Get Mystery Box with random crypto!

مصطفی ملکیان

آدرس کانال: @mostafamalekian
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 61.41K
توضیحات از کانال

🔸جهت انتقادات،پیشنهادات وهمکاری:
👤 @admynchannel
🔸پاسخ به سؤالات متداول (پشتیبان کانال) :
👤t.me/mostafamalekiian
🔸صفحه اینستگرام:
instagram.com/mostafamalekian_official/
🔹کانال ناقد:
@naghedchannel

Ratings & Reviews

3.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 5

2024-02-09 19:21:46 ما اگر چه، از میل‌هایِ خود آگاه‌ایم، عموماً، از عللِ میل‌هامان آگاه نیستیم

باروخ اسپینوزا | نیل گراسمن

ما به این جهت که حکم به خوبیِ چیزی می‌کنیم نیست که برای آن می‌کوشیم، و به آن میل داریم؛ بلکه، برعکس، به آن جهت که برای رسیدن به آن می‌کوشیم و به آن میل داریم است که حکم به خوبی‌اش می‌کنیم.

(اسپینوزا، اخلاق، بخشِ ۳، قضیّه‌ی ۹، تبصره)


اسپینوزا، مکرّراً، می‌گوید: ما اگر چه، از میل‌هایِ خود آگاه‌ایم، عموماً، از عللِ میل‌هامان آگاه نیستیم. مقادیرِ عظیمی از نیرومان را ضایع می‌کنیم برایِ اینکه انواع و اقسامِ دلیل‌تراشی‌ها و توجیهات را برایِ خواستن آنچه می‌خواهیم سرِ هم کنیم. امّا غافل از اینکه این توجیهات و دلیل‌تراشی‌ها هستند که معلول میل‌های ما هستند، نه بالعکس. به تعبیری، این قصه‌هایی که ما، به خودِمان و دیگران، درباره‌ی آنچه خوب است و آنچه بد است، می‌گوییم، خودشان معلول‌های امیال ما هستند، نه عللِ امیال.

مثال اول

شخصی را در نظر بگیرید که در جستجوی قدرت و شأنِ اجتماعی، بر این باور است که از دیگران بهتر است و بدین جهت، استحقاقِ شأنِ اجتماعی و قدرتی را که می‌جوید دارد. به تعبیری، خودش را برای تصاحبِ قدرت، برتر و شریف‌تر از دیگران می‌داند و این را توجیهِ قدرت‌طلبی خودش می‌داند. در صورتی که این خودبرتربینی‌اش و آنچه می‌گوید، معلول و فرآورده‌ی میلِ به قدرت‌اش است، نه بالعکس.
لذا، شخص، چون میل به قدرت دارد، خودش را از دیگران بهتر، و دارای استحقاقِ بیشتر می‌داند، نه اینکه، چون استحقاق بیشتری از دیگران دارد، میل به قدرت و شأنِ اجتماعی پیدا کرده باشد.

مثال دوم

شخصی ثروتمند که حریص است با خود میگوید که فقراء تنبل‌اند و، به این جهت که تنبل‌اند، او حقّ دارد که پول‌اش را برایِ خود نگه دارد. امّا، در واقع، باورهایش درباره‌ی فقراء معلولِ حرصِ او هستند، نه بالعکس.
همانطور که مشاهده کردید، شخص ثروتمند میل به مال‌اندوزی دارد و از علت این میل(مال‌اندوزی) آگاه نیست، لذا، قصه‌ای می‌گوید مبنی بر اینکه فقراء تنبل‌اند، تا به خیال خودش علت میل به مال را در خودش کشف کند. در صورتی که قصه‌اش درباره‌ی فقراء، معلولِ حرصِ اوست.
لذا، شخص ثروتمند چون برای مال اندوزی می‌کوشد و به آن میل دارد، آن را خوب می‌داند، نه برعکس، چون که مال اندوزی را خوب می‌داند، به آن میل می‌کند‌.

توضیحات و مثالها از کتابِ (نیل گراسمن، روح اسپینوزا، ص ۲۳۲و ۲۳۳)

@mostafamalekian
30.9K views16:21
باز کردن / نظر دهید
2024-02-08 08:47:22
مصطفی ملکیان:

از خودمان توقع بیش از حد نداشته باشیم. عجیب است که ما در جسم خودمان توقعات مان را تعدیل می کنیم مثلا می گوییم: اسکلت من جوری نیست که بتوانم دو میدانی کنم یا این بدن، بدن کشتی نیست و.... ولی وقتی از بدن به ذهن و روان وارد می شویم، دیگر نمی خواهیم بپذیریم همانطور که بدنمان، بدن کشتی یا بوکس یا ... نیست، به همان ترتیب ذهن من هم ذهن ریاضی وار یا فلسفی نیست و نمی خواهیم قبول کنیم که ذهن من، ذهن اینیشتين نیست و روان من هم مثل روان فرانسوا آسیزی نیست. 

@mostafamalekian
14.8K viewsedited  05:47
باز کردن / نظر دهید
2024-02-06 17:47:32 چهار ویژگی جامعه سالم

مصطفی ملکیان


جامعه سالم ۴ تا ویژگی دارد و شهود عقلی شما نیز این ۴ تا را قبول می کند:


ویژگی اول:
جامعه به هر فردی، هرآنچه را که "نیاز" دارد، بدهد. توجه داشته باشید می گویم نیاز،  نه خواسته.

ویژگی دوم:
شهروند هرچه را می تواند در اختیار جامعه بگذارد. هرچه از دستش برمی آید برای جامعه مضایقه نکند. این ویژگی خودش دو زیرمجموعه دارد:

۱ : اولا کاری را برعهده بگیرد که از عهدۀ انجامش برآید یعنی دانایی و توانایی آن کار را داشته باشد.

۲: پس از آنکه کاری را که می توانم به خوبی انجامش بدهم را بر عهده گرفتم، آن کار را همانطور که باید انجامش داد، انجام بدهم نه بخاطر منافع فردی ام و یا منافع گروه خود و حزب خودم. یعنی آن کار را باید اصولی انجام بدهم و برطبق اصول خود همان کار، و نباید به گونه ای انجامش بدهم که در راستای منافع فردی خودم قرار بگیرد و از اصول خودش خارج کنم.

ویژگی سوم:
اگر فرد استحقاق هایی داشته باشد، بیش از نیازهایش، جامعه باید این استحقاق ها را هم به فرد بدهد یعنی آن فرد به نیازهایی که داشت رسید و جامعه هم آنها را به او داد، اما این فرد استحقاق هایی دیگر نیز دارد که آنها را هم باید جامعه به آن فرد بدهد. زیرا جامعۀ خوب، جامعه ای است که زمینۀ رشد و شکوفایی فرد را مهیا می کند. اگر به شما فقط نیازهایتان را بدهند، دیگر به شکوفایی نوبت نمی رسد حال اگر همین جامعه به هر فرد نیازهایش را بدهد؛ اما این فرد کارهای خوب و نیکویی هم انجام بدهد که مستحق چیزهای بیشتری شود، جامعۀ خوب، این حق افزون و اضافه بر نیاز را نیز به او می پردازد.

ویژگی چهارم:
هرکسی در این جامعه هرچه را که از راه ویژگی اول و ویژگی سوم به دست آورده است، آنها را تا آخر بتواند در اختیار داشته باشد و کسی نتواند از او غصب کند و یا مصادره نماید. این راهکار می گوید تمام چیزهایی که شماها می گویید که باید در نهادهای مختلف انجام گیرد، فقط همین ۴ تاست. جامعۀ کاملا آرمانی، جامعه ای است که این ۴ تا ویژگی را دارد. شما به شهودتان مراجعه کنید می بینید که آنها را  تایید می کند.این ۴ تا موجب هم سرنوشتی انسانها هستند.


سخنرانی استاد مصطفی ملکیان تحت عنوان چرا باید اخلاقی زیست ، جلسه چهارم

@mostafamalekian
17.1K viewsedited  14:47
باز کردن / نظر دهید
2024-02-05 08:57:12 چارچوب اخلاق جهانی

مصطفی ملکیان

من معتقدم کل اخلاق جهانی بر این سه اصل مبتنی است: «صداقت و تواضع و احسان»

صداقت: منظورم از صداقت این است که پنج ساحت وجود شما باید بر یکدیگر انطباق داشته باشند.

تواضع: یعنی هر وقت نقطه قوت و نکته مثبتی در وجودت بود و هستی یا هر کسی نعمتی به تو داده بود، تو خودت را در این جهت دیگری بینگار؛ خود را دیگری انگاشتن در نقاط قوت. یعنی اگر شما جایزه نوبل ببرید، من چقدر شاد می‌شوم؟ همان‌قدر شاد می‌شوم که یکی از دوستان و هم‌وطن من جایزه نوبل برده است. حالا اگر روزی خودم این جایزه را بردم فقط به همان مقدار شاد شوم که وقتی شما جایزه را برده بودید شاد شدم

احسان: احسان درست عکس این است. اینجا در باب نقاط قوت خودت را دیگری بینگار،در احسان، در نقاط ضعف، دیگری را خودت بینگار. یعنی اگر خودم مریض می‌شدم چطور تب‌وتاب و اضطراب و تشویش داشتم که خودم را به بیمارستان برسانم و پیش بهترین جراح جراحی شوم و مراقبت‌های بعد از جراحی روی من اعمال شود، حالا اگر روزی شما بیمار شدید من همین تب‌وتاب را داشته باشم

سه فرزند احسان
از درون احسان سه فضیلت اخلاقی بیرون می‌آید. اگر بخواهم نسبت به شما احسان داشته باشم، نتیجه‌اش سه رفتار با شما است:
اولا نسبت به شما با عدالت،
ثانیا با شفقت
و ثالثا با عشق باید رفتار کنم.

عدالت: یعنی سر سوزنی حق شما را نمی‌خورم و به شما هم این اجازه را نمی‌دهم که سر سوزنی حق من را بخورید. این کمترین حد احسان است.

شفقت: رتبه دوم احسان شفقت است. در شفقت سر سوزنی حق شما را ضایع نمی‌کنم، اما در عین حال بخشی از حق خودم را به شما می‌بخشم.

عشق: مرحله سوم احسان عشق است. در عشق اصلا با شما احساس دوگانگی نمی‌کنم که بگویم از خودم چیزی به شما بخشیدم.

@mostafamalekian
16.0K views05:57
باز کردن / نظر دهید
2024-02-03 10:07:27 اهمیت اخلاق

مصطفی ملکیان

خاطره‌اي خدمتتان عرض کنم: من يک وقتي مشاور يک انتشاراتي بودم. روزي يک آقايي آمد که براي صفحه‌آرايي قرارداد ببندد. وي در آنجا گفت که  من نه اهل صوم (روزه) هستم نه اهل صلاتم؛ تا الان ياد ندارم که پيشانيم به مهر رسيده باشد! خواستم اول به شما بگويم که ما اين هستيم. گفتيم: خب!و قراردادي با او بستيم. فرض کنيد قرارداد صفحه‌آرايي سيصد و پنجاه و شش صفحه را با او بستيم. پول سيصد و پنجاه و شش صفحه را گرفت و رفت.

باور کنيد، چند روز بعدش ديدم آمد و گفت: من صفحه‌آرايي سيصد و پنجاه و شش صفحه را با شما قرارداد بسته بودم، اما حالا که صفحه‌آرايي کردم، سيصد و پنجاه و دو صفحه شده است. چهار صفحه کم شد، و من چهار صفحه پول اضافي از شما گرفته بودم و آرام  نداشتم بيايم حساب بکنم که از شما اضافه گرفتم. اين را ببينيد و آنوقت کسي هم هست که نماز و روزه و حجش ترک نمي‌شود ولي نسبت به حق الناس و مکارم اخلاق توجه نمي‌کند. انصافا ما اين سخن پيامبر را به جد نگرفته‌ايم که «انما بعثت لاتمم مکارم‌الاخلاق»

جلسه سوم درسگفتار معرفت شناسی باور دینی

@mostafamalekian
12.8K viewsedited  07:07
باز کردن / نظر دهید
2024-01-31 22:53:23 (ادامه)

بلی، من سخنی گفته‌ام ــ و باز هم میگویم ــ که شاید آن سخن کسانی را به این خطا درانداخته است که گمان برند که پروژه‌یِ عقلانیّت و معنویّت به درد و رنج‌هایِ انسانها بی‌اعتناء است؛ و آن این که گفته‌ام که یگانه مشکل یا علّه‌العللِ مشکلات یا بزرگترین مشکلِ یک جامعه نه نظامِ سیاسیِ حاکم بر آن جامعه است و نه نظام و مناسباتِ اقتصادیِ آن جامعه، بل، فرهنگِ شهروندانِ جامعه است، و این سخن، بدین معنا است که همه‌یِ قصور و تقصیرها را به گردنِ حاکمان و قدرتمندانِ جامعه نباید انداخت؛ بل، باید به فرهنگِ عمومِ شهروندان عطفِ توجّهِ جدّی و عمیق کرد و ریشه‌یِ مظالم و مفاسد و نابسامانیها و پریشانیها را در آن‌جا سراغ کرد و به تصحیح و اصلاحِ فرهنگِ عمومی اهتمامِ بلیغ ورزید. به دیگر سخن، شهروندانِ جامعه را نباید انسانهاای معصوم، بیگناه، و مبرّا از هر جهل، خبط، و خطاای قلم‌داد کرد که، از بدِ روزگار و فقط از سرِ بداقبالی و سوءِحظّ، گرفتارِ معدودی موجوداتِ انسان‌صورتِ گرگ‌سیرت شده‌اند که گویی از میانِ همین شهروندان برنخاسته‌اند و از کشور و سرزمینِ دیگرای واردِشان کرده‌اند. نظامِ سیاسیِ فاسد و مناسباتِ اقتصادیِ ناسالم دو میوه‌یِ گندیده و مسموم‌کننده و مضرّای اند که بر شاخه‌هایِ درختِ فرهنگِ عمومی پدیدار میشوند و فساد و عدمِ سلامتِ‌شان را باید معلول و نشانه‌یِ فساد و عدمِ سلامتِ فرهنگِ عمومیِ شهروندان دانست.

این سخن، البتّه، به معنایِ مقصرّدانستنِ خودِ شهروندان هست؛ امّا، هرگز به معنایِ مقصرّندانستنِ حاکمان و قدرتمندانِ جامعه و تبرئه‌یِ آنان نیست و نمیتواند باشد و، از این نیز مهمّتر، به معنایِ بی‌اعتنائی به درد و رنج‌هایِ شهروندانِ جامعه نیست و نمیتواند باشد و نباید باشد. پزشکی که بیماریِ شخصِ مریض را نتیجه‌یِ بیمبالاتی و اهمال‌کاری و سوءِ‌رفتارِ خودِ او تلقّی میکند به درد و رنجِ بیمارِ خود بی‌اعتناء نیست؛ بل، به علّتِ واقعی و اصلیِ بیماریِ او اعتناء کرده است. اعتناء به علّتِ بیماری کجا و بی‌اعتنائی به بیمار کجا؟ درست، برعکس، اعتناء به علّتِ بیماری بزرگترین نشانه‌یِ اعتناء به خودِ بیمار است. حال، اگر یک روشن‌فکر یا مصلحِ اجتماعی، که، بواقع، در حکمِ طبیبِ جامعه است، بیماریهایِ سیاسی و اقتصادی و اجتماعیِ شهروندان را نتیجه‌یِ باورهایِ کاذب، احساسات و عواطفِ نابجا، و خواسته‌ها و ارزشهایِ نامعقولِ خودِ شهروندان تشخیص داد و، بنابراین، فرهنگِ جامعه را علّتِ بیماریِ جامعه دانست هرگز نمیتوان گفت که به بیماریهایِ شهروندان و خودِ شهروندان و درد و رنجِ آنان بی‌اعتنائی کرده است. نهایتاً میتوان گفت ــ البتّه، باید بر این گفته دلیل آورد ــ که این روشن‌فکر یا مصلحِ اجتماعی در تشخیصِ بیماری و علّتِ بیماری اشتباه و خطا کرده است، چراکه پزشکی که در تشخیصِ بیماری و علّتِ بیماری اشتباه و خطا میکند هرگز، به صِرفِ خطا و اشتباه‌اش، متّهم به بی‌اعتنائی به بیمار نمیتواند شد.

گفت و گوی روزنامه اعتماد با استاد مصطفی ملکیان با عنوان «اصلاح فرهنگ و دگرگونی های پایدار»

@mostafamalekian
15.9K views19:53
باز کردن / نظر دهید
2024-01-31 22:53:13 دلایل تقدم اصلاح فردی و فرهنگی بر اصلاح اجتماعی

مصطفی ملکیان

‌اگر به جریان‌های مختلف روشنفکری و چهره‌های شاخص روشنفکری ایران بنگریم، کمتر می‌بینیم که اصلاح فردی و توجه به فرهنگ دغدغه اصلی آنها بوده باشد، آنها بیشتر به اصلاح اجتماعی نظر داشته و دارند. شما بر چه اساسی اصلاح فردی و اصلاح فرهنگی را مقدم می‌شمارید؟

در عالمِ انسانی، هر مطلوب، مقصود، نیّت، هدف، ارزش، آرمان، آرزو، و هنجارای، سرانجام، باید به دستِ افرادِ انسانی محقَّق شود و به واقعیّت بپیوندد. از این رو، اگر افرادِ انسانی چنان‌که باید و شاید تعلیم و تربیت نیافته باشند و به حدِّ نصابِ سلامتِ روانی و فضیلتِ اخلاقی دست نیافته باشند حتّا بهترین آرمانهایِ اجتماعی، از قبیلِ نظم، ثبات، امنیّت، رفاه، عدالت، برابری، آزادی، برادری، و صلح، را نه‌فقط محقّق نمیکنند، بل، زیرِ پا میگذارند و له میکنند، زیرا منافعِ شخص، خانواده، و گروهِ خود را بر منافعِ عمومِ همنوعانِ خود ترجیح میدهند؛ مگر این‌که روزی بیاید که همه‌یِ آداب و قواعد و احکام و ضوابط و معاییر و موازینِ یک زندگیِ اجتماعیِ مطلوب را به آدمکهایِ ماشینی بدهیم و محقّق ساختنِ آنها را از این آدمکهایِ ماشینی بخواهیم.

از سویِ دیگر، مگر جامعه چیزِ دیگر ای است جز مجموعه‌ای از آدمیان و کنش و واکنش‌هایِ متقابلِ آنان؟ اصلاحِ جامعه، سرانجام، فروکاستنی است به اصلاحِ کنش و واکنش‌هایِ متقابلِ اعضاءِ جامعه، و این کنش و واکنش‌ها، بالمآل، به گفتارها، کردارها، و زبانِ بدن‌هایِ افراد فروکاسته میشوند؛ و این گفتارها، کردارها، و زبانِ‌ بدن‌ها، نیز، در نهایت، معلولِ خواسته‌ها و اهدافِ افراد اند؛ و این خواسته‌ها و اهداف از آمیزشِ باورها با احساسات و عواطف پدید میآیند. و مرادِ من از «توجّه به فرهنگ»، هم، چیزی نیست جز توجّه به باورها، احساسات و عواطف و هیجانات، و خواسته‌ها و اهدافِ یکایکِ افراد.

‌برخی بر این باور هستند که نگرش و آموزه‌های شما به نوعی بی‌تفاوتی و بی‌اعتنایی نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی می‌انجامد. خودتان در این باره چگونه می‌اندیشید؟

به هیچ وجه. در پروژه‌یِ فکریِ «عقلانیّت و معنویّت»، مهمّترین مؤلّفه‌یِ زندگیِ مطلوب و آرمانی خوبیِ این زندگی، یعنی اخلاقی بودنِ آن، است؛ و سه شاخه‌یِ اصلیِ اخلاقی بودن صداقت، تواضع، و احسان اند؛ و این سومی، یعنی احسان، خود، شاملِ سه مرحله‌یِ عدالت، شفقت، و عشق است. چه‌گونه میتوان تصوّر کرد که انسانی که اهلِ عدالت، شفقت، و عشق نسبت به همنوعانِ خود است بتواند در قبالِ درد و رنجِ همنوعان‌اش بیتفاوت و فارغ‌دل باشد؟ کسی که اهلِ عدالت است، بر طبقِ تعریف، ظلم نمیکند، یعنی به حقوقِ خود کاملاً قانع است و هرگز درصددِ تضییعِ حقوقِ دیگران به نفعِ خود برنمیآید و، بنابراین، هیچ‌گاه درد و رنجِ غیرِ لازم و نابحقّ به دیگری وارد نمیکند. کسی که اهلِ شفقت است به این هم اکتفاء نمیکند و بخشهایِ کمابیش فراوان‌ای از حقوقِ خود را نیز به دیگران واگذار میکند و میبخشد، یعنی میکوشد تا درد و رنج‌هایِ دیگران را، که خوداش سرِ سوزنی در ایجادِ آنها نقش و سهم نداشته است، کاهش دهد و، از این نیز بیشتر و بالاتر، موجباتِ و مقتضیاتِ لذّت، خوشی، شادمانی، و رضایتِ آنان را فراهم آورد. و کسی که اهلِ عشقِ دهنده یا برادرانه نسبت به همه‌یِ همنوعانِ خود است از مرحله‌یِ شفقت نیز درمیگذرد و فراتر میرود و با همه‌یِ انسانها احساسِ یگانگی میکند، یعنی آنان را خودِ خوداش میداند و، در نتیجه، به مخیّله‌اش خطور هم نمیکند که بخشهاای از حقوقِ خود را به دیگران بخشیده است، بل، این احساس و تجربه را دارد که گویی، فی‌المثل، بخشی از ثروتِ خود را از این جیبِ خود، به جیبِ دیگرِ خود انتقال داده است. چنین انسانهاای میتوانند در اندیشه‌یِ وضع و حال و کار و بار و روز و روزگارِ سایرِ انسانها نباشند؟ هرچه دیگران را رنج دهد اینان را بیشتر رنج میدهد و هرچه به دیگران لذّت، خوشی، شادمانی، و رضایت دهد به اینان لذّت، خوشی، شادمانی، و رضایتِ بیشتر میدهد.

(ادامه)

@mostafamalekian
13.4K views19:53
باز کردن / نظر دهید
2024-01-29 20:29:30 سه نیت کتاب و کتابخوانی

مصطفی ملکیان

گاهی به این قصد که صرفاً لذّت ببریم، مانندِ بیشترِ اوقاتی که آثارِ ادبی یا تاریخی میخوانیم.

گاهی به این قصد که بر علم و معرفتِ‌مان به جهانِ هستی و موجودات یا واقعیّتهایِ آن افزوده شود، مانندِ اکثرِ وقتهاای که آثارِ منطقی-ریاضی یا آثارِ متعلّق به حوزه‌یِ علومِ تجربیِ طبیعی یا انسانی یا آثارِ فلسفی را در مطالعه میگیریم؛

و گاهی، نیز، به این قصد که نوعی از ارتقاءِ روانی و روحی را تجربه کنیم، یعنی، مثلاً، پشیمانی، حسرت، یا غمِ خود را تخفیف دهیم یا نابود سازیم، احساسِ رضایتِ بیشترای از زندگی پیدا کنیم، آرامش و شادی بیابیم، سلامتِ روانی حاصل کنیم، فضیلتمندتر شویم، یا...؛ خلاصه، حالِ‌مان خوبتر و خوشتر شود. خواندنِ آثارِ فرزانگان، عارفان، بعضی از بنیان‌گذارانِ ادیان و مذاهب، برخی از الاهی‌دانان، پاره‌ای از فیلسوفان، شماری از روان‌شناسان، و نیز بسیاری از بزرگانِ ادبیاتِ جهانی به این کار میآیند، که، به گمانِ من، مهمّترین فایده‌یِ کتاب‌خوانی است.


گفت و گوی روزنامه اعتماد با استاد مصطفی ملکیان با عنوان «اصلاح فرهنگ و دگرگونی های پایدار»
@mostafamalekian
14.8K views17:29
باز کردن / نظر دهید
2024-01-27 09:29:36
گفت و گوی روزنامه اعتماد با استاد مصطفی ملکیان با عنوان «اصلاح فرهنگ و دگرگونی های پایدار»

جهت مشاهده متن مصاحبه کلیک کنید

@mostafamalekian
14.2K viewsedited  06:29
باز کردن / نظر دهید
2024-01-25 10:01:23 درباره لذت های جسمانی

تامس هرکا

واضحترین شیوه برای داشتن احساس خوب این است که به خودتان لذت های جسمانی بدهید یعنی شکلات بخورید و کنار ساحل بدن تان را برنزه کنید و به شدت ورزش کنید و رابطه جنسی داشته باشید. این لذت ها به خوبی می توانند به زندگی تان اضافه شوند . با این حال در آنچه لذات جسمانی می نواند انجام دهند محدودیت هایی وجود دارند. از میان انواع لذت، لذت جسمانی کمترین کار را انجام می دهد و لذت های دیگر را ایجاد می کنند یعنی خوردن شکلات معمولا سرتاسر زندگی تان احساس خوبی نمی دهد . افزون بر این لذت های جسمانی ناشی از خوردن شکلات تنها تا زمانی که خود شکلات هست دوام دارد حتی صرف نظر از این امر خوردن شکلات معمولا ملال آور می شود.

لذت های جسمانی هر چه قدر هم خوب باشند معمولا نمی توانند در طی زمان به تنهایی مجموع زیادی احساس خوب به دست دهند، لذت های جسمانی گرچه رویه ی خوشمزه ی کیک شادکامی اند معمولا لایه اصلی به شمار نمی آیند.

چیز جدید موجب لذت تازه می شود اما امور بدیع و نوظهور به سرعت ناپدید می شوند.

بدترین حالت این است که کارتان به تردمیل لذت بکشد، در عین حالی که مدام در پی چیزهای جدید برای کسب لذتی که مطمئن اید آن چیزها را با خود به همراه می آورند هستید با وجود این، بارها و بارها خود را در جایی می یابید که از آن جا آغاز کرده اید.

کتاب بهترین های زندگی، نشر نگاه معاصر، تامس هرکا

@mostafamalekian
13.2K views07:01
باز کردن / نظر دهید