2022-05-18 13:33:11
اکر تصمیم بگیریم Mauna را تمرین کنیم میتوانیم به سادگی با حرف نزدن آغاز کنیم.
با این تمرین که فقط در مواقع ضروری صحبت کنیم.
بعد از مدتی هم ممکن است تمرین را گسترش بدهیم و از خواندن، نوشتن و تماس چشمی با دیگران نیز پرهیز کنیم
و در نهایت به تمرین انجام حداقل ولی آگاهانه از فعالیتها بپردازیم.
در طول این فرآیند، معمولاً برخی از الگوها ظاهر میشوند.
مثلاً ممکن است در ابتدا متوجه تمایل خود برای رفتن به سوی عوامل پرتکنندۀ حواس بشوی.
مثلاً میلت به چک کردن تلفنت، برداشتن یک کتاب و یا حتی غرق کردن «سکوت» در صدای یک موسیقی.
قبل از اینکه بر اساس هر کدام از این تمایلات، کاری انجام دهی،
آیا می توانی به تمایلت توجه کنی؟
دلیل اینکه این تمایلات در زمان تمرین mauna تشدید میشوند این است که چیتا وِریتی (فعالیتهای چرخان ذهنی) واضحتر میشود.
تخمین زده شده است که ما در هر روز دهها هزار از این نوع افکار را داریم،
ولی فقط وقتی متوجه آنها میشویم که حواسمان پرت نشده باشد.
یعنی فقط در این زمان است که به وجود آنها هوشیار میشویم.
وقتی ما بر روی صندلی شاهد (شاکسی= Sākṣī) مینشینیم، میتوانیم به جای واکنش نشان دادن، مشاهده کنیم
.
این مسئله به هنگام شاهدِ یک مکالمه بودن بدون احساس نیاز به ابراز نظر نیز رخ میدهد.
فضای صحبت دادن به دیگران میتواند به مقداز زیادی ایجاد فروتنی کند.
آلن واتس سکوت واقعی را به این ترتیب تعریف میکند:
«در سکوت، فکر متوقف و واقعیت همانگونه که هست تجربه میشود...
اگر من تمام مدت صحبت کنم، دیگر نمیتوانم حرفهای دیگران را بشنوم.»
وقتی ما پٌر باشیم، نمیتوانیم گوش بدهیم.
خالی بودن، به فضا اجازۀ ارتعاش میدهد.
وقتی تُهی و خالی باشیم
میتوانیم آنچه را ماندوکیا اوپانیشاد (Māndūkya Upaniṣad) به عنوان صدایی که در پسِ «Om» میآید تعریف کرده است؛ بشنویم.
این همان چیزی است که بودیستها آن را «تهی» نامیدهاند.
https://t.me/thegoldenkey
101 viewsKatayoun Zand, 10:33