Get Mystery Box with random crypto!

تاریخ مشروطه ایران

لوگوی کانال تلگرام tarikhe_mashruteye_iran — تاریخ مشروطه ایران ت
لوگوی کانال تلگرام tarikhe_mashruteye_iran — تاریخ مشروطه ایران
آدرس کانال: @tarikhe_mashruteye_iran
دسته بندی ها: تحصیلات
زبان: فارسی
کشور: ایران
مشترکین: 1.71K
توضیحات از کانال

www.kasravi-ahmad.blogspot.com

پاکدینی
@Pakdini
کتابخانه پاکدینی
@Kasravi_Ahmad
اینستاگرام
instagram.com/tarikhe.mashrute
کتاب سودمند
@KetabSudmand
پیام بما
@PakdiniHambastegibot
farhixt@gmail.com
آغاز کانال
t.me/tarikhe_mashruteye_iran/1

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 2

2022-08-24 08:49:17
سخنانی که باید فراموش نکرد.


احمد کسروی
139 views05:49
باز کردن / نظر دهید
2022-08-24 08:49:14 «معنی مشروطه[=دمکراسی]» (احمد کسروی)

مشروطه[=دمکراسی] و جلوگیرهای آن (تکه‌ی دو از دو)


آنگاه در ایران سنگ بزرگ دیگری در راه پیشرفت مشروطه هست ، و آن کیشهای گوناگون و صوفیگری و خراباتیگری و مانند اینهاست. می‌باید آشکاره گفت : مشروطه که بکشور دلبستگی داشتن و در راه آن جانفشانی کردنست ، با صوفیگری که بنیادش خوار داشتن جهان و بگوشه‌ای خزیدن [و] مفت خوردن است نتواند ساخت. با خراباتیگری که پایه‌اش دم غنیمت دانستن و مست بودن و بگذشته و آینده پروا ننمودنست نتواند ساخت. با شیعیگری که آغاز و انجامش دل بمردگان بستن و رشته‌ی کارها را در دست آنان دانستن و چشم براه امام ناپیدا دوختنست نتواند ساخت.

برای پیشرفت مشروطه بایستی بکوشند و اینها را از میان بردارند که این را هم تاکنون ندانسته‌اند و بکوششی در این باره برنخاسته‌اند.

اینهاست شُوَند[=سبب] آنکه مشروطه در ایران نتیجه‌ی درستی نداده. در اروپا در هر کشوری ، مشروطه مایه‌ی آبادی و فیروزی آن کشور گردیده. سی و چند ملیون مردم انگلیس که به یک نیم جهان فرمان می‌رانند این نیرومندی بیش از همه نتیجه‌ی مشروطه است. فرزندان آمریکا که از آن سوی جهان دست بکارهای اروپا و آسیا و اقیانوسیا یازیده‌اند این چیرگی را در سایه‌ی مشروطه بدست آورده‌اند. در همه جا مشروطه مایه‌ی پیشرفت بوده. ولی در ایران در این چهل سال جز افزودن بآشفتگی کشور نتیجه‌ای از آن بدست نیامده.

بسخن بیش از این دامنه نمی‌دهم. شادروانان بهبهانی و طباطبایی و دیگران کوشیدند و مشروطه را باین کشور آوردند و ما که آن را پذیرفته‌ایم و ارجمندش می‌داریم باید بکوشیم و روانش گردانیم. باید بکوشیم و زمینه‌اش آماده سازیم.

از این گفته‌ها می‌خواهیم دو نتیجه گیریم : یکی آنکه چاره‌ی دردهای ایران جز این کوششهایی که ما می‌کنیم نمی‌باشد. همان داستان مشروطه بهترین گواهست که در این توده آلودگیهایی هست و تا از آنها پاک نگردد از هیچ چیزی نتیجه‌ی درستی بدست نخواهد آمد. داستان ایران با این آلودگیها داستان استخریست با لجنهای بدبو. استخری با لجنهای بدبو اگر گلاب برویش بندند آن را نیز بدبو ‌گرداند و چاره‌ای جز آن نباشد که لجنها را بیرون ریزند و پاکش گرداند.

چنانکه می‌دانیم کسانی در این کشور حزبهای سیاسی می‌سازند. باید دید خواستشان چیست؟. اگر می‌خواهند دسته‌ای پدید آورند و با دست آنها در مجلس نماینده باشند یا در کارهای کشور سرجنبانی نمایند بخواست خود توانند رسید. ولی اگر می‌خواهند تکانی در توده پدید آورند و چاره‌ای بدردها کنند و یا نیرویی پدید آورده در برابر بیگانگان بالا افرازند این نتیجه‌ها نتواند بود و نخواهد بود.

حزب ساختن از این مردم آلوده بدان می‌ماند که کسی از بیماران مالاریایی و روماتیسمی سپاهی آراید و پیداست که از چنان سپاهی هیچ کاری نتواند برخاست.

نتیجه‌ی دوم اینکه ما در این کوششهای خود بکار بسیار بزرگی برخاسته‌ایم. کاری که خشنودی خدا در آنست و نتیجه‌های بسیار نیکی را درپی خواهد داشت.

تکه‌ای از «گفتار آقای کسروی» ، دفتر «سیزدهم مرداد 1323»


.
136 views05:49
باز کردن / نظر دهید
2022-08-23 07:41:00شادروان حاجی ‌میرزا ابراهیم‌آقا

این نیکمرد یکی از نمایندگان آذربایجان برای مجلس نخست بود ، و چون در آن مجلس نمایندگان آذربایجان اهمیتی داشتند این با دو تن دیگری درمیان آنها نیز دارای اهمیت بودند.

در روز بمباران مجلس شورا که شادروانان بهبهانی و طباطبایی و دسته‌ای از نمایندگانْ خود را از بهارستان بیرون انداخته به پارک امین‌الدوله پناه بردند و سپس قزاقان بآنجا حمله بردند این نیکمرد در آنجا کشته گردید. داستان آنجا را آقای مستشارالدوله که او نیز یکی از نمایندگان پرارج آذربایجان و یکی از پناهندگان به پارک امین‌الدوله بود چنین می‌گوید : «در بحبوحه‌ی ترس و سرگردانی بود که ناگهان در پارک را کوبیدند. همینکه گشاده گردید ناگهان دسته‌ی انبوهی از سرباز و نوکر و جلودار و مردم بی‌سر و پا بدرون ریختند. ما که در حیاط ایستاده بودیم با هیاهو و اُشتُلُم رو بسوی ما آوردند. کسانی که تفنگ یا ششلول همراه داشتند شلیک می‌نمودند. همینکه نزدیک شدند هنگامه‌ی دلگدازی برپا شد که بگفتن راست نیاید. بیش از همه به عمامه‌داران پرداخته تو گویی کینه‌ی همه را از ایشان بازمی‌جستند. می‌زدند ، دشنام می‌دادند ، رخت از تنهاشان می‌کندند. من کنارتر ایستاده بودم و چون مرا از شمار آنان نمی‌گرفتند کاری با من نداشتند. ولی از آسیبی که بآقایان می‌رسانیدند دلم نزدیک بود بترکد. آقایان بهبهانی و طباطبایی و امامجمعه خُویی را چندان زدند که اندازه نداشت. یکی از اینرو سیلی یا مشت یا قنداق تفنگ می‌نواخت و آن یکی مجال نداده از آنرو مشت یا سیلی می‌خوابانید. می‌دیدم سر لخت آقا سید عبدالله در هوا اینور می‌رفت و آنور می‌گردید. در همه‌ی این آسیبها تنها سخنی که از زبان اینان بیرون آمد جمله‌ی «لا اله الا الله» بود. بویژه آقای بهبهانی که هرگز جمله‌ی دیگری بر زبان نراند. پس از آنکه از زدن سیر شدند آن زمان بکندن ریش پرداختند. دسته دسته موها را می‌کندند و دور می‌انداختند. در این میان کسانی را با شوشکه یا با افزار دیگری زخمی ساخته بودند که خون از سر یا از گردن یا از رویشان روان می‌گردید. در این هنگامه‌ی دلگداز بود که حاجی‌ میرزا ابراهیم‌آقا را کشتند. گویا او ششلول همراه داشته و دست باز کرده و اینست بی‌باکانه خونش را ریخته‌اند. ولی چندان شلوغ و درهم بود که من از چنان حادثه‌ای آگاه نشدم تا سپس آن را از دیگران شنیدم.»

احمد کسروی ـ پرچم روزانه ش 14 : سه‌شنبه 21 بهمن‌ماه 1320
632 views04:41
باز کردن / نظر دهید
2022-08-23 07:14:43 «معنی مشروطه[=دمکراسی]» (احمد کسروی)

مشروطه و جلوگیرهای آن (تکه‌ی یک از دو)


مشروطه (یا چنانکه ما نام نهاد‌ه‌ایم : سررشته‌داری توده) بهترین شکل حکومتهاست و این یک فیروزی تاریخی برای ایران بود که مردان نیکی همچون بهبهانی و طباطبایی برخاستند و دربار خودکامه‌ی قاجاری را برانداختند و ایران را دارای مشروطه گردانیدند. مشروطه را همه‌ی توده‌های بزرگ پذیرفته بودند ایران هم بایستی پذیرد.

ولی جای افسوس است که مردم ایران ارج مشروطه را نمی‌دانند و خود را آماده‌ی آن نگردانیده‌اند. این مردم هنوز معنی مشروطه را ندانسته‌اند تا ارج آن شناسند. بماند آنکه روستاییان که دسته‌ی انبوه مردمند از مشروطه تنها نامش را شنیده‌اند ، بماند آنکه بازاریان از مشروطه جز کینه‌ی آن را در دل نمی‌دارند ، جوانان درسخوانده از معنی مشروطه ناآگاهند.

وزارت فرهنگ در پروگرام خود یک درسی از مشروطه و معنی آن نگنجانیده و این را بایای[وظیفه] خود ندانسته که در کشور مشروطه جوانان را از معنی آن آگاه گرداند و آنان را برای چنان زندگانی بپروراند.

در ایران از روز نخست خامی این بود که نخواستند مردم را از معنی مشروطه آگاه گردانند و آنان را برای زندگانی با سررشته‌داری توده آماده گردانند. بچنین کاری نیاز ندیدند. خود پیشگامان ، مشروطه را تنها این می‌دانستند که قانونهایی باشد و مجلسی برای شور و قانونگزاری برپا گردد.

در حالی که مشروطه بسیار والاتر از اینست. مشروطه آنست که مردمی که در یک کشوری می‌زیند آنجا را خانه‌ی خود دانند و آبادیش را خواهند و در راه آزادیش آماده‌ی جنگ و جانفشانی باشند. آنگاه بیست‌ملیون توده (یا بیشتر یا کمتر) در زندگانی همدست باشند که هر یکی پروای آسایش و خوشی دیگران کند.

یک مردمی که می‌شورند و از دولت خودکامه مشروطه می‌خواهند تو گویی چنین می‌گویند : «ما می‌خواهیم با آزادی زندگی کنیم و خودمان دست بهم داده این کشور را راه بریم ، خودمان سپاه آماده گردانیم ، خودمان اداره‌ها بنیاد گزاریم ، خودمان زمینها را آباد سازیم ...». بدین عنوانست که سررشته را از دست دربار می‌گیرند و دستگاه فرمانروایی پادشاهان را برمی‌اندازند. از اینرو هر کسی باید دربند کشور و آزادی و آبادی آن باشد ، و کوشش و جانفشانی را در آن راه بایای خود شمارد.

از آنسوی مردمی که بیست‌ملیون یا بیشتر توده‌ای پدید آورده در یکجا می‌زیند تو گویی پیمانی باهم بسته‌اند که در زندگانی همدست و همدرد باشند و در پیشامدها پشتیبانی به یکدیگر کنند. اگر از سوی شمال دشمنی رخ نمود جنوبیان خود را کنار نکشند و برای جلوگیری به یاوری شتابند. اگر شهرستانی در شرق گزند از آتش یا از لرزش زمین دید غربیان بی‌پروایی ننمایند و از دستگیریها بازنایستند. یک جمله بگویم : بیست‌ملیون مردم همچون یک خاندان باهم زیند.

اینهاست معنی مشروطه. مشروطه تنها بودن قانونها و برپا شدن مجلس شورا نیست. از اینجاست که مردمی که مشروطه می‌خواهند باید خود را آماده‌ی آن گردانند. مردمی که با مشروطه توانند زیست جز آنهایند که در زیر یوغ استبداد زیسته‌اند.

در زیر یوغ استبداد کسی را درباره‌ی کشور بایایی بگردن نیست. یک پادشاه خودکام بهمگی فرمان می‌راند و رشته‌ی کارهای کشور نیز در دست اوست. ولی در مشروطه راهبردن کشور بگردن خود توده است و هر کسی باید خود را پاسخده[=مسئول] آن شناسد و باندازه‌ی خود از کوشش و جانفشانی بازنایستد.

لیکن در ایران در جنبش مشروطه‌خواهی اینها دانسته نشد و اینست ما می‌بینیم پس از چهل سال هنوز ده درصد مردم معنی مشروطه را نمی‌دانند و آن شایندگی[=لیاقت] و آمادگی که می‌بایست نمی‌دارند.


.
155 views04:14
باز کردن / نظر دهید
2022-08-22 06:33:56شادروان آقا میرکریم

این نیکمرد پیش از آغاز مشروطه در بازار دکان بزازی داشت ، و چون مشروطه برخاست یکی از هواداران پافشار آن گردید و گاهی او نیز نطق می‌کرد. ولی در سال 1326 پس از بمباران مجلس که در تبریز از یکسو علما و مجتهدان با چند کوی شهر ، با مشروطه‌خواهان بجنگ برخاستند و از یکسو لشگرهای دولتی از بیرون رسید ، ناگزیر مشروطه‌خواهان شکست خوردند و پس از ده روز جنگ ، ناچار گردیده راههای شهر را بروی سپاه رحیم‌خان باز کردند. در آن هنگام تنها ستارخان با یک دسته‌ی کوچکی در کوی امیرخیز ایستادگی نمود و یکی هم حاجی ‌شیخ‌علی‌اصغر لیل‌آبادی بهمدستی این آقا میرکریم ، مسجد صمصام‌خان را مرکز گرفتند و کسانی را بسر خود گرد آورده به نطق و جوش و خروش پرداختند. این دلیری آن دو تن در چنان روزی ارزش بسیار داشت ، و نتیجه‌ی این ایستادگی آنها و ستارخان بود که پس از چند روزی دوباره شهر بشورید و لشگریان رحیم¬خان را بیرون راند.

از آن هنگام این میرکریم بنام گردید و در نتیجه‌ی آن بود که چون در سال 1330 بدست افتاد بدستور میلر و دیگران در یک روز با پنج تن دیگری بدار رفت. در آنحال نیز دلیری و مردانگی بسیار از او دیده شد. زیرا هنگامی که آنان را در پای دار نگه داشته بودند آقا میرکریم به هر یکی دلداری می‌داد و این جمله‌ها را پیاپی می‌گفت : «سرنوشت همگی مرگ است. همگی کاروان این راهیم. رنج ما دو دقیقه بیش نیست. مردانه بالای دار روید.» سپس چون نوبت بخودش رسید پای پیش گزاشت و رو بمردم کرده دو بار فریاد زد : «زنده‌باد مشروطه» و با دست خود ریسمان بگردن انداخت.

این رفتار این نیکمرد در مردم تأثیر بسیاری کرد و آن شب کسان بسیاری خوابها دیدند و کسان بسیاری از دشمنی با مشروطه بازگشتند.

احمد کسروی ، پرچم روزانه ش 13 : دوشنبه 20 بهمن‌ماه 1320
570 viewsedited  03:33
باز کردن / نظر دهید
2022-08-22 06:32:44
سید محمدصادق طباطبایی
135 views03:32
باز کردن / نظر دهید
2022-08-22 06:32:40 اینست داستان دلبستگی ما بمشروطه و ارجی که ما بآن می‌گزاریم. و چون یک دسته از دور و نزدیک امروز باینجا آمده در این جشن و شادی با ما همراهی نموده‌اند در پایان سخن خود بآنان سپاس می‌گزاریم. امیدمندم زود خواهد بود آن روزی که همه‌ی غیرتمندان و نیکمردان در ایران در این کوششها با ما همدستی خواهند نمود.

بخشی از «گفتار آقای کسروی در جشن مشروطه» ، دفتر مرداد 1324


پابرگی ۱ :
۱- اشاره است به پافشاری شگفت این مرد برای تعقیب پرونده‌ی کتابهای کسروی. همان پرونده‌ای که سرانجام به کشانیدن کسروی به دادگستری و کشته شدنش در آنجا انجامید. - ویراینده


.
123 views03:32
باز کردن / نظر دهید
2022-08-22 06:32:36 «معنی مشروطه[=دمکراسی]» (احمد کسروی)

مشروطه[=دمکراسی] بهترین شکل سررشته‌داری و آخرین نتیجه‌ی اندیشه‌های نژاد آدمیست (تکه‌ی دو از دو)


مشروطه را چنانکه نام نهاده‌اند ،‌ آزادیست. در زمانهای پیش ، مردم در زندگانی به دو دسته بودند : آزاد و برده. برده آن کسانی بودند که خودشان اختیار زندگی نداشتند. همچون گاوان و گوسفندان خرید و فروخت می‌شدند. یک برده اختیارش در دست آقایش بود. اگر می‌خواست می‌فروخت ، می‌خواست نگه ‌می‌داشت ، به هر کاری که می‌خواست برمی‌گماشت. اگر برده بکاری یا پیشه‌ای پرداخته مزد گرفتی ، آن مزد بخود او نرسیدی. اگر زن گرفته فرزندی پیدا کردی آن فرزند نیز بنده ، و ازآنِ آقا بودی. «غلام خانه‌زاد» که شنیده‌اید این بود.

هزارها سال در جهان برده‌داری بوده است تا دویست سال پیش ، نیکخواهانی برخاسته آن را برانداخته‌اند و اکنون بازماندگان بردگان آن زمان آزادند و آزادانه زندگی می‌کنند.

مشروطه و استبداد نیز همان حال را داشته. در استبداد ، توده‌ها اختیاری از خود نداشتند و درباره‌ی نیک و بد و سود و زیان خود نتوانستندی اندیشید. می‌بایست سر پایین اندازند و گردن بدلخواه و هوس پادشاهان گزارند. ولی در مشروطه توده‌ها آزادند و اختیار زندگانی خودشان را در دست دارند. آنچه سودمند می‌دانند و می‌خواهند با دست نمایندگان بکار توانند بست. هر قانونی را بهتر دانستند از مجلس توانند خواست.

یک نمونه‌ی نیکی از مشروطه و اندازه‌ی سودمندی آن در این چند روزه دیده شد. توده‌ی انگلیس که در زندگانی دمکراسی پیشگام بوده‌اند هفته‌ی گذشته معنی مشروطه و سود آن را بجهانیان نشان دادند. چون در سایه‌ی پیشامدها نزدیکی بدولت شوروی و همگامی با آن توده را بسود خود دانستند در برگزیدن نمایندگان بحزب کارگران گرایش نشان دادند که بیشتریْ[=اکثریت] در پارلمان بهره‌ی آنها گردید و رشته‌ی سیاست کشور بدست آنها افتاد.

در این باره سخنان بسیار رانده شده و زمینه بسیار روشن گردیده : استبداد از هر باره بی‌معنی و مشروطه از هر باره سودمند و ستوده است. معنی ندارد که یک تن به ملیون‌ها مردم فرمان راند. معنی ندارد که یک تن نیک و بد ملیون‌ها مردم را بهتر از خودشان داند ، باور نکردنیست که بنیادی که یک تن می‌گزارد پایدار ماند و بزودی از میان نرود.

از اینهاست که ما هوادار مشروطه‌ایم. بلکه ما یک رشته کوششهایی درباره‌ی پیشرفت مشروطه می‌کنیم که ارجدارتر از کوششهای خود مشروطه‌خواهانست. مشروطه در ایران ناانجام ماند. ما می‌کوشیم آن را بانجام رسانیم.

یکی از رسواییهای این کشور است که پس از چهل سال هنوز در ایران معنی مشروطه دانسته نشده. می‌توان گفت از هزار تن یکی معنی آن را نمی‌داند و این خود سدی بزرگ در برابر پیشرفت مشروطه است. چیزی را که معنایش نمی‌دانند ارجش نخواهند شناخت ، ‌بلکه باید گفت : دارایش نخواهند بود.

شنیدنیست که بهبهانی و طباطبایی و دیگران که پیشگام شدند و در ایران بنیاد مشروطه نهادند ‌معنی آن را نمی‌دانسته‌اند. آری آنان مشروطه را باین معنی که فهمیده‌ی ماست نمی‌دانسته‌اند. بلکه آن را بودن قانونهایی در برابر دولت و برپا شدن مجلس برای شور در کارهای کشور می‌شناختند و بیش از این نمی‌خواستند.

می‌توان گمان برد که بسیاری از نمایندگان مجلس امروز هم مشروطه را بآن معنی می‌شناسند. آقای سید محمدصادق طباطبایی که پسر طباطبایی و خود در جنبش مشروطه پا درمیان داشته و اکنون رئیس مجلس است بتازگی ازو رفتاری دیده شده که می‌توان پنداشت او هنوز هم مشروطه را بمعنی راستش نمی‌داند. (۱)

از این گذشته در ایران در برابر مشروطه سدهای بزرگی هست. این کیشهای گوناگون که در ایران است هیچ یکی با زندگانی دمکراسی سازگار نیست. همچنان ادبیات ایران با شعرهایی که بفراوانی دارند با مشروطه ناسازگار است. اینها سدی بزرگ دیگر در برابر مشروطه است.

اکنون سخن در آن است که ما از روزی که بکوشش برخاسته‌ایم از دلبستگی‌ای که بمشروطه داریم ، از یکسو کوشیده‌ایم معنی مشروطه را باین مردم بفهمانیم. در این باره کتابها بچاپ رسانیده گفتارها نوشته‌ایم. یکی از یاران ما (آقای فرهنگ) برای فهمانیدن معنی مشروطه کتابچه‌ای با زبان باباشملی نوشته ‌است که دو بار بچاپ رسیده.

از سوی دیگر با کیشها و شعرها و دیگر جلوگیرهای مشروطه به سختترین نبرد برخاسته بکندن ریشه آنها کوشیده‌ایم.

اینها کوششهاییست که ما در زمینه‌ی پیشرفت مشروطه کرده‌ایم و می‌کنیم. راستست که میدان کوششهای ما تنها ایران نیست ، ولی در همان حال به ایران که میهن ماست دلبستگی ویژه داریم و این یکی از آرزوهای ماست که این توده‌ی بدبخت از آلودگیها بیرون آید و با توده‌های دیگر جهان همپا گردد و در این راه از هر گونه کوشش بازنایستاده‌ایم.

144 views03:32
باز کردن / نظر دهید
2022-08-21 07:47:42 بدینسان جوان پرشور می‌کوشید و یک دسته را آماده گردانید. ولی در نخستین جنگی که رخ داد خود او با یک گلوله از پا درآمد. مجاهدان با یک آیین بسیار باشکوهی جنازه‌ی او را از زمین برداشتند و در گورستان آمریکاییان تبریز بخاک سپردند.

احمد کسروی ، پرچم روزانه ش 12 : یکشنبه 19 بهمن‌ماه 1320
513 views04:47
باز کردن / نظر دهید
2022-08-21 07:47:28
مستر باسکِرویل

این جوان یکی از آموزگاران دبیرستان آمریکایی تبریز (مِمُوریال اِسکول) و در سال 1326 (1287 خورشیدی) که محمدعلی‌میرزا مجلس را به توپ بسته و مشروطه را از همه جا برانداخت و تنها تبریز ایستادگی نمود ، چون جنگ تبریز با سپاه محمدعلی‌میرزا بدرازی انجامید و کم‌کم تبریز فیروز گردید و کار رفته‌رفته بزرگتر شد و ماهها گذشت و تبریز همچنان ایستاد ، از آن ایستادگی تبریز و جوش و خروش تبریزیان ، این جوان آمریکایی بتکان آمد و اینبود بآزادیخواهان پیوسته چنین خواست که به یک دسته مشق سپاهیگری بطرز اروپایی بدهد و آنان را بطرز نظام آزموده گرداند. سران آزادی با این نیت او موافقت کردند و دسته‌ای بر سر او گرد آمدند که هر روز در سربازخانه گرد می‌آمدند و مشق می‌کردند.

یک روز که جمعی از سران آزادی نیز بودند کنسول آمریکا بسربازخانه آمد و به مستر باسکِرویل اخطار کرد که آن کار او بخلاف قانون آمریکاست ، و درخواست کرد که بمدرسه بازگردد. باسکرویل در پاسخ پاسپورت خود را از بغل درآورده بجلو کنسول گزاشت و گفت : من از بستگی آمریکا کناره جستم.
468 viewsedited  04:47
باز کردن / نظر دهید