2022-08-22 06:32:36
«معنی مشروطه[=دمکراسی]» (احمد کسروی)
مشروطه[=دمکراسی] بهترین شکل سررشتهداری و آخرین نتیجهی اندیشههای نژاد آدمیست (تکهی دو از دو)
مشروطه را چنانکه نام نهادهاند ، آزادیست. در زمانهای پیش ، مردم در زندگانی به دو دسته بودند : آزاد و برده. برده آن کسانی بودند که خودشان اختیار زندگی نداشتند. همچون گاوان و گوسفندان خرید و فروخت میشدند. یک برده اختیارش در دست آقایش بود. اگر میخواست میفروخت ، میخواست نگه میداشت ، به هر کاری که میخواست برمیگماشت. اگر برده بکاری یا پیشهای پرداخته مزد گرفتی ، آن مزد بخود او نرسیدی. اگر زن گرفته فرزندی پیدا کردی آن فرزند نیز بنده ، و ازآنِ آقا بودی.
«غلام خانهزاد» که شنیدهاید این بود.
هزارها سال در جهان بردهداری بوده است تا دویست سال پیش ، نیکخواهانی برخاسته آن را برانداختهاند و اکنون بازماندگان بردگان آن زمان آزادند و آزادانه زندگی میکنند.
مشروطه و استبداد نیز همان حال را داشته. در استبداد ، تودهها اختیاری از خود نداشتند و دربارهی نیک و بد و سود و زیان خود نتوانستندی اندیشید. میبایست سر پایین اندازند و گردن بدلخواه و هوس پادشاهان گزارند. ولی در مشروطه تودهها آزادند و اختیار زندگانی خودشان را در دست دارند. آنچه سودمند میدانند و میخواهند با دست نمایندگان بکار توانند بست. هر قانونی را بهتر دانستند از مجلس توانند خواست.
یک نمونهی نیکی از مشروطه و اندازهی سودمندی آن در این چند روزه دیده شد. تودهی انگلیس که در زندگانی دمکراسی پیشگام بودهاند هفتهی گذشته معنی مشروطه و سود آن را بجهانیان نشان دادند. چون در سایهی پیشامدها نزدیکی بدولت شوروی و همگامی با آن توده را بسود خود دانستند در برگزیدن نمایندگان بحزب کارگران گرایش نشان دادند که بیشتریْ[=اکثریت] در پارلمان بهرهی آنها گردید و رشتهی سیاست کشور بدست آنها افتاد.
در این باره سخنان بسیار رانده شده و زمینه بسیار روشن گردیده : استبداد از هر باره بیمعنی و مشروطه از هر باره سودمند و ستوده است. معنی ندارد که یک تن به ملیونها مردم فرمان راند. معنی ندارد که یک تن نیک و بد ملیونها مردم را بهتر از خودشان داند ، باور نکردنیست که بنیادی که یک تن میگزارد پایدار ماند و بزودی از میان نرود.
از اینهاست که ما هوادار مشروطهایم. بلکه ما یک رشته کوششهایی دربارهی پیشرفت مشروطه میکنیم که ارجدارتر از کوششهای خود مشروطهخواهانست. مشروطه در ایران ناانجام ماند. ما میکوشیم آن را بانجام رسانیم.
یکی از رسواییهای این کشور است که پس از چهل سال هنوز در ایران معنی مشروطه دانسته نشده. میتوان گفت از هزار تن یکی معنی آن را نمیداند و این خود سدی بزرگ در برابر پیشرفت مشروطه است. چیزی را که معنایش نمیدانند ارجش نخواهند شناخت ، بلکه باید گفت : دارایش نخواهند بود. شنیدنیست که بهبهانی و طباطبایی و دیگران که پیشگام شدند و در ایران بنیاد مشروطه نهادند معنی آن را نمیدانستهاند. آری آنان مشروطه را باین معنی که فهمیدهی ماست نمیدانستهاند. بلکه آن را بودن قانونهایی در برابر دولت و برپا شدن مجلس برای شور در کارهای کشور میشناختند و بیش از این نمیخواستند.
میتوان گمان برد که بسیاری از نمایندگان مجلس امروز هم مشروطه را بآن معنی میشناسند. آقای سید محمدصادق طباطبایی که پسر طباطبایی و خود در جنبش مشروطه پا درمیان داشته و اکنون رئیس مجلس است بتازگی ازو رفتاری دیده شده که میتوان پنداشت او هنوز هم مشروطه را بمعنی راستش نمیداند. (۱)
از این گذشته
در ایران در برابر مشروطه سدهای بزرگی هست. این کیشهای گوناگون که در ایران است هیچ یکی با زندگانی دمکراسی سازگار نیست. همچنان ادبیات ایران با شعرهایی که بفراوانی دارند با مشروطه ناسازگار است. اینها سدی بزرگ دیگر در برابر مشروطه است. اکنون سخن در آن است که ما از روزی که بکوشش برخاستهایم از دلبستگیای که بمشروطه داریم ، از یکسو کوشیدهایم معنی مشروطه را باین مردم بفهمانیم. در این باره کتابها بچاپ رسانیده گفتارها نوشتهایم. یکی از یاران ما (آقای فرهنگ) برای فهمانیدن معنی مشروطه کتابچهای با زبان باباشملی نوشته است که دو بار بچاپ رسیده.
از سوی دیگر با کیشها و شعرها و دیگر جلوگیرهای مشروطه به سختترین نبرد برخاسته بکندن ریشه آنها کوشیدهایم.
اینها کوششهاییست که ما در زمینهی پیشرفت مشروطه کردهایم و میکنیم. راستست که میدان کوششهای ما تنها ایران نیست ، ولی در همان حال به ایران که میهن ماست دلبستگی ویژه داریم و این یکی از آرزوهای ماست که این تودهی بدبخت از آلودگیها بیرون آید و با تودههای دیگر جهان همپا گردد و در این راه از هر گونه کوشش بازنایستادهایم.
144 views03:32