2024-02-09 19:21:46
ما اگر چه، از میلهایِ خود آگاهایم، عموماً، از عللِ میلهامان آگاه نیستیم
باروخ اسپینوزا | نیل گراسمن
ما به این جهت که حکم به خوبیِ چیزی میکنیم نیست که برای آن میکوشیم، و به آن میل داریم؛ بلکه، برعکس، به آن جهت که برای رسیدن به آن میکوشیم و به آن میل داریم است که حکم به خوبیاش میکنیم.
(اسپینوزا، اخلاق، بخشِ ۳، قضیّهی ۹، تبصره)
اسپینوزا، مکرّراً، میگوید: ما اگر چه، از میلهایِ خود آگاهایم، عموماً، از عللِ میلهامان آگاه نیستیم. مقادیرِ عظیمی از نیرومان را ضایع میکنیم برایِ اینکه انواع و اقسامِ دلیلتراشیها و توجیهات را برایِ خواستن آنچه میخواهیم سرِ هم کنیم. امّا غافل از اینکه این توجیهات و دلیلتراشیها هستند که معلول میلهای ما هستند، نه بالعکس. به تعبیری، این قصههایی که ما، به خودِمان و دیگران، دربارهی آنچه خوب است و آنچه بد است، میگوییم، خودشان معلولهای امیال ما هستند، نه عللِ امیال.
مثال اول
شخصی را در نظر بگیرید که در جستجوی قدرت و شأنِ اجتماعی، بر این باور است که از دیگران بهتر است و بدین جهت، استحقاقِ شأنِ اجتماعی و قدرتی را که میجوید دارد. به تعبیری، خودش را برای تصاحبِ قدرت، برتر و شریفتر از دیگران میداند و این را توجیهِ قدرتطلبی خودش میداند. در صورتی که این خودبرتربینیاش و آنچه میگوید، معلول و فرآوردهی میلِ به قدرتاش است، نه بالعکس.
لذا، شخص، چون میل به قدرت دارد، خودش را از دیگران بهتر، و دارای استحقاقِ بیشتر میداند، نه اینکه، چون استحقاق بیشتری از دیگران دارد، میل به قدرت و شأنِ اجتماعی پیدا کرده باشد.
مثال دوم
شخصی ثروتمند که حریص است با خود میگوید که فقراء تنبلاند و، به این جهت که تنبلاند، او حقّ دارد که پولاش را برایِ خود نگه دارد. امّا، در واقع، باورهایش دربارهی فقراء معلولِ حرصِ او هستند، نه بالعکس.
همانطور که مشاهده کردید، شخص ثروتمند میل به مالاندوزی دارد و از علت این میل(مالاندوزی) آگاه نیست، لذا، قصهای میگوید مبنی بر اینکه فقراء تنبلاند، تا به خیال خودش علت میل به مال را در خودش کشف کند. در صورتی که قصهاش دربارهی فقراء، معلولِ حرصِ اوست.
لذا، شخص ثروتمند چون برای مال اندوزی میکوشد و به آن میل دارد، آن را خوب میداند، نه برعکس، چون که مال اندوزی را خوب میداند، به آن میل میکند.
توضیحات و مثالها از کتابِ (نیل گراسمن، روح اسپینوزا، ص ۲۳۲و ۲۳۳)
@mostafamalekian
30.9K views16:21