Get Mystery Box with random crypto!

عرفان نظرآهاری

لوگوی کانال تلگرام erfannazarahari — عرفان نظرآهاری ع
لوگوی کانال تلگرام erfannazarahari — عرفان نظرآهاری
آدرس کانال: @erfannazarahari
دسته بندی ها: ادبیات
زبان: فارسی
مشترکین: 13.24K
توضیحات از کانال

زندگی معنوی به سمت حکمت از مسیر ادبیات ، همه ماجرای من این است...من شعر را زندگی می کنم و از هر روزم قصه ای می آفرینم. شغل من انسانیت است.

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 6

2023-03-03 13:29:14 ‍ دشمن در آینه است

از هر طرف که می رویم به دشمن می رسیم!
شیر آب را که باز می کنیم، دشمن می چکد. گاز را که روشن می کنیم، دشمن شعله ور می شود. کولر را که می زنیم دشمن از شبکه هایش در می آید و از این اتاق به آن اتاق می چرخد. درِ یخچال را که باز می کنیم، می بینیم دشمن همه چیز را بلعیده است.
دشمن ساچمه می شود، می رود در چشم این و آن. دشمن گلوله می شود می خورد به پا و سر آدم ها. دشمن داروی اشتباه است، قطره قطره می رود در کلیه پیروز. دشمن گاز سمی است، مدرسه به مدرسه می گردد و از شُش های دختران تا نایشان بالا می رود.
دشمن می رود در تالاب، در دریاچه، در قنات، در سفره های زیر زمینی و همه را خشک می کند.
دشمن، درختان را قطع می کند. جنگل را بیابان می کند. هوا را آلوده می کند و اینجا و آنجا فرونشست و زلزله و سیل راه می اندازد.
دشمن برف می شود، جاده ها را می بندد. سنگ می شود، ریزش می کند. بهمن می شود و بی هوا خودش را می اندازد روی همه چیز.
دشمن برج می سازد، روی کوه، لب دریا، روی شالیزار و باغ و بوستان. دشمن دهانش بزرگ است و گرسنه است و هر چه می خورد، سیر نمی شود، چراگاه را با گوسفندانش می خورد. کوه را با کوهنوردانش، دریا را با کشتی هایش، کارخانه را با کارگرانش، شهر را با شهروندانش و زندگی را با آینده اش.
دشمن دست می کند در جیب مردم، پول هایشان را می دزدد، به مغازه ها می رود، بر چسب قیمت ها را عوض می کند، به جاده ها می رود و ماشین ها را به این طرف و آن طرف می زند.
دشمن کیسه بزرگی دارد که در آن خشکسالی و دروغ، تظاهر و تزویر، سنگ و سالوس و هزار و یک بیچارگی ریخته و هر که جا می رود آنها را روی سر ما می ریزد.
دشمن شبها به خوابمان می آید و وجب به وجب لای رویاهایمان کابوس می کارد.
دشمن بختک است، می افتد روی گلویمان در بیداری و ما چشم در چشمش می دوزیم، مفلوک و‌ میخکوب.
دشمن، دوال پاست، روی کولمان می نشیند و پاهای طناب مانندش را دور تن و‌ بدنمان می پیچد.
دشمن…، وای دشمن…
این دشمن که همه جا هست و هر کاری از او بر می آید، دیگر دشمن نیست، این دیو اژدها خدایی است، خشمگین و انتقامجو‌ و قدرتمند و زیرک که از همه جهان ایران را و از همه مردمان، ایرانیان را برای کین کشی برگزیده است!
چه شوربخت مردمانی هستیم ما!

ای دوستِ دشمنْ دوستِ من! به آینه نگاه کن، دوست در آینه است، دشمن در آینه.

دشمنِ خویشیم و یارِ آنکه ما را می کشد…

#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari
#دشمن_در_آینه_است
#دشمن_خویشیم_و_یار_آنکه_ما_را_می_کشد
4.9K views10:29
باز کردن / نظر دهید
2023-03-01 00:15:53 ‍ پیروز برادر من بود

من عزادارم، من داغدارم، من سوگوارم زیرا ایران مادر من است و پیروز برادرم بود.
من می گریم چون دریا خواهر من است و دریاچه خواهر زاده،ام. وقتی خواهر و خواهر زادگانم می میرند من ناگزیر به قدر همه دریاها و دریاچه ها می گریم.
من کوه زاده ام، پدرم کوه بود و مادرم جنگل، اما شما پدرم را تکه تکه خوردید و مادرم را به آتش کشیدید!
من زمین بودم و همسرم آسمان، حالا من تکیده و خسته و رنجور اینجا و آنجا می افتم و همسرم پیرمردی بیمار است که نفس کشیدن نمی تواند، خمار و خموده، سایه خاکستریش بر سرم سنگینی می کند!
تنم درد می کند همه جای تنم زیرا تنم از درخت است و هر شاخه هر جا که بشکند، این منم که درد می کشم.
رودها خون منند اما خونم سمی است این رودهای آلوده مشوش به قلبم‌ نمی رسند.
فرزندانم آه فرزندانم، پرندگان دختران منند و آن دخترانم که شما کشتید و در بازار فروختید، مسافر بودند از راه دور آمده بودند، مجال دیدار ندادید! من عروسی شان را ندیدم در پرهایی سفید، من جنازه خونین سر بریده شان را دیدم، ای ننگ بر سنگدستان و سنگدلانی که هر روز داغدارم می کند.
پسرانم، ای وای پسرانم، پسرانی از تالاب، پسرانی از صخره و سنگ، پسرانی از کوه و‌ کویر…
بگذارید امشب را برای برادرم پیروز بگریم
فردا را برای خواهرانم می گریم و پس فردا برای ….
آی ایران بانو، ای مادرم
من برای داغ دل تو می گریم…

#عرفان_نظرآهاری
#پیروز_برادر_من_بود
#ایران_بانو_مادرم
@erfannazarahari
1.1K views21:15
باز کردن / نظر دهید
2023-02-27 00:01:46سیاه نمایی

سیاه نمایی یعنی چه؟ این واژه را نخستین بار چه کسی ساخته است؟ ساخته و برآمده کدام فرهنگستان است؟ گویی این واژه برساخته، دهان بندی است بر چشم های بینا و واقع بین!
سیاه نمایی نخستین بار از خودنویس چه کسی قطره قطره بر دفتر و کاغذ چکید تا بینایی را جرم انگاری کند؟

آیا کسی می تواند سفید را سیاه نشان بدهد؟
آیا می توان به پیاله ای شیر سفید نگاه کرد و آن را سیاه دید؟ یا با گفتن اینکه شیر سیاه است، سفیدی شیر از دست می رود؟
آیا اگر به کبوتران سفید بگوییم کلاغان سیاه، کبوتران کلاغ می شوند؟

با گفتن از سیاهی، سفید، سیاه نخواهد شد. مگر آنکه واقعاً سفید، سیاه شده باشد.
بین سیاهی و سفیدی فاصله بسیار است، هیچکس نمی تواند سفید را سیاه جلوه دهد. مگر آنکه آن سفیدی رفته رفته آلوده شده باشد. سفیدی که هر روز چرک تر شود
کم کم به سیاهی می زند.
وگرنه هیچکس نمی تواند سفیدِ پاکِ نیالوده را سیاه نمایی کند.
سیاهیِ نبوده، نموده نخواهد شد.

سفید نمایی هم ممکن نیست. نمی توان کنار قیر سیاهی که بر سطح خیابان ها و بر پشت بام ها می غلتد، کنار مایعی غلیظ ‌و تیره و داغ و‌ مذاب ایستاد و گفت: این ماده ای سرد و سفید است، شفاف و خوردنی.
نمی توان چادری سیاه بر سر کشید و‌ گفت که این ملحفه ای سفید است.
نمی شود…

هیچ قیری با بخشنامه سفید نمی شود و هیچ شبی به امضا و دستور، روز نخواهد شد.

بینایی جرم نیست. واقع بینی گناه نیست. فهمیدن حقیقت، عناد نیست.
اما تماشای زندگی با چشم های مصنوعی و دیدن های فرمایشی و کوری سفید، ترسناک و بیمارگونه و خسارت بار است.

#عرفان_نظرآهاری
#واقع_بینی_جرم_نیست
@erfannazarahari
1.0K views21:01
باز کردن / نظر دهید
2023-02-24 02:42:40
سپندارمذ پاسبان تو باد
ز خرداد روشن روان تو باد
(فردوسی)

زن، زمین، عشق
باز خوانی شعاری هزاران ساله در روز اسپندارمذگان
جمعه، پنجم اسفند
ساعت ۲۰:۳۰
در ایران پایدار

#عرفان_نظرآهاری
#محمد_درویش
@erfannazarahari
لینک پیوستن به برنامه

meet.google.com/rnw-hbqt-oer
3.1K views23:42
باز کردن / نظر دهید
2023-02-18 13:56:18 ‍ شنبه های بدون شنبه زاده

این جوانک که دارد آواز می خواند پشتِ تلفنِ زندانِ اوین، اسمش حسین شنبه زاده است. جرمش این بوده که در توییتر جملات بامزه می نوشته است.
اتفاقی در توییتر چند جمله ای از او دیده بودم و با خودم گفتم چه جوانک باهوش و طنازی است. چه زیرکانه زیر و بم کلمات و ظرفیت زبان را می شناسد. آفرین! چه مختصر و‌ مفید و جالب می نویسد. انگار دارد تن شوم هر ماجرای نحسی را قلقلک می دهد تا نحوست و بدیمنی و بیچارگی و بدبختی، ریز ریز به خنده بیفتد.

مدتها پیش عکسی دیدم که شنبه زاده با تنی ضعیف و نحیف، رنجور و رنگ پریده جلوی درِ زندان ایستاده است.
از خودم پرسیدم: شنبه زاده این است؟ واقعا این پسر را به خاطر چهار تا جمله خنده دار زندانی کرده اند؟ یعنی شنبه زاده ترس دارد؟
شنبه زاده خطرناک است؟
شنبه زاده زورش می رسد پایه های نظام را تکان بدهد؟
آخر از شنبه زاده مظلوم تر هم مگر پیدا می شود؟ تمام دارایی اش یک مشت کلمه است، همین!
یعنی این همه دم و دستگاه و خَدَم و حَشَم از دو قاق استخوان می ترسد؟!

این همه فرهنگسرای عاطل و باطل، شنبه زاده باید برود آنجا کارگاه طنز برگزار کند.
باید راه و روش کوتاه نویسی و بامزه نویسی درس بدهد.
باید مجموعه نوشته هایش را کتاب کند.
باید بنویسد و هزاران جوان بی حوصله و‌ ملول و افسرده را سر ذوق بیاورد.
باید برای این مقامات عبوس و ترشرو و تلخ اندیش و تلخ مزاج، دوره فشرده ی چگونه از صفرای خویش بکاهیم و بر سرکنگبین ِنداشته بیفزایم، بگذارد.
شنبه زاده خلاصه ی کلی استعداد و چکیده ی یک عالم سواد است.

زندانی کردن این جوانک طنز پرداز فقط بد و اسفبار و‌ دردناک نیست؛ خجالت آور است، شرم آور است، آبروریزی است.
نشانه ی آشکاری از بی ظرفیتی و‌ کم هوشی و طنز نافهمیِ تصمیم گیرندگان است.

هر روز جامعه از درک نکته سنجی ها و باریک بینی ها و نازک اندیشی ها و ظرافت ها و زیبایی های زبانی و معنایی عاجز تر می شود. هر روز ذهن جامعه برای فهمیدن طنز، کُند و کُندتر می شود. هر روز جامعه مجال تمرین طنز فهمی را کمتر می یابد.
و این تقصیر شماست که دست بر دهان شنبه زاده ها می فشرید که خاموش.
مردمان را ملول و گول ، گنگ و‌ گیج، عبوس و عبث دوست دارید.

امیدوارم زندانبان عنق و زندان ساز عبوس در این مدت ترسشان از شنبه زاده ریخته باشد و با سلام و صلوات ‌و گل و شیرینی آزادش کرده با نقل و‌ نبات و اسپند و عود، دست افشان ‌‌و هلهله کنان تا دم خانه بدرقه اش کنند…
به دعا و همت شما عزیزان!

#شنبه_است
#حسین_شنبه_زاده_را_آزاد_کنید
#به_جای_مجازات_طنز_نویس
#فهمیدن_طنز_را_تمرین_کنید

#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari
4.1K views10:56
باز کردن / نظر دهید
2023-02-14 01:14:37 پیشکش به فرهاد میثمی

این روایت اندوه پیشکشی است به فرهاد میثمی.
بیت ها همه از حنجره نظامی است، از پس نهصد سال فرهاد خوانی؛
و من عرفان نظرآهاری یکی از بیشمار شیرینان در خیلش…
#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari
1.9K viewsedited  22:14
باز کردن / نظر دهید
2023-02-14 01:11:59
پیشکش به فرهاد میثمی

این روایت اندوه پیشکشی است به فرهاد میثمی.
بیت ها همه از حنجره نظامی است، از پس نهصد سال فرهاد خوانی؛
و من عرفان نظرآهاری یکی از بیشمار شیرینان در خیلش.

ما همه شیرینیم اما فرهاد فقط اسم یکی از ماست، همان که تصمیم گرفته از کوه بالا برود و از میان سنگها ‌و صخره ها راهی بکند با تیشه؛ و شیر برایمان بفرستد.
ما محتاج شیریم اما اینجا که ماییم تا آنجا که چوپانان هستند و گوسفندان و شیر دوشان، راه درازی است.
گَله دور است و ما محتاج شیریم
طلسمی کن که شیر آسان بگیریم
ز ما تا گوسفندان یک دو فرسنگ
بباید کَند جویی محکم از سنگ
که چوپانانم آنجا شیر دوشند
پرستارانم اینجا شیر نوشند

عشق شیر است، آزادی شیر است، شفقت و شور و شادمانی شیر است. ما اما شیر نداریم.
ما این پایین در دره های مخوف تعصب کنار چاه هایی خشک نشسته ایم، تشنه و هر جرعه آبی که می خوریم، تلخ است، این آب نیست آمیزه ای از خاک و خاکستر و گلِ و‌ گوگرد است…
فایل صوتی کامل را در ادامه بشنوید:

#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari
2.3K views22:11
باز کردن / نظر دهید
2023-02-08 12:48:58
من رویایی دارم

از رویای خانگی تا رویای ایرانی قرن ها و هزاره ها باید بیاییم خسته و رنجور و افتان و خیزان.
رویاورزی نقشه عمل است.
اگر رویایی متعالی دارید پس به کابوس ها تن ندهید، به زندگانی کابوس وار. این بختک ها که روی سرزمین ما افتاده است و دست و پا را فلج کرده و راه گلو را بسته است، بختک قرن هاست.

رویای ما بیداری است پس در خواب شومی که دیگران برایمان می بینند، نخوابیم.

#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari
#ایران_پایدار
#رویای_ملی
2.0K views09:48
باز کردن / نظر دهید
2023-02-06 15:17:21 ‍ هر فضیلت جرمی است

شادمانی، جرم کوچکی نیست؛ در جایی که اندوه، میراثی ملی است و غصه خوردن وظیفه ای همگانی.
خندیدن، گناهی بخشودنی نیست، در جایی که گریستن تنها راه رسیدن به بهشت و بخشایش است.
آواز خواندن و‌ سخن گفتن حلال نیست، در جایی که خاموشی و سکوت شرط عقل است.
شوخی و شنگی و شیرینی، سزاوار نیست در جایی که اخم و عبوسی و تندی و تلخی رسم است.
سرخ جامگی مباح نیست در جایی که هر رنگی به جز سیاهی مکروه است.
هوش و ذکاوت و آموختن و آموزاندن مجاز نیست در جایی که بلاهت و جهالت و نادانی و تقلید راه رسیدن به مقصود است.
مروّت ‌و مدارا و شفقت و صلح، روا نیست در جایی که خصم و خشونت و قساوت و قصاص قاعده و قانون است.
دانایی و خردورزی، بی عقوبت نیست در جایی که تُنُک مایگی و تهی سری، بر صدر و بر قدر است.
فروتنی را و تواضع را قیمتی نیست در جایی که غرور و تفرعن پر بهاست.
اصالت و صداقت و راستینی و شور و شوق ‌‌و صفا و صمیمیت، بی مکافات نیست در جایی که ناراستی و جعل و دروغ و ریا و نفاق و چاپلوسی و تزویر، عادت و آداب است.
نخواستن و نپذیرفتن و ناهمرنگی و نه، شوریدن و شوراندن است در جایی که آری و تسلیم و پذیرش و همرنگی ضرورت است.
شجاعت و جسارت بی جزا نیست در جایی که ترس و زبونی ضامن زیستن است.
پاکی و ‌پالودگی، بی تاوان نیست همان جایی که آلودگی و نجاست همه چیز را آغشته کرده است.
بزرگی بی مجازات نیست در جایی که حقارت بر قدرت است.
آزادگی بی بند و زنجیر نیست در جایی که تنها اسارت است که آزاد است.

و شرافت …و انسانیت…
معصیتی صغیر نیست در جایی که رذالت بند بند تن فربگان را گرفته است.
و زندگی … بی عِقاب نیست در جایی که فقط مرگ صواب است.

ببینید این مرد را این جوانمرد را
این انسان را
این تن
تاوان فضایلش را می دهد در سرزمینی که هر فضیلت جرمی است!

#فرهاد_میثمی
#تو_اهل_فضلی_و_دانش_همین_گناهت_بس
#شرافت_یا_رذالت_انتخاب_تو_چیست؟
#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari
684 views12:17
باز کردن / نظر دهید
2023-02-04 01:52:53

یکی داستان است پر آب چشم
شنبه پانزدهم بهمن ساعت ۱۹:۳۰
گرد هم می آییم

اما از سخن گفتن می ترسم
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سَمَر شود

گریان و دادخواه به این نشان بیایید:

meet.google.com/rnw-hbqt-oer

#عرفان_نظرآهاری
#ایران_پایدار
@erfannazarahari
197 views22:52
باز کردن / نظر دهید