Get Mystery Box with random crypto!

عرفان نظرآهاری

لوگوی کانال تلگرام erfannazarahari — عرفان نظرآهاری ع
لوگوی کانال تلگرام erfannazarahari — عرفان نظرآهاری
آدرس کانال: @erfannazarahari
دسته بندی ها: ادبیات
زبان: فارسی
مشترکین: 13.24K
توضیحات از کانال

زندگی معنوی به سمت حکمت از مسیر ادبیات ، همه ماجرای من این است...من شعر را زندگی می کنم و از هر روزم قصه ای می آفرینم. شغل من انسانیت است.

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 5

2023-04-05 20:02:31
هنرمند از پای در آمد

وقتی تیر به چشم کسی می خورد هنرمند در خانه اش نابینا می شود.
وقتی دخترک در مدرسه مسموم می شود، هنرمند در اتاقش بالا می آورد.
وقتی رنگین کمان پسرک می شکند و قایقش سوراخ می شود، هنرمند در اشک های خودش غرق می شود.
وقتی موهای دختر را می کشند تا او را به بهشت ببرند، هنرمند تمام مسیر جهنم را می دود تا آب ببرد ‌و تا آتش را خاموش کند.
وقتی این جوان و آن جوان از پشت بام می افتد! هنرمند نیز از زندگی می افتد.

وقتی هنر خوار شد، جادویی ارجمند،
وقتی نهان راستی، آشکارا گزند،
وقتی نهان گشت کردار فرزانگان و پراکنده شد کام دیوانگان،
یعنی هنرمند به مرگ خود خواسته نمرده است یعنی هنرمند سرانجام از پای در آمد.
هنرمند کشته شد.

#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari
9.4K views17:02
باز کردن / نظر دهید
2023-04-02 10:33:25 ‍ ‍ دیگر سبزه ای را گره نزن!

سیزدهمین روز که رسید، نحسی را که به در کردی، در آب و آینه که نگریستی، هزار و یک آرزو که کردی، این بار اما دیگر سبزه را به سبزه ای گره مزن زیرا ما گره های بسیار داریم تو
دیگر گره ای تازه میفکن.

می دانی! این همه دعا که ما داریم به گره افکنی مستجاب نخواهد شد.
این همه بخت کور که ما داریم به بستن گشوده نخواهد شد.
این همه قفلِ بی کلید که ما داریم به نذر و به نیاز باز نخواهد شد.
این همه درِ بسته که ما داریم به ذکر، مفتوح نخواهد شد.
این همه شدّت که ما داریم و این همه حدّت که در آن داریم به انتظار، فرج نخواهد یافت.

کاش هر کس به قدر توان دو سرانگشتش، یا به سر سوزنی گره ای را باز کند که ما گره گشا می خواهیم نه گره ساز.
گره از کار فرو بسته کسی یا گره از ابروان به غم مبتلایی.

اگر بهار است و اگر همذات بهارانی،
چو غنچه گرچه فروبستگی ست کار جهان
تو همچو باد بهاری گره گشا می باش


#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari
2.7K views07:33
باز کردن / نظر دهید
2023-04-01 02:04:20 سیزدهم فروردین: روز گناهان کبیره!

هر زباله، یک گناه است. با هر زباله که می سازیم گناهی مرتکب می شویم. گناهانمان را در کوه و‌ جنگل و دشت و دمن می ریزم. در کوچه و خیابان و رودخانه و جویخانه.
گناهانمان را می ریزیم در حلق پرندگان در نَفَس آسمان.
گناهانمان را می پاشیم به صورتِ مادرمان زمین و سیلی می زنیم به شفقتِ خاک و به مهربانیِ آب.

ما به جهنم نمی رویم ما خودمان دوزخیم.
گناهانمان دست و‌ پایمان را گرفته،‌ وبال گردنمان شده است، وبالِ همه چیز.
زندگیِ ما شکنجه ای است برای بی پناهترین و معصوم ترین آفریدگان خدا.

به پشت سرت نگاه کن! ببین چقدر نفرینِ گیاه و پرنده و آب و خاک پشتمان است.
عاق والدینمان، عاق زمین و آسمان، ما را گرفته است...

سیزدهم فروردین، روز گناهان کبیره ما ایرانیان است.
تو اما در آن روز گناه نکن!
تو اما گناهی را از زمین بردار!
تو می دانی که نیکوکاران به بهشت نمی روند، نیکوکاران بهشت را می سازند.
حتی در جهنم و حتی در میان جماعت دوزخیان تو یک نفر بهشت باش!

#عرفان_نظرآهاری
#تو_یک_نفر_بهشت_باش
@erfannazarahari
پیش از روز واقعه به اشتراک بگذارید
8.9K views23:04
باز کردن / نظر دهید
2023-03-23 00:14:12
ای شرقی غمگین

ما همه شرقیانی غمگینمیم، شرقیانی رنجور که قرن هاست در تاریکی برای قطره ای نور جنگیده ایم. ما خسته ایم، ما زخمی شده ایم، ما مرده ایم.
ما همه این قرن ها در جستجوی خورشید بوده ایم و خورشید مگر چیست جر دانایی، جز عشق، جز شفقت جز گرما و روشنی و زندگی.
ما میان این همه شب فقط کمی صبح می خواهیم.
ما میان این همه تاریکی فقط کمی آفتاب ‌ می خواهیم و میان این همه مرگ فقط کمی زندگی.

ای شرقی غمگین، غمگین نباش و نگذار که آفتاب در تو‌ بمیرد.
آفتاب تنها دارایی ماست، پس نگذار هیچکس آن را از تو بگیرد.

#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari
#ای_شرقی_غمگین_غمگین_نباش
#هفت_سین_نوروزی_در_خانه_نورونار
#بهارتان_خجسته_باد

سپاس از نوربانو نازنین معینی
Endo
2.9K viewsedited  21:14
باز کردن / نظر دهید
2023-03-20 21:03:29 ‍ ‍ بهار تاریخ اما

چند هزار زمستان را باید پشت سر بگذاریم تا به بهار برسیم؟ و چند روز را باید بسپریم تا به نوروز؟

نوروزِ تقویم را به نود روز می توان دید، نوروزِ تاریخ اما مردمان را از پس مردمان کفن می کند و‌ نمی رسد!

اگر سه مهلکه دی و بهمن و اسفند را تاب بیاوریم، از زمستانِ طبیعت خواهیم گذشت. زمستانِ تاریخ اما قرن ها می پاید. زمستان تاریخ بدین آسانی ها بهار نمی شود. سالشمار تاریخ به سده ها ورق می خورد و هر روزش بسانِ سالی ست. برای رسیدن به نوروزِ تاریخ هزاران کهنهْ روز را باید از عمر بگذرانیم.

من همان زنم که پاهایم در زمستانِ تاریخ فسرده است و تنم در پاییز بدسالاری در برگریزانی مدام است. قلبم اما تابستانی است پر تب و تاب و روحم بهاری سبز و شکوفاست.
من همیشه همان قدر که سوگوارم، امیدوارم و همان قدر که اندوهگینم شادمانم و همانقدر که می ترسم جسورم.

برای من نه آن پاییز گذشت و نه این زمستان اما من همان گونه که همیشه بهارم، بر بهارانگی خود هنوز و همچنان پای می فشارم؛ پس تو‌ هم پای بفشار.
من خجستگی را از زیر سنگ غم و خاک سیاه می جویم، پس تو هم جستجویش کن…

بهار طبیعت آمده است و مبارک است؛ بهار تاریخِ ما اما هنوز نه.
بهار تاریخ را باید اندک اندک آفرید و این خاک و این سرزمین و این مردمان مبارک نمی شوند مگر به آفریدگاری که ماییم.

#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari
#بهار_طبیعت_آمده_است_بهار_تاریخ_ما_اما_نه
#مبارک_نمی_شویم_مگر_به_معجزه_خویشتن
#من_خجستگی_را_می_جویم_شما_هم_جستجویش_کنید
2.9K views18:03
باز کردن / نظر دهید
2023-03-14 17:25:08 ‍ سياوش در آتش

اسمت در شناسنامه هر چه كه باشد، فرقی نمی کند؛ در خانه به هر نامی كه صدايت كنند، فرقی نمی كند؛ زيرا هر آدمی چه مرد و چه زن، در زندگی بارها و بارها نامش سياوش خواهد شد.

و هر سياوشی ناگزير است كه برای اثبات حقانيتش از آتش بگذرد، برای اينكه بگويد راست می گويد، برای اينكه درستی اش را نشان دهد.

مي دانی؟ دنيا پر از حماقت کی كاووسان و حسادت سودابگان است. دنيا پر از هيزم دروغ و هيمه دسيسه است و هميشه كسانی هستند كه هيزم بر هيزم می گذارند و هميشه كسانی هستند كه هيمه را بر می افروزند.
دنيا پر از آتش بياران معركه است و هر كس به قدر توانش آتشی به پا می كند؛ انسان يعنی: حيوان كبريت در مشت!

اما از آزمون آتش ها و فتنه اخگرها، جز به پای بی گناهی نمی توان گذشت؛ تنها لباسی كه در آتش نمی سوزد، لباس درستكاری ست، پيراهن معصوميت است، بالا پوش ايمان.

سال هاست نه قرن هاست كه همه ماه های من اسفند است و هفت روز هفته من، سه شنبه آخر سال. از شنبه تا جمعه!
منم و زور آزمایی آتش ها.
من اما از روی آتش ها نمي پرم، من از آتش ها مي گذرم، با پای تاول زده، با جگر خون؛ آهسته آهسته ، از دل آتش، از ميانه دود...

من اما نسوختن را آموخته ام و سال هاست دانسته ام آنكه آتشی را مي افروزد تا ديگري را بسوزاند، خود پيش از آن سوخته است.

من استخوان های زغالين بسياری را ديده ام با چشمانی از خاكستر و گيسوانی از دود كه نامشان آدم بود! جزغاله از حسد، كز داده از كينه، سياه از سنگدلی.

من هر روز از آتش می گذرم و پايان هر روزم سه شنبه است، سه شنبه ای از سور و از سرور؛ سه شنبه ای از شور و از شكر.
به سرنوشت گفته ام: من آن سياوشم كه سوگ سياوش را به شور سياوش بدل می كنم.
آيين من اين است.

#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari
#چهارشنبه_سوری
#در_سالی_که_گذشت_هر_روز_از_آتش_گذشتیم
#اکنون_سیاوش_نام_هر_بی_گناه_حق_طلبی_است
#سوگ_سیاوش_را_به_شور_سیاوش_بدل_کنیم

#کامبیز_درم_بخش
3.6K views14:25
باز کردن / نظر دهید
2023-03-07 23:43:44 ‍ روز جهانی زن

از پس قرن ها به امروز رسیده ایم. از سیاهه تاریخ آمده ایم تا سپیدی فرداها اما باید همچنان برویم.
زن هست اما زندگی و آزادی را باید ساخت.
زنانگی و خرد و کنشگری، زندگی و آزادی را می سازد.

هشتم مارچ، روز جهانی زن بر تمامی زنان و دختران خردورز و سلحشور و امیدوار خجسته باد.

#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari

زن در ادبيات فارسی
(به مناسبت ۸ مارس، روز جهانی زنان)

۸ مارس روز جهانی زنان، فرصتی است برای جلب توجه به‌ اهمیت زدودن هرگونه تبعیض جنسیتی در جوامع.

فرهنگ ایران، هم سویه‌هایی افتخارآمیز و هم سویه‌هایی قابل نقد در نحوهٔ نگرش به زنان دارد؛ که در جهت حرکت به سوی ایرانی پایدار، سویه‌های قابل نقد آن را باید شناخت و مورد بازبینی قرار داد. مجموعهٔ ايران پایدار، روز جمعه، پنج اسفند، به مناسبت جشن سپندارمذگان و روز بزرگداشت زن، زمین و دلدادگان برنامه‌ای را با حضور عرفان نظرآهاری برگزارنمود. در بخشی از برنامه او به موضوع جایگاه زنان در ادبیات فارسی پرداخت که این بخش به مناسبت روز جهانی زنان منتشر می‌شود.

۸ مارس، روز جهانی زنان بر تمامی بانوان و بویژه بانوان ایران زمین فرخنده باد.

نسخهٔ صوتی کامل برنامه

نسخهٔ تصویری در یوتیوب و آپارات ايران پایدار

#ایران_پایدار
#جشن_های_ایرانی
#پنجم_اسفند
#سپندارمذگان
#زن #زمین #عشق
#هشتم_مارس
#روز_جهانی_زن
#عرفان_نظرآهاری
#محمد_درویش
#امیر_هاشمی_مقدم

ایرانِ پایدار بستری برای ایران‌شناسی و ایران‌شناسی بنیانی برای پايداریِ ایران

https://t.me/iranepaydar_official
3.0K views20:43
باز کردن / نظر دهید
2023-03-06 17:17:43 مسمومیت

مسمومیت فقط آن گاز سمی نیست که در شش های دخترکان در مدارس، سلول به سلول نفوذ می کند؛ مسمومیت فقط آن هوای آلوده نیست که گلوی دختران را می فشارد و دست ها و پاهای بچه ها را کرخت می کند.
مسمومیت این سمی است که از رسانه ملی منتشر می شود. این مردان که با ذهنیت هایی آلوده برای دخترکان شعر سخیف می خوانند و آواز مبتذل سر می دهند و برای این کودکان دبستانی همدمانی از جنس شوهر آرزو می کنند، در روز روشن و پیش روی میلیون ها نفر در حال تجاوز به معصومیتند، در حال تعرض به کودکی اند.

این دخترکان نمی دانند که به چیز می خندند! آنها به فریبی که می خورند، می خندند؛ به آن شوربختی که همچون نقل و نبات بر سرشان خواهند ریخت، به سارقانی که کودکی شان را می دزدند و به بخت سیاه و رخت سیاهی که برایشان می برند و‌ می دوزند، می خندند!

اگر نهادی نیست تا از حقوق کودکان در ایران دفاع کند، آیا پدران و مادران هم چشمی ندارند و گوشی ندارند و حنجره ای برای اعتراض و گلویی برای فریاد؟

من دختری ندارم اما اگر داشتم این دو مرد و آن مدیر شبکه را تا به دادگاه نمی کشاندم، از پای نمی نشستم.
اکنون اما اعلام می کنم که به عنوان یک شاعر و نویسنده کودکان و نوجوانان از این سم فروشان وقیح شکایت می کنم.

#عرفان_نظرآهاری
#مسمومیت_دختران
@erfannazarahari
8.2K views14:17
باز کردن / نظر دهید
2023-03-06 14:23:50
زنان و درختان

زنان و درختان چقدر به هم شبيه اند، هر دو ريشه دارند و برگ و بار می دهند.
هر دو بهارهای بسيار دارند و زمستان های بسيارتر.
هر دو به نور محتاجند و هر دو نفس می بخشند و زندگی.
و در كمين هر دويشان تبرهای‌ بسیار است. برای بريدن ها، برای شكستن ها، برای قطع اميد ها.
اما هنر زن بودن، جوانه زدن هاي پی در پی است، حتی وقتی شاخه هايت را شكستند، حتی وقتی ساقه هايت را زدند، حتی وقتی بی رحمیِ تبر، تنت را، تنه ات را از ته بريد.
تو اما ريشه ات را نگه دار، دستهايت را به آسمان بلند کن.
تو دوباره سبز خواهی شد...

#عرفان_نظرآهاری
#زنان_همان_درختانند
@erfannazarahari
9.8K views11:23
باز کردن / نظر دهید
2023-03-05 20:46:00 ‍ من همچنان دانه می کارم

برزیگرم‌، دانه می کارم؛ در زمین، در آسمان، در قلب مردمان. اما آنجا که من دانه می کارم، خاک نمکین است و آب اندک است و کلاغان بسیار.
پس هر دانه پیش از آنکه جوانه کند یا کلاغی آن را می دزد، یا از تشنگی می میرد یا نمک سود خواهد شد.

باغبانم درخت می کارم؛ اما آنجا که من نهال می نشانم، توفان شبانروز می وزد و تبر فراوان است و آتش شاخه به شاخه دنبال درخت می گردد.
پس هر درخت که می کارم پیش از آنکه به بار بنشیند، یا توفانی آن را از ریشه به در می کشد، یا هزار دست، هزاران تبر می شود و یا آتش سرنوشتش را خاکستر می کند.


شاعرم می خواهم شور و شادی و شیرینی را در قلب ها بکارم، اما آنجا که منم هوایش سنگین است و اندوه غباری است که روی هر پیراهنی می نشیند ‌و سوگ، سمی است که ذره ذره شش های زندگی را خراش می دهد. پس شعر از دستم می افتد، شور از دستم می افتد و شیرینی هم.

فردا روز درختکاری است، ای خاک شوره، ای آب اندک، ای کلاغ، ای توفان، ای تبر، ای آتش، ای اندوه، ای سوگ، ای سم!
من همچنان دانه می کارم …

#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari
#کیان_پسری_بود_که_درخت_می_کاشت
#روز_درختکاری
#نهال_کیان_باغ_خواهد_شد
#من_همچنان_دانه_می_کارم
4.9K views17:46
باز کردن / نظر دهید