توانند زیست جز آنهایند که در زیر یوغ استبداد زیسته‌اند.

در زیر یوغ استبداد کسی را درباره‌ی کشور بایایی بگردن نیست. یک پادشاه خودکام بهمگی فرمان می‌راند و رشته‌ی کارهای کشور نیز در دست اوست. ولی در مشروطه راهبردن کشور بگردن خود توده است و هر کسی باید خود را پاسخده[=مسئول] آن شناسد و باندازه‌ی خود از کوشش و جانفشانی بازنایستد.

لیکن در ایران در جنبش مشروطه‌خواهی اینها دانسته نشد و اینست ما می‌بینیم پس از چهل سال هنوز ده درصد مردم معنی مشروطه را نمی‌دانند و آن شایندگی[=لیاقت] و آمادگی که می‌بایست نمی‌دارند.

آنگاه در ایران سنگ بزرگ دیگری در راه پیشرفت مشروطه هست ، و آن کیشهای گوناگون و صوفیگری و خراباتیگری و مانند اینهاست. می‌باید آشکاره گفت : مشروطه که بکشور دلبستگی داشتن و در راه آن جانفشانی کردنست ، با صوفیگری که بنیادش خوار داشتن جهان و بگوشه‌ای خزیدن [و] مفت خوردن است نتواند ساخت. با خراباتیگری که پایه‌اش دم غنیمت دانستن و مست بودن و بگذشته و آینده پروا ننمودنست نتواند ساخت. با شیعیگری که آغاز و انجامش دل بمردگان بستن و رشته‌ی کارها را در دست آنان دانستن و چشم براه امام ناپیدا دوختنست نتواند ساخت.

برای پیشرفت مشروطه بایستی بکوشند و اینها را از میان بردارند که این را هم تاکنون ندانسته‌اند و بکوششی در این باره برنخاسته‌اند.

اینهاست شُوَند[=سبب] آنکه مشروطه در ایران نتیجه‌ی درستی نداده. در اروپا در هر کشوری ، مشروطه مایه‌ی آبادی و فیروزی آن کشور گردیده. سی و چند ملیون مردم انگلیس که به یک نیم جهان فرمان می‌رانند این نیرومندی بیش از همه نتیجه‌ی مشروطه است. فرزندان آمریکا که از آن سوی جهان دست بکارهای اروپا و آسیا و اقیانوسیا یازیده‌اند این چیرگی را در سایه‌ی مشروطه بدست آورده‌اند. در همه جا مشروطه مایه‌ی پیشرفت بوده. ولی در ایران در این چهل سال جز افزودن بآشفتگی کشور نتیجه‌ای از آن بدست نیامده.


.
231 views05:23
باز کردن / نظر دهید
2021-08-04 08:23:35 گفتار کسروی در روزبه مشروطه‌ی 1323

تکه‌ی یک از سه


سپاسگزارم که آقایان از راههای دور آمده‌اند که در این جشن باهم باشیم. ما امروز را بنام مشروطه «روزبه» گرفته بجشن پرداخته‌ایم. در جشنهای دیگر نیز گفته‌ایم که عید (یا چنانکه ما نام گزارده‌ایم : روزبه) آن روزیست که در تاریخ یک توده پیشامد بزرگ و تاریخی رخ داده باشد ، و توده برای یادآوری از آن پیشامد و ارجشناسی از کسانی که پا درمیان داشته‌اند ، آن روز را برگزینند و همه ساله در چنان روزی جشن گیرند و یاد گذشته را تازه گردانند.

روزبه یا عید باین معنیست. این عیدهایی که در ایران می‌گیرند ما معنایی برای آنها نمی‌توانیم شناخت و اینست آنها را نمی‌توانیم پذیرفت. ما از روزبه‌های ایران یکی امروز را پذیرفته‌ایم که جشن مشروطه است ، دیگری نوروز را که آغاز سال می‌باشد.

اما اینکه ما روز سیزدهم را گرفته‌ایم ، در حالی که خود مجلس شورا و دیگران روز چهاردهم را می‌گیرند ، در این باره نیز فیروزی با ماست. داستان آنست که چون در ایران جنبش مشروطه‌خواهی می‌رفت مظفرالدین‌شاه روز یکشنبه چهاردهم جمادی‌الثانی ۱۳۲۴ (که از روی تاریخ شمسی سیزدهم مرداد ۱۲۸۵ می‌بود) فرمان مشروطه را داد. در سال آینده که مجلس شورا برپا و شور مشروطه‌خواهی در سراسر کشور کارگر می‌بود با دستور مجلس همان روز چهاردهم جمادی‌الثانیه را عید گرفتند و در تهران و شهرستانها جشنهای بسیار باشکوهی برپا گردانیدند. سالها چنین می‌بود که روز چهاردهم جمادی‌الثانیه عید گرفته می‌شد تا چون تاریخ قمری را بکنار نهاده تاریخ خورشیدی را بجای آن روان گردانیده‌اند این عید را نیز خورشیدی گردانیده‌اند. ولی دانسته نیست که آیا در حساب دچار لغزش گردیده بجای سیزدهم مرداد ، چهاردهم را گرفته‌اند یا شماره‌ی سیزده را ناخجسته (نحس) شمارده دانسته و فهمیده آن را بچهارده انداخته‌اند.

هرچه بوده ما نمی‌بایست پیروی از آنان نماییم. ما حساب درست توانیم کرد و سیزده نیز در نزد ما شوم یا ناخجسته نمی‌باشد. شوم یا ناخجسته ، بودنِ چنین پندارهایی درمیان مردم است. ما باید این روز را روزبه گیریم و این بسود ماست که از دیگران جدا باشیم.

مشروطه (یا چنانکه ما نام نهاد‌ه‌ایم : سررشته‌داری توده) بهترین شکل حکومتهاست و این یک فیروزی تاریخی برای ایران بود که مردان نیکی همچون بهبهانی و طباطبایی برخاستند و دربار خودکامه‌ی قاجاری را برانداختند و ایران را دارای مشروطه گردانیدند. مشروطه را همه‌ی توده‌های بزرگ پذیرفته بودند ایران هم بایستی پذیرد.

ولی جای افسوس است که مردم ایران ارج مشروطه را نمی‌دانند و خود را آماده‌ی آن نگردانیده‌اند. این مردم هنوز معنی مشروطه را ندانسته‌اند تا ارج آن شناسند. بماند آنکه روستاییان که دسته‌ی انبوه مردمند از مشروطه تنها نامش را شنیده‌اند ، بماند آنکه بازاریان از مشروطه جز کینه‌ی آن را در دل نمی‌دارند ، جوانان درسخوانده از معنی مشروطه ناآگاهند.

وزارت فرهنگ در پروگرام خود یک درسی از مشروطه و معنی آن نگنجانیده و این را بایای خود ندانسته که در کشور مشروطه جوانان را از معنی آن آگاه گرداند و آنان را برای چنان زندگانی بپروراند.

در ایران از روز نخست خامی این بود که نخواستند مردم را از معنی مشروطه آگاه گردانند و آنان را برای زندگانی با سررشته‌داری توده آماده گردانند. بچنین کاری نیاز ندیدند. خود پیشگامان ، مشروطه را تنها این می‌دانستند که قانونهایی باشد و مجلسی برای شور و قانونگزاری برپا گردد.


.
221 views05:23
باز کردن / نظر دهید