Get Mystery Box with random crypto!

زنان و مسائل اجتماعی

لوگوی کانال تلگرام women_socialproblems — زنان و مسائل اجتماعی ز
لوگوی کانال تلگرام women_socialproblems — زنان و مسائل اجتماعی
آدرس کانال: @women_socialproblems
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.55K
توضیحات از کانال

نوشته های یک جامعه‌شناسی خوانده
در حوزه مسائل اجتماعی و مطالعات زنان.

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 4

2022-06-18 15:22:17 به سوی گفتمانی جدید در زمینه‌ی دین و برابری جنسیتی.pdf
132 views12:22
باز کردن / نظر دهید
2022-06-17 13:50:23 «فم‌تریپ و ذهن سیاسی جامعه»


ناگهان پیرامون یک نام جنجال بزرگی شکل می‌گیرد. در نگاه نخست عجیب به نظر می‌رسد که فرد گمنام و کم‌تأثیری مانند هدی رستمی به سوژۀ دعوایی بزرگ تبدیل شود، اما اگر کسی از این منازعات و شدت آن تعجب کند، از «جامعه‌شناسی سیاسی ایران» هیچ نمی‌داند؛ درست همان‌گونه که اگر کسی بپرسد چرا در فوتبال این‌همه آدم دنبال یک توپ می‌دوند، از فوتبال هیچ نمی‌داند. هدی رستمی ــ مانند مورد فرهادی که پارسال همین روزها رخ داد ــ بهترین گزینه برای فهمیدن حال سیاسی ایران و پی بردن به پساپردۀ جامعه‌شناسی سیاسی ایران است.

برای کسانی که شاید کم‌تر از موضوع مطلعند یک توضیح کوتاه بدهم: «فم‌تریپ» و «فیل‌ایران» یک پروژۀ جهانگردی است که می‌کوشد با ارائۀ تصاویر زیبا، آشناسازی و تحریک ذائقه، توریست‌هایی را جذب ایران کند. دختر جوانی به اسم هدی رستمی ــ که البته گویا نام اصلی‌اش این نیست ــ این پروژه را تعریف و هدایت می‌کند. پروژۀ فیل‌ایران و شخص هدی رستمی، فارغ از این‌که اصلاً نمی‌دانم چقدر این پروژه تأثیرگذار باشد، ناگهان به سوژۀ دعوایی بزرگ تبدیل شد که در همۀ رسانه‌ها بازتاب یافت و در نهایت دیروز صداوسیما نیز به حمایت از این پروژه گزارشی پخش کرد (که البته حمایت صداوسیما از کسی، خود بدترین تخریب است). معترضان هدی رستمی و این پروژه معتقدند در پس این پروژه اغراض سیاسی نهفته و تلاش می‌شود اوضاع ایران سفیدنمایی شود. این اصل اعتراض است و مبنای نتیجه‌گیری‌های بعدی می‌شود.

خشم و کشاکشی که سر هدی رستمی درگرفته است، نشانۀ «سیاست‌زدگی» جامعۀ ایرانی است. اول ببینیم «سیاست‌زدگی» یعنی چه و مقصر آن کیست؟ سیاست‌زدگی یعنی هر کس خواستار این باشد که در هر موضوعی مطالبۀ سیاسی‌اش محقق شود. در ذهن سیاست‌زده، «مطالبۀ سیاسی» اولا بر هر چیزی است: اولا بر ورزش، فرهنگ، تجارت، تفریح، دین و هر چیز دیگر. در واقع، «انگیزۀ سیاسی» می‌شود «معیار مطلق»؛ هر پدیده و امری بر اساس آن «داوری» می‌شود.

آری جامعۀ ایران سیاست‌زده است، اما مقصر این سیاست‌زدگی جامعه نیست، بلکه حاکمیت کاری کرده است که آدم‌ها سیاست‌زده شده‌اند، زیرا پیش‌تر سیاست بر همۀ مسائل زندگی‌شان سایۀ سنگین انداخته، چه بسا آوار شده است. بنابراین، سیاست‌زدگی پیامد طبیعی وضعیتی است که حاکمیت سیاسی برای جامعه ایجاد کرده است. وقتی نیشتر سیاست هر روز به تن شهروند می‌خورد، جامعه هم به این نتیجه می‌رسد در هر چیز دنبال نیشتر سیاست بگردد؛ به ویژه وقتی دائم به شهروند اثبات می‌شود حتی نیشترهایی که فکر می‌کرده سیاسی نیست، سیاسی بوده است. پس شهروند نسبت به دنیای بیرون گارد سیاسی می‌گیرد، زیرا سیاست زندگی‌اش را کاملاً تصرف کرده است. من از انسان‌های تصرف‌شده انتظار ندارم فیلسوفانه رفتار کنند!

اما یک نکته می‌ماند: تأکید دارم دو سطح را از هم جدا کنیم: یک: تشخیص؛ دو: واکنش.

«شم سیاسی» جامعه بیراه حس نمی‌کند. یعنی جامعه معمولاً یا تقریباً درست تشخیص می‌دهد. اما در واکنش معمولاً احساسی رفتار می‌کند. برای مثال ممکن است تشخیص بدهید دوستی به شما دروغ می‌گوید. بعید است در واکنش او را کتک بزنید، فقط مراقبت می‌کنید دیگر فریب او را نخورید. در این‌جا فهمیدن دروغگویی «تشخیص» است و مراقبت ــ یا کتک زدن ــ «واکنش» است.

ذهن سیاست‌زدۀ جامعۀ ما باهوش‌تر از آن است که اشتباه تشخیص دهد یا خیلی بیراه تشخیص دهد، اما ممکن است در واکنش احساسی عمل می‌کند... به همین دلیل من جامعه را کاملاً درک می‌کنم، زیرا تشخیصش درست است و واکنش هیستریکش هم معلول وضعی است که بر او تحمیل شده است. وقتی سیاست بر نان و پنیرِ سر سفرۀ مردم تأثیر می‌گذارد، چطور می‌توان از مردم انتظار داشت خونسرد باشند و ذره‌بین سیاسی به دست نگیرند؟ در این میان، طبیعی است که زیر این ذره‌بین چیزهای کوچک هم بیش از حد بزرگ به نظر می‌رسد. موجودات ریز زیر ذره‌بین هیولا به نظر می‌رسند...

مهدی تدینی

@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی
96 views10:50
باز کردن / نظر دهید
2022-06-14 11:44:50 ویراست مقدماتی چکیده مقالات و سخنرانی های پنجمین همایش کندوکاوهای مفهومی و نظری در جامعه ایران
5th CTRIS Abstracts - Preliminary edition 14 Jun 2022 - 09 AM.pdf
100 views08:44
باز کردن / نظر دهید
2022-06-13 18:06:49 برنامه زمانی نشست‌ها و سخنرانی‌های پنجمین همایش کنکاش‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران

اطلاعات بیشتر:
yun.ir/rdps59

@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
72 views15:06
باز کردن / نظر دهید
2022-06-13 10:19:20 موضوع تکراری حجاب

اعتماد ۲۳ خرداد ۱۴۰۱

عباس عبدی

متأسفانه در جامعه ما گفتگوهای سازنده و منطقی برای حل مسایل اجتماعی وجود ندارد، و به طور معمول یک یا هر دو سوی موضوعات اجتماعی علاقه دارند که مسایل را حیثیتی و جنجالی کنند و اجازه ندهند که موضوع از طریق شایسته و منطقی به بحث گذاشته شود. مسأله اندازه و حدود حجاب از این نوع است.

ماجرای زدن اسپری فلفل به یک خانم و همسر و کودکش به خاطر حجاب، و سپس تیراندازی به مرد و اصابت گلوله به او، بازتاب گسترده‌ای داشت، حتی دیدم که بخشی از نواصول‌گرایان نیز از این رفتار ناراحت شده بودند. در این یادداشت می‌کوشم که از حیث جامعه‌شناسی حقوقی و فهم مسأله جرم و تفاوت آن با سایر رفتارها به موضوع حجاب بپردازم، بلکه کمکی به فهم بهتر آن شود.

تا به حال چند نفر از شما شنیده‌اید که کسی مرتکب دزدی یا قتل شود، و پلیس با او برخورد کند، سپس او طلبکارانه به پلیس اعتراض کند و داستان خود را برای همه تعریف نماید و اغلب شنوندگان نیز با او همدردی و همراهی کنند؟ تقریبا هیچ. ولی این اتفاق در باره حجاب رواج دارد. بسیاری از زنان تجربه زیسته خود را در کشور و تهران و رفتن به پاسگاه وزرا یا برخورد با گشت ارشاد یا افراد عادی و ماموران امر به معروف می‌نویسند و همدلی دیگران را نیز کسب می‌نمایند.

طبق قانون هم بی‌حجابی جرم است و هم سرقت و قتل، پس چرا مردم در برابر این دو فعل، دو واکنش مغایر یکدیگر بروز می‌دهند. پاسخ این است که برای جرم دانستن یک فعل، منع و مجازات قانونی لازم است، ولی کافی نیست. شرط دیگر این است که قریب به اتفاق مردم نیز آن فعل را جرم بدانند و مرتکبین آن را محکوم و‌ طرد کنند. بعید است که حتی یک در هزار مردم، قتل و سرقت را جرم ندانند و خواهان مجازات مرتکب آن نشوند، یا قاچاق مواد مخدر را اغلب مردم جرم می‌دانند، ولی نظرسنجی‌ها و رفتار عمومی مردم نشان داده است که اکثریت قاطع معتقد به برخورد قانونی یا تلقی مجرمانه از بی‌حجابی نیستند.

نه به این علت که لزوماً به حجاب اعتقادی ندارند، بلکه به علت فلسفه جرم مخالفت می‌کنند، اتفاقاً حتی بسیاری از زنان چادری، خواهان حق انتخاب پوشش در حد متعارف هستند، و گمان می‌کنند که این‌گونه اجباری شدن حجاب معنای انتخابی بودن پوشش آنان را تغییر داده است، و حتی برخی از خانم‌ها به همین علت در پوشش خود تجدید نظر کرده‌اند. همچنین مردم بسیار اندکی مرتکب عملی که جرم است می‌شوند در حالی که نقض ماده مربوط به حجاب از سوی حداقل نیمی از زنان مشاهده می‌شود.

اینجا باید در باره تفاوت میان گناه و جرم نیز توضیح داد. برای نمونه از نظر فقهی ترک بسیاری از واجبات مثل نماز و روزه و حج و... گناه است، ولی دولت‌ها کسی را برای این موارد مجازات نمی‌کنند، یا حتی بنا به فتوای بسیاری از آقایان گذاشتن ریش واجب یا احتیاط واجب است، تقریباً مثل حجاب است (با اندکی تفاوت)، ولی چرا با زدن ریش چنین برخوردی که با حجاب می‌شود، را شاهد نیستیم؟ مثل طالبان که داشتن ریش را الزامی می‌کند.

به طور قطع نسبت به اصل و اهمیت عبادات مزبور مثل نماز، بیش از حجاب اتفاق نظر است بویژه آن که در مورد جزییات حجاب تفاوت‌ها زیاد است، و جالب اینکه ماده قانونی مربوط به حجاب نیز، جامع فتاوای شرعی نیست و زنان غیر مسلمان را نیز شامل می‌شود.

واقعیت این است که جامعه ایران مثل برخی دیگر از جوامع اسلامی نسبت به حجاب زنان حساسیت دارد ولی نه به شیوه و اندازه‌ای که در قانون آمده است، این حساسیت یک امر عرفی است. در پاکستان هم که چنین قانونی ندارد، این نوع حساسیت را می‌بینیم و زنان نیز به طور معمول مراعات می‌کنند، ولی در ایران به علت برخوردهای رسمی نامتعارف، همین حساسیت نیز ضعیف شده است.

جرم به افعالی گفته می‌شود که نظم یا عفت عمومی را خدشه‌دار کند، این حد از عدم رعایت ماده قانونی حجاب نه نظم اجتماعی را نقض می‌کند و نه عفت عمومی را که اساساً موضوعی عرفی است. اگر مسأله حکومت اجرای دستور شرع است که در این صورت باید قانون را به طور کامل و در همه جا و فقط برای زنان مسلمان اجرا کند و میان خانه و خیابان نیز فرق ذاتی ندارد.

بعلاوه نقض سایر واجبات و محرمات شرعی نیز باید مشمول مجازات شوند. دستورالعمل برای پوشش کارکنان دولتی نیز چاره کار نیست، زیرا بیرون از اداره به گونه دیگری رفتار خواهند کرد و این دوگانگی و ریا برای جامعه ما بدتر از هر رفتار دیگر از جمله عدم رعایت حجاب است.

مسأله این است که راه‌حل مسایل اجتماعی لزوماً در قانون‌نویسی و برخورد انتظامی نیست، برخی از مسایل با این سیاست‌ها بدتر می‌شوند که بهتر نمی‌شوند.

این حد از کینه و نفرت ایجاد کردن برای موضوعی که خارج از مسأله نظم عمومی است، از عجایب حکومت‌داری است. تازه نه تنها به نتیجه نمی‌رسد، بلکه اثر معکوس هم دارد.

خود دانید.
https://t.me/abdiabbas
112 views07:19
باز کردن / نظر دهید
2022-06-12 07:36:32 همزمانیِ غریبِ دو خبر

محمدرضا جلائی‌پور

دیروز دو خبر ناگوار و شایستهٔ اعتراض و نقد منتشر شد که هم‌زمانی‌شان تلخ‌ترش می‌کند:

۱- به گزارش روزنامهٔ شرق در درگیری گشت ارشاد بر سر حجابِ یکی از زنان هم‌وطن‌مان در پارک پردیسان تهران نیروهای گشت ارشاد به همسرش (رضا مرادخانی) با سلاح گرم شلیک کردند (البته خود اتفاق مربوط به بیش از یک‌ ماه پیش است و صرفا خبری شدنش دیروز بود).

۲- دولت لایحه‌ای به مجلس ارسال کرد که مطابق آن حق قانونی استفاده از سلاح، علاوه بر نیروهای رسمی مسلح کشور (طبق قانون مصوب سال ۷۳)، به «ماموران امنیتی» هم داده می‌شود.

در آبان ۹۸ در یادداشتی «به ضرورت منع قانونیِ پلیس ضدشورش از استفاده از اسلحهٔ جنگی» و ضرورت ارائهٔ لایحه‌ای در این راستا پرداخته بودم. حالا نه‌تنها دولت چنین کاری نکرده و بر خلاف بسیاری از کشورهای جهان به سمت منع استفاده از ابزارهای کشنده توسط پلیس ضد شورش نرفته است، بلکه با ارائهٔ‌ لایحهٔ جدید دایرهٔ استفاده از سلاح را به «ماموران امنیتی» (بخوانید هر عضو بسیج و نیروهای آموزش‌ندیده و غیرحرفه‌ای که برای سرکوب حضورش را ضروری ببینند) هم گسترش داده است.

این لایحهٔ بسیار خطرناک در صورت تصویب می‌تواند زمینه‌ساز کشته شدن عمدی و غیرعمدی تعداد نامعلومی از هم‌وطنان‌مان در تجمع‌های اعتراضی یا حتی درگیری‌های خیابانی شود.

حکمرانان باید بکوشند نارضایتی عمومی شکل نگیرد و اگر گرفت راه‌های استفاده از «حق اعتراض قانونی و تجمعِ خشونت‌پرهیز» باز باشد، اما حتی اگر اعتراضات به شورش و خشونت انجامید هم، نیروهای حرفه‌ای و آموزش‌دیدهٔ حافظ امنیت نباید از ابزارهای کشنده برای مهار شورش استفاده کنند، چه برسد به این‌که نیروهای غیرحرفه‌ای و غیرآموزش‌دیده که عضو رسمی نیروهای مسلح نیستند هم مجاز به استفاده از سلاح شوند.

برای پیشگیری از تکرار خبر پارک پردیسان و فاجعهٔ آبان ۹۸ (و بسیاری از تجمع‌های اعتراضی دیگر در دهه‌های گذشته که به کشته‌شدن هم‌وطنان‌مان انجامید) ‌اعتراض به این لایحه و تلاش برای تصویب نشدن و اجرا نشدن آن ضروری است.

@jalaeipour
98 views04:36
باز کردن / نظر دهید
2022-06-11 12:23:37
ماموران در پایتخت کشور که اتفاقا تمرکز رسانه‌ها بیشتر و افکار عمومی قدرتمندتر است، سد راه یک خانواده می‌شوند و می‌خواهند زن را به خاطر حجابِ ضعیفش با خود ببرند. مرد مقاومت می‌کند. به صورت آنها و نوزادشان اسپری فلفل می‌زنند و چهار گلوله به پا و شکم مرد شلیک می‌کنند و الان هم می‌گویند از قانون تمرد کرده‌اند!

با این وجود افراد و گروه‌هایی به ایران می‌آیند و عکس بدون حجاب می‌گیرند، در مساجد تاریخی کشور می‌رقصند و به خارجی‌ها می‌گویند ایران چنین کشوری است!

آیا این یک تقصیم کار حساب‌شده نیست؟ حکومت و نهادهای امنیتی مردم را سرکوب کنند اما هم‌زمان عده‌ای ماموریت داشته‌باشند تا چهره‌ای زیبا از جمهوری‌اسلامی نشان‌دهند.

- ارسالی مخاطبان توانا

#فم_تریپ #گشت_ارشاد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
13 views09:23
باز کردن / نظر دهید
2022-06-11 11:59:56
نظریه مهم قوه قضائیه: دوچرخه سواری و موتورسواری بانوان قابل مجازات نیست

در استعلام صورت‌گرفته از اداره حقوقی قوه قضاییه آمده است: «آیا دوچرخه سواری بانوان در ملاءعام با حجاب کامل و رعایت مقررات شرعی و قانونی دارای وصف کیفری است یا خیر؟» اداره حقوقی نیز اعلام کرده: «مادام که برای رفتاری طبق قانون مجازاتی تعیین نشده باشد، نمی‌توان آن رفتار را جرم تلقی کرد و از آنجا که برای دوچرخه‌سواری یا موتورسواری بانوان مجازاتی پیش‌‌بینی نشده است، لذا صرف دوچرخه‌سواری یا موتورسواری بانوان فاقد وصف کیفری است.»

بدین ترتیب دوچرخه‌سواری زنان از نظر حقوقی عملی مباح و حق شهروندی افراد است , جلوگیری از آن به هر شکلی خود دارای وصف مجرمانه است و قوه قضائیه مطابق نظریه اداره حقوقی خود در صورت شکایت شهروندان از هر شخص یا نهاد ایجاد کننده چنین ممنوعیتی، باید پیگیر موضوع باشد. همچنین بر اساس این نظریه بهتر است دستگاه قضایی خود برای ایجاد امکان اعطا گواهینامه موتورسیکلت به زنان به عنوان مانع تحقق این حق، پیشقدم شود.

https://t.me/alimojtahedzade
25 views08:59
باز کردن / نظر دهید
2022-06-08 20:12:15 ‍ چرا اجتماع در ایران رو به افول رفت؟

@solati_mehran

مهران صولتی


عبدالمحمد کاظمی پور و محسن گودرزی در مقاله تحقیقی و ارزشمند؛ " افول اجتماع در ایران؛ روایتی گاه شمارانه" ( پیوست)، کوشیده اند تا از منظر آن چه الکسی دو توکویل از آن به " حیات انجمنی" امریکا در قرن نوزدهم یاد می کند و قوام این کشور را در رشد فزاینده پیدایش انجمن های مدنی و داوطلبانه در حوزه های مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و خانوادگی می داند نگاهی بر ایران پنجاه ساله اخیر افکنده و سیر تطور اجتماع را مورد ارزیابی جامعه شناختی قرار دهند. البته یک و نیم قرن بعد رابرت پاتنام استاد برجسته هاروارد در کتاب" بولینگ یک نفره" کوشید تا از افول اجتماع در امریکا سخن گفته و مبداء آن را آغاز دهه ۱۹۶۰ معرفی کند.

کاظمی و گودرزی در این مقاله سعی کرده اند تا با رصد داده های مربوط به حضور ایرانیان در انجمن های مدنی، تعداد پرونده های قضایی، قتل عمد، ضرب و جرح، میزان مهاجرت، نسبت ازدواج به طلاق، نرخ باروری خانواده ها، تعداد چک های بی محل، اعمال منافی عفت و روند تغییر نام های انتخابی برای کودکان، از واقعیتی به نام "افول اجتماع" در پنجاه سال اخیر ایران سخن بگویند. به باور ایشان این افول از نیمه دوم دهه ۱۳۶۰ آغاز شده و تا نیمه نخست دهه ۱۳۸۰ به طول انجامیده است. از آن پس هم با فراز و فرودهایی روند گذشته تداوم یافته است. یعنی در چشم اندازی پنجاه ساله جامعه ایران در عمل دچار افول اجتماع شده است.

کاظمی و گودرزی البته در مقاله ذکر شده به چرایی افول اجتماع در ایران نپرداخته و بیشتر کوشیده اند تا توصیفی از این واقعیت اجتماعی ارائه نمایند ولی در عمل با این مقاله فرصتی را برای گمانه زنی پیرامون علل پدید آمدن این افول تدارک دیده اند. از همین رو در ادامه می کوشم تا به برخی از دلایل شکل گیری این پدیده اجتماعی اشاره نموده و به این پرسش پاسخ دهم که چرا" اجتماع" در ایران رو به افول رفت؟

فقدان گذار موفق از جامعه توده ای به جامعه مدنی: با پایان جنگ ایران و عراق جامعه به تدریج از شکل توده ای خارج شد. رهبری کاریزماتیک به پایان رسید، توسعه به اولویت کشور تبدیل شد، مناسبات اجتماعی ویژگی رسمی، عقلانی و منفعت جویانه یافتند و هژمونی ارزش های دینی رو به افول نهاد. در چنین شرایطی مقاومت حکومت مانع از شکل گیری کامل جامعه مدنی با محوریت رونق فعالیت تشکل ها، رسمیت یافتن اخلاق مدنی، افزایش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی شدند!

فقدان تمایز ساختاری و چیرگی سیاست: با پایان جنگ و فرا رسیدن دوران جدید انتظار می رفت که جامعه شاهد تمایز ساختاری و استقلال نهادهای؛ سیاست، اقتصاد، فرهنگ و خانواده بر اساس منطق ذاتی هر عرصه باشد. اما آن چه در عمل اتفاق افتاد عبارت از سیطره حوزه سیاست با منطق " قدرت" بر سایر پهنه ها بود. این چیرگی از یک سو سایر نهادها را طفیلی قدرت ساخت و از سوی دیگر آن ها را به دلیل همین وابستگی به شکلی کاملا ناکارآمد درآورد!

شکل گیری انسداد سیاسی و عدم امکان تغییر: در پنجاه ساله اخیر به جز برخی رویدادهای انبساطی مانند انقلاب ۵۷ و دوم خرداد ۷۶، عرصه سیاست در ایران سیری آرام و با دوام به سوی انقباض ساختاری داشته است. در این میان نظارت استصوابی هم به عنوان موثرترین ابزار برای یک دست کردن عرصه سیاست و پالایش کارگزاران حکومت عمل کرده است. به موازات گسترش این نظارت ایرانیان امید به انجام تغییرات را از دست داده و دچار احساس ناامیدی ناشی از بی قدرتی سیاسی شده اند!

فقدان توازن میان جامعه و حکومت: توسعه‌ یافتگی را محصول وجود یک جامعه قوی (پویا، متمایز و سازمان یافته)، و یک حکومت قوی (کارآمد، شفاف و پاسخگو) دانسته اند. در چهل سال گذشته در ایران اما جامعه ای توده وار و تشکل نیافته در مقابل حکومتی ناکارآمد و مداخله گر قرار گرفته است. در چنین وضعیتی حکومت کوشیده است تا منطق خود (قدرت و اجبار) را بر جامعه تحمیل کرده و با نظارت حداکثری، مناسبات اجتماعی را کنترل پذیر سازد. حاصل اما غفلت حکومت از وظایف ذاتی خود مانند تامین رفاه و آسایش، و شکل گیری جامعه ای رها شده، بی تفاوت و فاصله گرفته از حیات انجمنی بوده است!

@solati_mehran

#اجتماع
#گودرزی
#جامعه
#حکومت
78 views17:12
باز کردن / نظر دهید
2022-06-06 20:31:38
کلمنتاین:
«سرزده میان بازدید. یه پالت رنگ دادن عملن همه‌اش سیاهه. مشکی، سرمه‌ای خیلی تیره، نوک مدادی (طوسی روشن هم نه)، قهوه‌ای سوخته. مثل دهه شصت. گفتن غیر از کارمند مدیر رو‌ هم توبیخ می‌کنن. از حراست خواستن لیست بدحجابا رو بفرستن وزارتخونه. دیوونه شدن دوباره.»
.
71 views17:31
باز کردن / نظر دهید