2021-03-23 15:59:18
سُرگ
ترانهای برای ایوُن
رنه شار
ای زود روان شده، ای رود، یکباره، بیهمراه،
به کودکان سرزمین من بده چهرة سودای خود را.
ای رود که در تو آذرخش پایان میگیرد و خانه من آغاز میشود،
ای که سنگپارة خرَدِ مرا به گامهای فراموشی میغلطانی و میبری.
ای رود، در تو زمین لرزش است و خورشید اضطراب،
باشد که هر تهیدست در شب خود از خرمن تو نان بپزد!
ای رودِ فراوان کیفر دیده، ای رودِ به خود وانهاده.
رود آنان که از شاگردی کردن دستشان پینه بسته است،
بادی نیست که پیش قلة شیارهای تو سر خم نکند.
رود دلهای خالی، ژنده ــ پارهها و بدگمانیها،
رود طومار تیرهبختیِ کهن که باز میشود، رود نهال نارون و همدردی.
رود مشنگها، آشفتگان، پوستِ خرکَنها،
رود خورشیدی که گاوآهن خود را رها میکند تا با دروغگو روی هم بریزد.
رود بهتر از خویشتنان، رود مههای شکوفان،
رود چراغی که گرد حباب خود عطش اضطراب را فرو مینشاند.
رودِ جانبِ حرمت رؤیا را نگاهداشتن، رودی که زنگ بر آهن مینشاند،
ای که ستارهها در تو سایهای میاندازند که از دریا دریغش میکنند.
رود قدرتهایی که به ارث میرسد و فریادی که آب را در مجرایی تنگتر میاندازد،
رود طوفانی که تاک را گاز میگیرد و شراب تازه را نوید میدهد.
ای رود که دلت در این جهانِ دیوانة زندان، هیچ تباه نشده است
چنان کن که ما همچنان سرکش و دوستِ زنبورهای افق بمانیم.
منبع: خاکستر ناتمام، گزیده اشعار رنه شار، ترجمه: حسین معصومی همدانی، نشر هرمس، صص11-13
photo: Andy Goldsworthy, Rivers and Tides
@thesis11site
1.8K views12:59